back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیاز موانع حل مشکل اتمی، یکی نقش گره کور را بازی می‌کند...

از موانع حل مشکل اتمی، یکی نقش گره کور را بازی می‌کند و آن بکار گرفتن قدرت خارجی حتی در فعل و انفعالهای درون رژیم است

bohranehasteei irangaite 06102014 -new● وضعیت سنجی چهاردهم: وضعیت سنجی سیزدهم، یکبار دیگر، ما را آگاه کرد که گرچه در دو طرف، موانعی وجود دارند که مانع از حل بحران اتمی می‌شوند، اما این‌بار، نیز همانند گروگانگیری و جنگ 8 ساله، این بکار گرفتن امریکا و اسرائیل در سیاست داخلی و خارجی و حتی در درون رژیم است که گره کور است و باز نمی‌شود تا که گره‌های دیگر باز شوند. دو گره، یکی ولایت مطلقه فقیه و خط قرمزش و دیگری امریکا و اسرائیل و خط قرمزشان، بایکدیگر گره کوری را بوجود آورده‌اند.

    به یادآوردن تاریخ، ما را از چرائی ادامه و تشدید بحران بس ویرانگر اتمی آگاه‌تر می‌کند:

 

٭ نقش تعیین کننده امریکا و غرب و اسرائیل در مبارزه بر سر قدرت در درون رژیم:

 1. نخستین بار، توافق‌نامه با سلیوان واپسین سفیر امریکا در ایران با نمایندگان خمینی برسر ایجاد رژیم با ثبات، با اتحاد روحانیت و ارتش. و پیام خمینی به کارتر: بختیار را رها کنید اگر ما بیائیم بیشتر به نفع شما است. و

2. گروگانگیری که طرحی امریکائی بود، بعنوان یک «طرح انقلابی» توسط «دانشجویان پیرو خط امام» اجرا شد و از آن، در ناگزیر کردن حکومت بازرگان به استعفاء و جانشین کردن پیش نویس قانون اساسی که اساسش بر ولایت جمهور مردم بود، با قانون اساسی که بنایش بر ولایت فقیه  بود(ولو در حد نظارت و نصب چند مقام). و

3. ادامه دادن به گروگانگیری به قصد بازسازی استبداد که کار را به برانگیخته شدن صدام به حمله به ایران توسط امریکا و دولت سعودی و شیخ‌های خلیج فارس کشاند. و

4. سازش پنهانی برسر گروگانها (اکتبر سورپرایز) که دستمایه خمینی و دستیارانش در کودتای خرداد 60 شد. این سازش، روابط پنهانی با اسرائیل و امریکا و کشورهائی اروپائی را به دنبال آورد که به افتضاح‌ها سر برآورد که ایران گیتهای امریکائی و انگلیسی و فرانسوی و… نام گرفتند. و

5. معامله بر سرگروگانهای امریکائی در لبنان و آمدن هیأت مک فارلین به ایران که افتضاحی بین‌المللی ببار آورد که ایران گیت نام گرفت. استفاده از آن افتضاح در کودتا برضد منتظری و خلع او از قائم‌مقامی رهبری و تبدیل قانون اساسی به قانون اساسی بر اصل ولایت مطلقه فقیه که از قانون اساسی استبداد فراگیر هیچ کم ندارد. و

6. ادامه جنگ به مدت 8 سال که بنابر قول آلن کلارک، وزیر دفاع انگستان در حکومت تاچر و تصدیق سفیر انگلستان در عراق، بهنگام حمله عراق به ایران، ایجاد و ادامه‌اش در سود انگلستان و غرب بوده و همه کار کرده‌اند تا ادامه پیدا کند. اسباب ایجاد جنگ یکی گروگانگیری و دیگری متلاشی کردن شیرازه ارتش و دیگر برانگیختن صدام به حمله به ایران بود. اما اسباب ایجاد توسط رژیم خمینی ایجاد شدند. و

7. پیام توسط اسرائیل به کاخ سفید: هرگاه امریکا از دولتی که ما در اختیار می‌گیریم حمایت کند، ماحاضریم حتی خمینی را نیز بکشیم. و

8. پایان دادن به جنگ و سر کشیدن جام زهر شکست، درپی معامله پنهانی با بوش (پدر): ایران باید در جنگ شکست بخورد تا میانه‌روها بتوانند تندروها را طرد و صاحب اختیار دولت شوند. در جریان همین معامله بود که فهرست 1000 کادر میانه‌رو، تسلیم سرهنگ نورث شد. و

9. استفاده از  نوشیدن جام زهر، برای کشتار زندانیان سیاسی و ایجاد جو رعب و وحشت و تدارک «بعد از خمینی». بقول فلاحیان، در این دوره، خمینی دیگر به حال خود نبوده و کارهای انجام گرفتنی با احمد خمینی هم‌آهنگ می‌شده‌است.

10. جعل نامه از قول خمینی و جعل قول باز از قول خمینی برای رهبرکردن یک ایران گیتی، یعنی خامنه‌ای. او «رهبر» و هاشمی رفسنجانی، کارگردان اصلی در سازشهای پنهانی، «رئیس جمهوری» و همدستان آنها در سازشهای پنهانی صاحب دیگر مقامها شدند: وسائل ارتباط جمعی امریکا و اروپا، این‌بار منتظری را رادیکال و ایران گیتی‌های کودتاچی را میانه‌رو و عمل‌گرا خواندند. به سخن دیگر، کودتا را تصویب کردند. و

11. کوشش سخت بنی‌صدر و دوستان او در ایران و انیران و با همکاری تنی چند از مبارزان سخت کوش در آلمان، بخصوص برلین، در افشای نقش خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی و سازمان تروری که در درون دولت ایجاد کرده بودند، در ترورها در اروپا، بخصوص ترور رستوران میکونوس – استالینیستها فیلمهای مستند به شیوه دستگاه تبلغاتی استالین می‌سازند چنان‌که پنداری بنی‌صدر و دوستان او در ایران و انیران، نه نقش، که حضور نیز نداشتند – سبب محکوم شدن رژیم و فراخوانده شدن سفرای کشورهای عضو اتحادیه اروپا از ایران شد. در این موقعیت بود که ناطق نوری و محمد خاتمی نامزد ریاست جمهوری شدند. محمد جواد لاریجانی از سوی ناطق نوری، به انگلستان رفت تا حمایت انگلستان را از ریاست جمهوری او جلب کند. و

12. قول آلکساندر هیگ، نخستین وزیر خارجه ریگان، رئیس جمهوری اسبق امریکا بر این که از طریق رفیق دوست با هاشمی رفسنجانی و از طریق سید هادی خامنه‌ای با سید علی خامنه‌ای ارتباط دارد. و

13.  همکاری پنهانی با قشون امریکا در افغانستان و عراق که نخست انکار می‌شد اما بدان اعتراف و دلیل شد بر این‌که نمی‌توان به امریکا اعتماد کرد. 

14. با انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری، امریکا محور کشماکش در درون رژیم شد و به قول او، روزانه 9 بحران برای حکومت او ایجاد کردند. سرانجام، پس از به ریاست جمهوری رسیدن بوش (پسر)، صادق خرازی و سفیر سوئیس در تهران طرح گفتگوی جامع برسر تمامی مسائل فی‌مابین ایران و امریکا را تهیه و به تصویب خامنه‌ای و خاتمی رساندند و طرح توسط وزارت خارجه سوئیس به وزارت خارجه امریکا تسلیم شد اما مورد اعتناء امریکا قرار نگرفت. و

15. گزارشهای منتشره توسط ویکیلیکس حاکی از این که هریک از خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی، جداگانه با امریکا در ارتباط بوده‌اند. و

16. این امر که علی اکبر ولایت، هنوز اعلان نامزدی نکرده، ستاد انتخاباتی خود را در واشنگتن ایجاد کرد با این پیام که آماده تعامل است. و

17. گفتگوهای محرمانه به دستور خامنه‌ای که از پرده بیرون افتادند و نمایندگان او در گفتگوها، ولایتی و صالحی بودند. و

18. خامنه‌ای معتقد به «نرمش قهرمانانه» می‌شود و سه تن از نامزدها از ضرورت «تعامل با غرب» سخن می‌گویند و روحانی ترجیح داده می‌شود. و

19. قول ظریف، «وزیر» خارجه رژیم در شورای روابط خارجی امریکا که کیهان بابت آن اعتراض می‌کند و او می‌گوید سخنان او غلط ترجمه شده‌اند. اما قولی را هم  که او تصدیق می‌کند از او است گویای نقش تعیین کننده امریکا در «انتخابات» ایران است: جهت یابی رأی ایرانیان تابع موافقت کردن و یا نکردن امریکا با توافق نهائی است. و شعار ظریف این‌است که هر توافقی بهتر از عدم توافق است:

 

٭ امر مهم این‌است که ظریف، سرنوشت حکومت روحانی را درگرو موافقت یا عدم موافقت حکومت امریکا با توافق اتمی می‌داند:

 

کیهان ( 6 مهر 93)، یکی از ارگانهای خامنه‌ای، برغم روابط و سازشهای پنهانی با امریکا  که شماری از آنها فهرست شدند، به ظریف می‌تازد که چرا گفته‌است اگر توافق اتمی انجام نگیرد، در انتخابات آتی ما شکست می‌خوریم و مخالفان غرب برنده می‌شوند:

   کیهان زیر عنوان «دفاع از منافع ملی یا دوپینگ انتخاباتی با دشمن؟! » می‌نویسد:

وزیر خارجه با چه حسابی اعلام می‌کند منافع غرب در پیروزی یک جریان سیاسی در انتخابات مجلس ایران است؟ روزنامه وطن امروز با طرح این پرسش نوشت: آقای محمدجواد ظریف چهارشنبه هفته گذشته در شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به سؤال هاله اسفندیاری، همکار جورج سوروس و مسئول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون گفت: مذاکرات هسته‌ای تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غرب‌ستیزی واگذار خواهند کرد. ظریف برای اثبات این اظهارنظر خود به نتایج شکست مذاکرات در سال 2005 استناد کرد تا به طرف مقابل بگوید؛ به سود آنهاست که او و دوستانش در ایران را تقویت کنند چرا که به قول جک استراو، ایران در سال 2005 حدود 200 سانتریفیوژ داشت اما اکنون 20 هزار سانتریفیوژ دارد.

   … وی در مذاکرات هسته‌ای به دنبال لغو تحریم‌ها و حفظ دستاوردهای هسته‌ای است یا پیروزی ائتلاف اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی؟ از سوی دیگر گره زدن مسائلی مانند انتخابات به تحولات خارجی آیا در راستای منافع ملی است؟ آیا این رفتار تناسبی با آداب گفت‌وگو با دشمن اول ایران دارد؟ آمریکا دشمن اول ایران است. با آمریکا باید اینگونه سخن گفت؟

 

فرارو (8 مهر 93) براین‌است که کیهان ترجمه نادرست سخنان ظریف را انتشارداده‌است و صحیح سخنان او این‌است:

«اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران فرصت خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی در سال‌های 2004 و 2005 توافق‌هایی کردیم و تلاش‌ها، برای عملکرد شفاف از جانب اتحادیه اروپا رد شد… در آن زمان مردم با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت (منظور دکتر احمدی‌نژاد است) به دلیل شکست در مذاکرات به ما پاداش دادند و مرا هم زود بازنشسته کردند! (خنده حضار) حالا من بار دیگر زنده شده‌ام (باز هم خنده حضار) به نظر من در انتقال پیامی که جامعه بین‌المللی و به ویژه غرب می‌خواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند… من فکر می‌کنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوق‌های رای نشان خواهند داد».

   بنابر این‌که این سخنان از آن ظریف باشند، جز این معنی نمی‌دهند که سرنوشت انتخابات در گرو نرمش بخرج دادن و یا ندادن غرب در مسئله اتمی است. تناقض نیز دربردارد:

1. هرگاه احمدی نژاد بدین‌خاطر «انتخاب» شده‌باشد که اصلاح طلبان در کوشش خویش ناکام شده‌اند، پس مردم ایران می‌باید به کسی رأی می‌دادند که شکست را به موفقیت برگرداند و نه به کسی که حاضر به تعامل با غرب نیست. و اگر  مردم مخالف گفتگو و تعامل با غرب بوده‌اند و بدین‌خاطر به احمدی نژاد رأی داده‌اند، از چه‌رو، به روحانی رأی داده‌اند و او راه تعامل را درپیش گرفته‌است؟

