در 7 بهمن 57، وسائل ارتباط جمعی غرب خبر میدهند که دکتر بختیار، بعنوان نخست وزیر، برای دیدار با خمینی به فرانسه می آید. متن بیانیهای که او باید، پیش از سفر، صادر میکرد، به تصویب شورای انقلاب رسیده بود. خمینی با متن و نیز با آمدن دکتر بختیار موافقت کرده بود. شب هنگام، خمینی بیانیه صادر کرد که دکتر بختیار را نمیپذیرد مگر اینکه استعفاء کند.
● پیش از این تاریخ، بنابر واقعیتی که ارتشبد قره باغی در کتاب خود آوردهاست، ارتش متلاشی و فاقد فرماندهی منسجم بودهاست. او در 30 دی ماه استعفاء کرده و با پادرمیانی ژنرال هایز و سالیوآن، پس گرفته بود. ژنرال هایز، معاون فرماندهی ناتو، که کارتر مأمور ایران کرده بود تا انسجام ارتش را حفظ و آن را حامی حکومت بختیار نگاه دارد و به خواباندن تب انقلاب توانایش سازد، به او گفته بود: ضربه استعفای شما بر ارتش، از رفتن شاه از ایران، سختتر است. اما بنابر اینکه خمینی، در 7 بهمن به کارتر پیام میدهد و میپذیرد بختیار بعنوان نخست وزیر نزد او بیاید، و بنابر قول برژنسکی، مشاور کارتر، قرار بر تشکیل حکومت ائتلافی با شرکت آدمهای خمینی نیست و با استفاده از حربه کودتا، باید خمینی را به عقب رآند، وضعیت متلاشی ارتش بر خمینی معلوم نبوده است. راست بخواهی، او به گزارشهائی اعتناء میکرد که از سوی نهضت آزادی و بهشتی دریافت میکرد. وگرنه، گزارشهای حاکی از وضعیت واقعی ارتش نیز به او داده میشد.
در 3 بهمن، دکتر بختیار با شورای انقلاب منصوب خمینی تماس برقرار میکند. پس از آن، در 4 بهمن 57، خاله زاده و وزیر صنعت در حکومت خود، عباسقلی بختیار را نزد بنیصدر میفرستد. پیام او اینست: قبول نخست وزیری کاری است که شدهاست. حالا باید کاری کرد که باب زیان بسته شود و باب سود باز. در ضمن گفتگو، بنیصدر پیشنهاد میکند با خمینی در این باره صحبت کند که دکتر بختیار از نخست وزیری شاه استعفاء کند و نخست وزیر انقلاب بگردد. عباسقلی بختیار با تعجب میپرسد آیا او خواهد پذیرفت؟ بنیصدر پاسخ میدهد، قاعدتاً نه. با اینحال، قرار گفتگوی بنیصدر با خمینی در باره این پیشنهاد میشود. وعده دیدار روز بعد میشود. بنیصدر با خمینی صحبت میکند. خمینی با پیشنهاد موافقت میکند. روز بعد، عباسقلی بختیار نزد بنیصدر میآید و بنیصدر به او میگوید خمینی با پیشنهاد موافقت کرد. اما عباسقلی میگوید: دکتر بختیار میگوید اینکار شدنی نیست زیرا نظامیها کودتا میکنند. بعدها که خاطرات کارتر و مشاور امنیتی او، برژنسکی انتشار مییابد معلوم میشود بختیار به آنها مراجعه کرده و آنها اجازه ندادهاند.
● باوجود این، در متن بیانیهای – متن دوم – که قرار میشود بختیار پیش از آمدن به فرانسه صادر شود، استعفای او قید میشود. اما دکتر بختیار از امضای متن منصرف میشود.
بدینترتیب، از 5 تا 7 ژانویه 1979، کنفرانس گوادولوپ تشکیل و قرار بر رفتن شاه و حمایت از راهحل بختیار – نه شاه نه خمینی – میشود. در 16 ژانویه 79، (26 دی 57)، شاه ایران را ترک میکند. و از 3 تا 7 بهمن (23 تا 27 ژانویه)،
1 – در 5 بهمن، پیشنهاد نخست وزیر انقلاب شدن بختیار را خمینی میپذیرد و بختیار باوجود تمایل، بخواست امریکا، نمیپذیرد.
2 – در 7 بهمن قرار برآمدن دکتر بختیار، بعنوان نخست وزیر، به نزد خمینی میشود. شب هنگام، خمینی منصرف میشود و اعلان میکند دکتر بختیار نخست باید استعفاء کند و سپس به نزد او بیاید.
3 – در 7 بهمن (27 ژانویه) خمینی به کارتر، توسط دکتر یزدی پیام میدهد که حکومت بختیار برای شما مضر است و حکومت من بیضرر!
4 – در 12 بهمن (1 فوریه 79) خمینی و همراهان او به ایران باز میگردند.
تاریخها خود زبان باز میکنند و میگویند: هرگاه دکتر بختیار به قدرت خارجی مراجعه نکرده بود، امکان جانشین استبداد شدن دموکراسی بسیار بیشتر بود. از جمله به این دلیل که ستون پایههای قدرت ساخته و در اختیار ملاتاریا قرار نمیگرفتند. سپس مراجعه خمینی به امریکا برای اینکه از حکومت بختیار حمایت نکند و ارتش را از حمایت بختیار بازدارد، زمینه ساز محور کردن سیاست خارجی در امور داخلی و مجری طرح گروگآنگیری و ادامه جنگ به مدت 8 سال و… گشتهاست. و اینهمه، فرآورده جدا دانستن استقلال از آزادی و تقدم بخشیدن به آزادی، به قصد توجیه ارتباط گرفتن با امریکا است. امروز نیز، آنها که با حق و واقعیت لج میکنند و به تقدم استقلال بر آزادی قائلند و آنها که مدعیند در عصر جهانی شدن استقلال بکاری نمیآید، بخاطر نیاز به استمداد از قدرت خارجی و توجیه دستنشاندگی است که چنین دروغ فاحشی را تکرار میکنند. دروغ فاحش است زیرا کسی که استقلال در تصمیم گرفتن ندارد، آزادی در انتخاب نوع تصمیم را نیز ندارد و بعکس.
و زمان شهادت میدهد که آن گروه از رهبری انقلاب که استقلال را از آزادی جدائی ناپذیر میدانستهاست و میداند، تنها گروهی هستند که اسناد سری منتشره امریکائی و انگلیسی، بر استقلال رأی و آزادی گزینش رأیشان شهادت میدهند. سندها گواهی میدهند که افراد این گروه قابل خریداری نبودهاند. امروز نیز، همین گروهاست که بر اصول استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی ایستادهاند و مصممند تجربه انقلاب ایران را به نتیجه برسانند.
انقلاب اسلامی: وقتی خمینی 5 روز پیش از ورود به ایران، به امریکا پیام میدهد و مجری طرح گروگآنگیری میشود که در امریکا تهیه و در ایران اجرا میشود و سپس جنگ را بمدت 8 سال در سود آنگلستآن و امریکا و اسرائیل، ادامه میدهد، جآنشین او چرا معامله پنهآنی را پایان بحران اتمی ده ساله نکند؟
برای خواندن بخش اول این مقاله؛ اینجا را کلیک کنید
برای خواندن بخش دوم مقاله؛ اینجا را کلیک کنید
برای خواندن بخش سوم مقاله؛ اینجا را کلیک کنید
برای خواندن بخش چهارم مقاله، اینجا را کلیک کنید