در وضعیت سنجی ۳۶۹در پاسخ به ۴ سوال مهم و اساسی یک زوج جوان از درون کشور ، به نقش اندیشه راهنما و اهداف وروشها در برانگیختن جامعه به جنبش همگانی پرداختم (۱)
و در این وضعیت سنجی نیز به نقش بدیل در برانگیختن جامعه به جنبش همگانی می پردازم. الا اینکه بسا جنبشی با هدف و اندیشه راهنمای روشن و شفاف بوجود آمده و در طول زمان عمل اجتماعی ، بدیل را خود می سازد و یا در شناختن بدیل کوشا شده و بدیلی موجود در جامعه را با ویژه گیهایی که مد نظر جامعه و سازگار با اهداف و اندیشه راهنمای جنبش است را ( چه در داخل کشور و چه خارج از کشور ،چرا که بسیاری با ویژه گی هایی باید و بدان رجوع میکند .
1-محل عمل بدیل داخل وطن و متکی به مشارکت جمهور مردم
منظور از درون جامعه داخل کشور صرف نیست. شهروندان هر کشوری ممکن است بدلایل فشارها و تهدید ها و تحدید ها مهاجرت از کشور را آزادانه و یا بالاجبار انتخاب کرده باشند. اصل مهاجرت اصل سازنده و پویایی است چرا که فعالان سیاسی_اجتماعی ممکن است در درون کشور بعلت محدودیتهایی که نظام برای آنها بوجود می آورد، فرصت تحقیق و مطالعه و پژوهش وانتشار و یا به زبان آوردن آنها را نداشته باشند و زمینه عمل فعال سیاسی از آنها سلب شده باشد .از اینرو به خارج از کشور مهاجرت می کنند تا بتوانند زمینه آن رشد و فعالیت را فراهم سازند. ولی سرنوشت وطن و نیزبا تغییر محل اقامت مسایل وطن همواره برای آنها حائز اهمیت بسیار است و وطن و مسایل آنرا فراموش نمی کنند. و چه بسا از بسیاری درون کشوری ها نسبت به وطن و شناسایی مشکلات و بحرانهای وطن و مردم هموطن و راه حل یابی مسئولیت پذیر تر باشند. کسی که وطن دوست است و دل در گرو رشد و اعتلای وطن و هموطن دارد چه در داخل کشور باشد، چه خارج از آن، مسئولیت شناس است و بالعکس هر آنکس تنها به خود و خود خواهی خود نظر دارد وطن و موقعیت هموطن ،چه در داخل کشور باشد و چه خارج بی اهمیت است .
از اینرو بایستی سخت مراقب مرزهای مصنوعی” داخل و خارج از کشوری ” ساخته نظامهای و دولتها برای خاموش کردن مخالفان خود که در هجرت بسر می برند ، باشیم. نظامها این قبیل ” فکرهای جمعی جبار” و مرزهای مصنوعی را در دستگاه های اطلاعاتی خود ساخته و در جامعه پخش می کنند ، به قصد شقه شقه کردن و حفر خندق جدایی میان هموطنان داخل وخارج از کشور که همه شهروندان یک وطند. حقوق انسانی وحقوق شهروندی و حقوق ملی با مسافرت و اقامت در هیچ جای دنیا از بین بردنی نیست. تجربه بسیاری از کشورها در ساختن بدیل ممزوجی از شهروندان مقیم داخل و یا خارج از کشور در پیش روی ما وجود دارد.
شایان ذکر است که جایگاه فیزیکی بدیل مهم نیست بلکه محل عمل آن بدیل مهم است که بایستی داخل از کشور و مستقل از بیگانگان و قد رتهای خارجی باشد. برنامه ها و راه جلهای پیشنهادی هر بدیلی بایستی مربوط به وطن و منوط به عمل و مشارکت جمهور مردم با توجه به اصل استقلال و آزادی باشد و نه ساخته دست و یا متکی به عمل قدرتها داشته باشد. بدیل عامل به بیان استقلال و آزادی می داند که محل عمل او، همواره به درون جامعه مدنی و بیرون قدرت، از جمله، دولت است.یعنی حتی اگر بدیل در دولت حضور داشته باشد نبایستی حقوق ملی را فدای حفظ دولت به مثابه قدرت نماید.
2- برنامه های بدیل جنبش همگانی شامل مقبولهای جامعه و نافی مردودهای جامعه است
در وضیعت سنجی ۳۶۹نیز به این امر اشاره کردم که:
برنامه هایی که بدیل و یا رهبری انقلاب ( منظور از رهبری فرد نیست بلکه رهبری جمعی برخاسته از جنبش و منتخب جنبش همگانی ) بایستی شامل این اهداف باشد و همچنین امور زیر را در بر بگیرد.
1- هر آنچه را مردم در جریان انقلاب مردود شمردند و از آن روی برگرداندند ، نبایستی در برنامه ها و سیاست گذاری ها موجود باشند.
همانند برقراری دوباره رابطه سلطه/ زیر سلطه و پویایی های آن . برقراری تبعیضها بنام مصلحت ، تقدم بازی بین اصلها ، نقض حقوق انسانی و شهروندی و ملی و طبیعت ، مسکوت گذاشتن برخی حقوق به نفع حقوقی دیگر ( که در واقع نقض کل حقوق است همانند نیمی از حقیقت ) تقدم دادن مصلحت بر حقیقت توسط رهبری جنبش ، دوری جستن از علم و دانش در اجرای برنامه ها ،شقه شقه کردن مردم با تقدم دادن منافع بر حقوق ، محروم کردن بخشی از جامعه به بهانه های واهی ، محور کردن سیاست خارجی در سیاست داخلی، رعایت حقوق اقوام و زنان و…و در واقع رعایت حقوق پنجگانه جمهور مردم ایران بدون استثنا.
2-در برگیرنده مقبولها نزد جامعه مدنی باشد(همه آنچه را که هدفهای انقلاب از راه به عمل درآوردنشان، تحقق مییابند.)
همانند رفع تبعیض ها ، اصل شدن رابطه حقوقی بین مردم و بنیادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و اقتصادی ، قانون گذاری بر مبنای رعایت حقوق انسان و شهروندی و ملی و طبیعت و جامعه ملی به مثابه عضوی از جامعه جهانی ، حقیقت را همواره بر مصلحت ترجیح دادن ،علم و دانش را مایه اصلی هر برنامه و راه کاری دانستن ، توجه به پایدار بودن ملاط اخلاق در وطن داری ، محل عمل سیاسی را مردم دانستن و حق حاکمیت را تنها از آن جمهور مردم دانستن ، بها دادن و رعایت حقوق اقوام ایرانی و رفع تبعیضها با برقراری امکانات برابر برای همه و رفع محرومیتها و…
برای اینکه برنامه های بدیل مورد شناسایی و بعد تصحیح و در مرحله سوم تایید جنبش و وجدان همگانی قرار گیرد ، اکثریت بزرگی از جامعه میباید وجدان همگانی به مردودها و مقبولها پیدا کنند . موفقیت انقلاب بستگی تمام پیدا میکند به اندیشههای راهنمائی که، در آنها، مردودها و مقبولها تعریفهای شفاف یافته باشند و در برنامه های بدیل این مقبولها و مردود ها نیز بطور شفاف و همه فهم مشخص و بدون ابهام عیان باشد. اگر گرایشهای فکری متعدد اندیشه های راهنماهای متعدد داشته باشند و از شرکت کنندگان در جنبش باشند، موفقیت جنبش منوط به این امر می شود که آن گرایشها بر سر مردودها و مقبولها اشتراک جسته باشند و جمهور مردم از آنها برداشتهای مشابه و روشن پیدا کرده باشند و بدیل توانسته باشد مخرج مشترک این برداشت مشترک باشد.
3-موفقیت جنبش و انقلاب منوط به یکسانی و انسجام بدیل و نیروی محرکه سیاسی و جامعه شرکت کننده در جامعه است
قطعی شدن موفقیت انقلاب به معنای واﮊگون کردن دولت جبار و استقرار جمهوری شهروندان یا بعبارت دیگر ایجاد و استقرار رابطه حق با حق در روابط وبنیاد ها و بویژه تداوم واستمرار این روابط ، نیازمند انسجام کامل بدیل و نیروی محرکه سیاسی و جامعه شرکت کننده درجنبش در طول زمان است.
نایکسانی اندازه موفقیتها نیز گویای کم و بیشی
الف- انسجام بدیل و نیروی محرکه سیاسی و جامعه شرکت کننده درجنبش
ب- و اندازه شفافیت وجدان نیروی محرکه سیاسی و بدیل
ج- اندازه شفافیت هدف شدن استقرار جمهوری شهروندان، در استقلال و آزادی و یکسانی روشهای نیروی محرکه سیاسی و بدیل با این هدف است.