2. اگر مردم به دلیل شکست در مذاکرات، به شکست خوردگان رأی نداده‌اند، پس لاجرم می‌باید سخت خواهان انجام گفتگو و به نتیجه رسیدن آن باشند. اگر چنین است، چرا نمی‌دانند موارد اختلاف بطور قطع کدامها هستند و نقش خامنه‌ای چیست؟ چرا نمی‌دانند اثر نوع توافق بر رژیم است که مشکل ساز است و یا رعایت شدن حقوق ملی مردم؟ و تازه، اگر بازهم مذاکرات به شکست بیانجامند، چرا نباید به کسانی رأی بدهند که توانائی برداشتن مانع‌ها را از سر راه دارند و می‌توانند توافق را به عمل آورند؟ تهدید غرب به  مانند های احمدی نژاد چه جا دارد و از چه رو است؟ پاسخ پرسش جز این نمی‌تواند باشد که

3. مردم ایران میان دو دسته گیر کرده‌اند: یک دسته جانبدار تعامل با امریکا و یک دسته مخالف تعامل با امریکا. به دسته اول «رأی می‌دهند» و امریکا امتیاز لازم را به آنها نمی‌دهد، ناگزیر می‌شوند به دسته دوم رأی بدهند. اما دسته دوم سبب می‌شود که تحریمها بیشتر و روزگار آنها سخت‌تر بگردد. بدین‌سان، چنین توجیهی یعنی ایرانیان گرفتار مدار بسته بد و بدتر مضاعفی هستند: یکی با دو دسته‌ای که رژیم را تشکیل می‌دهند و دیگری با امریکا. باوجوداین،  چنین توجیهی با عقل سلیم ناسازگار است. زیرا وقتی می‌دانند «رأی دادن» به مخالفان تعامل، سبب تشدید تحریمها و وخامت بارتر شدن وضعیتشان می‌گردد، چرا چنین می‌کنند؟ بدین‌قرار، مبنای قول ظریف، کم عقلی و نادانی مردم ایران است.

4. بنابر «ترجمه صحیح»، نوع تصمیم رأی دهندگان ایرانی وابسته است به نوع تمایل امریکا. در آنچه به رژیم مربوط می‌شود، بدون تردید امریکا محور گشته و نقش تعیین کننده در تعادل قوا در درون رژیم را پیدا کرده‌است. اما وابسته کردن این یا آن نوع رأی مردم ایران به این یا آن نوع تمایل امریکا، یعنی این‌که ایرانیان دیگر هیچ‌گونه استقلالی ندارند. دو دسته تشکیل دهنده رژیم نیز نان تعامل و عدم تعامل با امریکا را می‌خورند. آیا او می‌داند که معنای سخن او اینست که هرگاه مردم ایران بخواهند استقلال و آزادی بیابند، باید ولایت مطلقه فقیه را از میان بردارند؟ دورتر به حل‌ها که تناقض‌ها پیدا می‌کنند، باز می‌پردازیم.

    بدین‌سان، مسئله اتم نه یک مسئله داخلی که بطور کامل یک مسئله خارجی گشته‌است و حل آن نیز در دست امریکا است. ولایت مطلقه فقیه سرانجامی جز این نمی‌توانست پیدا کند. زیرا این رژیم است که مطلقا از داخلی شمردن مسئله و حل آن، از راه مراجعه به مردم ایران سرباز می‌زند. زیرا چنین راه‌حلی را نافی ولایت مطلقه فقیه و حاکمیت مافیاهای نظامی – مالی می‌داند. لذا به این نتیجه می‌رسد که هر توافقی بهتر از توافق نکردن است:

 

٭ لاوروف: 95 درصد مسئله اتمی حل شده‌ الا اینکه درآن 5 درصد شیطان لانه کرده‌است و ظریف: هر توافقی بهتر از عدم توافق است:

 

در 6 مهر 1393، لاوروف، وزیر خارجه روسیه گفته‌است: توافق ۹۵ درصدی درباره برنامه هسته‌ای ایران حاصل شده است با این وجود، پنج درصد باقی مانده شامل دو یا سه مساله بسیار مهم است. مسائل باقی‌مانده دشوار و پیچیده ولی در عین حال قابل حل و فصل هستند. پیش‌نویس توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ در آستانه تکمیل شدن است. باوجود این، در 5 درصد باقی مانده شیطان خانه کرده‌است.

در 10 مهر 93، سایت ایران هسته‌ای، خبرداده‌است: صبح روز چهارشنبه 9 مهر 1393 (اول اکتبر 2014) پوستری با امضای چند سینما گر از جمله مجید مجیدی، محمدمهدی عسگرپور، سیدرضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی منتشر شد که اصلی ترین جمله نقش بسته بر روی آن این عبارت بود:

There is no deal that is worse than ‘No deal    ’: هیچ توافقی وجود ندارد که بدتر از توافق نکردن باشد!

    در حالی که ابتدا تصور می‌شد این پوستر ممکن است ابتکار خود این سینماگران یا جهت داده شده از خارج از کشور باشد، ساعتی بعد با کمال تعجب روشن شد که این پوستر از سوی آقای محمد جواد ظریف وزیر خارجه برای این سینما گران ارسال شده و از آنها خواسته شده آن را امضا کنند و برخی از آنها از جمله مجید مجیدی هم با اعتماد به وزارت خارجه و بدون دقت در محتوای پوستر، با درج نام و عکس خود در آن موافقت کرده‌اند.

   مجیدی خود در این باره گفته است: «چند روز پیش از سوی آقای جواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عده‌ای از هنرمندان که وجهه بین‌المللی دارند در مسیر مذاکرات هسته‌ای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد می‌کنم».

    آخرین خبر درباره این پوستر هم این است که وزارت خارجه با صدور بیانیه ای از اقدام سینما گران، دفاع و از آن تشکر کرده است!

اما 5 درصدی که شیطان در آن لانه کرده‌است: دو امر هستند: تعداد سانتریفوژها و میزان اورانیومی که ایران می‌تواند غنی کند (وزن و درجه) و مدت زمانی که ایران تحت مهار باید بماند. ارگانهای تبلیغاتی رژیم مدعی هستند که ظریف با یک پیشنهاد محرمانه به ایران بازگشته‌است. موسویان که در دوره خاتمی، عضو تیم مذاکره کننده بوده‌است، می‌گوید: در گفتگوهای نیویورک، 20 درصد پیشرفت شده‌است. اما سایت هسته‌ای می‌گوید پیشرفت بیشتر از این‌است:

● «امریکایی‌ها پذیرفته‌اند مجموعه تحریم‌های یک جانبه بلافاصله پس از توافق نهایی یک‌جا تعلیق شود. (لویی شاربونو و پریسا حافظی، گزارش خبرگزاری رویترز از سازمان ملل متحد، 5/7/1393).این موضوعی است که تا پیش از این مورد توافق قرار نگرفته بود.

    مقام‌های امریکایی البته هیچ ضمانتی در این باره نداده‌اند که این تحریم‌ها که مبنای اصلی آنها قوانین کنگره امریکاست، بالاخره لغو خواهد شد.به عبارت دیگر، ایران در مقابل اعمال تغییرات تقریبا یازگشت ناپذیر در برنامه هسته ای خود، صرفا یک «تسکین موقت» در تحریم ها را هدیه می گیرد.

● اکنون ظاهرا مسئله باقی مانده میان ایران و 1+5 این است که تحریم‌های شورای امنیت چه زمانی تعلیق خواهد شد.

اطلاعات منتشر شده نشان می دهد امریکایی ها می گویند نمی توانند تحریم های شورای امنیت را بلافاصله پس از توافق نهایی تعلیق کنند و این امر نیازمند زمان بیشتری است.

علاوه براین، مقام‌های امریکایی ناشناس به خبرگزاری‌های غربی گفته‌اند درباره موضوع تحقیق و توسعه هم در نیویورک توافق تقریبا نهایی صورت گرفته است. (لارنس نورمن ، وال استریت ژورنال، 5/7/1393).هنوز اطلاعاتی از جزئیات این موضوع وجود ندارد ولی می‌دانیم که در توافق ژنو از ایران خواسته شده بود از گسترش برنامه تحقیق و توسعه خودخوداری کرده و برنامه را به وضع فعلی آن محدود کند.

    خبر دیگر درباره مذاکرات نیویورک این است که در این مذاکرات درباره موضوع شفافیت هم جمع بندی تقریبا نهایی انجام شده‌است. (لارنس نورمن ، وال استریت ژورنال، 5/7/1393).

    امریکا مدت‌ها است با مشارکت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سرگرم تدوین یک نظام راستی آزمایی ویژه برای درج در متن توافق نهایی است.مقام های امریکایی پس از مذاکرات نیویورک گفته اند مذاکرات در این زمینه تا حدود زیادی به نتیجه رسیده است. همچنین درباره اراک هم گفت وگوها از مرحله ای دشوار عبور کرده است.یک مقام امریکایی روز بعد از مذاکرات نیویورک گفته است که اراک دیگر مانعی برای توافق هسته ای نخواهد بود.»

 

٭ دو حل بدخیم و یک حل خوش خیم تناقضها که معنای روشن هرتوافقی بهتر از عدم توافق است را نیز بدست می‌دهند:

 

دو حل بدخیم تناقضها:

حل اول: انتخابات یعنی این که، در ایران، یک تن رأیش به حساب است و تمامی مردم رأیشان به حساب نیست. او با «نرمش قهرمانانه» موافقت کرده و با آنکه خود گفتگوهای محرمانه با امریکا را انجام داده‌است، در علن گفته است به گفتگو خوش‌بین نیست و به امریکا نیز اعتماد ندارد. پس اگر امریکا قدری کوتاه نیاید، او خواهد گفت دیدید حق با من بود! ما را که حاضر به تعامل با غرب هستیم و «منشور حقوق شهروندی» را هم تدوین کرده‌ایم، روانه می‌کند و اداره کشور را به امثال احمدی نژاد می‌سپارد.

 

حل دوم: شفاف و خالی از تناقض شده سخن ظریف این می‌شود که چون عدم توافق یعنی تشدید تحریمها و دست بالا پیدا کردن مخالفان هرگونه توافق با ایران در امریکا و اسرائیل و سیه‌روزتر شدن مردم ایران، پس، اینک نوبت مردم ایران است که بجد فشار بیاورند که باید توافق بر سر اتم بعمل بیاید. در رژیم نیز، غیر از مافیاها، بقیه از حل نشدن بحران اتمی زیان خواهند دید، پس وقت آن‌است آنها هم فشار آورند تا دو طرف ایران و امریکا، با عبور از خطوط قرمز خود، به توافق برسند.

 

یک حل خوش خیم تناقض‌ها:

   با زدودن تناقض‌های سخنان ظریف،  حل  مسئله اینست: پیدا شدن خط قرمز «رهبری» و خط قرمز امریکا و اسرائیل، حاصل دخالت ندادن مردم ایران در سرنوشت خویش است. تأسیسات اتمی ایران هیچ دردی از شما مردم ایران دوا نمی‌کند. پس، گرچه هر توافقی بهتر از عدم توافق است زیرا شما ایرانیان را، ولو به قیمت سنگین، از تحریمها و انزوای خطرناک و حلقه آتشی که برگرداگرد ایران افروخته‌است، رها می‌کند. اما در همان‌حال به معنای این‌است که رژیم ولایت مطلقه فقیه اصلاح‌پذیر نیست و چاره جز جانشین کردنش با دولت حقوقمدار که استقلال و آزادی شالوده آن باشند، نیست.

    بدین‌قرار، موافقت امریکا با حفظ  4500 سانتریفوژ و بسا کم‌تر از این تعداد را اگر هیأت گفتگو کننده رژیم بپذیرد، از خط قرمزی که خامنه‌ای معین کرده، عبور کرده‌است. کیهان (6 مهر) امریکا را بدین‌خاطر که می‌خواهد شمار سانتریفوژها کمتر از 4500 و دوره لغو تحریمها 10 تا 15 سال باشد، «زیاده‌خواه» دانسته است. و اگر قرار بر عبور نکردن از خط قرمز باشد، «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است»، راه حل می‌شود:

                                                                  

٭ توافق موقت و موکول شدن حل مسئله اتمی به بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در 2016؟!:

     در تحلیل شماره 12، خبری را بررسی کردیم که بنابرآن، چون هر توافقی بهتر از عدم توافق است، توافق جامع موقت می‌تواند راه‌حل باشد. این توافق همه توقعات غرب را دربر می‌گیرد الا اینکه موقت است. بعد از پایان گفتگوهای نیویورک، ارگانهای تبلیغاتی رژیم، به تبلیغ نظر گری سیمور، مشاور پیشین اوباما پرداخته‌اند. او بر این‌است که دو طرف بسوی یک توافق هسته‌ای موقت می‌روند:

«در پایان ضرب‌الاجل ۳ آذر هیچ یک از طرفین از مواضع خود کوتاه نخواهند آمد اما از آنجایی که خواهان بن‌بست کامل در مذاکرات نیز نیستند به یک توافق موقت دیگر و یا یک توافق نسبی رضایت خواهند داد.

     هیچ یک از دو کشور ایران و آمریکا – که بازیگران اصلی در مذاکرات هسته‌ای هستند – حاضر نیست امتیازاتی سخت به طرف مقابل برای نیل به توافق هسته‌ای بدهد زیرا ایران معتقد است بحران‌های اوکراین و داعش موضع آمریکا را ضعیف‌تر ساخته و از طرف دیگر ثبات اقتصادی نسبی در این کشور پس از روی کار آمدن دولت جدید نیز آن را در برابر تداوم تحریم‌ها قوی‌تر ساخته است. از سوی دیگر اوباما نیز حاضر به پذیرش “توافقی بد” نخواهد بود زیرا به منافع استراتژیک آن آسیب زده، متحدینش در منطقه را عمیقا آزرده خاطر ساخته و با مخالفت شدید از جانب کنگره مواجه خواهد شد. از سوی دیگر دولت آمریکا معتقد است می‌تواند تحریم‌های نفتی ایران را بدون افزایش قیمت‌های جهانی سخت‌تر سازد.

    «بنا به دلایل کاملا دیپلماتیک، کنار کشیدن از میز مذاکرات برای واشنگتن و تهران در صورتی که طرف مقابل آماده ادامه باشد سخت خواهد بود. دیگر کشورهای گروه 1+5 خواهان بقای مذاکرات خواهند بود و نه تهران و نه واشنگتن نمی‌خواهند که مسبب دور جدیدی از تنش ها بر سر موضوع هسته‌ای قلمداد بگردند. با توجه به این شرایط دو کشور در نهایت گزینه‌های تمدید مذاکرات بر اساس یک توافقنامه موقت جدی یا یک توافقنامه نسبی را بررسی خواهند کرد. اما با این حال به نظر وی در صورتی که این توافقنامه جدید اهداف مد نظر پایتخت‌ها را برآورده نکند، مخالفت‌هایی جدی در واشنگتن و تهران در انتظار این توافق احتمالی نسبی یا موقتی خواهد بود. حل مسئله اتمی ایران ممکن است به بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در 2016 موکول شود».

 

باوجود این، در 5 اکتبر 2014 (13 مهر 93) ارگانهای تبلیغاتی رژیم نوشتند(از جمله سایت‌های آریا و نامه: «توافق اصلی انجام شده‌است» و یا «ممکن است توافق مرحله‌ای انجام بگیرد» و یا از قول توماس پیکرینگ: «توافق جامع هسته‌ای نزدیک است».

     بدین‌قرار، بنابراین که رژیم به هیچ‌رو تن به داخلی کردن مسئله و حل آن از راه مراجعه به مردم ایران نمی‌دهد، چاره‌ای جز سرکشیدن جام زهر ندارد. اگر معنی «هرتوافقی بهتر از عدم توافق است» امضای یک توافق «موقت» باشد، این مدت فشار بر مردم ایران است که طولانی‌تر می‌شود. وگرنه، معنی آن این‌است که خامنه‌ای خود را ناگزیر می‌بیند هم در دوره حکومت اوباما جام زهر را سربکشد. زیرا چشم انداز آینده را تاریک می‌بیند. در حقیقت، چه هیلاری کلینتون از حزب دموکرات رئیس جمهوری بگردد و خواه یک جمهوریخواه به ریاست جمهوری امریکا برسد و کنگره نیز در دست جمهوریخواهان بماند، شرائط تسلیم سخت‌تر خواهند شد.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید