این تحلیل و ارزیابی را استراتفور (1 مه 2013) بعمل آورده است:
در همان زمان که اروپا و دیگر نقاط دنیا را حکومتهای بی مایه و ناتوان اداره می کنند، رجب طیب اردوغان، که اینک 10 سال است بر ترکیه حکومت می کند، بکار تحقق بخشیدن به بلند پروازی ﮊئوپلیتیک خویش است. در میان کشورهای دیگر دنیا، تنها کشوری که دولتی دینامیک چون دولت ترکیه دارد، روسیه تحت اداره ولادیمیر پوتین است.
● اردوغان و پوتین بلند پرواز هستند زیرا همکارانی دارند که هدفهای ﮊئوپلیتیک را می شناسند و مصمم، برای متحقق گرداندن آنها، تلاش می کنند. پوتین می داند که هر رهبر مسئول روسیه باید این اطمینان را ایجاد کند که اروپای شرقی و منطقه قفقاز، می باید منطقه های حفاظ روسیه باشند. اردوغان نیز می داند که ترکیه باید قدرت واقعی در خاورمیانه باشد تا که در اروپا، موقعیت درخور را بیابد. مشکل اردوغان اینست که جغرافیای ترکیه قرار گرفته میان شرق و غرب، آسیب پذیری ها و نیز منافعی را در بردارد. این موقعیت اروغان را وقت و فرصت شناس کرده است. اما رویه او دلیل تاریخی و ﮊئوپلیتیک نیز دارد:
● تاریخ بعد از جنگ جهانی اول شروع می شود: ترکیه عثمانی در آن جنگ بازنده شد و قلمرو آن میان انگلستان و فرانسه و ایتالیا و یونان و ارمنستان تقسیم شد. در این جا، تحلیل گر به قیام مصطفی کمال آتاتورک و جنگها که او کرد و پیدایش ترکیه کنونی می پردازند. کمالیسم را توضیح می دهد که با اقلیتها سر ستیز داشت و کردها را «ترک های کوهستانی» می خواند و ارمنی ها و… را سرکوب می کرد و در کار غربی کردن ترکیه (تغییر خط و پاک سازی زبان ترک از لغات عربی و…).
● مشکل این بود که دیدگاه آتاتورک که سمت دادن قاطعانه ترکیه بسوی غرب، با وضعیت جغرافیائی ترکیه خوانائی نداشت. تعدیل ضرورت داشت. در 1983، تورگوت اوزال، یک شخصیت مذهبی عارف مسلک، نخست وزیر ترکیه شد. مهارت سیاسی اوزال به او امکان داد مهار سیاست داخلی ترکیه را به دست آورد. بمقیاس زیاد عنان سیاست خارجی ترکیه را بدست آورد. بخلاف کمالیست ها و افسران ارتش که ترکیه را پیوسته به ترکیه می گفتند و می خواستند، او از نفوذ ترکیه در شرق ترکیه که تا دیوار چین دامن می گسترد، سخن گفت. از دید اوزال، ترکیه نمی باید میان شرق و غرب انتخاب کند. از نظر جغرافیائی میان این دو قرار گرفته است و می باید موقعیت خود را هم در شرق و هم در غرب، بهبود بخشد. دیدگاه او در ترکیه امروز رعایت می شود…
● اوزال با بکار بردن زبان فرهنگی اسلام، درب را بر روی پذیرش کردها گشود. نظامی ها کودتا کردند بدین بهانه که ترکیه اروپائی است. دو دهه پیش از اردوغان، اوزال قهرمان اسلام میانه رو شد در دنیای اسلام اسلام شد. آتاتورک هشدار داده بود که پان اسلامیسم توان از ترکیه می ستاند و ترکیه را تحت فشار قدرتهای خارجی گوناگون قرار می دهد. اوزال وارنه این نظر را صحیح دانست و بدان عمل کرد. اصطلاح «عثمانی گرائی جدید neo-Ottomanism، نخست در سال آخر نخست وزیری اوزال، بکار رفت. اوزال در 1993، از دنیا رفت. یک دهه، ترکیه گرفتار حکومتگران فاسد شد. حزب عدالت و رفاه ترکیه، به رهبری اردوغان شکل گرفت و در انتخابات ترکیه پیروز شد. اردوغان از کمالیسم فاصله می گیرد و سیاست خویش را ترجمان دیدگاه اوزال می کند.
● آتاتورک بر ارتش و قدرت نظامی تأکید و تکیه می کرد. اما اردوغان، همانند اوزال، بر پیوندهای فرهنگی و اقتصادی، در کار باز سازی ماهرانه امپراطوری عثمانی، از شمال افریقا تا فلات ایران و آسیای میانه است. در این جا، نویسنده نظر مارشال جی. اس. هودگوسن، استاد دانشگاه شیکاکو را نقل می کند که بنا بر آن، باور اسلامی، در آغاز، دین بازرگانان بود که مرزها را از میان بر می داشت و پیروان خود را در همه جا متحد می کرد. میان اقوام و ملل پیوند مذهبی بوجود می آورد و نوعی مدیریت سیاسی سازگار با پیوندهای اقتصادی را میسر می گرداند.
● اما اردوغان به این نتیجه می رسد که فراگیر کردن اسلام میانه رو ترکیه در سطح خاورمیانه، با پیچیدگی های یأس آوری روبرو است. در حقیقت، روشن نیست که ترکیه ظرفیت سیاسی و نظامی فعلیت بخشیدن به دیدگاه اردوغان را داشته باشد. حداکثر ترکیه بتواند با کشورهای شرق خود تجارت کند. اما این تجارت قابل قیاس با تجارت ترکیه با اروپا نیست. محروم شدن از این تجارت، رکود اقتصادی ببار می آورد. مبنای نفوذ ترکیه در شرق خود، جغرافیا و زبان است. اما روسیه صاحب نفوذ مهمی در آسیای مرکزی است. و با اشغال نظامی و نیز مانورهای سیاسی در گرجستان، آذربائیجان را در موقعیت سختی قرار داده است. نفوذ روسیه در بین النهرین بهیچ رو با نفوذ ایران برابر نیست. در سوریه، اردوغان و وزیر خارجه اش، داوود اغلو، بغلط می پندارند یک رﮊیم سنی میانه رو را می توانند جانشین رﮊیم بشار اسد کنند. اروغان بخاطر مخالفت با اسرائیل، در دنیای اسلام، اعتبار بدست آورد اما بابت آن بها نیز می پردازد: روابط اسرائیل با یونان و بخش یونانی نشین قبرس، به رقبای ترکیه امکان می دهد در استخراج نفت و گاز شرق مدیترانه، بایکدیگر همکاری کنند.
● ترکیه با مشکل جغرافیائی روبرو است. بخشی از مناطق کوهستانی و نیمی از منطقه آناتورک قابل سکنی نیست. این منطقه، شرق اروپا را از خاورمیانه جدا می کند. به ترتیبی که ایران در موقعیت بهتری است. بخصوص که الفبای زبان ترکی رایج در ایران، الفبای عربی است. اینست که ایران نقش فرهنگی بیشتر دارد. اما مهمتر از همه این که ترکیه خود با مشکل ساکنان کرد سرزمین ترکیه روبرو است. این مشکل، روابط ترکیه را با همسایگان خود در خاورمیانه، بازهم مشکل تر می کند.
●کردها در مناطق وسیعی از سوریه و عراق و ایران سکنی دارند. جنگ داخلی سوریه، منطق کرد نشین را رها کرده است و آنها می توانند به کردهای رادیکال در منطقه آناتولی بپوندند و برای ترکیه درد سر بزرگ ایجاد کنند.
این امر که عراق بطور غیر رسمی تقسیم شده، سبب شده است که ترکیه با کردهای شمال عراق رابطه برقرار کند اما این امر سبب شده است با بقیه عراق رو در رو شود.
● ترکیه سعی می کند بر ایران نفوذ یابد. ترکیه می خواهد بر خاورمیانه نفوذ پیدا کند. اما مشکل این جا است که ترکیه بخشی از خاورمیانه است و می باید بکوشد خود را از وضعیت بغرنج منطقه بیرون کشد.
● اردوغان می داند که باید مشکل کرد را در ترکیه حل کند تا که بتواند موقعیت برتری در خاورمیانه بدست آورد… او با مخالفت رقبای ناسیونالیست خود نیز روبرو است… با این حال، اردوغان در پی تحقق بخشیدن به بلند پروازی خویش است. در همان حال که نخبه های غرب پوتین را مسخره می کنند، او و اردوغان در کار تحقق بخشیدن با بلندپروازیهای خود هستند.
انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۲۸ از ۳۰ اردیبهشت تا ۱۲ خرداد ۱۳۹۲