4- بدیل بایستی برای جامعه ناشناخته نباشد و در عمل معرف ” زندگی عمل به حقوق است” باشد
بدیل بایستی برای جامعه به یمن شرکت در ابتلاءها، شناخته شده باشد و هیچ یک از گفتار و رفتار و عمل وی همواره بدور ازشفافیت و در ابهام نباشد( چنانچه اگر جامعه ایران بویژه روشنفکران و اهل علم قبل از انقلاب کتب اقای خمینی را خوانده بودند که اغلب نیز به زبان عربی بود و آنرا ترجمه کرده و در دسترس جامعه قرار داده بودند افکار اقای خمینی بر مردم ناشناخته نمی ماند. البته ناگفته نماند که خانم عذرا حسینی همسر آقای ابوالحسن بنی صدر کتاب ولی فقیه آقای خمینی از فرانسه به فارسی ترجمه کردند اما در آنزمان آن ترجمه نتوانست توجه بخش عظیمی از جامعه ایران را به خود جلب نماید تا قبل از انقلاب امکان نسبت به افکار آقای خمینی شناخت داشته باشد. هیچ فردی و سازمانی نمی تواند ذهنیت خود را برای مدتی طولانی ناشناخته و از جامعه پنهان دارد. و بدیهی است که مسئولیت اول بر عهده خود جامعه است که پرسش و چون و چرا کند و قبل از شناخت کامل طرز تفکر و عملکرد کسی و یا گروهی اعتماد ننماید و به وی مسئولیت نسپارد.
بدیل بایستی درابتلا ءها از آزمایش عمل به حق پیروز بازآمده باشد و مدار اندیشه و عمل او باز باشد. آقای خمینی چه بسا در اعتراض به سیاستهای نظام پهلوی بیشتر از بسیاری از روشنفکران و یا مراجع تقلید موضع گرفته بود . اما مدار اندیشه او باز نبود. در مقطع حضور وی در پاریس قبل از انقلاب به ۱۹ سوال مهم که در افواه عمومی ایران و جهان در مورد انقلاب و آینده اش مطرح بود و توسط خبرنگاران و مطبوعات جهان با وی در مصاحبه های متعدد مطرح گردید پاسخهای شفافی داد . هرچند پاسخهای ان سوالات را آقای ابوالحسن بنی صدر طبق گفته خودشان تهیه دیده بودند و بصورت کتبی در اختیار آقای خمینی قرار داده بودند ( اشاره به برقراری دموکراسی و عدم دیکتاتوری در بعد ازانقلاب و دوری گزینی روحانیت از دولت و پستهای دولتی و بسنده کردن به ارشاد نظری و آزادی همه احزاب وگروهها و تاکید بر تکثر گرایی و آزادی زنان در انتخاب شدن برای هر مقامی و آزادی حق پوشش برای زنان و… ). این پاسخها همه بر اساس اندیشه راهنمای مبتنی بر اصول استقلال و آزادی تهیه شده بود و پخش همان نوارها باعث محبوبیت آقای خمینی نزد اغلب اقشار با دیدگاههای مختلف درون کشور شد. اعلام آن پاسخها در جلو چشم جهانیان نشان از این بود که وی آن پاسخها را پذیرفته و در واقع عهدی بود که آقای خمینی با مردم ایران می بست. اما بعد از بقدرت رسیدن وی علنا اظهار داشت که از سر مصلحت سنجی آن نظرها را در پاریس ابراز کرده است. درست بعد از این بد عهدی است که مسئولیت جامعه مشخص می شود و جامعه بایستی بالقور از وی سلب اعتماد می کرد و با پرسش و چون و چرا و اعتراض این فرد مصلحت سنج را از تکیه بر قدرت باز می ایستاند. بی شک همه آنهایی که خمینی را نقد ناپذیر دانستند و هر گونه انتقاد به وی را عیب و گناه بزرگ تلقی کرده و به مخالفان شوریدند درشکل گیری و استقرار استبداد نقش و مسئولیت دارند.
از اینرو ابتلا و سنجش مدام و بی وقفه بدیل و عملکردش بدیل می تواند مدارش را به یمن رشد همواره باز و بازتر کند و واجد صفاتی شود که بیانگر توانائی شرکت در آزمایشهای اجتماعی و بهبود کیفیت عملکرد و برنامه ها جستن بدیل باشند.
اینگونه است که بدیل نقش الگو را بعهده میگیرد مادامی که به عهد خود با مردم در نظر و عمل وفادار بماند و جنبش همگانی آنرا برسمیت می شناسد.
5-بدیل بایستی معرف شفافیت استقلال و آزادی و حقوندی انسان و جامعه باشد
هرگاه هدف یک جنبش اما نه برقرای روابط مبتنی بر حق و باز سازی بنیاد های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و مرامی بر پایه حقوق باشد بلکه هدف صرفا جانشین قدرت «طالح» کردن قدرت «صالح» باشد و جامعه اعتقاد داشته باشدکه قدرت صالح میتواند وجود خارجی داشته باشد ! یعنی به ترتیبی که استقلال و آزادی و حق نیز به قدرت تعریف شوند، آنگاه آن مردودها و مقبولها ( شماره ۲در فوق ) تعریفهای شفاف پیدا نمیکنند. در نتیجه، رهبری جنبش و یا بدیل ترجمان استقلال و آزادی و حقوقمندی انسان و جامعه، جای به رهبری بیانگر قدرت میدهد. در انقلاب فرانسه، دوران ترور و بناپارتیسم از جمله، بدین دلیل، پدیدآمدند. انقلابهائی که استبداد بعد از انقلاب را به خود دیدهاند، از جمله بدینخاطر، به این سرنوشت دچار شدهاند .تجربه همین رخداد در وطن ما ایران جلو چشم ما قرار دارد.
در عوض، شفاف شدن تعریفهای مردودها و مقبولها و پذیرفته شدنشان توسط وجدان همگانی، وجود بدیلی را میسر میکند که میتواند انقلاب را به هدفهای خود برساند. از جمله، بدین دلیل بود که انقلاب انگلستان (که تحولی تدریجی بایدش بشمار آورد) و انقلاب امریکا و انقلاب هند، دیکتاتوری بعد از انقلاب را به خود ندیدند. به خود ندیدن دیکتاتوری، دلایل دیگر نیز داشت، از جمله این دلیلها: در انقلاب هند، در عینحال، نهضت ملی بر ضد سلطه انگلستان نیز بود. اما بعد از پیروزی، قدرت خارجی، بمثابه مزاحمی که از عوامل بازسازی استبداد وابسته میشود، در صحنه سیاسی آنها حضور نجست. در انقلاب ایران قدرت خارجی با بلکوکه کردن اموال ایران و با ریختن طرح گروگانگیری و یا فتن عوامل داخلی موافق پیاده کردن آن طرح و نیز با تشویق صدام در براه انداختن جنگ و… مرتب در صحنه سیاسی ایران حضور داشت و توسط استبداد پای گرفته حضور داده شد.
6- بدیل بایستی صفاتی را دارا باشد که بیانگر ممارست بدیل در عمل به بیان استقلال و آزادی باشد.
چنانچه این ممارست و مشارکت و نظارت جامعه در ارتقاء کیفیت بدیل بی وقفه ادامه یابد و اعتماد جامعه نه ناشی از احساسات و رویا ، بلکه برپایه و مبنای علمی ومبتنی بر واقعیت بدون سانسور شکل بگیرد ، آن بدیل «بیان استقلال و آزادی ناطق خواهد شد»
بدیل می داند که نه تنها هر تدبیر می باید ترجمان حقوق ذاتی انسان باشد و در سنجیدن و اجرای آن، مجموعه استعدادهایش شرکت کنند، بلکه می باید، تدبیر تناقضی میان هدف با روش و این دو با اصل و بیان آزادی پیدا نکند.
7-بدیل بایستی دارای صفاتی باشد که گویای پندار و گفتار و کردار به حق و رشد او میزان عدالت اجتماعی هستند .
توضیح آنکه آن بدیلی که برنامه ای ارائه میدهد که در اکنون و حال واجد انواع تبعیضها است و نه عدالت و برقراری عدالت اجتماعی را به آینده موهوم و نا معلوم واگذار می کند ، نمی تواند مورد اعتماد واقع گردد. چرا که عدالت میزان است . یعنی با میزان عدالت بایستی نظر و برنامه بدیل را محک زد. در هر بند برنامه و در هر عمل بدیل بایستی بتوان عدالت را دید و حس کرد .
وبا میزان عدالت بایستی بتوان تجربه کرد که برنامه بدیل بیانگر استقلال و آزادی و رعایت کننده حقوق همه شهروندان هست و یا نه ؟ در لحظه و حال و در هم اکنون بایستی این محک زدن مشخص باشد و نه در آینده ای نا معلوم.
در شماره آینده دنباله ویژه گیهای بدیل مستقل و ازاد را بر میشمارم
پاورقی
(1)