دیشب ، شب جمعه بود. از دوستی که تازه از ایران عزیز آمده بود پرسیدم در ایران هم بمناسبت تعطیل آخر هفته ،ملاقات با زندانی ها ممنوع هست ؟ شانه هایش را بالا انداخت و گفت : چطور به یک باره بدون هیچ مناسبتی این سوآل را مطرح کردی ؟ !. عرض کردم چونکه شب جمعه هفته آینده روز اول عید و سال نو و روز دید و بازدید ها ، خاک روبی از هر چه که هست ، و برای آنها که به درجه ای از تعالی روحی میرسند ،موقعیت تجدید حیات بر زمین وزمینی ها را مغتنم شمرده وبا خاک روبی دلهاشان از هر گونه کینه و قهر حتی بدیدن دشمن شان نیز می روند ! . شاید بهتر باشد که جناب خامنه ای هم ، برای اولین بار در تاریخ معاصر کشورمان ،اولین شخصیتی باشند که با یک چرخش ۱۸۰ درجه ای با یک حکم حکومتی دستور بفرمایند که …… گرامی دوست عزیزم حرفم را قطع کرد و فرمود : چرا برایشان نمی نویسی ؟ زمان مناسبی هست ، از این بهتر نمی شود ، ایام عید و همه چیز در حال تغییر و رو به بهتر شدن و بارور تر شدن ، چرا که نه ،امکان وقوع معجزه همیشه هست ،شاید ایشان هم تصمیم به این تغییر بزرگ بنمایند ؟!. پس بازهم مینویسم ،
جناب خامنه ای عزیز :
اجازه فرمائید در این آخرین روزهای سال ۱۳۹۲ دست در دست یکدیگر ، و راهی گلستان آموزش های قرآنی شویم . زیرا که ما هر دو انشاالله مسلمان و باورمند به اصول راهنمای دینمان هستیم . جهانی در نظام هستی پر بار تر از قرآن هنوز آفریده نشده ، تنها مزرعه ای هست که تمامی میوه های رشد ،از آفرینش تا توبه را به انسان ارزانی میفرماید .
خداوند در همین کتاب میفرماید :
۱- خالق ، مالک ، و رب جهان هستی ( منجمله زمین ) من هستم . پس ما ( انسانها) نه قادر به خلق هیچ موجودی هستیم ، و نه برهیچ یک از اشیاء در این هستی مالکیتی داریم ، حتی بر جانمان که تنها پدیده حیاتی ، و با ارزش ترین و عزیز ترین ها برای هر انسان میباشد . حتمی شما میدانید که همین به اصطلاح مالکییتی را هم که ماتصور میکنیم بر چیزی در زمین از آن خود میدانیم ، بسیار شکننده و موقتی است !. و در لحظه جان دادن نه به جز یک کفن ( البته اگر طیاره ما در اعماق اقیانوس ها سقوط نکند ، که در این صورت …) ازتمامی مالکییت ما ( حتی همان ملک موقت ) ذره ای را بهمراه نخواهیم برد ؟!.
و اما ربوبیت ، رهبری ، اداره کردن ( آنهم بسیار محدود ) که قطعا از جانب ، او، و بعنوان بزرگ ترین پدیده آزمایش، و امتحان ما ، آنهم برای زمانی کوتاه بعنوان امانت بما تفویض شده ، ( از رهبری نَفس خود تا یک مُلک بزرگ). در رهگذر پذیرش مسئولیت همین مدیریت و رهبری است که ما بر سر دوراهی تقوا و یا فجور قرار میگیریم.پذیرش مسئولیت رهبری ( مخصوصا اگر بنام ، او ، و دین ،او ، باشد ) سنگین ترین و پر مخاطره ترین و در عین حال شکننده ترین پدیده آزمایش یک انسان در طول تاریخ زندگی او میباشد .
۲- اجازه فرمائید نگاهی به رفتار لحظه به لحظه این دو نوع رهبری ، با ( تقوا، یا فجور ) در قرآن بیندازیم ، به امید اینکه در این شب عیدی رهبری موقت شما در این آخرین سالهای آخر عمرتان ( امید م بر دیدن ۱۲۰ سالگی شماست ) نه تنها برای شما ، که برای تمامی ملت ایران و احیانا دیگر کسانی که بنوعی در این رابطه قرار میگیرند توام با تقوای قرآنی باشد ؟!
فرعون ، شاید از اولین کسانی بود که ادعای رهبری مطلق بر مردم مصر و بالاخص قوم بنی اسرائیل را اعلام نمود . فرعون از هیچ ظلمی ( حتی امر به بریدن سر پسران بنی اسرائیل ) که در تصور و اندیشه هیچ انسان آزاده ای ، بجز یک رهبری مطلق نمیگذشت ،فروگذار نکرد !! . در فرهنگ ِد ماغی و مغزی فرعون، خداوند ، انسان ، کرامت ، و آخرت هیچگونه جایگاهی نداشت ، به خیال خام خود مالکییتش بر انسان ، بر جان ومال انسان و بر زمین همیشگی و برای ابد خواهد بود ؟!!. به هیچ پندی و هشداری و اندرزی گوش نمیداد . فریاد های زندانیان ، ضجه مادران داغدار ، آوارگی یک ملت ، کشتار و تجاوز به ناموس انسان ها ، حراج و تصاحب اموال مردم ، پایمال کردن حقوق ذاتی انسانها وشکنجه ، و هر عمل غیر انسانی و ناشایستی که غیر قابل تصور بود در چشم و دل رهبری او و بفرمان او در چشم و دل مامورین بی خدای او مباح و حلال بود ؟!!. بنا بر تمامی داده های تاریخ قلمی ، زبانی ، گفتاری و شنیداری انسان ، فرعون در زیر کپر عنکبوتی خود،همه ظلمها را روا داشت . و اما در برابر این نوع رهبری مطلق فجور ، مطلق ظالم ، مطلق غیر انسانی ، و مطلق ضد خدائی، بامرمالک اصلی جهان، خداوند هستی ، چوپانی قد بر می افروزد …
موسی ، مرد بیابان گرد ، فقیر، پا پتی ، بی کس ، اما با یک عصا ؟!! موسی با اینکه یک قاتل ! بود، در عین حال به خداوند پناه برد و معروض داشت که : اگر تو نبخشی و کمکم نکنی ، من هم در دنیا و هم در آخرت ،در زمره خسران ورزان خواهم بود . و خداوند توبه پذیر ، بازگشت موسی را پذیرفت و حتی ابلاغ رهبری قوم بنی اسرائیل و بر اندازی سلطنت فرعون را به او عطا فرمود .
به ریزش های درونی رژیم نگاه کنید !!! در سی و چند سال گذشته موسی هائی آمدند و رفتند ! و درباریان و عمله استبداد ،آنها را سر به… ، نه نیست ، به هست و ماندن نمودند . زیرا آنها تصور میکنند که موسی های زمان را نابود کرده اند ؟! نه خیر آنها در قالب موریانه باز میگردند و باز گشته اند ، جالبه ، این موجودات بر انداز ؟ تنها با چشمان بصیر خدادی قابل روئیتند . موریانه بسیار آرام و بی سر و صدا کار میکند . علت آرام بودن آنها شاید برای این باشد که به همه فرصت شنیدن و عمل به حق کردن را بدهند ؟.، از دیده درباریان ، غایب هستند .
دوست دارید شکل و شمایل یکی از آنها را برایتان ترسیم کنم ؟ هر فریادی که از این ملت و در هر کجای این زمین بلند شده و میشود حداقل در حد یک موریانه کار خواهد کرد . موریانه ها تنها منتظر بازگشت رهبری هستند ؟ این آخرین فرصت خواهد بود ؟ .
جناب خامنه ای گرامی ، گاهگاهی در لابلای صفحات تاریخ میخوانیم که ، مقام معظم رهبری ، اعلیحضرت ، و …از بسیاری از این ظلمها با خبر نبودند؟؟!!.و در نتیجه این عمله و عساکر ظلمه بودند که بجای چشم ؟ سر میآوردند ؟ !. اولا ، سوآل اینجاست که ، مگر چشم یک انسان یکی از بهترین نعمت های خالق جهان هستی نیست ؟ که پادشاه یا رهبر در بهترین شرایط اجرای عدالت ؟ امر به در آوردن چشم یک انسان فرموده باشند ؟؟!!. پس شاه ویا رهبر دستور در آوردن چشم را داده بودند ، و این مامور بود که بجای چشم ، سر آورد ؟ . اما در هیچ جای تاریخ نخواندیم که ، آن جناب شاه و یا رهبر به این مامور کاسه از آش داغ تر نهیبی زده باشند که بی انصاف من گفتم چشم ! بیاور ،چرا سر آوردی ؟! . حتی در این حد هم ،نه تنها توبیخ نشدند و نمیشوند ؟؟!! بل ، پاداش هم گرفتند و میگیرند ؟؟!!.
مقام معظم رهبری مطلق ، خواهش میکنم توجه فرمائید . ما فرض را بر این میگذاریم که تا به امروز شخص حضرت عالی از هیچکدام از کشتار ها ، تجاوزها ، شکنجه ها ، آبرو ریزیها ، حصر ها ، زندانی کردن انسانها ،تصاحب اموال مردم ، تجاوز به نوامیس این ملت ،آواره کردن مردم ، فرا مغزهای سازنده ایران و جهان ، و صدها ظلم دیگری که بر ما در این سی و پنج سال روا داشتند و میدارند ،کوچکترین اطلاعی نه از طریق رادیو ، تلوزیون ، روزنامه ، در گوشیهای درباریان نا راضی ، و … نداشته و ندارید !!! اگر ما این بی اطلاعی را ( ولو بناحق ) بگردن آنهائی بیندازیم که باید اطلاع رسانی میکردند و نکردند ؟!. من بعنوان یکی از کوچکترین افراد خیر خواه این ملت و شما ،در این شب عیدی باستحضار مبارکتان میرسانم که ،
تمامی این جنایات ، هزار مرتبه بیشتر بعناوین ، مفسد فی الارض ؟ بی دین ، جاسوس ؟ خائن ؟ نوکر اجنبی ؟ ( مخصوصا آمریکای جهانخوار، و رژیم غاصب صهیونیستی ) ، غرب ؟ سگ سنی ؟ سگ بهائی؟ سگ درویش گنابادی ؟ سگ فتنه گران ؟ و در راس همه آنها سگ اندر سگ های ضد ولایت فقیه ؟. که مرگ بر همه آنها باد ؟ بر این ملت با تاریخ و با فرهنگ روا داشته شده . و امروز ،آگاهانه بعرض مبارک میرسانم که ، موریانه ها هر چهار پایه تخت رهبری را خورده اند !. عمر مان بسرعت رو به پایان هست ،اگر گوش شنوائی باشد به همین دو نوع رهبری در قرآن تا به اینجا اکتفا میکنم . و ملتمسانه در این روزهای پایانی سال ۱۳۹۲ از حضور شما تقاضا میکنم ، دستور فرمائید …
تمامی زندانی های سیاسی ، عقیدتی ، آزاد گردند . دستور فرمائید از محصورین بهر عنوانی رفع حصر نمایند . دستور فرمائید اموال به ناحق برده شده این ملت تلاشگر ( مخصوصا این نوری زاد تواب ) را به آنها مسترد نمایند . شما را به خدای قرآن قسم میدهم ، قبل از رفتنتان دستور فرمائید این حروف را از تمامی صفحات نوشتاری ایران برای همیشه پاک کنند ؟ .
اقلیت ( به هر عنوانی ) ، ولایت فقیه با تمامی ابعاد آن ، شورای نگهبان ، شورای تشخیص مصلحت . ممنوع الخروج ، ممنوع الورود . و از همه مهمتر کلمه نا بجای تقاضای مرگ برای دیگران کردن ؟!! . خواهش میکنم شما دیگر استخوانی لای زخم این ملت در پس رفتنتان نگذارید . نگاه کنید به گفتار درباریان حضرت امام ( ره) ،این نمک به حرامها امروز حتی دادن یک برگه جریمه رانندگی را هم بگردن آن بزرگوار میاندازند ؟. جالبه ،قرآن میفرماید : تکذیب مقام معظم رهبری هر زمانی در قیامت از مشخصه ترین گفتار این درباریان نمک به حرام ( البته این یکی ،نمک به حرامی به آفرینش و کرامت انسانی است ) میباشد .
دوست گرامی وبسیار عزیز من ، به خداوندی که جان هردوی ما در مالکیت اوست قسم ، که من صادقانه و از روی دلسوزی و عشقی که به ایران وایرانی دارم این نامه ها را می نویسم .خواهش می کنم اجازه فرمائید ، شما اولین مسئولی باشید که در تاریخ بلند بالای این سر زمین در یک جهاد مبارزه با نفس خود ، در زیباترین ایام سال، بهترین هدیه را به خود و کرامت انسان ایرانی هدیه کرده و برای همیشه بعنوان یکی از بهترین توابین تاریخ ما نام خود را ثبت و پیام آور شادی برای همگان شده باشد .
تکرار میکنم ، حتمی میدانید که دوستتان دارم . تخت در حال فرو ریختن است ، صدای پای موریانه را همگان شنیده اند ، و شما نیز بشنوید .
آدرس بنده را دارید ، اگر فراموش فرموده اید .پیک naderentezam@gmail.com گوش بفرمان شماست .اگر خدای نا کرده درباریان نامه را از دسترس شما دور نگهداشتند ، میتوانید بدور از چشم دشمنانه آنها در یکی از سحرگاهانی که برای ادای نافله های شب و سائیدن پیشانی بر خاک و تضرع به پیشگاه رحمانیت آن همیشه توبه پذیر بیدار ؟؟ می شوید ؟؟،از او تقاضای اعطای این بزرگترین و زیباترین هدیه تاریخ عمر یک انسان مؤمن ( توبه ) را از او بفرمائید ، آنرا در سایت naderentezam.comکه مخصوص شما محفوظ میدارم را مطالعه فرمائید . به امید دیدار شما در سال ۱۳۹۳ .اگر میخواهید عیدتان مبارک باشد ، عید این ملت را مبارک فرمائید . نادر انتظام .