back to top
خانهدیدگاه هاجمال صفری : کشتاردر مسجد گوهر شاد، بهلول، کشف حجاب، صدیقه دولت...

جمال صفری : کشتاردر مسجد گوهر شاد، بهلول، کشف حجاب، صدیقه دولت آبادی و جنبش زنان (3 ) بخش دوم

 

   معنای  حجاب  و بی حجاب  در دهه 1310

850 Safari Jamal 3در باره سیاست کشف حجاب رضا شاه درایران مطلب زیاد نوشته شده است. وقتی در باره بی حجابی بحث می کنیم باید دقت کنیم تا میان انواع متعدد حجاب که در آن زمان درایران مرسوم بود ومعانی  گوناگون این واژه و مفهوم حجاب تمایز قائل شویم. بیشتربحث های محققانه در باره کشف حجاب در دوره رضا شاه از لحاظ مفهوم حجاب و بی حجابی مبهم هستند.59  اغلب پذیرفته شده که  بی حجابی به معنای بازکردن و نشان دادن سر و موی زن است. یا  برداشتن پوشش صورت و«چادر» به سبک ایرانی (پارچه بزرگی که سرا پای زنان را می پوشانده وغالباً با همان چادر نیز رو می گرفته اند، یعنی صورت را نیزمی پوشانده اند) بودن تا بازکردن کامل سر[یعنی بدون روسری یا کلاه] این تفاوت در گزارش های  تاریخی روشن نیست و روشن کردن آن برای پژوهش های بعدی وجّروبحث های سیاسی درباره « حجاب » در ایران وجاهای دیگر اهمیت  دارد.

مطالعه  نشریه عالم  نسوان و سایر منابع  آن زمان  نشان می دهد که وقتی نویسندگان ایرانی دهه های 1300 و1310 دراین باره سخن می گفتند از واژه های « حجاب » و « چادر» استفاده می کردند. بی حجابی دردوره رضاشاه بنا به برداشت اصلاح طلبان ودولت به طورکلی به معنای کنار گذاشتن «چادر» و « پیچه» (روبنده ای که از موی سیاه  است بافته می شد و در زیرچادربا بند یا نواری به سر می بستند)60 یا« نقاب/ روبنده» ( پوشش چهره ازپارچه سفید مستطیل با قاب بازشبکه  گونه ای  در برابر چشمان برای دیدن ) 61 بود.

اکثریت عظیم زنان ایرانی که یاد در روستاها زندگی می کردند یا به عشایر گوناکون تعلق داشتند، حجابی به معنای چادر سرکردن یا روی خود را از مردم  پوشاندن نداشتند. به طور کلی حجاب در ایران و خاورمیانه  پدیده ای شهری و بیشترخاص طبقه بالا بود.62

حجاب مرسوم نبود، ولی کمترمسافریا جهانگردی به پوشش و پوشاک زنان روستایی وعشایری  اشاره کرده است.63 مقامات دولتی در مناطق روستایی آذربایجان طی دوره رضا شاه نظر داده اند که «زنان  دهقان و کشاورز همانند  گذشته بی حجاب هستند و به کار می پردازند وهنگامی که غریبه ای را می بینند با « کلاغی » [ چارقد ابریشمی  بزرگ] و« دستمال» نیمی از صورت خود را می پوشانند.» 64 

  با سبک های گوناگون لباس بانوان شهری ایرانی در خارج از خانه در اوایل سدۀ بیستم آشناتر  هستیم.  یکی ازاعضای هیئت مبلغین مذهبی آمریکایی به نام خانم آنی “استوکینک بویس” که تقریباً مدت  پنجاه  سال در ایران اقامت داشته است ، در حدود  سال  1300 عناصر پوشاک زنان شهری  طبقه  بالا و متوسط  رو به بالا را چنین  توضیح  می دهد:

« برای زنان محمدی [ مسلمان] درایران، حجاب با چادرعبارت است از پارچه ای سیاه از جنس ساتن [اطلس] ، آلپاکا [ نوعی پارچه از پشم شترآلپا] یا ابریشم، بسته به امکانات مالی هرکس. چادرکاملاً تن و  بدن را  می پوشاند. صورت با تکه بزرگی بافته ازموی اسب به نام « پیچه»  که تمام چهره  را در بر می گیرد پوشانده می شود. اما درعین حال زن میتواند به خوبی از لابلای آن بیرون را ببیند. در شهرهای کوچکتر و روستاها زنان همچنان« چادربه سرمی کنند که پارچه بلند وبارکی است درست جلوی چشمان شکاف می خورد» به سرمی کنند که پارچه بلند وباریکی است که درست درجلوی چشمان شکاف می خورد وبه جای این شکاف توری گلدوزی شده ای دوخته شده است. زنان قدیمی معمولاً زیر چادرشلولاری تنگ و بارک و بلند و چسبان و روی شلوارچند دامن  بسیارکوتاه  چین دارمی پوشند… وقتی ازخانه بیرون می آیندعلاوه برچادریک شلوارسه رُبعی پُف داراطلسی[ چاخچور ]  که در قسمت قوزک پا جمع می شود و به پا می کنند . فقط زنان شهرنشین هستند که عوض شده اند. اینان درزیرچادر پیراهن اروپایی می پوشند و درکوچه و خیابانهای تهران به ندرت زنی با شلوارپُف  داردیده می شود ، زیرا  چپاندن یک دامن بلند درتوی شلوارپُف دارتقریباً غیرممکن و نامناسب است. سبک قدیمی آرایش موهنوز وجود دارد  که عبارت است ازشش یا دوازده رشته گیس بافته باریک و بلند که از پشت می آویزند که« چار قد»  تقریباً تمام آنها را می پوشاند. جنس چار قدها از لطیف ترین و قشنگ ترین پارچه های قابل تصورمانند مشمش [ یا موسلین ظریف]، تور، دانتل ، حریر،  یا پوینت دسپری[عیناً]  ومعمولاً سفید و بیشتربا سایه های قشنگی از رنگ های صورتی ، سبز،  بنفش روشن  و سرخ است» 65 

 اسناد دولتی دوره رضا شاه مربوط  به خط  مشی رسمی دولت در باره لباس زنان درسال های 1314 و 1315 که به  مبارزه برای « کشف حجاب » معروف شده نشان می دهند که این سیاست به تدریج و با درجات متفاوت اجبارکه بستگی به هر منطقه و میزان مقاومت محلی داشت اعمال گردید.66  به علاوه ، کشف حجاب درهمه ایالات وشهرستان ها نه یک جوراعمال می شد ونه برداشت  یکسانی از آن داشتند. مثلاً در آذربایجان به علت شرایط اقلیمی مانند  سرمای شدید زمستانی یا کرمای تابستان بر داشتن« روسری » اجباری نبود. تا وقتی روسری مانند چادر و پیچه  صورت  را  نمی پوشاند پلیس  اجازه دخالت « خشن برای برداشتن این نوع حجاب ازسر» را داشت.67 چون برخی از زنان  فقیردر آذربایجان هنوز چار قد به سر می کردند،  مقامات  محلی به این نتیجه  رسسیدند که برای ایشان  کلاه  بخرند. 68  اصولاً  دولت ترجیح  می داد  زنان کلاه به سر بگذارند، اما چون چنین کاری در همه جا مقدورنبود  یا دولت توانایی اجرای  کامل  قانون  خود را نداشت – مانند  نواحی روستایی – گزینه های موجود به جای  چادر و پیچه  قایل  قبول بود.

بدرالملوک بامداد ازهواداران سرسخت رضا شاه  گواهی می دهد  که کشف  حجاب تا جایی برای زنان  بی خطر است که « رویشان  را نپوشانند» و « صورتشان  را نشان  دهند ». 

 افزون براین، نویسندگان عالم نسوان کشف حجاب را به عنوان « پوشیده  نبودن صورت و دست وپا» و این که « صورت ها بازباشد» 70 توصیف ومعنا می کنند.  در 1311 ستون معروف و محبوب «دلشاد  خانم »  روزنامه که شخصیتی خیالی بود، 71 کشف حجاب را گرامی داشت و اعلام کرد«خوشحالم که پیچه نمی زنم». ویژگی های دیگر کشف حجاب « رها کردن چادر و ظاهر شدن ملاء عام با لباس اروپایی» بود72  و منظور از لباس اروپایی، پیراهن ، نیم تنه یا کُتی  روی آن، یک جفت دستکش و یک کلاه بود. 

 بلافاصله پس ازاعلام کشف حجاب در1315 درجشن فارغ التحصیلی کالج تربیت معلم زنان در تهران، دولت به صدوراعلامیه یی در باره چگونگی رفتار زنان درملاء عام ومجامع خصوصی  پرداخت. دراین اعلامیه به زنان  توصیه شد که حتی در خانه وقتی مرد غریبه ای هست نباید کلاه  خود را بردارند و نیم تنه و دستکش را دربیاورند.74 این لباس جدید نو آوری و بدعت کاملی برای اکثر زنان شهری بود.  چون همه موها و گردن را نمی پوشاند و بیش از گذشته ساق پا و شکل  بدن را نشان می داد. با این حال این جامعه غیراز صورت بیشتربدن را می پوشاند. از شوخی روزگار، آن  چه در آن زمان «  کشف حجاب »  محسوب می شد، تقریباً همان چیزی است که امروزه به عنوان «حجاب اسلامی» درجمهوری اسلامی ایران با تفاوت اندکی پذیرفته واجباری شده است. زنان شهری  طبقه متوسط ایران امروز همان  لباس رسمی جمهور یا سلامی را بیشتر ترجیح میدهند که عبارت  است از روپوشی بلند،  روسری و روی باز تا چادر و« مقدمه» ( روسری مخصوصی که درست  قالب صورت است وبه آن می چسبد) . بدین قرارکشف حجاب سال های دهه 1300 و1310  به معنای  روی باز، نیم تنه ای به سبک غربی و پوشش نسبی سر بدعت  تمام عیاری  برای آن روزگار  محسوب  می شد و تغییر مهمی بود  که حتی جمهوری اسلامی  نتوانست  آن را بد و غیراسلامی بداند.

 نشریه عالم  نسوان در دهه 1300 از بیم  برانگیختن خشم  سانسور برانگیختن خشم  سانسوردولتی و روحانبون علاً در باره حجاب بحث نمی کرد.  نشریه جهان  زنان  که گستاخی کرده  و به این عرصه گام  نهاده  بود،  مدتی پیش توقیف شده و مدیر آن به قم تبعید  شده بود. بحث  جدی  تر در باره حجاب  پس از سال 1307 آن هم به صورت اشاراتی غیر مستقیم به تغییر لباس زنان درعثمانی درعالم نسوان  آغاز شد. در1310 عالم نسوان به بحثی علنی  در باره پوشش و جامه زنان پرداخت واستوارانه علیه چادر و پیچه  موضع گرفت،  و این موضعی  بود که سپس  تبدیل به سیاست رسمی دولت شد.

درسال های 1310 و 311 مباحثات مربوط به کشف حجاب دربخشی با عنوان « در بارۀ حجاب » که درهرشماره منتشرمی شد درمجله عالم نسوان به اوج خود رسید، بیشترهمکاری و نویسندگان مجله هوادار کشف حجاب بودند، گرچه نشریه نظریه مخالفان را نیزچاپ می کرد. طرفداران کشف حجاب عقیده داشتند که چادرجلوی پیشرفت زنان را می گیرد و دسترسی آنان  به تعلیم و تربیت و مجامع عمومی را محدود می سازد. از آنجا که حجاب با انزوای زن همراه بود و پدیده ای شهری مربوط به طبقات ثروتمند تلقی می شد، نویسندگان عالم نسوان به حجاب به عنوان محدودیتی« غیر طبیعی» که به زنان شهری تحمیل شده حمله می کردند. ستون« دلشاد خانم» غالباً  با همین استدلال به این موضوع می پرداخت و روزی  نوشت: «  زنان عشایری و روستایی آزاد هستند ، ولی برای زنان شهری آزادی  از دم  در گاه  خانه شان  فراتر نمی رود… آنان کاملاً در بیم و ترس هستند و حتی ازسایه  خودشان هم می ترسند.»  دلشاد خانم توصیه  می کرد با لباسی  بیرون بروند  که همه بدنشان غیراز  صورت و دست ها را  بپوشاند ، زیاد آرایش نکنند  و شأن  و منزلت  خود را حفظ  نمایند. آن گاه از خوانندگان درخواست  کرد  به او کمک  کنند  تا ببیند  کدام  سبک  و رنگ  جامعه ای مناسب تراست ؟ 75 در شماره بعد  خوانندگان زن از شهرهای  کرمانشاه ، دزفول ،شیراز و رفسنجان  به او پاسخ  دادند ،  گرچه  چندان  اهمیتی  به رنگ  لباس  نمی دادند ، ضمن این که عده ای عقییده  داشتند همه باید یک رنگ لباس بپوشند. اما گروهی نیزمسئله رنگ را نادیده می گرفتند و روی هم رفته هدف  گسترده تر ترک کلی حجاب را دنبال می کردند به شرطی که جای آن را لباسی نگیرد  که زنان  تنگدست قادر به تهیه آن نباشند. 76 

مهم این بود هواداران حجاب درعالم نسوان نیز استدلال های خود را در پس هدف هایی مانند وحدت ملی،  پیشرفت اجتماعی  و آزادی حجاب ، برخی نویسندگان ارتباط میان آزادی زنان با کشف حجاب را رد می کردند. فاطمه انصاری در1311 نوشت: « عده ای از مردم ، ازجمله خود من ، عقیده داریم  که نه برداشتن چادرآزادی می آورد ونه داشتن حجاب و چادرمانع از فساد اخلاقی می شود… آیا به سینما و تئاتر رفتن… که لزوماً به تمدن نمی انجامد یگانه هدف برداشتن چادر است؟» 77 دکترسعید  جمال الدین از بوشهرعقیده داشت این ساده لوحی است که باورکنیم کشف حجاب فساد اجتماعی را ریشه کن خواهد ساخت، زیرا نوع لباس شاخصی سطحی برای پیشرفت وتمدن یک ملت محسوب می شود . بهتر است به جای تقلید سطحی ار لباس اروپایی وفکل و کراوات و بی حجابی ، تقلید از صنایع، کارخانه ها ، هواپیما ها و کشتی  های ایشان  بپردازیم.78

مقاله  دیگر دلشاد  خانم  به بحث  در بارۀ  خصلت  پیچیده  و نتایج  فرهنگی  بی حجابی  در آن دوره  اختصاص  داشت. دلشاد  خانم  در یک اجتماع  خیالی زنان  برای تدفین و بزرگداشت»  شرکت  کرده بود  که مثلاً  در یکی از گورستان های تهران برگزارشده و زنان درآن مراسم چادرهای خود را برداشته بودند.

« من با چهار زن دیگر که نقاب  زده بودند سوار ماشینی شدم  و به باغی  رفتیم… که در آن  جا میزو صندلی  چیده بودند. دویست  زن جمع شده بودند… یکی اعلام  کرد « مراسم  برگزارخواهد شد، یکی  تدفین و دیگری بزرگداشت ، چون  امروز دشمن پیشرفت خود، دشمن تمدن و انسانیت را دفن می کنیم و از شَردیو سیاه  خلاص  می شویم… گور آن  را قبلاً مردان میهن پرست کنده اند و اکنون باید آن را به خاک بسپاریم.» در ته باغ  گودالی کنده شده بود. زنان شروع  به آوازخواندن  کردند. سپس به هیجان آمدند و به چادرها و پیچه ها  حمله بردند و آنها  را در گودال دفن  کردند.  این کارطریف ده دقیقه تمام شد و روی خاک [گور] را لکدکوب کردند و سپس سنگی برآن گذاشتند  که رویش نوشته شده بود « این جا محل دفن کفن سیاه  یعنی زشت ترین ، منفورترین و تیره ترین  موجودی است که حالا به جهنم رفته است.» آن گاه جشن گرفتیم و کلاه به سر گذاشتیم . چنان  عوض شده بودیم که همدیگر را نمی شناختیم.»79

 

دلشاد خانم سپس به شرح احساس  خود بدون چادر قدیمی و تبدیل خویش به زنی جدید می پردازد:

« از این که با کلاه بیرون رفته ام  نگران وعصبی بودم ، اما هیچ کس حتی به من نگاه نمی کرد؛  آن چه مرا ترسانید یک توهّم بود. آن اعتماد به نفس پیدا کردم و با مردم حرف زدم و از دکان دار سئوالاتی پرسیدم… و او به من « مادام » خطاب کرد. 

 من با آن که زبان خارجی نمی دانستم « مادام » شده بودم. از فکر این که مادام  شده ام خوشحال  بودم وحتی خودم را نمی شناختم. این تکه پارچه سیاه [چادر] بود که مرا « ضعیفه»، « نازک نارنجی » و« ناقص عقل » [ فهرست القاب تحقیرکنندۀ  زنان ایرانی ] کرده بود. آن گاه مغازه دار  گفت: « من شما را نمی شناسم، آیا تازه به این خیابان آمده اید؟»… گفتم « میرزا علی زمان بربریت  گذشته است. ما داو طلبانه می خواهیم پیش برویم. افکار قدیمی راباید کناربگذاریم. زن ومرد باید متحد باشند وبه کشورشان خدمت کنند.» میرزا با قبول این که درمغازه اش به کمک احتیاج دارد  گفت: « به عیالم بگویید لباسش را عوض کند ودرمغازه کمک کارمن  باشد.» بنابراین با حرف زدن  با او دریافتم  که روح آزادی براکثرمردم  غلبه  کرده و کسانی را که  پیش از ما این سدها را شکستند تحسین می کنم.  ما سومین یا چهارمین گروهی بودیم که چنین  کردیم.»80

این ماجرای خیالی به مسائل گسترده تر هویت ملی ، اعتماد به نفس ، دسترسی زنان به اجتماع عمومی و جهان کار ، روابط زن و مرد، و تاریخچه  نهضت زنان ایران اشاره دارد. براساس این داستان ، حجاب  نه تنها نماد منفورعقب ماندگی ، بلکه سدّی در برابرعزت نفس و خود شناسی زنان بود. کنارگذاشتن حجاب تأثیردگرگون کننده ای داشت و  بی درنگ  دلشاد خانم طبقه متوسط  رو به پایین و « سنّتی » را به فردی مشارکت جوتر در امور روزانه خود تبدیل کرد ، هویت نوینی با جسارت و اعتماد به نفس به او بخشید  و او را  الگویی  برای زنان  دیگر نظیرهمسر دکاندار کرد.  او در عین  حال « مادام  یعنی  یک زن شریف  اروپایی  گونه شد.  اکنون  که سّد  حجاب شکسته بود  او می توانست در ملاء  عام  با مردان  سخن بگوید و از منزلت واحترام اجتماعی والاتری نظیر زنان اروپایی برخوردار شود. او با یک ضربه  متمدن شده بود.

افزون بر این،  همان  طور که میرزا علی دکان دار به او  فهماند ، بی حجابی زنان شهری  را از بیکارگی و بطالت می رهانید و به آنان امکان می دا د و در زندگی اجتماعی و اقتصادی شرکت کنند  و در تحمل بار تأمین معشیت با مردان سهیم شوند.  کنار گذاشتن  کامل چادر و پیچه  به معنای دور کردن کل نظام انزوای زنان شهری و فراهم  کردن امکان بیشتری  برای مشارکت ایشان درفعالیت  های اجتماعی واقتصادی بود. اشاره  دیگر داستان آزادی دلشاد خانم ، آگاهی به استمرار بی حجابی  در ایران بود. جمع شدن خیالی زنان در 1310 اولین اقدام  برای کنار گذاشتن حجاب  نبود.  رجبعلی خان، نویسنده اصلی دلشاد خانم ،  به فعالیت های پیشین زنان ایرانی آگاهی داشت،  چه قرۀ العین  زن شاعره و رهبر بابی که گفته شده  در میانه قرن نوزدهم ، بی حجاب در میان مردم ظاهر می شد، 81 چه تهرانی های طبقه بالای متوسط  شمال شهرنشین  که دراواخر دهه 1310  خطر می کردند و بی حجاب از خانه خارج می شدند. همانند دلشاد خانم خیالی ، نویسندگان دیگر عالم  نسوان دراین امید و  خوش بینی بزرگ سهیم  بودند که بی حجابی همه مسائل اجتماعی  را حل  خواهد  کرد و  به سعادت  ملی خواهد انجامید. مردان مسن دیگر با زنان خیلی جوان تر از خود ازدواج نخواهند کرد،  پایه های زندگی زناشویی  استوارتر خواهد کرد و به سعادت  ملی خواهد  انجامید. مردان  مسن  دیگر با زنان  خیلی جوان تر از خود  ازدواج  نخواهند  کرد، پایه های زندگی زناشویی استوارتر خواهد شد، طلاق  کاهش خواهد یافت، زنان در امرار  معاش  به شوهران خود کمک خواهند کرد،  از وابستگی ایران   به واردات خارجی  کاسته  شد و فحشاء  و خود فروشی  زنان ریشه  کن خواهد گریدد.

گزارش های حاکی از آن است  که در سال  1315  قبل از ممنوعیت رسمی  چادر و پیچه  برخی از زنان نخبه بی چادردر انظار ظاهر می شدند.  در 1306  دولت نظمیه [  شهربانی ] بخشنامه کرد که حق ندارند درخیابان ها مزاحم  زنان « بی حجاب » ( یعنی  زنان ایرانی که به سبک  زنان اروپایی لباس پوشیده بودند) بشوند ، حال آن که قبلاً  پلیس این گونه زنان را بازداشت می کرد. 82 ناظری  می نویسد که در اواخر دهه 1300«  دو یا سه  زن و نیم دوجین دختر مدرسه ای شجاعت آن را دارند  که با رضایت  خانواده ای خود بی حجاب در انظار  ظاهر شوند… می گویند  شب ها خیلی  از زن ها بی حجاب  بیرون می روند»82  در میان زنان  ثروتمند  با حجاب  تهرانی ، تغییراتی در سبک پوشش رخ داد  که آمیزه ای بود از مُدهای آریانی و اروپایی : چادرها و پیچه های  کوتاه تر ، جوراب های روشن تر و کفش های پاشنه  بلند  ، موهای  کوتاه تر و استفاده  از پودر  و ماتیک.84 

دیدار ملکه مادر از حرم  حضرت معصومه ( س ) در قم  در اسفند 1306  بدون چادر مشکی  و با چادر  روشن  و روی عملی بازعمله ریشه ای و تند درکنارگذاشتن  چادر مشکی  بود.  درخرداد ماه 1307  امان الله  پادشاه  افغانستان و ملکه  ثریا  ضمن بازگشت از اروپا  یک توقف رسمی  در تهران داشتند که تأثیری عمیق بررضا شاه نهاد، چون ملکه با روی باز و بدون بُرقع درانظارعمومی ظاهر شد. امان الله  سپس استفاده از بُرقع ( تکه ای بزرگ پارچه  که سراپای زنان را می پوشاند) را در افغانستان ممنوع  کرد گرچه اصلاحات او در زمینه تغییر لباس زود گذر بود زیرا سال بعد ، از سلطنت خلع شد.85

 سیاست کشف حجاب رضا شاه محتاطانه و به تدریج همراه با تبلیغات عمومی انجام گرفت و نخست در مورد معلمان،  دانش آموزان و کارمندان دولت اجرا شد. بامداد نوشته: « ظاهراً در1311( سال برگزاری کنگره زنان شرق) بود که رضا شاه کبیربه این نتیجه رسید که برای پیشرفت زنان در ایران باید گام های بلندتری برداشت.» 86 دیگران گفته اند که مسافرت رضا شاه به ترکیه در تابستان  1313 نقشی قطعی درشتاب بخشیدن به برنامه اصلاحات او درزمینه  لباس درایران داشته است.87

 مدارس نوبنیاد دخترانه اولین مؤسسات عمومی بود که برنامه کشف حجاب به نحوی منظم تر در آنها اجرا شد. دریک گزارش دولتی نوشته شده:« ما درحال کشف حجاب به نحوی منظم تردر آنها اجرا شد. دریک گزارش دولتی نوشته شده:« ما درحال کشف حجاب نخست درمدارس دخترانه میان زنان آموزگار و خانواده های تحصیل کرده هستیم.» 88  در1313 زنان آموزگار و دانش آموزان دختر نخست داوطلبانه وسپس با دستوردولت چادرهایشان را درمدرسه ازسر برداشتند.89  وزارت آموزش و پرورش( معارف ) زنان بازرس را به مدارس فرستاد تا هم به شاگردان و هم  به معلمان محاسن  بی حجابی را تفهیم کنند.90 با این حال به نظرمی رسد که حتی پیش ازسال 1313 بیشتر دختران  شهری بالای هشت یا نه سال و به ویژه  دانش آموزان چادر به سر انداختند.91« دختران چهار  مدرسه امریکایی و مدرسه زرتشتیان چادر را کنار گذاتشه و با کلاه و کُت به خیابانها می روند.» 92

 گام های تدریجی دولت درجهت تغییرلباس به اعلام رسمی کشف حجاب  در17 دی 1314  انجامید. در این تاریخ  رضا شاه  که در مراسم  فارغ التحصیلی یک مدرسه  عالی  دخترانه شرکت  کرده بود و قبلاً دستور داده بود تمام زنان حاضر باید  بدون حجاب  باشند، طی سخنانی در حضور  فارغ اتحصیلان  و معلمان  و همسران  کارمندان  دولت  اظهار داشت:

[“بی نهایت مسرورم که می‌بینم خانم‌ها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا, و به حقوق و مزایای خود پی بردهاند.

همانطورکه خانم تربیـت اشاره نمودند، زنهای این کشـوربه واسطه خارج بودن از اجتماع, نمی‌توانستند استعـداد و لیـاقت ذاتی خود را بــروز دهند بلکه باید بگویم که نمی‌توانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بلاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا می‌رونـد علاوه بر امتیـاز برجستـه مادری که دارا می‌باشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهره مند گردند.

مـا نباید از نظر دور بـداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمیآمد یعنی نصف قوای عامله ی مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه از زنها برداشته نمی‌شد مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمی‌آمدند،خیلی جای تاسف است که فقط یک مورد ممکن بود احصائیه زنها برداشته شود و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق درمضیقه می‌افتاد و درآن موقع سرشماری می‌کردند و می‌خواستند تامین آذوقه نمایند.

من میل به تظاهر ندارم و نمی‌خواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمی‌خواهم فرقی بین امروز با روزهای دیگر بگذارم ولی شما خانمها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت‌هایی که دارید برای ترقی کشور استفاده کنید.

من معتقدم که برای سعادت و ترقی این مملکت باید همه از صمیم قلب کار کنیم.

ولی هیچ نباید غفلت نمایند که مملکت محتاج به فعالیت و کار است و باید روز بروز بیشتر و بهتر برای سعادت و نیک بختی مردم قدم برداشته شود.

شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده اید. بدانید وظیفه ی شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت کننده ی نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم‌های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید وکارنمائید و از تجمل و اسراف به پرهیزید. سعادت آتیه در دست شماست”] 92 

در این جا سخنان رضا شاه  تکرار کلمۀ استدلال هایی  است که قبلاً عالم  نسوان  تکیه  می کرد . تکیه  بر نقش زنان به عنوان مادران معلمان نسل آینده ، به عنوان اندازه سنج پیشرفت ملی و مدیران خردمند خانه ومحل کار همان چیزهایی بود که زنان اصلاح طلب واصلاح طلبانی دولتی جدید در پی آن بودند.

از آن جا  که انتشار عالم نسوان  در سال 1313 وبلافاصله  پیش از آغاز کشف حجاب متوقف شد، از واکنش دبیران و نویسندگان آن نشریه در باره  ماهیت اجباری کشف حجاب اطلاعی نداریم. اما مدارک  نشان می دهند که هوادران کشف  حجاب  روی هم  رفته  نه خواستار و نه منتظر ممنوعیت اجباری  حجاب بودند.  صدیقه دولت آبادی در مقاله  تیر ماه 1311 خود در عالم  نسوان از اجباری بودن بی حجابی در ترکیه انتقاد کرد و افزود« خوشبختانه در ایران چنین نیست ، چون آزادی عمل مراعات  می شود. کسانی که می خواهند حجاب داشته باشند  و می توانند، و کسانی  که می خواهند بی حجاب  باشند کسی  آنها را مجبور نمی کند.» 94  با نگاه  به گذشته می بینیم  که از شوخی روزگار اتفاقاً مصطفی  کمال آتا تورک در ترکیه  هیچ قانونی برای ممنوعیت حجاب به تصویب نرسانید ولی رضا شاه  سرانجام چنین کرد.

 اصلاح طلبان عالم نسوان موافق ممنوعیت  تند روانه حجاب نبودند، بلکه ترجیح می دادند  می دادند  دولت  نسبت  به این موضوع  مدارا  داشته باشد  و فقط  از زنانی  که می  خواستند بی حجاب باشند  حمایت کند ، به امید آن که با گذشت زمان زنان بیشتری به بی حجابی روی آورند. یک ناظر آمریکایی می نویسد: « اصلاح طلبان ایرانی معتقدند که « ما[ایرانیان] اگرمی خواهیم از وقوع انقلابی در کشورمان اجتناب شود باید آهسته تراقدام کنیم… وقتی بی حجابی بیاید اجباری نخواهد بود و بی تردید  بسیاری از زنان  نسل گذشته هرگز دست ازچادر برنخواهند  داشت.» 95 

   شیوه سرکوب  لباس  پوشیدن برای ورود به مکان های عمومی

 

همراه با بی حجابی مناسبات متقابل اجتماعی میان زنان و مردان در مجامع عمومی و خصوصی  شهری نظیرخیابان ها، باغ های عمومی، درشکه ها واتومبیل ها، کافه ها و رستوران ها، مهمانی ها،  تماشاخانه ها وسینماها افزایش یافافت.96 در نیمه دوم  دهه 1310 اکثر کارمندان دولت موظف شدند در مجامعی که اقتضا می کرد با همسران خود شرکت کنند،  آنان را بدون  حجاب ( و با لباس سبک اروپایی) همراه ببرند. 97  با شروع  اختلاط  مردان و زنان طبقۀ متوسط  بالا در برخی محافل  دولتی یا مکان های کمتر رسمی، مُدهای اروپایی، آرایش و لوازم آرایش چهره و شیوه آرایش موها  به سبک اروپاییان رفته رفته در آگهی های تبلیغاتی و مقالات عالم نسوان و انتشارات دولتی دهه های 1300 و 1310  ظاهر شد.

 

 این توجه جدید به شیوه  لباس  پوشیدن  و مُد  ارتباط  مستقیمی  با ناسیونالیسم  داشت.  دبیران عالم نسوان  در ستون « یک زن  می پرسد»  در دفاع از شیوه ها و الگوهای جدید پوشاک و آرایش ، دولت  را به توسعه  صنعت  ملی فراخواندند:

« چرا  کلاه های زنانه  سبک اروپایی را در ایران  نمی سازیم؟ مگر نه این  که انواع  کلاه های مردانه را می سازیم . می توانیم به جای وارد کردن دستکش های چرمی و پشمی و ابریشمی از خارج ، خودمان کارخانه دستکش سازی در ایران داشته باشیم . اگر می خواهیم ازمحصولات ساخت  ایران استفاده کنیم،  چرا « تافته» یزد  خودمان را بهتر نمی سازیم  که رنگ آن با شستن نیز نمی رود؟»98

بدین ترتیب مد لباس و آرایش غربی به یک دلمشغولی ملی شد که  از منزلت فرضی  آن در محافل  خصوصی و عمومی، جهان سیاست، صنعت و پیشرفت ملی مایه  می گرفت.

 

 مجله عالم نسوان ازهمان سال های آغازین انتشارخود،  بخشی را به لباس و پوشاک زنان اختصاص  داد. شماره های بعدی مجله توضیحات عمیق درباره مُدهای اروپایی و امریکایی را کنار گذاشت، چون ازاواخر دهه 1300 نشریه می توانست نسبت به گذشته به بحث آزادتر و آشکارتری در باره لباس زنان ایرانی بپرازد. با این حال، پیش از آن ، همکاران ایرانی مجله به ترجمه مقالات زنان آمریکایی در باره آخرین مدُ های اروپایی و آمریکایی، خیاطی وطراحی پیراهن ها ولباس های زنانه و بچگانه ونیز چگونگی تعمیریا مطابق مُد روزکردن لباس های کهنه و قدیمی می پرداختند . چاپ تصاویر لباس های زنان و کودکان از اولین شماره های نشریه تا 1302 ادامه داشت واز آن تاریخ نشریه به این نتیجه رسید که چاپ آنها هزینه زیادی می برد.99 درعین حال ، حمایت غیرمستقیم نشریه از بی حجابی در این دوره از چاپ تصاویر لباس های زنانۀ  بیرون از منزل نظیر کُت،  کلاه،  پیراهن های آخرین مد بلند و گشاد به سبک اروپایی معلوم می شود. زنان بی حجاب موهایشان را کوتاه و به اصطلاح « گوپ» می کردند. 100 پس از آن که مجله مدت کوتاهی  فقط به چاپ این گونه عکس ها پرداخت، گزارش هایی توصیفی در باره تازه ترین مُدهای « ری وی یرا»ی فرانسه ، پاریس و نیویورک از لحاظ شرح جزئیات طول ، بُش، پارچه، بافت و رنگ لباس ها را آغاز کرد..101  با این حال نویسنده همیشه سطح بحث های خود بالا می برد و می افزود که گرچه این نشریه همه مُدهای خارجی را چاپ می کند اما این لزوماً به معنای تأیید همه این مُدها  نظیر پیراهن های تنگ و چسبان نیست.102 

 عقاید و تلقینات هیئت های مُبلّغ  مذهبی امریکایی  در ایران  نیز در مجله  عالم نسوان تأثیر داشت  که ازمُدهای ساده و پوشیده عملی برای لباس های زنان حمایت و ازمُدهای پرزرق و برق و تا حدی زننده انتقاد می کرد. با این همه، هدف راهبردی جذب زنان ایرانی به سوی فرهنگ اروپایی و آمریکایی، از جمله  لباس های« مد روز» اقتضا می کرد که در باره همه مُدها بحث شود و مزایا و معابی آنها بررسی گردد.

عملی واقتصادی بودن درونمایه اصلی مقالات متعدد بخش« لباس» نشریه را تشکیل می داد که  پیوسته  از اقدامات کم هزینه، مانند  این که بهتر است بانوان خودشان لباس های خویش  را در خانه بدوزند یا همان لباس های قدیمی را به جدید تبدیل کنند پشتیبانی می کرد. 103  آموزش ها و الگوهای خیاطی ضمیمه مجله  می شد  تا بدین  ترتیب زنان طبقه  متوسط  بتوانند  بدون پرداخت  دستمزد خیاط لباس های آخرین مد بپوشند. چرخ خیاطی به سرعت بر تولید این گونه  پیراهن  های آخرین مُد می افزود و آنها را بیشتردر دسترس عموم  زنان قرار می داد. 104  در سال 1310  خانم قمر بانو  شیوایی که در مدرسه  دخترانه  زرتشتیان  معلم  خیاطی  بود در مجله آگهی  داد که  کلاس های  تعلیم   دوزندگی را برای عموم افتتاح  کرده است . 105  همچنین  برای کسانی که قادر  به پرداخت هزینه آن بودند، آگهی  های فروش پیراهن ها و کلاه های آخرین مد پاریس و لندن در نشریه  چاپ  می شد. 106 

یک مدیر و خانه دارمتجدد بودن مستلزم آن بود که خانم خانه مسئولیت تنظیم بودجه، هزینه ها و صرفه جویی را برعهده بگیرد. فلسفه مجله عالم نسوان درمورد پوشاک زنان با اخلاق صرفه جویی و تدبیرمنزل پیوند داشت و نویسندگان پیوسته به خواننندگان خود عادت درست خرج کردن را یادآور می شدند. سر دبیران بیشتر به جای تشویق به ولخرجی در زمینه پوشاک، هوادارآن بودند که « لباس هایتان را خودتان  بدوزید در پول صرفه جویی کنید… و برای هم چشمی با دیگران بیش از امکانات  خود خرج  نکیند و » « پیروی  از مُدهای  جدید  نباید  پیش از خرید کتاب های درسی بچه ها و کمک به فقرا انجام گیرد.» 107 علی اصغر شریف نوشت  که مقالات نشریه در باره تنظیم بودجه خانواده را تایید می کند  و این را « مهم  می داند که زنان بیاموزند  که چگونه  پول  را خرج  و پس انداز  کنند و آن را برای مُدهای  مختلف لباس که هر فصل تغییر می کند  به هدر ندهند.» 108 

 عالم نسوان در کناربحث های مربوط به مُد  لباس و آرایش مو، براهمیت بهداشت و تندرستی  شخصی و دارا بودن یک ظاهر جذاب در یک سلسله  مقاله  با عنوان « زن محبوب» تأکید می کرد.  خوانندگان می آموختند  که زن متجدد زنی است  که خوش تیپ و برازنده ، تندرست ، خوش لباس ، اجتماعی ، شاداب و سرزنده ، ولی جّدی و با وقار، با قلب و ذهنی جوان باشد . چنین زنی مطمئناً حمام می کرد و چهره گیسوان خودرا پاکیزه نگه می داشت. ضمن این که  در حفظ سلامتی خود می کوشید وهرروز ورزش می کرد.109 زنان ایرانی آغاز قرن بیستم ازحنا، سُرمه وعطراستفاده  می کردند، اما اکنون  لوازم  آرایش جدید از اروپا و آمریکا وارد می شد. هر زنی  این توانایی بالقوه را داشت که با کمک کمی لوازم آرایش زیبا شود. به علاوه ، استفاده از پودرها ، کرم  ها و مواد محافظ  پوست عملی  جلف و غیر اخلاقی  تلقی نمی شد، چون « زنان هنگام انقلاب های فرانسه و آمریکا  نیزاز لوازم  آرایش استفاده می کردند.»110

 سالنامه های دولتی از اواخر دهه 1310  تا سال 1320 با پیروی از روشی که مجله عالم نسوان  آغاز  کرده بود ، به انتشار  و نمایش  مُد های غربی پرداختند. وقتی دولت  در سال 1314 اجرای  برنامه « بیداری زنان» خود را آغاز کرد، نشریات دولتی نیز توصیه های قبلی زیبایی و سلامتی  مجله نسوان  را پذیرفتند. درسالنامه های دولتی بخشی به نام « هزار راز زیبایی»  وجود داشت  که قواعد جدید بهداشت و مُدهای  مدرن  را چاپ می کرد. در این مقاله  به خوانندگان  تأکید  می شد که  زیبایی  را می توان کسب و باید آن را حفظ  کرد؛ زیبایی فقط  از بدو با انسان زاده نمی شود. 111  هرکس می توانست طبیعت مادرزادی خود را با وسایل و ابداعات جدید بهبود بخشد. مثلاً شخصی به نام  دکترحسین ریاضی چین و چروک های پوست، مشکلات مربوط  به رنگ پوست و داشتن موهای زائد را می توانست با الکتروتراپی [ برق درمانی ] بر طرف سازد 112 چنانکه درمقاله ای در باره بهداشت  شخصی توضیح داده شده بود ، «  بانوانی  که از زیبایی طبیعی محروم هستند می توانند  به کمک صنعت ،طبیعت واقعی خود را شکوفا کنند و از سعادت و موفقیت درخانواده برخوردار  شوند.» 113 تا جایی که هر زن امکانات مُد جدید را دراختیار داشت ، انتشارات  دولتی  نیز اندیشه های مطرح  شده درستون « چگونه» مجله عالم نسوان را به کار می بستند و مثلاً  آموزش می دادند که کیف و کلاه  زنانه را چطور می شد ساخت. به زنان  گفته می شد « شما در ساعات مختلف روز به کیف های متفاوتی نیاز دارید : کیف اسپرت برای صبح؛ یک کیف تیره وچرمی برای استفاده مرتب؛ یک ابریشمی برای مهمانی چای ؛ و یک کیف کوچک گلابتون آراسته به سنگ های گرانبها برای شب .» 114 انتشارات دولتی تحت تأثیر روحیه ناسیونالیستی حاکم برآن دوره، تأکید می کردند که این نمونه های« بهترین و زیباترین جامه ها وآرایش زنانه » درایران و کارخانه های وطنی با پوست جانوران  ایران ساخته می شوند.115

تبلیغات بری رنگ موی زنان ازهمان سال های آغازین 9 – 1308در نشریات دولتی آغازشد116  در سال های 1314 تا 1315به علت کشف حجاب مراقبت از مو تبدیل  به یک اولویت ملی شد. یک سالنامه دولتی مقاله ای طولانی با ذکرجزئیات در باره چگونگی اصلاح ، پاکیزه نگه داشتن، رنگ  و انواع  مدل های آرایش مو برای خانم ها چاپ کرد. در این مقاله دستور تهیه شامپو، رنگ  و مداوای برخی عوارض مو نظیر شوره سر،  موخوره ، و ریزش مو دراختیار خوانندگان نهاده  شده بود که مدل موی« آلاگارسون اروپایی بهتر است».117 به خصوص پس از سال 1315 مدل لباس اروپایی رایج درمیان زنان طبقات متوسط روبه بالا محبوبیت یافت. «این دوره ، دوره رونق فراوان کارخیاط ها وسلمانی های زنانه بود. یکی دیگر دیگر از ویژگی های آن زمان  ظهور کلاه  فروشی های زنانه در خیابان های اصلی  تهران و شهرستان ها بود.» 118

 

 

 

نتیجه گیری 

 

 چنانک پژوهندگان متذکر شده اند در زمان  رضا شاه  موانع عمده پیشرفت زنان  برطرف نشد119  ایجاد یک  قدرت اجرایی نیرومند به راستی کوشید  تا اصلاحات درآموزش و پرورش زنان  را که مدتی طولانی به تأخیرافتاده بود تحقق بخشد. با این حال، زنان دردوره رضا شاه  زیرسلطه  حکومت بود و مانع بحث های گسترده درباره « مسئله زنان» شد. عالم نسوان برای مدتی طولانی یگانه  نشریه زنان در دوره رضا شاه بود و مقالات و عقاید آن بسیاربه نظرات دولت و سایر نشریات اصلاح طلب آن زمان نزدیک بود. عالم نسوان به عنوان نشریه ای که میان یک نشریه مستقل و یک نشریه نیم رسمی نوسان داشت، دارای رابطه ای مردد و پرنوسان  نیز با دولت بود. پشتیبانی شدید آن از برنامه  کار دولت  واکنش مستقیم  ناملایمات  و مخالف ها و مصیبت هایی بود که زنان اصلاح طلب در اواخر دوره قاجار تحمل کرده  بودند.  با این حال این نشریه  در پی تأیید شورمندانه  خو از  اصلاحات دولتی، رفته رفته شروع  به این استدلال کرد که پیشرفت بیشتر زنان مستلزم تلاش های خود ایشان است. گسترش برنامه  کار ازطریق اصلاح  قانون خانواده ایجاد فرصت های شغلی برای زنان و کشف حجاب در سال های اخرعمر عالم نسوان می توانست به مسیری مستقل بینجامد، اما دولت درست در این بُرهه زمانی،  حرکت این مسیر را متوقف ساخت.

 با این همه، نشریه عالم نسوان نمونه دیگری است که نشان نمی دهد چگونه اصلاحات رضا شاه  براساس برنامه ای انجام گرفت که قبلاً بخش خصوصی واصلاح طلبان مطرح کرده بودند. عالم  نسوان به عنوان یگانه نشریه مجاز زنانه دردهه های1300 و1310 کمک کرد تا برنامه بزرگ رضا شاه برای«بیدارکردن زنان ایرانی ازخواب» تحقق یابد. اما تعطیلی اسرار آمیزعالم نسوان  در1313 بدان معنا  بود  که « فضای مستقل» ابتکارات خصوصی وغیردولتی در زمینه  دیگری از اصلاحات اجتماعی به طورکامل تحت اختیاردولت درآمد.120 رضا شاه در1314 « کانون بانوان » را جایگزین طرح های انجام شده عالم نسوان وسایرسازمان های مستقل زنان نظیر« مجمع زنان  میهن پرست » کرد. « کانون بانوان» مجالس سخنرانی وآموزش زنان را در زمینه بی حجابی و مشاغل با برچسب خاص خود انجام می داد و یک مدرسه برای زنان بزرگسال را  اداره می کرد.  دراساس این کانون مهاربرنامه وفعالیت هایی را که زنان اصلاح طلب ایران از چند دهه  پیش هوادارای کرده بودند به دست گرفت. هرچه دولت متجدد رضا شاه  نیرومند تر شد ، نهضت  مستقل زنان ایران  ضعیف تر گردید سرانجام توسط دولت منحل شد ، همان دولتی که اصلاح طلبانی  نظیر نویسندگان عالم  نسوان با شور و اشتیاق ازآن« پشتیبانی کرده بودند.»(1)  

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید