در 6 بهمن 92، به گزارش خبرآنلاین. طبق آخرین بررسیهای مرکز آمار ایران، بیش از ۴۰ میلیون ایرانی با اینکه در سن کار هستند اما به دلیل اینکه مشارکت اقتصادی ندارند جزء جمعیت غیرفعال اقتصاد ایران محسوب میشوند. این تعداد معادل ۵۲ درصد از کل جمعیت ۷۷ میلیون نفری ایران است.
این افراد بین ۱۰ تا ۶۵ سال سن دارند اما به دلایلی نه شاغلند و نه بیکار. در واقع این تعداد ایرانی اصلا جزء جمعیت فعال ایران به حساب نمیآیند. مرکز آمار ایران نیز این گروه را این طور میشناسد: تمام افراد ۱۰ ساله و بیشتر که در هفته تقویمی قبل از هفته آمارگیری(هفته مرجع) طبق تعریف کار، در تولید کالا و خدمات مشارکت نداشته یا از قابلیت مشارکت برخوردار نبودهاند.
این در حالی است که از نگاه مرکز آمار ایران کسانی که تنها هفتهای یک ساعت هم کار کنند شاغل محسوب میشوند. همچنین از نگاه مرکز آمار حتی کارکنان فامیلی بدون مزد، کارآموزان، محصلان مشغول به کار، نیروهای مسلح و سربازان هم جزء شاغلان هستند. از سوی دیگر افراد بیکار نیز به کسانی گفته میشود که برای کار آماده باشند و همچنین اقدامات مشخصی را برای یافتن کار انجام داده باشند. اما غیر از اینها، دیگر افراد غیرفعال در اقتصاد ایران خواهند بود. این گروه بیشتر شامل زنان خانهدار، دانشجویان و کسانی هستند که توانایی انجام کار را ندارند.
با افزایش این تعداد در اقتصاد ایران نرخ مشارکت اقتصادی ایران افت خواهد کرد. چرا که نرخ مشارکت اقتصادی را از درصد نسبت جمعیت فعال به جمعیت در سن کار محاسبه می کنند. این رقم در آخرین گزارش مرکز آمار ایران یعنی پاییز امسال ۳۶.۷ درصد گزارش شده است.
این در حالی است که در ابتدای فعالیت دولت نهم این نرخ ۴۱ درصد بود و طی سالهای اخیر به تدریج این نرخ کاهش یافت.
انقلاب اسلامی: خواننده میتواند بارسنگین تکفل را در ایران امروز در نظر مجسم کند بخصوص وقتی میزان بیکاری را نیز در نظر بگیرد:
٭ وزیر کار: ۱۰ میلیون بیکار داریم:
در 4 بهمن 92، به گزارش خبرگزاری تسنیم، علی ربیعی وزیر کار و رفاه اجتماعی گفتهاست: بر اساس آمارها ۱۰ میلیون بیکار داریم. در صدد هستیم تا کمی قوانین کار را تسهیل کنیم.وی با اشاره به اینکه تاکنون گزارش منسجمی از سهم قوانین در جلوگیری از روند رو به رشد کار ندیدهام، افزود: درحال حاضر بیش از ۸۰درصد احکام، به نفع کارفرما است.وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه در مسئله کار، نه تنها حق داریم پیروز شویم، بلکه حق نداریم پیروز نشویم، خاطرنشان کرد: نرخ نیم درصدی رشد اقتصادی کشور یک واقعیت است و ما خارج از توهمات آماری سخن میگوییم.
انقلاب اسلامی: اینک ببینیم کسر بودجه خانوارهای شهری و روستائی چه اندازه است:
٭ درآمد و هزینه سالانه خانوارهای روستائی:
در 14 بهمن 92، به گزارش سایت مردم سالاری، مرکز آمار ایران نتایج آمارگیری در باره درآمد و هزینه خانوارهای شهری و روستائی را انتشار دادهاست. بنابرآنها،
●هزینههای خانوار:
بر اساس نتایج این طرح در سال 1390، متوسط هزینه سالانه خانوار روستایی برابر 83973092 ریال بوده که از این مقدار 2/39 درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و 8/60 درصد مربوط به هزینههای غیر خوراکی بوده است.متوسط هزینه سالانه یک خانوار روستایی در مقایسه با رقم مشابه در سال 1389، 63/22 درصد افزایش یافته است.
● درآمدهای خانوار:
بر اساس نتایج به دست آمده، متوسط درآمد اظهارشده سالانه یک خانوار روستایی در سال 1390 برابر 79726948 ریال بوده که نسبت به سال قبل 34.36 درصد افزایش یافته داشته است. بررسی منابع تامین درآمد خانوارهای روستایی نشان میدهد که 26.83 درصد در آمد از مشاغل مزد و حقوق بگیری، 27.74 درصد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیر کشاورزی و 45.42 درصد از منابع متفرقه به دست آمده است.
انقلاب اسلامی: در سال 90، قانون یارانهها اجرا شد. بنابرآن، هرکس، در ماه، 44 هزارتومان یارانه دریافت کرد. متوسط خانوار را مرکز آمار ایران 3.6 نفر میگوید. هرگاه رقمها را بپذیریم و نپرسیم چگونه ممکن است 45.42 درصد از درآمد خانوارهای روستائی «متفرقه» باشد، بدون در نظر گرفته یارانهها، (حدود 2 میلیون تومان درسال) کسر دارد. با درنظر گرفتن یارانهها، درآمدها، تنها 70 درصد هزینهها را تأمین میکند. درآمد و هزینه خانوادههای کارگر بازهم بدتر است. چرا روستائیان از محل کشاورزی درآمدی دارند و یارانه نیز میگیرند. کارگران گرفتار پرداخت نشدن مزد و بیکاری هستند: