back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oچه کسانی خواهان ادامه جنگ بودند و چرا؟ استقرار استبداد و ادامه...

چه کسانی خواهان ادامه جنگ بودند و چرا؟ استقرار استبداد و ادامه جنگ هدف مشترک خمینی و دستیاران او و امریکا و انگلیس و اسرائیل:

  محسن رضائی گفته است: «اگر جنگ را ادامه نمی‌دادیم، حکومت و انقلاب تثبیت نمی‌شد. آن‌هایی که می‌گویند شش سال از 8 سال جنگ بیهوده بود و سال‌های جنگ را 6 و2 توصیف می‌کنند، باید بدانند که اگر به جنگ پایان می‌دادیم حکومت اسلامی و انقلاب از بین رفته بود». 

   رجایی، خمینی و خامنه‌ای نیز همین سخن را باز گفته اند:

رجایی: «جنگ نعمت است. در سایه آن مسائل حل می شوند.»   

خمینیجنگ برای ما نعمت است». 

خامنه‌ای: «جنگ نعمتى الهى بود». 

 

انقلاب اسلامی: بدین سان، تا کشیده شدن کار جنگ به شکست، خمینی و دستیاران «روحانی» و سیاسی و سپاهی با جنگ موفق بودند. در اوائل خرداد 60، سه تن، بهشتی و خامنه ای و هاشمی رفسنجانی نزد خمینی رفتند و او را ترساندند که اگر بنی صدر جنگ را تمام کند سوار تانکهایش می شود و به تهران می آید. آن وقت شما نیز حریف او نمی شوید. او را متقاعد کردند که برضد بنی صدر کودتا کند و جنگ را ادامه دهد. بنا براین، عامل اول ادامه جنگ سران حزب جمهوری اسلامی و کسانی چون محسن رضائی بودند. اینان نیز از این نظر که سپاه جانشین ارتش بگردد، به ادامه جنگ نیاز داشتند. و می دانیم همین ها به مک فارلین، مشاور امنیتی ریگان، پیغام داده بودند که در صورت حمایت امریکا از دولت آنها حاضرند خمینی را نیز بکشند. به احتمال زیاد، بهنگام فتح خرمشهر، باز خمینی جانبدار خاتمه جنگ بوده است

   سیداحمد خمینی در آخرین روزهای عمرش به نکته‌ای اشاره کرد که تا به آن وقت بازگو نکرده بود. او از دخالت هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای و رضایی، نزدیک‌ترین افراد به خمینی در دهه 60، برای آنکه جنگ ادامه پیدا کند، پرده برداشت:

   «در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما مسئولان جنگ گفتند ما باید تا کنار اروندرود برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این کار موافق نبودند و می‌گفتند اگر بناست شما جنگ را ادامه دهید، بدانید اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و باید این جنگ را تا نقطه خاصی ادامه دهیم. الان که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده، بهترین موقع برای پایان جنگ است

      امام در آن جلسه فرمودند: ما دو راه در پیش داریم. یا باید همین جا صلح کنیم و از راه‌های سیاسی خسارات خود را از رژیم صدام بگیریم و یا باید جنگ را ادامه دهیم تا رﮊیم صدام را ساقط کنیم. نظر خود من صلح است. اکثر حاضران نیز نظر امام را تأیید کردند. اما یک نفر گفت ما الآن در بهترین شرایط هستیم تا رژیم آمریکایی صدام راساقط کنیم و عراق را آزاد کنیم. چرا وقتی می‌توانیم با عزت به اهدافمان برسیم، به ذلت صلح تن دردهیم؟ آن فرد چنان با حرارت سخن گفت که اکثر حاضران با سخن وی همراه شدند. اما امام هم چنان مخالف بودند و در نهایت به رأی اکثریت تن دادند و با آنان اتمام حجت کردند. از جمله گفتند ببینید از نظر نظامی توان این کار را دارید یا نه. همه‌ فرماندهان نظامی گفتند مطمئنا توان این کار را داریم. در انتها امام خدا را شاهد گرفتند که من به دلیل تأیید شما به این کار رضایت دادم و از این ساعت حتی اگر همه‌ شما از این نظر برگردید من برنمی‌گردم تا زمانی که صدام ساقط شود».

    به فاصله چهار هفته پس از این سخنرانی حال احمد خمینی دگرگون شد و با یک ایست و شوک اساسی‌ در تمامی نقاط حساس بدن درگذشتآنطور که حجت‌الاسلام نیازی به حسن خمینی گفت: احمد خمینی را کشتند.

 

انقلاب اسلامی: بنا بر قول احمد خمینی، پدر او نظر اکثریت طرفدار ادامه جنگ را پذیرفته است یعنی ولایت مطلقه فقیه سخنی میان تهی از نظر خود او بوده است. طرفه این که او با ادامه جنگی موافقت کرده است که از آن پس، بسود او نبوده است. چرا که بعد از خرداد 60، دومین فرصت برای پایان دادن به جنگ از موضوع قوت، بدست آمده بود و شخص او بود که از این پیروزی سود می برد. الا این که هنوز سپاه به حساب نبود و پیروزی از آن ارتش بود. پس نیروی نظامی اصلی ارتش می شد. بسا آنها که با نوشاندن جام زهر به او و برکنار کردن منتظری از قائم مقامی رهبری، صاحب دولت شدند، صاحب دولت نمی شدند. این امر که خمینی پذیرفت جام زهر را سر بکشد و قول خود را نقض کرد، دلیل دیگری بر ضعف مفرط مدیریت او است. در حقیقت، از روز سقوط رﮊیم شاه تا مرگ، خمینی نماد ناتوانی مفرط در مدیریت بود و مرتب ضعف او مفرط تر می شد.

 

٭ روایت هاشمی رفسنجانی از موافقان پایان جنگ و علل موافقت با پایان می گوید:

 

   هاشمی رفسنجانی گفته است: در ایران آن موقع هیچ کس آمادگی پذیرش آتش بس را نداشت و در همان موقع،جلسه شورای عالی دفاع، برای تعیین تکلیف ادامه جنگ تشکیل شد که امام فرمودند که هیچ کس از آتش بس صحبت نکند و این جنگ باید تا اهدافی که داریم ادامه یابد.

     امام (ره) در دوران جنگ مخالف وارد شدن به خاک عراق بودند ادله‌های ایشان نیز قابل توجه بود و بیشتر فکر می‌کردند که در صورت وارد شدن به خاک عراق مردم عراق آسیب خواهند دید، ولی نظامی‌های ما گفتند که نمی‌شود وارد نشویم چرا که در این صورت عراقی‌ها خود را تجهیز می‌کنند و ما ناچار هستیم یا به جنگ ادامه ندهیم و یا وارد خاک عراق شویم.

   امام (ره) نیز به شرط این که جایی وارد خاک عراق شوند که مردم آسیب نبینند موافقت کردند به همین دلیل در عملیات‌ صورت گرفته جایی انتخاب می‌شد که مردم نبودند.

    رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سئوال دیگری درباره این که چه شد که بعد از 8 سال ایران قطعنامه 598 را پذیرفت، گفت: قطعنامه را مدتی پیش از اینکه بپذیریم شورای امنیت صادر کرده و عراق هم پذیرفته بود، ولی ما آن را قبول نداشتیم. ایران می‌گفت در این قطعنامه باید تنبیه متجاوز گنجانده شود و تکلیف خسارات وارد شده به ما مشخص شود و این چیزی بود که عراقی‌ها نمی‌پذیرفتند.

    جنگ طولانی و فرسایشی شده بود و این فرسایش به ما آسیب فراوان می‌رساند و عراقی‌ها غیر نظامی‌ها را مورد هدف و آسیب قرار می‌دادند، همچنین تلفات غیر نظامی‌ها نیز زیاد شده بود به خصوص این که عراقی‌ها از سلاح شیمیایی استفاده می‌کردند که نمونه آن را در حلبچه مشاهده کردیم و مردم مثل برگ خزان به زمین می‌ریختند.

    ما در مقابل این شرارت محدود بودیم، چون سلاح شیمیایی بکار نمی‌بردیم و نمی‌خواستیم مردم آسیب ببینندآمریکایی‌ها علناً به نفع عراق وارد میدان شده بودند و کشتی، هواپیما و سکوهای نفتی ما را مورد حمله قرار می‌دادند. همسایه‌های ما دیگر به مزاحمت افتاده بودند و دائماً ایجاد محدودیت می‌کردند.

   بودجه دولت نیز واقعاً کشش این جنگ را نداشت و دولت رسماً به امام (ره) نامه نوشت که نمی‌توانیم، همچنین در همین موضوع درخواست بودجه از طرف نیروهای رزمنده زیاد شد و البته حق آنها نیز بود و فرمانده سپاه نامه‌ای به امام نوشت و لیست بزرگی از لوازم مورد احتیاج داد که لیست آنچنان بزرگ بود که امام (ره) فرمودند که یک ابرقدرت هم نمی‌تواند آن را تهیه کند. حتی در جلسه امام (ره) با مسئولان، حضرت امام (ره) به این نامه استناد کردند.

    مهمترین عامل در این بین، عوامل انسانی بود، جنگ به حدی بود که تلفات انسانی زیاد شده بود و قابل تحمل نبود و در این موقع خوشبختانه شورای امنیت تا حدودی خواسته‌های ما را پذیرفت و این مجموعه عوامل باعث شد که امام (ره) قطعنامه را پذیرفتند.

 

انقلاب اسلامی:

 

 1 – این امر که میر حسین موسوی و وزیران او تا چه زمان موافق ادامه جنگ بوده اند و از چه زمان مخالف آن شده اند؟ پرسشی است که موقعیت حکومت می تواند پاسخ آن را بدهد: تا زمانی که قوای ایران متفوق بوده اند. زیرا در پیروزی سهیم می شده اند. از آن پس مخالف بوده اند زیرا بهای سنگین شکست به پای آنها نوشته می شد همانطور که امروز کرمی راد می نویسد. حمید نقاشان که از کسانی است که در معامله پنهانی اکتبر سورپرایز نقش داشته است، می گوید میر حسین موسوی مخالف ادامه جنگ بوده است. اما در دور دوم ریاست جمهوری خامنه ای، خمینی او را به خامنه ای و مجلس تحمیل کرد. رضائی، در مقام فرمانده سپاه به خمینی گفت برکناری موسوی در سپاه اثر سوء دارد. در جلسه ای که احمد خمینی از آن سخن می گوید، کسی که می توانسته است با حرارت از ادامه جنگ سخن گفته باشد، ناگزیر سپاهی بوده است. چرا که ارتش مخالف ادامه جنگ بوده است و اطیمنان دادن به خمینی که پیروزی میسر است، کار فرماندهی سپاه می توانسته باشد. هرگاه استدلال کننده بر لزوم ادامه جنگ، رضائی بوده باشد، کسانی چون هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی می باید با او موافقت کرده باشند.

2 – در موافقت با پایان در سال 1988 (1367) نیز می باید کار مشترک رضائی و هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی و خامنه ای بوده باشد. اما آیا موسوی پیش از آن زمان نیز مخالف ادامه جنگ شده بود؟ بنا بر نامه میر حسین موسوی به خمینی، بعد از افشا شدن سفر هیأت امریکائی – اسرائیلی به ریاست مک فارلین به ایران، از آن زمان، احتمال می رود او موافق ادامه دادن به جنگ نبوده است.

3 – بنا برگزارشهای رسمی در باره ایران گیت، در لندن، در دیدار فرستنده های رﮊیم با سرهنگ نورث، فهرستی شامل 1000 میانه رو به او داده می شود. به او گفته می شود باید کاری کرد که ایران در جنگ شکست بخورد تا که «میانه روها» بتوانند افراطی ها را برانند و دولت را از آن خود کنند

4 – نتیجه این که ایران گیتی ها، یعنی کسانی با ادامه جنگ موافق بوده اند که هدفشان تصرف دولت بر اثر شکست در جنگ بوده است. ازد ید آنها، الف شکست در جنگ و نوشاندن زهر به خمینی، او را به مرد سیاسی بدل می کرد که کرد. ب چون جنگ در شکست انجام می گرفت، ایران گیتی ها می توانست موانع تصرف دولت را از سر راه بردارند که با عزل منتظری و تصفیه طرفداران او، به این کار موفق شدند. و ج بهنگام مرگ خمینی، در صحنه سیاسی کسی جز ایران گیتی ها نماند و چنین شد. د به دست خمینی، اسباب تغییر قانون اساسی را فراهم کنند و کردند و ه – «رهبری» از خود را جانشین خمینی کنند که کردند.    

 

مآخذ:

 1- خاطرات سرتیپ دوم اسکندر بیرالوند فرمانده سابق تیپ 84 پیاده خرم آباد، به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس، روزنامه اطلاعات،5 مهر 1376،ص5. همچنین هاشمی رفسنجانی در خاطراتش از  بازدید منطقه‌ای می‌گوید که در آن 70 پاسدار بر اثر انفجار مین شهید شده بودند( عبوراز بحران،ص 479)

2-  گفتگوی هادی قلم‌نویس، مدیر کل آمار و اطلاعات بنیاد شهید انقلاب اسلامی با خبرگزاری مهر، ۱۳۸۲/۰۶/۲۹

3- سخنرانی در کنگره بزرگداشت سرداران و 16 هزار شهید خوزستان،10 اسفند 1379

4- سیر تحول سیاست آمریکا در ایران، کتاب دوم، گروگانگیری،  فصل 5، ص 10

5- نقل از عبور از بحران،هاشمی رفسنجانی،خاطرات 3 دی 60،ص420

6- حدیث ولایت، ج 3، ص 28

7- جمهوری اسلامی،14/1/1374، ص14. حال آنکه هاشمی رفسنجانی روایتی متفاوت از آن‌ جلسه نقل می‌کند:” چند روز پس از فتح خرمشهر، که تب و تاب عملیات تمام شده بود، جمعی از فرماندهان نظامی برای تعیین تکلیف بعدی خدمت امام(ره) رفتند. من و آیت الله خامنه ای هم بودیم. آن جلسه برای من یکی از مهم ترین جلسات شورای عالی دفاع بوددر آن جلسه، بحث عمده بین نظامیان و امام(ره) بود. من و آیت الله خامنه ای زیاد حرف نمی زدیم و بیشتر به حرفهای آنها گوش می دادیم. پایه حرف این بود که امام(ره) گفتند:” تفکر پایان جنگ در این مقطع غلط است. باید جنگ را ادامه دهیم“. یعنی اصلا اجازه ندادند که بحث پایان جنگ را در آن جلسه مطرح کنیم. آن قدر روشن بود که روی آن زیاد بحث نکردیم. بحث بیشتر بر سر چگونه ادامه دادن بوددر واقع، امام (ره) مایل نبودند که اصلاً، بحث آتش بس، صلح و پایان جنگ مطرح شود و این را باعث دلسردی نیروها در جبهه می دیدند.”( مصاحبه هاشمی رفسنجانی با روزنامه کیهان، 21/11/82)

     گوئی آقای رفسنجانی فراموش کرده است که در خاطرات 6 فروردین 1361 نوشته است:

احمد آقا آمد و گفت  امام با ورود ما به خاک عراق موافق نیستند.”( پس از بحران، خاطرات 6 فروردین 1361،ص40)

8- آخرین سخنرانی سید احمد خمینی در دیدار با جمعی از خانواده‌های شهدا، بهمن 73. همچنین به نقش دور و بری‌هادر تصمیمات آقای خمینی در کتاب خاطرات آیت‌الله منتظری بارها اشاره شده است. برای مثال منتظری می‌گوید: «مرحوم امام به اطرافیان خود و به مسئولین بالای نظام اعتماد داشتند و برخی از این اعتماد سوء استفاده می‎کردند، افرادی از روی اغراض سیاسی یا خطی و جناحی چیزهایی به ایشان می‎گفتند و برای ایشان ذهنیت درست می‎کردند»( خاطرات آیت‌الله منتظری،ج1،ص669)

     طرفه این که متن سانسور شده این سخنرانی در روزنامه جمهوری اسلامی مورخه 14/1/74 آمد، اما این سخنرانی در مجموعه آثار یادگار امام، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، بهار 75 نیامده است.

شماره ۸۳۵ از ۲۱ مرداد تا ۳ شهریور ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید