یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، در مصاحبه ای بطور تلویحی مسئولیت ترور محسن فخری زاده و انفجار در نطنز را بر عهده گرفت و دانشمندان اتمی ایران را تهدید به ترور کرد. شک نیست که علت انجام این مصاحبه بسیار غیر معمول، ناشی از تب شدید سیاسی در اسرائیل و حمایت از نتانیاهو می باشد. اما آنچه که به وطن ما، مربوط می شود:
– با این تهدید به ترور، دولت اسرائیل بار دیگر نشان داد که دولتی تروریست است و تروریسم در ساختار این رژیم تنیده شده است. اسرائیل در واقع نه تنها اولین دولت تشکیل شده بر اساس دین و نژاد در منطقۀ خاورمیانه است بلکه اولین دولت تروریست نیز در این منطقه می باشد. تمامی رهبران و پایه گذاران اسرائیل عضو سازمانهای تروریستی یهودی بودند که به ترور فلسطینی ها قانع نشده و در زمان تشکیل اسرائیل حتی نظامیان انگلیسی و نیز دیپلمات سوئدی سازمان ملل را به قتل رساندند.
-اختلاف ما با استبداد تبهکار حاکم در وطن، مسئله ای است کاملا داخلی و به هیچ قدرت خارجی اجازه سوء استفاده از نفرت جامعۀ ملی نسبت به رژیم خیانت، جنایت و فساد را نمی دهیم. این تنها و تنها مردم ایران می باشند که حق و وظیفه دارند تا حاکمیت استبدادی را سرنگون و استقلال و آزادی و در نتیجه، جمهوری شهروندان را در کشور مستقر نمایند.
– هر دولت خارجی که هموطنان ما را با هر نوع باور و عمل به قتل برساند، با جامعه ملی ایران و جمهوریت بر آمده از آن روبروست. جامعه ملی ایران هیچگاه اجازه نمی دهد که قدرتهای خارجی دست به ترور ایرانیان بزنند و در صورت ارتکاب، باید مسئولیت عواقب آن را در زمانی که جمهوری شهروندان ایران در وطن مستقر شود بپذیرند.
-علت نفوذ گسترده موساد در داخل رژیم، باز می گردد به توافق پنهانی و خائنانۀ خمینی و سران حزب جمهوری اسلامی بر سر گروگانهای آمریکایی که بر اساس آن، خمینی، آزاد کردن دیپلماتهای آمریکایی را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موکول کرد تا شکست جیمی کارتر و پیروزی رونالد ریگان را تضمین کند. در این ساخت و پاخت خائنانه که به <اکتبر سورپرایز> معروف شد، ریگان تعهد کرد که سلاح مورد نیاز سران حزب جمهوری اسلامی برای ادامۀ جنگ را به ایران بفروشد. جنگی که قرار بود در فاصله اردیبهشت تا خرداد۱۳۶۰با پیروزی ایران به پایان برسد، اما کودتای زور باوران که عمدتا در حزب جمهوری اسلامی گرد آمده و تحت حمایت و رهبری آقای خمینی باز سازی استبداد را تدارک می دیدند، مانع انجام آن شد. در نتیجه مقدار محدودی سلاح به حدی که ایران را در موضع متفوق قرار ندهد با دلالی اسرائیل در طول جنگ با قیمتی بیشتر از قیمت متعارف به ایران فروخته شد. بدین شکل که اسرائیل، قطعات یدکی و سلاحهای کهنه و از رده خارج شده خود در انبارها را به چند برابر قیمت به ایران می فروخت و آمریکا سلاح جدید به اسرائیل تحویل می داد. در طول سالها داد و ستد با اسرائیل بود که ماموران موساد با طرفهای ایرانی خود رابطه بر قرار و با آلوده کردن آنان وارد سیستم اطلاعاتی و دیگر نهادهای دولتی استبداد حاکم شدند. این نزدیکی با موساد چنان بود که بنا بر خاطرات مک فارلین مشاور امنیتی ریگان، جانشینان خمینی (که جز هاشمی رفسنجانی و خامنه ای نمی توانند باشند) از طریق دیوید کیمچی به دولت ریگان پیام داده بودند که در مقابل حمایت ریگان از آنها حاضر هستند که خمینی را زهر کش کنند.
با باز سازی استبداد فاسد و فساد پرور و به قدرت رسیدن مافیاهای نظامی-مالی، ولایت مطلقه فقیه نظامی که تماماً از حقوق تهی و بر پایه زور و دروغ و اختلاسهای میلیاردی حول محور شخص ولی فقیه بنا شده و کارگزاران آن برای رسیدن به پست و مقام با ریا و چاپلوسی و تظاهر به ذوب بودن در ولایت مطلقه فقیه گزینش می شوند و از جایگاه خود نه برای خدمت به مردم و کشور بلکه برای بهره برداریها و امتیازات شخصی استفاده می کنند و اینگونه حاضر به خیانت به مردم و کشور خود می شوند امکان این نفوذ فراهم آمد. جای تعجب نیست که از بیست نفر مأمور موساد که اسناد هسته ای را از ایران خارج کرده اند هیچ کدام اسراییلی و حتی یهودی هم نبوده اند، که این امر خود نشان از فرو پاشی اخلاق و تمامی ارزشهایی است که ما ایرانیان برای آن انقلاب کرده بودیم. به عبارتی دیگر نشان از ورشکستگی کامل نظام استبدادی حاکم بر کشورمان ایران را دارد.
-اسرائیل در داخل مرزهای ۱۹۴۸ خود و در میان یهودیان، دارای دموکراسی نسبی می باشد و در خارج از آن، رژیمی آپارتاید بر قرارکرده و از زمان تشکیل، همیشه بیشترین کوشش را در اینکه تنها “دموکراسی” منطقه بماند انجام داده است، از جمله به همین دلیل است که بعد از کودتای خرداد ۶۰ بر علیه دموکراسی و جمهوریت در ایران، به کمک استبدادیان حزب جمهوری اسلامی شتافت و اینگونه به آنها امکان داد تا از طریق ادامه جنگ، ستون پایههای استبداد خود را مستحکم کنند. همین روش را با بهار عربی در مصر انجام داد و با کمک های مالی عربستان، از کودتای السیسی حمایت کرد تا استبدادی سرکوبگر تر از استبداد حسنی مبارک بر قرار نماید.
– جناح راست اسرائیل که جناح مسلط در دمکراسی اسرائیل است، در اوائل سالهای ۱۹۸۰ به این نتیجه رسید که برای تضمین امنیت و اهداف توسعه طلبانۀ خود و تبدیل شدن به ابر قدرت منطقه نیازمند تجزیه کردن کشورهای منطقه بر اساس مرزهای قومی و دینی است و در راستای این سیاست بود که وقتی مسعود بارزانی با همراهی اسرائیل رفراندم قلابی برای تجزیۀ عراق را انجام داد، تنها کشوری بود که به سرعت آن را به رسمیت شناخت و در حال حاضر نیز همکاری بسیار نزدیکی با گروه بارزانی دارد.
و در پایان، در عین هشدار به خشونت ورزان اسرائیل، که پاسخگوی دخالتهای خود در ایران آزاد خواهند بود، به هموطنان عزیز مان یادآوری می کنیم، که مبارزه ما با استبداد تبهکار حاکم، مبارزه ای است داخلی و هیچگاه نباید به گرگهایی که در خارج از مرزها برنامه تجزیه وطن را دارند کوچکترین اجازه دخالتی را داد. این ما و تنها ما هستیم که هم مسئولیت و هم توانایی آن را داریم که به حاکمیت استبدادی در کشور از راه روشهای خشونت زدایی پایان دهیم و کوشش ۱۳۰ ساله مان برای باز گرداندن حاکمیت به مردم و استقرار جمهوری شهروندان را به نتیجه برسانیم
مجامع اسلامی ایرانیان
خرداد ماه ۱۴۰۰