back to top
خانهدیدگاه هاجمال صفری : مدرّس نماد استقامت در سختیها (1 بخش اول...

جمال صفری : مدرّس نماد استقامت در سختیها (1 بخش اول )

838 1 Safari-Jamal

26 خرداد، بمناسبت صد و سیُ و یکمین
سالگرد تولّد دکترمحمّد مصدّق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (87)‏

سیّد حسن مدرّس رهبرمبارزه با استبداد رضا خانی در مجلس چهارم ، پنجم و ششم شورای ملّی بود. به تعبیر ملک الشعرای بهار و سیف پور فاطمی، او از نظر اندیشه و تفکّر آخوند نبود. درمتن، از قول سیف پورفاطمی آورده ام: « با آنکه مدرّس مجتهد جامع الشرایط و آیهالله حقیقی و واقعی بود، هیچگاه مذهب را وسیلۀ پیشرفت مقام و سیاست خود قرارنداد واز ریا و تظاهربه مذهب متنفّربود. موقعی که حاج آقا جمال به او پیام می‌فرستدکه علما منتظردستور شما هستند چه کمکی ازما ساخته است؟ مدرّس درجواب می‌گوید:« بزرگترین کمک شما این است که درمسجد مردم را براه راست هدایت کرده و سیاست را به سیاستمداران واگذارکنید و از خدمت به خلق غفلت نورزید زیرا عبادت بجز خدمت خلق نیست.»
راهنمای منش و روش او در عرصۀ آزادی، استقلال، حقوق ملی و حقوق مردم، موازنۀ عدمی بود. مدرّس، در مواضعی که اتّخا ذ کرده و در آزمون‌های سیاسی که وارد شده‌، مصون از خطا نبوده‌است. او نقد نظر و عمل خویش و جامعه را، با بصیرت، هوشیاری و بردباری انجام داده‌است. خطاها و اشتباهاتش را در زمان و مکان خود، تصحیح کرده‌است.
اکثر اهل نظر معاصر مدرّس، معتقدند که رشادت، شهامت و فضیلتهای انسانی او در مبارزات اجتماعی و سیاسی و تسلّط وی بر فقه و تبحّرش درآن و درمعارف اسلامی ، تاریخ و فرهنگ ایران، او را یکی از نمونه‌های بارز رهبران برجستۀ ملّی در تاریخ معاصر ایران کرده‌است. قدرت بیان و صراحت لهجۀ خاصّ وتأ ثیرگزاری مدرّس بر سیاست داخلی و خارجی ایران، استقامت و شجاعتش در برابراستبداد داخلی و نیروهای مسلّط خارجی و مخالفتش با قرارداد1919 وثوق الدوله در مجلس که در متن آورده ام ، طى بیاناتى خاطر نشان ساخت: «هى مىآمدند و به من مى گفتند که این قرارداد کجایش بد است؟ بگویید تا برویم اصلاح کنیم, من جواب مى دادم آقایان من یک فرد آشنا به سیاست نیستم… اما آن چیزى که در این قرارداد به نظرم بد است, همان ماده اولش است که مى گوید ما (انگلیسى ها) استقلال ایران را به رسمیت مى شناسیم.» در این هنگام صداى خنده نمایندگان از همه جاى مجلس بلند شد, مدرس لحظه اى خاموش ماند. آن گاه سکوت را شکست و به نمایندگان گفت: «این حرف مثل این است که یکى بیاید و به من بگوید سید، من سید بودن تو را به رسمیت مى شناسم.» مدرس افزود: «این قرارداد استقلال مالى و نظامى ایران را از بین مى برد چون اگر بخواهیم ایران, مستقل بماند باید همه چیزش در دست ایرانى باشد. همه چیزش باید متعلق به ایران باشد, اما این قرارداد یک دولت خارجى (انگلستان) را در دو چیز مهم مملکت ما شریک مى کند: در پولش و در قوه نظامى اش این دلیل اصلى مخالفت من با این قرارداد است.» اینک، سیری در زندگی مدرّس با عنوان «مدرّس نماد استقامت در سختیها» را در اختیار خوانندگان ارجمند قرار می‌دهم:

٭ توطئۀ سوء قصد به جان مدرّس‏
روز هفتم آبان ماه 1305 یعنی درست همان روزی که در سال 1304 به جای ملک الشعراء ‏بهار، واعظ قزوینی مدیر روزنامۀ نصیحت قزوین را جلو مسجد سپهسالار سربریده بودند، ‏عدّه ای ترو ریست مأمور بودند مدرّس‏ را ترور کنند.‏
تروریستها چند نفر بودند و مدرّس‏ توانست با اغفال کردن آنها جان سالم بدر برد. فقط چند ‏گلوله به دست چپ و یک گلوله به دست راستش اصابت کرد. چگونگی این ترور را ابراهیم ‏خواجه نوری از صفحۀ 159 به بعد کتاب بازیگران عصر طلائی، خوب تشریح کرده است. در زیر از نظرخوانندگان گرامی ‏می گذرد ( توضیح بایدم داد که نقل این قسمت از نوشته های خواجه نوری دلیل این ‏نیست که تمام مطالب آن کتاب مورد تأیید نگارنده می باشد بلکه پاره ای از نکات آن قابل ‏تردید است که در کتاب « مدرّس‏ قهرمان آزادی » بدان اشاره شده است):‏
‏«… چندی بعد ، موقعی که رضا شاه در املاک اختصاصی مازندران گردش می کرد روز بعد ‏صبح خیلی زود، موقعی که مدرّس‏ سحر خیز برای درس گفتن به طرف مسجد سپهسالار ‏می رفت، در کوچۀ معروف به کوچۀ سرداری چند نفر غفلتاً حمله کرده و با هفت تیر به او ‏شلیک می کنند. مدرّس‏ هیچ وسیله و مجالی برای دفاع از خود نداشت . یک پیرمرد لاغر ‏ضعیفی فقط با یک پیراهن کرباسی یقه چاک و یک عبا و یک عصای کج و کوله در مقابل ‏چند نفر مسلّح مصمّم مأمور چه می تواند بکند.‏
‏ سوراخی نبود که از او استمداد کند… معذلک این مرد عجیب دست و پای خود را گم نکرد. به جای التماس و تضرّع که طبیعی غالب اشخاصی است که دچار خطر حتمی شده اند، ‏فوری در صدد چاره بر آمد و منحصر راهی که شاید فقط باهوش ترین و کار آموزده ترین ‏کار آگاهان اسکاتلند یارد ممکن بود پیدا کند ، در یک لحظه پیدا کرد و در همان لحظه به ‏موقع اجراء گذاشت.‏
مدرّس‏ فوری رو به دیوار کرد و عبا را با دو دست بطرف سرخود بلند نمود و زانوان خود را ‏خم کرد بطوری که بدن نحیفش در پائین عبا قرار گرفت و آنجائی را که قاتلین از پشت عبا محلّ ‏قلب و سینه تصوّرمی کردند جز دو بازوی مدرّس‏ وعبای خالی چیز دیگری نبود. نتیجۀ این عمل ‏ماهرانه وعجیب این شد که از شلّیک مفصل جانیان چندین تیر به ساعد و بازوان او اصابت نمود ‏و یکی هم به کتفش خورد و هیچیک خطرناک نشد. ‏
مدرّس‏ افتاد وقاتلین مأموریت خود را انجام یافته تصوّرکردند. ازصدای مردم عدّه ای مأمور ‏حاضروآمادۀ شهربانی! فوری جمع شدند و آقا را به مریضخانۀ نظمیه بردند .‏
این خبرالبتّه مثل توپ در شهر صدا کرد، و مردم بازار و غیره مثل مورچه هائی که آب درلانه شان ‏ریخته باشند، بیرون آمده به جنب و جوش افتادند وعدّه ای بطرف مریضخانه وعدّه ای به طرف ‏منزل علماء منجمله حاجی امام جمعۀ خوئی ریختند.‏
‏ حاجی امام جمعه در جلو ، بازاریان درعقب، بطرف مریضخانه رهسپار شدند . خوشبختانه ‏وقتی رسیدند که علیم الدوله ، دکتر مریضخانه می خواست به اصرار سوزن انژکسیون برای ‏تقویت به سیّد فروکند! ‏
اوّلین حرفی که مدرّس‏ به آنها زد این بود که ‹‹ مطمئن باشید من از این تیر نخواهم مرد زیرا موتم ‏هنوز نرسیده ›› و بجای اینکه دیگران به او قوّت قلب بدهند او با بازوان سوراخ سوراخش بدیگران ‏قوّت قلب می داد.‏
رئیس نظمیه که البتّه از این پیش آمد بی خبر بود! و سراسیمه به مریضخانه شتافته بود در ‏ضمن لعنت به مأمورین نالایق و ناماهر خود، اصرار می کرد که نگذارد مجروح را حرکت بدهند ‏و بجای دیگر ببرند. زیرا می ترسید این حرکت برای مزاج آقا بد باشد! و قلب رئوفش نمی ‏توانست مدرّس‏ را باز در حرکت ببیند، دلش می خواست همانطور تحت معالجات علیم الدوله ‏بی حرکت بماند… تا بی حرکت بماند…‏
ولی امام جمعه فرمان حرکت داد و مردم تخت مدرّس‏ را سر دست بلند کرده و همانطور او ‏را به مریضخانۀ احمدی در خیابان سپه بردند. تمام مدّت راه دکتر شیخ ( احیاءالدوله ) و ملایری ‏و خود امام جمعه وعدّۀ زیادی از دوستان مریدان آقا مراقبش بودند.‏
