مقاله را پل پیلار، تحلیلگر پیشین سیا و استاد دانشگاه امروز، نوشته و در 13 ژانویه انتشارداده است:
لابی طرفدار اسرائیل و بسیاری از سیاستمداران امریکا همچنان میکوشند که گفتگوهای پرزیدنت اوباما برای محدود کردن برنامه اتمی ایران به نتیجه نرسند و امید به جنگ دیگری درخاورمیانه، برجا بماند. اما پیشرفت در راه رسیدن به توافق ادامه دارد:
● به نتیجه رسیدن گفتگوها برسر چگونگی فنی اجرای توافق ژنو تصدیق نادرستی آن نظر است که اصرار میورزد تصویب مجازاتهای سختتر توسط کنگره، برای اینکه ایران در گفتگوهای جدی بماند، ضرور است.
گفتگوهای فنی سریعتر از آن به توافق انجامیدند که برخی مسئولان غربی پیشبینی کرده بودند. اینک توافقی بعمل درمیآید که در نتیجه آن، آن بخش از فعالیتهای اتمی ایران که موجب نگرانی بود، یا تعطیل میشود و یا حذف میشوند. در برابر، کشورهای 5+1، بخش ناچیزی از تحریمها را لغو میکنند و تحریمها اصلی (نفت و بانک و ذخایر ارزی ایران) برجا میمانند.
● با توافق برسر چگونگی اجرای توافق ژنو، اینک روشن است که طرح مجازاتهای جدید که سناتورها ماک کیرک و روبرت منندز تهیه کردهاند که مجازاتهای جدید و سختتر و نیز جنگ را مقرر میکند و توقعاتی را معین میکند که توافق نهائی با ایران را غیر ممکن میسازند، نه برای تسهیل گفتگو با ایران، بلکه بخاطر تا حد ناممکن، مشکل کردن آناست.
تهیه کنندگان اولیه طرح منافعی دارند که با انجام توافق با ایران سازگار نیستند و با خصومت دائمی با ایران و منزوی کردن ایران خوانائی دارند. اما همانطور که کیرک و منندز سناتورهای دیگری را مییافتند که طرح را امضاء کنند، یک بعد دیگر هدفی این دو میجویند، آشکار شد: قریباً همه سناتورهائی که اخیراً طرح را امضاء کردهاند، جمهوریخواه هستند. از 59 تنی که طرح را امضاء کردهاند، جمهوریخوه ها غیر از دوتن، بقیه در شمار امضاء کنندگانند. در عوض، از 55 دموکرات و مستقل عضو سنا، تنها 15 سناتور طرح را امضاء کردهاند. هرچند ایجاد اختلاف در نمایندگان عضو یک حزب امر جدیدی نیست، اما در این مورد، میتواند رسیدن به توافق نهائی با ایران را ناممکن کند. از لحاظ موقعیت اسرائیل در امریکا و منطقه نیز مهم است. عنصری که بعنوان تلاشگر برای به تصویب رساندن طرح، خود را نشان میدهد، کمیته امریکا/ اسرائیل امور مومی (AIPAC) است. این لابی اسرائیل توانسته است جمهوریخواهها را با تصویب طرح موافق کند. کوشیده است دموکراتهای را به امضای طرح برانگیزد. هنوز موفق نیست زیرا برای آنکه طرح به تصویب قطعی برسد و توافق با ایران را ناممکن بسازد، نیازمند موافقت شمار بیشتری از سناتورهای دموکرات و مستقل است.
● بسیاری از آنها هم که طرح را امضاء کردهاند، کمتر میدانند این طرح چه هدفی را تعقیب میکند و بیشتر،انگیزههای دیگری به این کار وادارشان کردهاست: همبستگی حزبی و رقابتهای احزاب با یکدیگر و نیازهای انتخاباتی مؤثرتر بودهاند.
بسیاری از نمایندگان و سناتورها طرح را مضاء میکنند بیآنکه به پیآمدهای آن، از جمله، به تقویت افراطیهای تهران که گویا امضاءکنندگان نیز میخواهند توان از دست بدهند، فکر کنند. بسیاری دیگر هم به اثر تصویب شدن طرح در از بین بردن امکان توافق و یا رسیدن به آن، آنطور که تهیه کنندگان طرح مدعی میشوند، توجه نمیکنند. نیاز به این و آن کمک مالی را نباید از یاد برد.
● بدتر از همه، – از دید تهیه کنندگان و سناتورهائی که میدانند چه میکنند– اینکه توافق با ایران برسر برنامه اتمی این کشور، موفقیت کلان اوباما در سیاست خارجی است. بنابراین، جمهوریخواه میکوشند که او این موفقیت بزرگ را بدست نیاورد. هرگاه توافق نهائی به انجام رسد، مهمترین دست آورد اوباما در سیاست خارجی میشود و بعنوان مهمترین دستآورد دوران ریاست جمهوری او، ثبت تاریخ میشود.
طرحی که کیرک و منندز تهیه کردهاند، باهدف، جلوگیری از موفقیت بزرگ اوباما تهیه کردهاند. از اینرو، درآن، موادی را گنجاندهاند که درصورت بعملآمدن توافق نهائی، آن را غیر قابل اجرا میکردانند.
● باید امیدوار باشم که این طرح شوماثر به تصویب نرسد. چراکه در غیر اینصورت، نه تنها جمهوریخواهها موفق شدهاند کاری را بکنند که برای جمهوریخواهها مفید است، بلکه مانع از به انجام رساندن توافق نهائی با ایران خواهد شد.
دلایل بر موجه بودن این امیدواری وجود دارند: آگاه شدن از این امر که باراک اوباما دیگر نامزد هیچ مقام دیگری نخواهد شد و جون کری نیز نامزد ریاست جمهوری در انتخابات آینده نخواهد شد. هیلاری کلینتون، در حال حاضر، یک شهروند امریکا است و نمیتواند از موفقیتی که حکومت اوباما بدست میآورد، بنفع خود بهره برداری کند.
همانطور که شمار بزرگی از مفسران نظر دادهاند، (AIPAC ) به چالش کشیده شده است. مداخلههایش در سیاست داخلی و خارجی امریکا، مورد اعتراض هستند. بخصوص که بر سر هدف اصلی که محدودکردن فعالیتهای اتمی ایران و رسیدن به توافقی در این باره است، همگان میتوانند موافق باشند. باتوجه به این امر که چنین توافقی موضوعی سازگار با منافع ملی و نه منافع گروهیاست، حزب جمهوریخواه در موقعیتی نیست که بگوید منافع حزبی خود را بر منافع ملی ترجیح میدهد.
کنگره، بنابراین، جمهوریخواهها و دموکراتها، با تصویب مجازاتهای پیشین، سهم خود را از موفقیت در رسیدن به توافق نهائی با ایران دارند و پرزیدنت اوباما به آن تصریح کرد. لاجرم نباید رضا دهند به از دست رفتن آنچه در حال بدست آمدن است.
انقلاب اسلامی درهجرت شماره ۸۴۶ از ۶ تا ۲۰ بهمن