فلج کردن از درون و ایجاد شبکهٔ تلویزیونی توسط سپاه و خارج شدن مهار امور از دست خامنه ای:
فلج کردن حکومت روحانی از درون:
قرار بر خرج بحران اتمی کردن روحانی و حکومت او است. مافیاهای نظامی – مالی که بمدت 8 سال دولت را در اختیار داشتند، اینک در کار آنند که حکومت روحانی را، از درون حکومت و دستگاه اداری، فلج کنند. دستگاه قضائی و واواک و دیگر سازمانهای سرکوب نیز موظفند فضا را بسته نگاه دارند. جنبش مردم اوکراین خامنه ای و دستگاه او را سخت به وحشت انداخته و او را در وضعیتی قرار داده است که نه راه پس و نه راه پیش دارد. توضیح اینکه فلج شدن حکومت روحانی، خطر جنبش را بیشتر می کند و موفقیت اش، مافیاهای نظامی – مالی، یا تکیه گاه اصلی خامنه ای را بی محل می گرداند. با وجود این، فرماندهی سپاه، مافیاهای نظامی – مالی، روشهای زیر را برای فلج کردن حکومت روحانی بکار می برد:
1- به ستوه آوردن وزیرانی که قابل خرید نیستند و به طرف خود کشیدن وزیرانی که همواره به کانون ثابت قدرت، «رهبر»، چشم خیره دارند. کند کردن دستگاه اداری روش کارساز دیگری است برای به ستوه آوردن وزیران و مبتلا کردن شان به روزمرگی.
2 – نشان کردن اطرافیان روحانی و نشاندار کردن آنها (همانکاری که از ابتدای انقلاب دستگاه ولایت فقیه با رؤسای جمهوری کرده است، حتی با احمدی نژاد) و مورد حمله های مستمر قرار دادن آنها. بزرگ کردن نزاع سریع القم با آشنا، یک نمونه از میان نمونه های فراوان، از بکار بردن این روش است.
3 – بی اعتبارکردن روحانی و وزیرانش از راه نشان دادن و بزرگ کردن کاستی ها: روحانی از استادان دانشگاه خواست در بارهٔ توافق ژنو بگویند و بنویسند و اینک سعید زیبا کلام، «استاد» دانشگاه، از این شهر به آن شهر می رود و درباره توافق ژنو سخن می گوید و می گوید برابر این توافق، ایران حق تحقیق در بارهٔ اتم را نیز ندارد. سئوال کردن از وزیران ادامه دارد و بر آن استیضاح (زیر ورقهٔ استیضاح وزیر آموزش و پرورش 79 امضاء گذاشته شده اند)، روش فرسوده و بی اعتبار کردن نیز افزوده شده است.
4- بیرون کشیدن جمله ای از سخنان روحانی و وزیران اصلی او که می توان مایهٔ برانگیختن جنجال کرد. چند جملهٔ روحانی بعنوان مثال: توافق ژنو یعنی دنیا تسلیم ایران شد. مخالفان توافق ژنو بی سوادند. شکایت از مجلس (بابت فراوانی سوألها از وزیران) و مواضعی که نوبخت (معاون روحانی) و ظریف و ترکان و جنتی می گیرند و کارها که می کنند. سایت ها و روزنامه های متعلق به «اصول گراها»، دستمایه ای غیر از روابط حکومت روحانی با امریکا و اروپا و مواضع و کارهای آنها ندارند.
5 – قراردادن روحانی در «خط امریکا» و مقابل کردن او با خامنه ای بمثابه کسی که در خط ضد امریکا است. با آنکه گفتگوهای محرمانه با امریکا را شخص خامنه ای تصدی کرده و مشاور خود، ولایتی را مأمور این کار کرده است و با آنکه مواضع روحانی و ولایتی در پیش و در ایام «انتخابات» با موافقت او اتخاذ شده است، این روحانی و ظریف هستند که متهم می شوند به دادن بیشترین امتیازها به امریکا و فراهم آوردن شرائط تسلیم (خزانه خالی است و قوای ایران به یک ضرب شست امریکا متلاشی می شوند و…) به امریکا.
6- در تنگنا قرار دادن روحانی برای مقابله با هاشمی رفسنجانی و گروهش و خاتمی و گروه وی. نمونه ها: دستگاه قضائی باید تکلیف مهدی هاشمی را تعیین کند. حضور این متهم در جلسه هیأت وزیران قابل قبول نیست. روحانی باید تکلیف خود را با صادق زیبا کلام معین کند. او چه کاره این حکومت است؟ خطر نفوذ اهل فتنه در حکومت روحانی (باهنر نسبت به این خطر به روحانی هشدار داد ) عزل و نصب ها که به تغییر وسیع مقامات اداری و دانشگاهی انجامیده است و لزوم «پاک نگاه داشتن دانشگاه ها و دستگاه اداری و قوهٔ مجریه از شرکت کنندگان در «فتنه 88» و مهم تر از همه، «انتخابات» مجلس آینده.
7 – مقابلهٔ تبلیغاتی شدید که حتی صدا و سیمای تحت امر خامنه ای نیز درآن شرکت دارد و علنی شدن کشماکش میان ضرغامی و روحانی و اصرار ضرغامی به این تقابل.
8- متهم کردن روحانی و وزیر ارشاد او به تبدیل کردن این وزارت خانه به وسیلهٔ تقابل با مراجع، مجلس، روحانیت و متدیّنین جامعه. غوغا بر سر فیلم ها و بازیگران و فیلم سازان و… کشماکش با صدا و سیما را هم باید بر تقابل دو طرف در عرصهٔ تبلیغات و وسائل ارتباط جمعی افزود.
9 – مهمتر از همه، جانبدار نئولیبرالیسم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، وابسته کردن روحانی و هاشمی رفسنجانی و خاتمی و میرحسین موسوی و … و سخن از اقتصاد ولائی به میان آوردن و توجیه تراشیدن برای ضرورت تصرف گلوگاه اقتصاد کشور توسط سپاه. شخصی بنام شهریار زرشناس (سایت برهان متعلق به سپاه 10 اسفند) «تحلیل» کرده و در آن، دسته های هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان را طرفدار نئولیبرالیسم کرده و به این نتیجه رسیده است:
«سپاه باید نیروی فوق العاده قدرتمند و استراتژیک اقتصادی پیدا کند. وقتی احساس خطر برای انقلاب می شود، بر اساس اساسنامه، سپاه حتماً باید در هر زمینه ای وارد صحنه شود. سپاه باید با حضور سنگین اقتصادی خود، قدرت مانور این سرمایهٔ سکولار را محدود کرده و حتی بخشی از آن سرمایه را در اختیار بگیرد. به عبارت دیگر، گلوگاه های استراتژیک اقتصادی ما نباید تحت عنوان خصوصی سازی و اقتصاد آزاد، در دست مجموعه ای به جز سپاه باشد.
به نظر بنده، باید یک قطب اقتصادی نیرومند و امین درست کنیم. من معتقدم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهترین گزینه برای این کار است. سپاه باید نیروی فوق العاده قدرتمند و استراتژیک اقتصادی پیدا کند. وقتی احساس خطر برای انقلاب می شود، بر اساس اساسنامه، سپاه حتماً باید در هر زمینه ای وارد صحنه شود».
بدیهی است، چنین «تحلیل گر» زورمداری نتواند بداند که لیبرالیسم کلاسیک و جدید جز تنظیم متکی کردن فعالیت اقتصادی به قدرت نیست. تسلط سپاه بر اقتصاد، آنرا غیر لیبرال نمی کند، بلکه نئولیبرال وابسته و ضد رشد و پر از فساد نگاه می دارد و تمایل استبداد فراگیر را در دولت تحت سلطهٔ سپاه تقویت می کند.
10 – اینبار، در نزاع میان دو طرف، از مردم کمترین خبری نیست. همچون دورهٔ خاتمی، سخنی از «فشار از پائین و معامله در بالا» نیست. چنانکه پنداری مردم هیچ نقشی، حتی نقش تماشاچی را ندارند. حقوق شهروندی که دیگر مپرس. باوجود این، حمله به روحانی بدین خاطر که در تدارک انتخابات مجلس است برای اینکه مجلس آینده را از آن خود کند، در شمار حمله های پی گیر است.
سپاه سلطه بر صدا و سیما را کافی نمی بیند و لازم می بیند فرستندهٔ تلویزیون خاص خود نیز داشته باشد. به هنگام انتشار خبر تکذیب شد. اما اینک دارد واقعیت پیدا میکند:
انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۴۸۹ از ۱۹ اسفند ۱۳۹۲ تا ۳ فروردین ۱۳۹۳