‏ اعلیحضرت همایونی (!) که مثل سلطان عادلی از دور هم مراقب جان مدرّس‏ (؟!)بود از ‏مازندران تلگراف تفقدّی در احوالپرسی مدرّس‏ فرستاد و مدرّس‏ در جواب تلگراف ملوکانه تشکّر ‏کرده ضمناً( گویا) نوشته بودند به کوری چشم دشمنان مدرّس‏ نمرده است…»‏
‏ در بارۀ این قسمت از نوشتۀ خواجه نوری مختصر توضیحی باید داده شود:‏
‏ دکترعلیم الدوله همان رئیس بیمارستان شهربانی بود. غالب کسانی که باید معدوم می شدند ‏بوسیلۀ آمپول او هلاک می شدند. از زندانیان معروف، هر کس را که می خواستند ‏بگویند کشته اند، می گفتند فلان … از در علیم الدوله خارج شد یعنی جنازۀ او را از آن در بردند ‏که اموات را می برند.‏
بطوری که دکترمحمد خان خلعتبری که در آن موقع در بیمارستان احمدی مشغول بوده ‏برای نگارنده نقل نمود، در اطاق مدرّس‏ مشغول پانسمان بودم که سر تیپ محمّد درگاهی ‏رئیس نظمیه وارد شد و اظهار داشت که « اعلیحضرت همایونی هم اکنون تلگراف کرده و ‏از شما احوالپرسی نموده. مدرّس‏ در جواب گفت: « به کوری چشم دشمنان نمرده ام و هنو ز ‏زنده هستم.» ‏
‏ دیگر اینکه نقشۀ ترور که طرح شد رضا شاه عمداً به مازندران مسافرت کرده بود تا آنکه ‏گفته شود ترور مدرّس‏ در غیبت و مسافرت شاه بوده و ترور طبیعی و بدون دخالت شهربانی بوده است و موجب سوء ظن نگردد.‏
‏ روزنامۀ ایران در شمارۀ 2239 مورخ هشتم آبانماه 1305 خبر ترور مدرّس‏ را چنین ‏درج کرده بود:‏
دیروز در ساعت هفت و ربع آقای مدرّس‏ به معیّت شیخ احمد نامی از منزل خارج و مطابق ‏معمول از کوچۀ مقابل کوچۀ میرزا محمود وزیر که پشت مدرسه ی سپهسالار سر در می ‏آورد به طرف مدرسه‏ عازم می شوند . در انتهای کوچه و نزدیک مدرسه به دونفر شخص ‏مجهول الهویّه مصادف می شوند ، یکی از آنها که عبای مشکی بر دوش داشته و دست خود را از ‏آستین عبا بیرون آورده بود با هفت تیر به طرف اقای مدرّس‏ حمله می کند. شیخ احمد مچ ‏دست او را گرفته و تیر از بالای سر رد شده در این بین از طرف دیگر صدای شلیک بلند ‏شده و دوسه تیر به بازوی چپ آقای مدرّس‏ اصابت کرده مختصر صدمه ای هم به دست ‏راست می رسد.‏
آقای مدرّس‏ به معیّت شیخ احمد منزل آقای داور که در همان نزدیکی است رفته و پس ازمختصر توقّفی ایشان را از طرف مأمورین پلیس به مریضخانۀ نظمیه می برند. و بعد از نیم ‏ساعت و شتسشوی زخمها مجدّداً ایشان را به مریضخانۀ دولتی برده بلافاصله بازوی چپ ‏ایشان را که سخت مجروح و استخوانهایش خرد شده بود عمل نموده و می بندند و راحت می ‏کنند.‏
بعد از وقوع قضیّه بلافاصله امر از طرف مأمورین پلیس تعقیب و یکنفر از ضاربین دستگیر ‏و به نظمیه فرستاده می شود از طرف دیگر مدّعی العموم بدایت در قضیّه مداخله نموده و پس ‏از دستگیری ضارب شیخ احمد که در حین ارتکاب با مشار الیه دست به یخه شده بود به نظمیه ‏رفته و شخص دستگیر شده را بین چندین نفر از محبوسین گذاشته و به شیخ احمد می گوید اگر ‏کسی که با او دست به یخه شده بودی میشناسی و در این عدّه است دستش را گرفته بیرون ‏بیاور. شیخ احمد پس ازمختصر مشاهده دست همان شخص دستگیر شده را گرفته بیرون ‏می آورد و می گوید همین بود که حمله کرده تیر خالی کرد.‏
پس از مختصر استنطاقات مقدّماتی در ادارۀ نظمیه از شخص ضارب، معلوم میشود که مشارالیه ‏اسمش عزیز و 22 ساله و نوکر صدیق حضرت بوده است. از طرف مدّعی العموم تعقیب ‏قضیّه به یکی دونفر از مستنطقین پیشنهاد و مشارالیهم رد می نمایند. سپس حاج میرزا ‏یوسف مستنطق تعقیب قضیّه را قبول نموده و مختصر تحقیقاتی نموده تشریف می برند! و ‏تا یک ساعت به غروب مانده کسی از ایشان اطّلاعی پیدا نمی کند که کجا هستتند. از طرف ‏ادارۀ نظمیه چند نفر مأمور می شوند که آقای مستنطق را پیدا کنند و بیاورند که به تحقیقات ‏خود ادامه داده و حالا که یکی از ضاربین دستگیر شده دیگران را هم تعقیب و دستگیر ‏نمایند. آقای معاون عدلیه و آقای مدعی العموم هم خودشان به ادارۀ نظمیه میروند که از ‏نتیجۀ تحقیقات و عملیات مستنطق مسبوق شوند ولی معلوم نبود مستنطق کجا بود؟!‏
‏ تا غروب دیروز تحقیقات بیشتری نشده بود و اطّلاعات مقامات رسمی و غیر رسمی همین ‏بود که فوقاً اشاره شد.‏

٭ در مریضخانۀ دولتی ‏
بطوری که در فوق اشاره شد پس از اصابت تیر به آقای مدرّس‏ ایشان را اوّل به مریضخانۀ ‏نظمیه برده بعد به مریضخانۀ دولتی برده و از طرف آقای دکتر سعید خان لقمان ادهم فوراً ‏تحت عمل گذاشته شد و بازوی راست را هم که مختصر صدمه خورده بود می بندند.‏
‏ متعاقب انتشار واقعه آقایان علماء و نمایندگان مجلس شورای ملّی و وزراء و محترمین به ‏مریضخانۀ دولتی آمده و کسب اطلّاع و احوالپرسی می نمودند وقتی که معلوم شد خطری ‏متوجّه نبوده و تنها صدمه به بازو رسیده مراجعت کردند. مقارن ظهرهم آقای رئیس ‏محترم مجلس و آقای رئیس الوزراء ( مستوفی الممالک ) برای عیادت، در مریضخانه حاضر ‏و احوالپرسی نمودند.‏
قربان خاکپای مبارکت شوم، برای سلامتی بستگان والاحضرت اقدس و مزید گردیدن ‏بردعاگویان آقای ریاست مقدّس مستدعی است که مرخصی تمام محبوسین را از هر طبقه که ‏باشند چه در مرکز و چه در خارج در این روز عید بزرگ اسلامی ، عیدی به چاکر عطا ‏فرمانید.‏
‏ چاکر حسن اجازه داده می شود – شاه
رحم اللهم عشرالماضین
‏ که به مردی جهان سپردندی
راحت جان بندگان خدا
راحت خویشتن شمردندی
سند فوق که به خط و امضای مستوفی المالک است، نشان دهندۀ حس انساندوستی و ‏وطنخواهی آن مرحوم است ( که رحمت بر آن تربت پاک باد).‏
وی در تمام مدّت زمامداری چون سدّی در مقابل اعمال مستبدانۀ رضا شاه قرار داشت و از ‏زندانی شدن آزادی خواهان و وطنخواهان جلوگیری می کرد.‏
فقط در دورۀ زمامداری مستوفی یک نوبت عمل خلاف قانون صورت گرفته که سوء قصد ‏به جان مدرّس‏ بوده است، آنهم بطوری که در همین جلد ملاحظه می شود با عکس العمل ‏مستوفی مواجه شده و هنگام طرح سوءقصد در مجلس نمایندگان را تشویق به پیگیری فاجعه ‏نموده است و در خارج هم قصد استعفاء داشته که عدّه ای اززعمای قوم از استعفا جلوگیری ‏کرده اند و دیگرنظیراین قبیل وقایع درکابینۀ او بوقوع نپیوسته است.‏
بسیار بودند کسانی که مورد بغض رضا شاه قرار داشتند و تصمیم به نابودی آنان داشت، ‏ولی تا مستوفی الممالک زنده بود، حتّی درایّامی که زمامدارهم نبود، متعرّض آنها نشد. به محض ‏آنکه مستوفی درگذشت و پس ازبخاک سپاری وی آنان همانجا دستگیر و روانۀ زندان شدند (با آنکه ‏بعضی ازآنها مصونیت پارلمان داشتند) مانند سردارعشایرصولت الدولۀ قشقائی و دیگران که با ‏فجیع ترین وضع در زندانها هلاک شدند.‏

٭ ملاقات با آقای مدرّس‏ ‏
دیروز3 ساعت بعد از ظهر همینکه آقای مدرّس‏ پس از مختصر استراحتی حالشان برای ‏پذیرائی مساعد شده بود مدیر اداره به اتّفاق مخبراز ایشان ملاقات نمودند. ایشان را در‏مریضخانۀ دولتی در اطاق استراحتگاه روی تخت خواب فنر خوابانده و دست چپ ایشان را ‏کج گرفته روی یک میز گذاشته بودند. آقای دکتر خلعتبری با یک نفر پرستار مواظب ‏حال مریض بود و پس از احوالپرسی ازایشان سئوال و جواب ذیل ردّ و بدل گردید:‏
‏ سؤ ال : حالت مزاجى حضرتعالى ‏فعلاً چطور است ؟
جواب : حالت مزاجیم فعلاً خوب است و عیبى ندارد.‏
سؤال : صبح چه ساعتى از منزل حرکت نمودید.‏و همراهتان کی بود؟
جواب : من همه روزه براى تدریس صبح قبل از آفتاب به مدرسه مى روم و امروز هم حسب ‏المعمول در همان موقع ‏از منزل حرکت کردم .‏و شیخ احمد که غالباً همراه من است امروز هم ‏همراه بود.‏
سؤال : از کدام طرف سابقاً تشریف مى بردید و امروز از کدام سمت رفتید؟
جواب : همیشه از کوچه سردارى روبروى کوچه میرزا محمود وزیرى مى رفتم و امروز هم از ‏همان راه رفتم .‏
سؤال : در کجا تصادف نمودید.‏
جواب : نزدیک اواخر کوچه و چیزى به کوچۀ پشت مسجد نداشتیم که این تصادف اتّفاق افتاد.‏
سؤال : از جلو حمله کردند یا عقب سر؟
جواب : بعد از آنکه من رد شدم فوراً حمله شد و از عقب سر، تیر خالى کردند؟
سؤال : ملتفت شدید چند نفر بودند؟
جواب : ملتفت نشدم ولى از اطراف بود و معلوم شد دو سه نفر بودند.‏
سؤال : آنها را دیدید و شناختید و سابقاً دیده بودید؟
جواب : آنها را دیدم ولى سابقاً ندیده بودم و نمى شناختم .‏
سؤال : گلوله به کجا اصابت کرد؟
جواب : چندین تیر خالى شد، دو تیر به بازوى چپ اصابت کرد و خون خیلى جارى شد.‏
، مختصر جراحتی هم بدست راستم وارد شد.‏
س – آیا در همان موقع بود که آژان رسید؟
ج – بلی در همان موقع بود که آژان رسید و با یکی که مشغول فرار بود دست به یخه شد ‏که در همان موقع یکی را دستگیر کردند.‏
درکتاب « خاندان های حکومتگرایران» دربارۀ سوءقصد به جان مدرّس‏ مطلبی قابل توجّه نوشته است ‏و عیناً درزیرنقل می گردد:‏
‏«… دستگاه پلیس سردار سپه چند تن را به عنوان مرید مدرّس‏ در اطراف مدرّس‏ می ‏گمارد که یکی از آنان شیفتۀ اندیشه های پاک مدرّس‏ می شود، کار خود را چنان انجام ‏می دهد که با اغفال پلیس جلو صدمات زیاد به جان و زندگی مدرّس‏ را می گیرد.‏
این شخص بعداً با نام مستعار( م.ق.ش) تحت عنوان « خاطرات جاسوسی من ، من مأمور‏مدرّس‏ بودم » از بسیاری رازها پرده برمیگیرد ازآنجمله نقشۀ تیراندازی بسوی مدرّس‏ را می ‏نویسد در این باره چنین شرح می دهد:‏
‏ « من از مرحوم مدرّس‏ موضوع را استفسار کردم گفت به چشم خود دیدم که ادیب السلطنه و ‏یاورمحمّد علیخان به طرف من تیراندازی کردند و تیرآنها بود که به من اصابت کرد. من ‏از این جمله که یاور محمّد علیخان به طرف من تیراندازی کرد خیلی بر آشفتم و از روی ‏کمال عصبانیت ازمنزل مدرّس‏ خارج شده مستقیماً سراغ یاور محمّد علیخان رفتم و او را ‏نیافتم . تا آنکه روز شنبه در باغ حاج معین الدوله او را ملاقات کردم با نهایت تندی و ‏خشونت به او گفتم تو با آنهمه صمیمیّت و آنهمه عهد و پیمان این چه عمل بود که کردی و ‏چرا به من نگفتی ؟
یاور محمّد علیخان نگذاشت من دنبالۀ مطالب را به او بگویم با خندۀ تلخی گفت من می ‏دانستنم و انتظار آن را داشتم که تو بالاخره این سئوال را از من خواهی کرد. اگر هیچکس ‏نداند تو بخوبی می دانی که من با اسلحۀ کمری مرغ کوچکی را هدف قرار داده و میزنم و از طرف من به آقا بگوبه نشانی اینکه شما در موقع تیراندازی چهار تیر خالی کردم و ‏خودم محلهای تیر را بازدید کردم. دو تیر به بالای درب و دو تیر به پائین درب ‏اصابت کرده وجای آن باقی است و ممکن است الان برویم و جای آنها را معاینه کنیم. راجع ‏به ادیب السلطنه به جرأت می توانم بگویم و قسم بخورم و اطمینان بدهم که در دو ‏قدمی خودش شتر را نمی تواند بزند هم چشم درستی ندارد وهم دستش می لرزد تیر اندازی ‏با اسلحۀ کمری بدنامی اوست.‏
من از او سئوال کردم تو که میگوئی من او را هدف قرار ندادم ادیب السلطنه نمی تواند او ‏را هدف گیری کند، پس این تیرها از کجا به او اصابت کرده گفت آن تیرها از بالای بام ‏بود که مغزآقا را هدف قرار دادند ، آنها مدرّس‏ را کشتند ولی خدا او را نکشت…»‏
‏ ‏
٭ انعکاس ترور مدرّس‏ درمجلس ‏
پس از ترور مدرّس‏ در اولین جلسۀ رسمی وهمچنین جلسۀ خصوصی موضوع ترور ‏مطرح گشت و حتّی تمام وقت یک جلسۀ رسمی صرف بحث و مذاکره و اعتراض ‏نمایندگان گردید که اگر به مذاکرات این جلسه و جلسات دیگر توجّه شود بسیاری مسائل ‏از لابلای کلمات و بیانات نمایندگان فهمیده می شود که چه دستی در این ترور بوده ‏است. مذاکرات این جلسه که روز بعد ازوقوع سوء قصد، در مجلس بعمل آمده، به قرار زیر است:‏
‏« مجلس نیم ساعت بعد از ظهر روز یکشنبه هشتم آبانماه تشکیل گردید( مکی صص 211- ‏‏201 )‏
‏- آقایان عراقی، یاسائی، بهبهانی، داور، محقّق وآقا سید یعقوب هریک شرحی مشعر اظهار تأسّف ‏از وقوع سو قصد روز گذشته نسبت به آقای مدرّس‏ وعلوّ مقام ایشان از حیث روحانیت سیاست ‏وخدمات ذی قیمت ایشان به مملک وحکومت ملّی وتوجّه عامّه نسبت باین قضیۀ هائله ولزوم ‏مصونیت نمایندگان ملّت وبالاخره عظمت این واقعه وسوء تأثیر این گونه حوادث برای مملکت ‏تقریر وتقاضا نمودند دولت دراین خصوص باجدّیت تام وتمام واهتمام فوق العاده واستظهار کامل ‏بتولیت مجلس شورای ملّی قضیه راتعقیب وبوسائل قانونی از هیچ نوع اقدام خودداری ننموده منبع ‏منشاء این جنایت کشف ومرتکبین رابه مجازات رسانده تا نظایر این قبیل وقایع درآتیه تجدید نشود. ‏
آقایان وزیر عدلیه و وزیر مالیه نیز شرحی مشعر به تأسّف تأثّر دولت از وقوع این امر تقریر واظهار ‏مینمودند از زمان وقوع حادثه قضیه تعقیب مظنونین درتحت استنطاق هستند و دولت از هیچگونه ‏اقدام خودداری نخواهد نمود تاحقیقت واقعه مکشوف وخاطر آقایان نمایندگان محترم از این رهگذر ‏آسوده شود.‏
آقای رئیس اظهار نمودند بدیهی است این رویّۀ غیر مطلوبه امنیت عمومی ومصونیت نمانیدگان ‏وبالاخره قانون اساسی مملکت را که متضمن مصونیت جامعه وافراد نمایندگان است مورد تزلزل ‏قرار میدهد ومقتضی است هیئت دولت با اطمینان واستظهار کامل بمساعدت مجلس شورای ملّی ‏قضیه راتعقیب وسرچشمۀ این موضوع راکشف ومرتکبین رامجازات نموده که دیگر این قبیل فجایع ‏در مملکت روی ندهد.‏
صورت مشروح مجلس یکشنبه هشتم آبان ماه ۱۳۰۵مطابق بیستم ربیع الثانی ۱۳۴۵ ‏
مجلس یکربع ساعت بعداز ظهر بریاست آقای تدیّن تشکیل گردید ‏
عراقی –البته خاطر محترم همه آقایان نمایندگان محترم هیئت محترم دولت از قضیّه ی دیروز کاملاً ‏مستحضر است. آقای مدرّس‏ درموقعی که به مدرسهۀ سپهسالار برای تدریس تشریف میبرده اند ‏مورد حمله یکی دونفر بی وجدان واقع شده اند و مجروح شده اند. بعد تاآن اندازه که من اطلّاع دارم ‏دولت هم تاکنون باکمال جدّیت مشغول تحقیق ورسیدگی به قضیّه بوده وقضیّه رادنبال کرده است ‏تااینکه منبع قضیّه کشف شود. ولی غرض بنده از آمدن اینجا وتصدیع آقایان این است که خواستم ‏بدولت که طرف توجّه عموم نمایندگانست عرض کنم که مطابق قانون اساسی وکلا مصون از ‏هرگونه تعرّض هستند وقوّۀ مجریه در مملکت که عبارت از هیئت دولت باشد باید مطابق قانون ‏اساسی بقدری که میتواند هم از نمایندگان محترم هم از قوانین جاریه مملکت محافظت کند و فعلاً ‏غرضم از این تصدیع این است که خواستم خاطرشان را متذکّرشوم که مجلس شورای ملّی وآقایان ‏نمایندگان با کمال بی صبری، جداً انتظار وتقاضا دارند از هیئت دولت که هرچه زودتر قضیّه را ‏کشف، منبع قضیّه رامعلوم کنند وهرچه هم به نظر بمبارکشان رسید وهرکس طرف سو ظن شد ‏تعقیب نمایند. ما هم با کمال جدّیت همه گونه همراهی و مساعدت خواهیم کرد تا زودتر منشاء ‏قضیّه معلوم شود و کشف گردد که قضیّه از چه ناحیه واقع شده است ( صحیح است ) ‏
رییس- آقای یاسائی (اجازه )‏
یاسائی –تأثّر وتأسّف فوق العاده که از قضیّۀ هائلۀ دیروز برای نمایندگان محترم وجامعۀ طهران ‏بلکه جامعه ایران دست داده محتاج به توضیح نیست( صحیح است) آقای مدرّس‏ قطع نظرازمقام ‏روحانیت واجتهاد واینکه از طراز اّول علمای ما بودند بعضی از نمایندگان هستند.‏
یاسائی – سمت همقطاری با ماداشتند. ‏
بعضی از نمایندگان –دارند.‏
یاسائی – درمسائل مهمّه ی مملکت ایشان یک قدمهای برجسته برداشته اند وهروقت یک قضایائی پیش ‏آمد میکرده که تصوّر میرفته است مخالفت با حیات سیاسی این مملکت داشته باشد ایشان برای نوع ‏خودشان درهرگونه مخاطره حاضر بوده اند( صحیح است ) زحمات ومشقّاتی که درراه تثبیت اصول ‏حکومت ملّی کشیده ومتحمّل شده اند قابل تردید نیست وما ها هریک بنوبه خود فوق العاده متأثّر ‏هستیم وتصوّر میکنم دولت حاضر هم که طرف اعتماد واطمینان ماهستند، آنها هم فوق العاده متأثّر ‏شده اند واهتمام و مقتضی است برای کشف قضیه منبع فتنه وفساد داریم.‏
‏ چیزیکه لازم است بنده تذّکر دهم ، این است که چند سال بود اصول ترور بازی دراین مملکت به ‏جدّیت اعلیحضرت همایونی (!؟) موقوف شده بود وبواسطۀ مساعی ایشان درزماان ریاست وزراء ‏ودرموقع سلطنت بخصوص هیچ گونه از این حوادث سوء به این صورتیکه دیروز اتّفاق افتاد، اتّفاق ‏نمی افتاد وما باید سعی کنیم که وضعیت سکونت وآرامش فکری وسیاسی برای مجلس وبرای دولت ‏وجامعه محفوظ بماند واجازه ندهیم از نو یک اشخاص ما جراجوئی نظریات شخصی یا نظریات ‏سیاسی خودشان را بطریق غیرمشروع بخواهند دراین مملکت اعمال کنند ویک چیزهائی را که ‏منسوخ شده است، دو مرتبه دراین مملکت باب کنند (بعضی از نمایندگان –صحیح است ) بعلاوه از ‏بدو مشروطه تاکنون دراین مملکت سابقه شده است که هر قضیّۀ مهمّ سیاسی که اتّفاق افتاده یا یک ‏قضیّۀ جنائی که محتملاً جنبۀ سیاسی داشته است به قضاوت رسمی نرسیده است وبه قضاوت فردی ‏برگزار شده وهر کس روی احساسات خصوصیت آمیزیا خصومت آمیز خودش یک قضاوتی کرده ‏است وهر قضیّۀ مهمّی که پیش آمده است به یک قضاوت رسمی منجر نشده است وما برای نوبه ‏اوّل جداً به نام مجلس شورای ملّی از آقای رئیس الوزرا ودولت حاضر تقاضا داریم که این قضیّه ‏بخصوص را از مجاری قانونی شدیداً وجداناً تعقیب وقضیّه راکشف وبمنصّۀ قضا برسانند ومطابق ‏قوانین مملکتی مرتکب را به مجازات برسانند.‏
‏(جمعی از نمایندگان –صحیح است )‏
ودراواسط جریان استنطاقی یا بدوی یا آن مراحلی را که قبلاً برای استنطاق یا درپارکۀ بدایت باید ‏طی کند وقفه پیدا نکنند واین قضیّه را تا آخرین مرحلۀ قضائی حتّی دیوان عالی تمیز برسانند معلوم ‏شود. یک اصل قضائی برای مسائل مهمّه دراین مملکت مستقر ومستمر است ومثل خیلی از قضایا ‏به قضاوتهای احساساتی طبقات وافراد برگذار نشود والبتّه دولت همین نظریه را خواهد داشت وما هم ‏اطمینان کامل بدولت حاضره داشته وداریم انتظار داریم که به سریعترین وسائل اقدامات خودشان را ‏تعقیب وزودتر منبع فساد را کشف کنند به هرکجا هم بخورد وبه هر جائی که منتهی شد. مقتضی ‏است که دولت قضیّه راتعقیب واز جریان قضیه مجلس شورای ملی را مستحضر وافکار عامّه راهم ‏درحال نگرانی واضطراب نگاه ندارند. ‏
رییس –آقای بهبهانی (اجازه )‏
بهبهانی – مطالبی که آقا بیان کردند مطالبی است که البته از نقطه نظر قانون وسیاست وحفظ ‏سیاست وصیانت مملکت وحفظ وکلا وعامّۀ مردم البته همینطور بود که فرمودند وعقیدۀ همۀ آقایان ‏هم همین بود که بیان کردند ولی باید یک قدری در اینجا باریکتر شد وتصدیق کرد که آقای مدرّس‏ ‏یک آدم فوق العاده ایست، یک شخص عادی نیست. زدن مدرّس‏ وترور کردن مدرّس‏ را دراین ‏مملکت ودر این موقع یک مسأله خالی از سیاست نمی شود تلقّی کرد (بعضی از نمایندگان –صحیح ‏است ) گذشته از اینکه مدرّس‏ درعملیات خودش یک آدم فوق العادّه است، اعم از وکالت ومقام ‏علمیت وسیاست شخصاً یک عنوانی دارد که درعراق عرب وعجم وکلیۀ مملکت ایران یک ‏شخصیت ومقامی برای خودش احراز کرده است که امروز محلّ غبطۀ همۀ مسلمین دنیا است واین ‏واقعه یک واقعه ایست آقایان وکلا هم هر یک بنوبه خود دراین قضیه اظهار تأثّر می کنند والبتّه ‏هیئت دولت هم دراین قضیّه اگر بیشتر از آقایان وکلا متأثّر نباشند، شاید کمتر متأثّر نیستند والبته ‏آنچه شایستۀ تعقیب باشد کرده اند و قدمهای مقدّماتی برداشته شده است ولی این نکته را باید گفت که ‏قریب سی ساعت است از وقوع قضیه می گذردو دولت هنوز یک راپورت ونتیجه از اقداماتش ‏ندارد که بگوید البتّه تحقیقاتی که تاکنون شده است درمقدّمات بوده است وامیدواریم به زودی کشف ‏قضیّه بشود. ولی یک مسأله هست که میخواهم تذکّر دهم که آمدن به مجلس ونشستن اینجا ودر ‏مطالب دولت وملّت وارد شدن، اینها فرع یک اطمینانی است. امروز این اطمینان برای ما متزلزل ‏است ودراین موقع باید عرض کنم که باید هیئت دولت با همراهی که با مجلس اظهار میکند ‏واحساساتی که مجلس نسبت به موقعیت دولت دارد وحقیقتا هم محلّ اعتماد همه مجلس است، باید ‏یک جدّیت فوق العاده درکشف حقیقت قضیّه ابراز کند که مجلس بتواند کاملاً اطمینان پیدا کند که این ‏قضیّه تا چند روز دیگر از روی حقیقت انشا الله کشف خواهد شد. البتّه بنده هم موافقم وعمل را هم ‏باید همینطور تعقیب کرد ولی اگر این اطمینان نباشد ودولت امروز این اطمینان را ندهد بنده تصوّر ‏میکنم داخل در امور مجلس شدن چندان صلاحیت نداشته باشد یاسائی –با کمال جدّیت انجام وظیفه ‏خواهیم کرد این قضیّه هم باید تعقیب شود.‏

٭ اظهارات وزیر عدلیه
البته وظیفه دولت است که درکوچکترین قضیّه که از این قبیل اتفاق می افتد تمام مساعی خودش را ‏برای کشف قضیّه بذل کند چه رسد به این قضیّه بخصوص چه از نقطه نظر دیانت ، چه از جنبۀ ‏علمی وچه ازنقطه نظرسیاست یک اهمّیت فوق العادّه ومخصوص دارد (صحیح است ) بدیهی است ‏بمجرّد اینکه دولت مطّلع شد از این قضیه، اشخاص که صلاحیت داشتند برای تعقیب امر مشغول ‏اقدامات شدند واز دیروز تاکنون آنچه باید اقدامات بشود شده وفعلاً قضیّه تحت استتنطاق است والبته ‏قضیه که تحت استنطاق است علنی شدنش وزیاد درباب آن حرف زدن شاید صلاح نباشد بنده ‏هیمنقدراطمینان میدهم به آقایان محترم که دولت به هیچ وجه دراین قضیّه از وظایف خودش کوتاهی ‏نخواهد کرد وبا کمال جدّیت وتأثّرفوق العاده که ازاین قضیه برای دولت حاصل شده است، اقدامات ‏خودش راتعقیب خواهد کرد وامیدواری کامل دارد که انشاالله قضیّه کشف وخاطرآقایان نمایندگان ‏محترم ازاین رهگذر آسوده شود. ‏
جمعی از نمایندگان انشاالله ‏
رئیس – آقای داور (اجازه )‏

 ‏

انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۸ از ۱۵ تا ۲۸ مهر ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید