هنر، بنابراین که مرزهای ممکن را در مینوردد و هر آنچه را جامعه خو گرفته به نظام اجتماعی بسته ناممکن میداند، ممکن میکند، ضد قدرت است. از اینرو، استبدادی که ضد هنر نباشد نه دیده شده و نه دیده خواهد شد. استبداد این ضدیت را بیشتر از راه ازخود بیگانه کردن هنر و به خدمت استبداد درآوردنش ابراز میکند. اما اگر ممکن نشد، هنرمند و هنر او را سانسور میکند. در حقیقت، استبداد خارج شدن از حیطه سلطه خویش را ناممکن میباوراند. بیرون از نظامی را که برقرار میکند، خلاء میباوراند. در مردم ترس و باور به ناتوانی خویش را القاء میکند.
حال آنکه بدون وجود فضای باز، هنر خلق نمیشود و هنری که افقهای جدید به روی مردم بازنکند، هنر نیست. هنر بیانگر توانائی انسان است بنابراین، نافی استبداد است. هنر ترجمان شجاعت و تسلیم نشدن است و استبداد بر ترس و تسلیم همگانی استوار است. هنر گزارشگر خودانگیختگی، استقلال و آزادی انسان است و استبداد کارش از یاد انسانها بردن استقلال و آزادی آنها و تنگ کردن عرصه بر خلاقیت انسان است. بدینخاطر، هیچ قدرت هنر ستیزی وجود نداشته است و ندارد.
اما سپردن موزه هنر تهران به بخش خصوصی که سبب برانگیخته شدن اعتراضها شد، تنها به دلیل دشمنی استبداد ولایت فقیه با هنر نیست. به دلیل فساد بزرگ نیز هست. اثرهای هنری که از این موزه دزدیده شدهاند کفایت نکرده، اینک بنا را بر خوردن و بردن همه اثرهای هنری گذاشتهاند که در این موزه گردآوری شده است. هر چند ارزش آنرا میلیاردها دلار برآورد میکنند، اما مجموعه آثار، بلحاظ فرهنگ و رشد فرهنگی، ارزشی دارد که به دلار برآورد کردنی نیست و به تخمین در نمیآید.
٭ اسناد پاناما روابط پنهانی با امریکا و خریدهای پنهانی اسلحه از امریکا را گزارش میکنند و معلوم میکنند صد میلیارد دلاری که گم شد، از چه راه به حسابهای شخصی دستیاران خمینی ریخته شدند:
☚ یادآور میشود که در دوران جنگ 8 ساله ایران و عراق، بنابر تحقیق مجلس ملاتاریا، 105 میلیارد دلار گم شد. پیش از این، زمانی که فسادکاریهای بانک BCCI بر ملاء شد و کار آن بانک را به انحلال کشاند، معلوم شد که بخشی از معاملات پنهانی اسلحه با امریکا و کشورهای اروپائی از طریق آن بانک انجام میگرفته است. حسابهائی بنام اشخاص در خدمت رژیم – راست بخواهی رژیم در اختیار آنها – باز میشده و پول متعلق به مردم ایران به آن حسابها ریخته میشده و آن اشخاص بهای اسلحه را میپرداختهاند.
و اینک، اسناد پاناما پرده از ارتباطی از نوع دیگر و روش خرید اسلحه از طریق شرکتهای ساختگی بر میدارد. یادآور میشود که بنابر گزارش کنگره امریکا در باره ایران گیت، اسلحه به سه برابر قیمت به ایران فروخته میشده است. یک قسمت بابت بهای اسلحه به فروشندگان آن و یک قسمت به کنتراها (گروههای مسلح در خدمت امریکا در نیکاراگوا) و قسمت سوم صرف تأسیس سازمان سیای خصوصی میشده است. این سازمان در خدمت حکومت ریگان و نیز بوش پدر بوده و به کنگره نیز حساب پس نمیداده است.
و اسناد پاناما چنین گزارش میکنند:
☚ ☚ به گزارش دویچه وله، نشریه آلمانی زود دویچه سایتونگ در تاریخ ۱۲ آوریل 2016، اسناد پاناما در باره فساد کاریهای سیا و طرف ایران (رژیم خمینی) پیرامون خرید اسلحه از طریق شرکتهای ساختگی را انتشار داده است. بنابر این اسناد، سیا با کمک شرکتی بنام “موساک فونسکا” دست به تاسیس شرکتهای استتاری میزده و از طریق آنها معاملات و نیز دریافتها و پرداختهائی را انجام میداده که نمیباید حساب و کتاب رسمی داشته باشند. پارهای از مشتریان موساک فونسکا به عنوان واسطه برای «سیا» کار میکردهاند.
در اسناد پاناما نامهای دو نفر از خدمتگزاران ایرانی سیا، یکی فرهاد عظیما، بازرگانی ساکن ایالت میسوری در آمریکا و دیگری هوشنگ حسین پور آمدهاند:
● هواپیمای حامل اسلحه که در سال ۱۹۸۶ در تهران فرود آمد، در آمریکا ثبت شده و به فرهاد عظیما و شرکتش تعلق داشته است. عظیما مدعی شده بود که از استفاده سازمان سیا از هواپیمای او برای ارسال اسلحه به ایران اطلاع نداشته است. اما اینک نام عظیما در اسناد پاناما ذکر شده است: در سال ۲۰۰۰، عظیما به شرکت موساک فونسکا سفارش تأسیس شرکتی استتاری با نام AlG Limited در جزایر وریرجین بریتانیا را داد که قرار بود شعبهای از شرکت آمریکایی Avitaion Leasing Group در ایالت میسوری باشد. این شرکت ۶۰ فروند هواپیما به منظور کرایه و لیزینگ در اختیار دارد.
● ۱۳ سال پس از این ماجرا دستاندرکاران موساک فونسکا متوجه میشوند که احتمالا با فردی فعال در محافل جاسوسی سرو کار دارند. آنان به گزارشهایی دست مییابند که گویای ارتباط عظیما با سازمان سیا بودهاند. در اواخر دهه هفتاد میلادی، عظیما به یک شرکت خدمات هوایی به نام Eatsco کمک میکند تا که به لیبی اسلحه برساند. شرکت مزبور به شماری از جاسوسان پیشین سازمان سیا تعلق دارد.
دستاندرکاران موساک فونسکا پس از پی بردن به ماجرا، از یکی از معاونان عظیما میخواهند که هویت او را تایید کند. اما پاسخی دریافت نمیکنند. موساک فونسکا پاسخی دریافت نمیکند و پیگیر نمیشود.
● در سال ۲۰۱۱، یک بار دیگر، نام عظیما در اسناد مربوط به شرکت مشاورهای موساک فونسکا مشاهده میشود. از او، به عنوان مدیر مشترک شرکتی به نام Eurasia Aviation Holdings Limited نام برده شده است. بعنوان مدیر دیگر این شرکت، از شخصی به نام هوشنگ حسینپور نام برده شده است. او هم از فعالان در عرصه خدمات هوایی و لیزینگ و کرایهدادن هواپیما است. بعدتر آمریکا حسینپور را متهم به نقض تحریمها علیه ایران کرد و شرکت Eurasia Aviation Holdings Limited هم ادعا کرد که نام وی اشتباهی در فهرست مدیران این شرکت ذکر شده است.
● یکی دیگر از کسانی که نامشان در اسناد پاناما به چشم میخورد، عدنان قاشقچی، دلال اسلحه و تاجر میلیاردر وابسته به رژیم سعودی است. او دلال خریدن اسلحه برای ایران بود که با افشای افتضاح ایران گیت، نام و نقش او، همه روزه، در مطبوعات غرب، برده میشد. بنابر اسناد پاناما، قاشقچی چند شرکت استتاری ایجاد کرده و از آنها از سالهای ۱۹۸۰ تا دهه اول قرن بیست و یکم، استفاده میکرده است.
● فرهاد عظیما از چهرههای شناخته شده است. با سیاستمداران آمریکا ارتباط دارد. از نامزدهای دمکرات و جمهوریخواه، بنابر موقع، حمایت مالی میکند. زود دویچه گزارش میکند که، ۱۹۹۶، بیل کلینتون در جشن تولد او شرکت کرده است. در انتخابات ریاست جمهوری امریکا که کلینتون، از حزب دموکرات نامزد بود، او به مبارزات انتخاباتی او کمک مالی کرده است. در حال حاضر هم عظیما حامی مالی هیلاری کلینتون است.
رونامهنگاران زوددویچه، در بررسی اسناد پاناما، به موارد بسیار دیگری برخوردهاند که گویای استفاده سازمانهای جاسوسی از واسطههایی است که مشتری موساک فونساک بودهاند تا با کمک آنها عملیات گوناگون آنها پنهان بمانند.
٭ یافتههای جدید پیرامون معامله پنهانی که اکتبر سورپرایز نام گرفت:
فصل انتخابات ریاست جمهوری امریکا است و بار دیگر، سخن از اکتبر سورپرایز بمیان است. بدین سان، سازش پنهانی خمینی و دستیاران او با ریگان و بوش، بر سر آزادی اعضای سفارت امریکا در تهران که به گروگان گرفته شده بودند، بعنوان یک سازش ننگین و افتضاح بینالمللی، در وجدان همگانی مردم امریکا، پذیرفته شده است. سنجشهای افکار نیز میگفتند که هفتاد درصد مردم امریکا باور دارند که این معامله پنهانی انجام گرفته است.
یک علت مهم آن، پیگیری یک چند از امریکائیان است. بر خلاف ایرانیانی که نمیخواهند ایرانیان وجدان تاریخی و وجدان همگانی به خیانتهای بزرگ به مردم ایران و کشورشان، پیدا کنند، در جامعههائی که از اهمیت این دو وجدان واقف هستند، رویدادهای تاریخی زیانبار برای حقوق شهروندی و حقوق ملی را به حال خود رها نمیکنند. روبرت پاری، یکی از آنها است که دو افتضاح اکتبر سورپرایز و ایران گیت را تا امروز، پی گرفته و یافتههای جدید خود را انتشار داده است.
نوشته جدید او، در تاریخ 6 آوریل 2016 انتشار یافته است. چکیده این نوشته را اینک و تفصیل را در وضعیت سنجی بعدی از نظر خوانندگان میگذرانیم:
● کیم فیلبی عضو انتلیجنت سرویس، جاسوس روسها میشود. پس از اینکه او به مسکو میگریزد، به جاسوسان پندی میآموزد: وقتی لو میروید و در دستگاه حاکم پشتیبانان قوی دارید، انکار همه چیز را رویه میکنید. روبرت پاری خاطر نشان میکند که ژرژ بوش (پدر)، معاون ریگان، همین روش را بکار میبرد. در باره اکتبر سورپرایز همه چیز را انکار میکند و در مورد ایران گیت نیز میگوید: مرا از «دایره تصمیم گیری بیرون قرارداده بودند»!
اما هم او در گفتگو با قاضی مستقل، به شرط آنکه سخنش انتشار نیابد، میپذیرد که در موضوع ایران گیت، از دایره تصمیمگیری بیرون نبوده است.
در آنچه به طرف معامله، یعنی خمینی و دستیاران او، بهشتی و خامنهای و هاشمی رفسنجانی و احمد خمینی و… مربوط میشود، دیگر صحبت از انکار نیست. صحبت از وارونه سازی است. وقتی آمدن هیأت امریکائی به ایران، لو رفت، خمینی گفت: عدهای با پاسپورت عوضی به ایران آمده و ایران آنها را در جائی قرار داده… او 8 نماینده را که در باره آمدن هیأت از «وزیر» خارجه حکومت میرحسین موسوی سئوال کرده بودند پوچ خواند. هاشمی رفسنجانی نیز همان کرد که خمینی کرده بود.
● وقتی بر اثر افشاگری بنیصدر، کنگره امریکا پذیرفت اکتبر سورپرایز را موضوع تحقیق قراردهد، بوش که سخت نگران لو رفتن معامله و به خطر افتادن انتخاب شدنش برای دور دوم شده بود – که باوجود این از کلینتون شکست خورد -، دستیاران خود را مأمور کرد جلوی به نتیجه رسیدن تحقیق را بگیرند. آنها طرحی را ریختند و به اجرا گذاشتند. طرح بر این پایه بود: با این عنوان که باید تمامی اسناد موجود در باره ماجرا را از وزارت خارجه و کاخ سفید یکجا گرد آورد و در اختیار کمیته تحقیق گذاشت، اسناد را جمعآوری میکنند اما برای اینکه در اختیار کمیته تحقیق نگذارند!.
یکی از این اسناد که نقش تعیین کننده داشته و روبرت پاری در کتابخانه بوش مییابد، گزارش سفارت امریکا در مادرید در باره سفر کیسی به مادرید بوده است. این سند نقش تعیین کننده داشته است. زیرا مسلم میکند که دیدار کیسی با نماینده خمینی در مادرید، واقعیت داشته است. هامیلتون، رئیس کمیته، در پاسخ به پرسش روبرت پاری، میگوید: اگر این سند در اختیار کمیته قرار میگرفت، گزارش کمیته تصدیق وقوع معامله پنهانی اکتبر سورپرایز میشد.
٭ چند خبر از درون رژیم گویای شدت رویاروئیها:
☚ روحانی عازم سفر به وین بوده است. اما خامنهای میگوید این سفر هم مانند سفرهای پیش شما بینتیجه است. در نتیجه، روحانی از سفر منصرف میشود. و به عنوان اعتراض.
☚ روحانی، در دیدار عیدانه همکارانش با خامنهای نیز شرکت نمیکند. خامنهای در مقام استمالت میگوید: همه سازمانها باید تحت امر مجری اقتصاد مقاومتی، یعنی جهانگیری معاون روحانی باشند.
☚ مسموع شد که آیهالله سیستانی نیز هشدار داده است که برخوردها میتواند وضعیت خطرناکی را بوجود بیاورد. باوجود این، قرار بر این است که تا اسفند ماه برنامه حذف انجام بگیرد. سخنان جعفری، «فرمانده کل» سپاه، در آنجا که اگر دولت و مجلس را هم در اختیار بگیرند، مردم آنها را خواهند راند، دنباله، دروغی است که خامنهای در سایت خود انتشار داده است: خامنهای با درج عکسی از خمینی و بازرگان و بنیصدر در کنار یکدیگر، «خاطره» نوشته است: بنیصدر در شورای انقلاب گفت: سنجش افکار نشان میدهد که من از امام محبوبتر هستم. نخست یادرآور شویم که هم دروغ بدون تناقض ساختنی نیست و هم دروغگو کم حافظه میشود. سنجش افکاری که انجام گرفته بود، در بهار 60 انجام گرفته بود. در آن تاریخ، شورای انقلابی وجود نداشت. مجلسی وجود داشت که خمینی اجازه تقلب در انتخابات آن را به سران حزب جمهوری اسلامی داده بود. در آن سنجش افکار، میزان محبوبیت بنیصدر بالای 80 درصد و میزان محبوبیت خمینی زیر 50 درصد و سه تنی که معضوبترینها بودند، بهشتی و خامنهای و هاشمی رفسنجانی بودند. سنجش افکار نه برای انتشار که برای اطلاع رئیس جمهوری بود. اما در دفتر بنیصدر، سنجش افکار کنندگان، نتایج سنجش را گزارش میکردهاند و اریک رولو، فرستاده لوموند که حاضر بوده است، از آن آگاه میشود و در لوموند انتشار میدهد. بنیصدر به رولو اعتراض میکند چرا نتیجه سنجش را انتشار داده است. به او میگوید:
این سه تن که «سه مفسدین» خوانده میشدند، به خمینی گزارش میکنند و غوغا بپا میکنند. باوجود این، نتیجه سنجش در ذهن خمینی ثبت میشود. بدینخاطر بود که او، در ماه خرداد دو نوبت گفت: اگر ملت موافقت کند، او مخالفت میکند. در بار دوم گفت: اگر 35 میلیون بگویند بله من میگویم نه. در اول تیر نیز گفت: اگر 36 میلیون مرگ بر خمینی بگویند من حکم عزل بنیصدر را امضاء میکنم.
اما قصد خامنهای از دروغی که ساخته هشدار به روحانی و مجلس جدید بوده است که در خط اطاعت بمانند وگرنه، به قول جعفری محاکمه خواهند شد!
☚ بنابر خبر دریافت شده از «بیت» خامنهای رنجوری او از بیماری بیشتر شده است. بسا به این علت است که گفته میشود سال جاری سال رویدادهای مهم خواهد شد.