back to top
خانهتاریخنقش‏ها در ادامه و اداره جنگ بنا بر «عبور از بحران» رفسنجانی/فرماندهى...

نقش‏ها در ادامه و اداره جنگ بنا بر «عبور از بحران» رفسنجانی/فرماندهى جنگ بدست رفسنجانی و استفاده از موجهاى انسانى بجاى اسلحه و فن نظامى…

JangIranAragh 130916۱۳۹۲/۰۶/۲۵ –سایت انقلاب اسلامى: در سالگرد تجاوز عراق به ایران، فرصت را براى معرفى کسانى که در ادامه جنگ و رهبرى آن به شکست نقش داشته‏اند را، با مراجعه به «عبور از بحران»، یادداشتهاى روزانه هاشمى رفسنجانى در سال 60، معرفى می کنیم. این مطلب در روزنامه انقلاب اسلامی شماره 498 در تاریخ 28 شهریور تا 10 مهر 1379 منتشر شده است. اینک بخش سوم و آخر این مقاله را مطالعه می کنید. یادآوری می شود که در طول 9 ماه جنگ به فرماندهی ابوالحسن بنی صدر، ایران 5000 کشته و 28000 زخمی داشت. براساس آمار منتشره از سوی بنیاد شهید اسلامی، آمار  کشته های هشت سال جنگ ۱۸۸ هزار و ۱۵ نفر است… 

 

 

در یادداشت 1 آبان، همچنان خبر از رکود مى‏دهد:

»بعد از ظهر، شورایعالى دفاع در مجلس تشکیل شد. گزارش جبهه، حکایت از رکود جبهه‏ها در هفته گذشته دارد. مخصوصاً در ماهشهر و رقابیه دو ضربه خورده‏ایم و فرمانده نیروى زمینى، هنوز آماده اجراى طرحهاى تصویب شده ‏نیست

بنابر یادداشتهاى 8 آبان‏ و 16 آبان، حالا دیگر فرماندهى جنگ با هاشمى رفسنجانى است و فرمانده نیروى زمینى به او گزارش مى‏دهد:

»پیش از ظهر، سرهنگ صیاد شیرازى آمد و برنامه‏هاى آینده جنگ را گفت. طرح خوبى به نظر مى‏رسد…«

»پیش از ظهر، آقاى یحیى رحیم صفوى، فرماده عملیات سپاه در خوزستان، آمد و سه طرح جنگى را در جنوب و غرب ارائه داد. حداقل دو هفته تا اجراى اولین طرح، وقت لازم است. از فرصتى که برایشان تعیین کرده بودیم، چند هفته تأخیر دارند.»

به رغم خرید اسلحه و مهمات، هنوز جبهه‏ها راکد هستند و نوبت به صبور شدن رسیده‏است: در یادداشت 20 آبان مى‏آورد:

»شام را با احمد آقا و آقاى خامنه‏اى صرف کردم… از اینکه در جبهه‏ها تحرک نیست، ناراحتیم ولى در انتظار تحرک، صبر مى‏کنیم

در یادداشت 11 آذر، خبر از زد و خورد و تقویت نیروهاى عراقى در بستان را مى‏دهد. در یادداشتهاى 14 آذر، خبر مى‏دهد که صیاد شیرازى و محسن رضائى خودشان را براى حمله‏اى در غرب آماده مى‏کنند و در یادداشت 15 آذر، جلسه در حضور خمینى را گزارش مى‏کند. حالا دیگر، استفاده از موجهاى انسانى بجاى اسلحه و فن نظامى است:

»در محضر امام، شورایعالى دفاع، ساعت 10 صبح تشکیل شد. آقایان صیاد شیرازى و محسن رضائى از جبهه آمده بودند. گزارش پیروزى جبهه بستان را دادند. پیروزى مهمى است. یکصد تانک و نفر بر سالم، حدود یکصد ماشین‏هاى برزگ راه سازى، ماشینهاى زیاد دیگر و مهمات و سلاحهاى فراوان گرفته‏ایم. 2500 نفر از دشمن کشته و 500 نفر اسیر شده‏اند.

        متأسفانه ما هم تلفات زیاد داده‏ایم. 125 نفر نظامى شهید و 400 نظامى مجروح و 700 نفر از نیروى مردمى شهید و 1800 نفر مجروح داشته‏ایم. به دلیل اینکه نیروهاى پیاده عامل این فتح بوده‏اند و فداکارانه به قلب دشمن زده‏اند، پیروز شده‏ایم و تلفات زیاد داده‏ایم. تأکید کردیم اینگونه تلفات در حمله‏هاى دیگر نباید داشته باشیم. بین آقایان ظهیر نژاد و صیاد شیرازى اختلاف است. بطور کلى اختلاف بین ستاد و نیروى زمینى و هوائى مطرح شد. امام نصیحت کردند همکارى کنند

 

انقلاب اسلامى: اختلاف ظهیر نژاد و دیگر فرماندهان ارتش با صیاد شیرازى بر سر این بوده‏است که او و رضائى و رحیم صفوى، با بکار بردن موجهاى انسانى، تلفات را به حد اکثر مى‏رسانند و جنگ را دائمى مى‏گردانند. بعد از 8 سال جنگ، مسلم شد حق با فرماندهان ارتش بوده‏است.

 

در یادداشت 21 آذر، خبر مى‏دهد که ظهیر نژاد اعتراضهایش را به نیروهاى سه گانه طرح کرده‏است و در یادداشتهاى 23  و 28 آذر، زمان انجام طرحها را »آینده نسبتاً دور« معین مى‏کند:

در یادداشت 23 آذر:«آقاى رضائى از جبهه تلفن کرد و گزارش جبهه را داد. کمى اثر ضعف و احتیاط در اظهاراتش بود. طرح گیلان غرب هم 60 درصد موفق بوده

در یادداشت 28 آذر: «عصر آقایان صیاد شیرازى و محسن رضائى از جبهه آمدند. وضع جبهه‏ها را گزارش دادند. در گیلان غرب، پس از چند روز درگیرى، حدود 300 شهید داده‏ایم و 50 درصد هدف را بدست آورده‏ایم. برنامه آینده را گفتند. گرفتن شهرک کوچک عراق در مرز و حمله وسیع به عراق در جنوب، در آینده نسبتاً دور.

         صیاد طرفدار سرعت در حمله بود ولى سپاه مخالف عجله بود. براى اولین بار، فرمانده ارتش را از سپاه انقلابى‏تر مى‏بینم. سپاه بخاطر شهداى زیادش در حمله گذشته، محتاط شده و معتقد شده تا افراد را کاملاً تعلیم نداده، وارد جنگ نشود

با وجود این، همچنان بنا بر استفاده از موجهاى انسانى و در نتیجه بالا رفتن میزان تلفات است: در یادداشت 18 دى اطلاع مى‏دهد:

»آخر شب، فرمانده سپاه پاسداران و مسئول اطلاعات آمدند و براى تحکیم موقعیت سپاه کمک مى‏خواستند. گزارش عقب نشینى در شیاکوه و تلفات یک گردان ارتش و یک گردان سپاه را دادند که نزدیک به 500 نفر شهید و مجروح و اسیر داشته‏ایم«

 IranIrakJangShohada 130916

انقلاب اسلامى: اگر یک گردان ارتش و یک گردان سپاه تلف شده‏اند، تنها یک گردان ارتش 1000 نفر مى‏شود!

 

در یادداشتهاى 24 و 26 بهمن و، خبر مى‏دهد که عراق حمله کرده‏است:

در یادداشت 24 بهمن: «شب، شورایعالى دفاع در وزارت امور خارجه منعقد شد. در جبهه چزابه و نیسان، دشمن حمله کرده و تلفات سنگین تحمل کرده و ما هم تلفات داده‏ایم. ولى موفقیتى ندارد

در یادداشت 26 بهمن: «در تنگه چزابه، حدود 350 شهید و بیش از 1000 مجروح داده‏ایم. 16 گردان سپاه شرکت داشته. ارتش چندان فعالیتى نداشته

در یادداشت روز 28 بهمن، خبر از رفع حصر آبادان و طولانى شدن جنگ مى‏دهد:

»دیدن آبادان، بعد از رفع حصر از راه زمین، برایم سرورانگیز بود. در سفر قبلى که آبادان در محاصره بود، هلیکوپتر از مسیر دریا رفته بود. روحیه نیروها و مردمى که مانده بودند، خیلى بهتر از گذشته است.

بعد از چند پیروزى در جبهه‏ها و استقرار وضع سیاسى و تأمین امنیت نسبى در کشور، نیروها علاقمند به جنگیدن هستند و مشکلات ناهمآهنگى ارتش و سپاه کم شده و امید به پیروزیها بزرگ‏تر و فتح نهائى قوى است. اما براى عملیات بزرگ، احتیاج به نیروهاى فراوان احتیاط و سلاح و مهمات زیاد است که احتیاج به زمان و پول دارد. و شرائط سیاسى و مالى کشور، اجازه تأمین نظرات نیروها را نمى‏دهد. فشارهاى منطقه‏اى و بین المللى هم اجازه صبر زیاد را نخواهد داد و ممکن است فرصت را از ما بگیرد

 

انقلاب اسلامى: بدین قرار، او مى‏دانسته است اسلحه و مهماتى که ملاتاریا به عملیات بزرگ و سرانجام بخش موفق کنند، در اختیارش قرار نخواهند داد. پس چرا مى‏باید جنگ را ادامه مى‏داد؟ زیرا ملاتاریا به جنگ نیاز داشت و نه به پیروزى در جنگ. از این پیروزى سخت نیز مى‏ترسید.

 

در یادداشت 28 اسفند، خبر مى‏دهد که:

»از جبهه تماس گرفتند و گفتند: دشمن از ناحیه جنوب کرخه کور حمله کرده و شکست خورده و اسیر داده‏است

 

انقلاب اسلامى: در 18 خرداد 60، قرار بود هیأت کشورهاى غیر متعهد پاسخ موافق عراق را بیاورند و جنگ پایان بپذیرد. و باز قرار بود در صورت امتناع عراق از قبول آن پیشنهاد، تا مهرماه 60، قواى عراق از خاک ایران رانده شوند. کودتاگران سفر هیأت را به ایران لغو کردند. اسباب ادامه جنگ را تدارک دیدند. تا پایان سال، اگر از مشکل مهمات و اسلحه، در یادداشتها صحبتى مى‏شود، بلحاظ کشماکش بر سر از آن خود کردن اختیار خرید است! با وجود این، در پایان سال 60، نه صلح بدست آمده و نه عراق خاک ایران را ترک گفته‏است. بنا بر یادداشتها، هاشمى رفسنجانى و خامنه‏اى و امثال مهندس موسوى و ولایتى، عامل ادامه جنگ و مانع از پیروزى نظامى و یافته شدن راه حل سیاسى شده‏اند.

 

 کودتاى براى آنست که جنگ در سود امریکا و انگلستان و اسرائیل، تا تحقق هدفهاى زیر ادامه یابد:

 

دانستنى است که آیهالله منتظرى، در بهار 1360، به خمینى نوشته بود که با صلح و اخذ غرامت موافقت کند. اما وقتى نزد او رفته بود، اعضاى دفترش گفته بودند مثل اینکه بوى دلار به مشام آقاى منتظرى رسیده است!!

خمینى خواب «کمر بند شیعه» را مى‏دید. گمان مى‏کرد بنا بر توافق با ریگان و بوش، (سازش محرمانه در اکتبر 1980 که به اکتبر سورپرایز معروف شد) به او اسلحه کافى خواهند داد و او عراق را فتح خواهد کرد و ایران و عراق و سوریه و لبنان، یک کمر بند شیعه تشکیل خواهند داد که رهبرى جهان اسلام را از آن خود خواهد کرد. عرفات به خمینى گفته بود: به شما دروغ مى‏گویند. ممکن نیست بگذارند پاى سرباز ایرانى به بغداد برسد. به شما آن اندازه اسلحه نمى‏دهند که در جنگ پیروز شوید. آن اندازه مى‏دهند که جنگ را ادامه بدهید. با او از نقشه «آکاردئون» صحبت کرده بود که بنا بر آن، با استفاده از جنگ، قواى اسرائیل لبنان را اشغال و فلسطینها را از آن کشور مى‏راند. و چنین شد.

 

بنى‏صدر، در پیام 22 خرداد 1360 خود به مردم ایران – که سندى است تاریخى بلحاظ اینکه هشدارهاى مندرج در آن، واقعیت یافتند – به مردم ایران هشدار مى‏دهد:

»از سه شعار انقلاب اسلامى، استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى هیچ محتوائى بر جا نخواهند گذاشت:

 1 – استقلال اقتصادى، با بودجه‏اى که تهیه کرده‏اند و با نفتى که صادر مى‏کنند و با قراردادهائى که امضاء مى‏کنند، از بین مى‏رود. و چون امنیت نیست، وضع شما محرومان جامعه بدتر خواهد شد و گرانى و بیکارى روزگار شما را سیاه خواهند کرد.

 2 – استقلال سیاسى، بدون استقلال اقتصادى و با وجود ناامنى داخلى و جنگ خارجى از دست خواهد رفت.

 3 – از آزادى چیز چندانى نمانده‏است. فقدان امنیت تا بدانجاست که لیره 300 تومانى دو سال و نیم پیش، 5000 تومان شده‏است. روزنامه‏ها تعطیل و زبانها بسته شده‏اند. در آینده، از اینهم بدتر خواهد شد. گروهى که مقامات را به تصرف در آورده‏است، بلحاظ بدتر شدن وضع و بى اعتبار شدن در افکار عمومى، روز به روز، بیشتر به وسائل اختناق آور پناه خواهد برد و خود قربانى همین جریان خواهد شد.

 4- روزى محکومى در پاى چوبه دار گفت: اى آزادى! چه جنایتها که بنام تو نمى‏کنند! امروز و فردا بیشتر از امروز، خواهند گفت: اى اسلام! چه جنایتها که بنام تو نمى‏کنند! چنان دین را از اعتبار خواهند انداخت که بنام دین، تا یک قرن، کسى نتواند حرفى بزند و دعوتى به حق کند.

 5 – اینجانب هیچ گناهى جز اینکه خواسته‏ام استقلال و آزادى و اسلام، بعنوان تضمین کننده استقلال و آزادى و زمینه ساز رشد و تعالى همه جانبه انسان به اجرا در آید، نداشته و ندارم. از اسلام نان نخورده‏ام اما تمام عمر را در خدمت به آن گذرانده‏ام. به شما مردم گفتم کودتاى خزنده را اجرا مى‏کنند و مراحل آن را هم یکایک شرح کردم. تا اینجا نیز، بهمان ترتیب انجام داده‏اند و مرحله آخر آن که سلب عنوان ریاست جمهورى و گرفتن جان اینجانب است را نیز، دست اندر کارند تا انجام دهند. اگر چنین کردند، علاوه بر آنچه در بالا پیش بینى کردم، امور زیر نیز واقع خواهند شد:

 الف – برخوردهاى پایدار در کشور بر برخوردهاى مسلحانه کنونى اضافه خواهند شد و خود بر مشکلات بالا خواهند افزود. مردم ما کر و کور نیستند و وضعیت روزمره خود را مى‏بینند و مى‏بینند که دو سال و نیم حکومت حزب حاکم روز به روز وضعیت کشور را بدتر ساخته و امنیت از بین رفته‏است. اقتصاد فلج شده‏است. جنگ داخلى و خارجى بطور مستمر ادامه دارد و اینک خطر گسترش آن نیز هست.

 ب – جنگ تحمیلى، در صورت طولانى شدن، به فرسودگى کامل نیروهاى ایران و عراق مى‏انجامد و در خاورمیانه، زمینه اجراى برنامه امریکا فراهم مى‏گردد و همانطور که در جریان گروگانگیرى ملاحظه کردید، ناچار به شرائط سنگین تن خواهند داد. همانطور که بیمى به خود راه ندادند روزى گفتند تا گروگانها در دست ما است، گلوگاه امپریالیزم امریکا در دست مااست و وقتى تسلیم شدند، گفتند: گروگانها جنس بونجل بودند و امریکا نمى‏خواست، ناچار شدیم از سر بازشان کنیم، خواهند آمد و خواهند گفت: چاره نداشتیم جز اینکه به شرائط تسلیم بشویم.

  مردم بدانید!

   چهار وزیر خارجه آمدند و پیشنهاد کردند که قواى عراق به داخل خاک عراق عقب نشینى کنند و مقدارى هم از مرز فاصله بگیرند و از هر دو طرف حریمى غیر نظامى بوجود بیاید و بعد موارد اختلاف، از طریق سیاسى، حل گردند. ما از آنها خواستیم نقشه بیاورند و روى نقشه پیشنهاد خود را براى ما روشن بگردانند. قرار بود در 18 خرداد بیایند که با ملاحظه وضع کشور منصرف شدند. از ابتداى جنگ بدین سوى، امروز، وضعیت نظامى ما بهترین وضعیت است. عقیده اینجانب این بود که اگر ما را به حال خود بگذارند، با چند پیروزى چشم گیر ما نه تنها پیروزى نظامى بدست مى‏آوریم بلکه نقشه‏هاى امریکا را در منطقه در هم مى‏ریزیم و مى‏توانیم عصر سوم تاریخ را آغاز کنیم. ضربه از خارج را تحمل کردیم، ارتش مهاجم را متوقف ساختیم و شروع به اضمحلال آن نمودیم. در پشت سر، کردند آنچه کردند و شما از آن اطلاع دارید. وضع جنگ تا این لحظه، اینطور است. هستیم و مى‏بینیم که این وضع چگونه تحول خواهد کرد

 

بنى‏صدر، در «خیانت به امید» که نگارش آن را، در روزهاى بعد از کودتا، در خانه شهید لقائى، شروع کرد، در باره جنگ و هدفهائى که امریکائیان و ملاتاریا مى‏خواهند با ادامه آن، بدانها برسند، نوشته است:

»باور من، از 3 ماه پیش به این طرف، اینست که جنگ مثل یک زخم چرکین برجا مى‏ماند و اگر هم موفقیتهاى نظامى بدست بیایند، مثل گروگانگیرى، با تغییرات بزرگى در ایران و منطقه، بسود امریکا و اسرائیل، بپایان مى‏رسد. تغییرات دلخواه امریکا که چند نوبت در کارنامه شرح کرده‏ام، عبارتند از:

 1 – ایران که از راه انقلاب خود، الگوى انقلاب شده‏است، به یک خطر خارجى تبدیل مى‏شود و این امر سبب مى‏شود که بازار وسیعى براى اسلحه امریکائى فراهم مى‏شود.

 2 – امریکا با ایجاد پایگاه نظامى در خلیج فارس، زنجیر پایگاههاى نظامى خویش را با این حلقه، بهم پیوند مى‏دهد.

 3 – اختلافات دینى و قومى که رژیم شاه نتوانسته بود در منطقه ایجاد کند، نه تنها امکان هرگونه وحدت عملى را از بین مى‏برند بلکه سبب تحکیم حاکمیت امریکا و اسرائیل بر منطقه مى‏شوند.

 4 – جبهه امتناع (کشورهاى عرب مخالف تسلیم به امریکا و اسرائیل) از بین برود و به احتمال قریب به یقین، اسرائیل از فرصت استفاده کرده و به لبنان حمله کند و کار نهضت مقاومت فلسطین را یکسره بسازد.

 4 – با بى اعتبار شدن انقلاب ایران در داخل و خارج کشور و از بین رفتن جبهه امتناع و ضعیف شدن فلسطینیها، رژیمهاى وابسته به امریکا تثبیت شوند.

 5 – مصر از نو موقعیت رهبرى در جهان عرب پیدا کند و محور ریاض – قاهره – که یکى نیروى مالى و دیگرى نیروى نظامى است – تکیه گاه رژیمهاى وابسته منطقه گردند. اسرائیل نیز نقش سگ پاسبان منافع امریکا را بر عهده بگیرد.

 6 – و ازآنجا که رژیم خمینى، بلحاظ گذشته گرائى و شکل گرائى، انعطاف پذیرى لازم را براى تطبیق خود با تحول سیاست جهانى امریکا ندارد، ناگزیر موافقت دو سیاست رژیم خمینى و امریکا که هر دو زیر فشار بحرانهاى خود عمل مى‏کنند، موقتى است و رژیم خمینى که زیر فشار داخلى نمى‏تواند روى حمایت امریکا حساب کند، به انتخاب میان سقوط بر اثر عمل مخالفان و یا تحول از درون ناگزیر گردد.

انقلاب اسلامى: استقرار ایران گیتیها و وضعیت امروز ایران، دقت این پیش بینى را نشان مى‏دهد.

 7 – اختیار نفت و پترو دلار در دست امریکا قرار بگیرد و اسلحه نفت را او هر وقت خواست بکار برد.

 

برای خواندن بخش اول این مقاله، اینجا را کلیک کنید

 

برای خواندن بخش دوم این مقاله، اینجا را کلیک کنید

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید