back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: آقای خامنه ای در واقع به طرف آمریکایی می گوید...

بنی صدر: آقای خامنه ای در واقع به طرف آمریکایی می گوید که روابط محرمانه را ترجیح میدهد!

asrjadid

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

 

رادیو عصر جدید: با توجه به گزارش اخیر آژانس درباره مسئله اتمی ایران، واکنش آمریکا به این گزارش، سخنان آقای خامنه ای در رابطه با مذاکره با آمریکا و مذاکرات 26 فوریه در آلماتی، نظرتان درباره صحبتها و واکنشهای اخیر و احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات چیست؟

بنی صدر: آژانس گزارش می کند که رژیم ایران در تاسیسات نطنز سانتریفیوژهای جدید کار گذاشته است، کاخ سفید می گوید که کار ایران تحریک آمیز است، خصوصا که گزارش آژانس، یک هفته قبل از گفتگوهای 1+5 و ایران است. کاخ سفید اظهار امیدواری کرده است که روی واقعیتها گفتگو بشود و ایران واقعا بخواهد که گفتگوهای آلماتی به نتیجه برسند. آقای خامنه ای گفته است که گفتگو با آمریکا محتاج تحقق یک سری شرایط از جمله احترام متقابل به یکدیگر  و … است اما واقعیت امر اینستکه آقای خامنه ای از آمریکا می خواهد که رژیم ایران را به رسمیت بشناسد و قلع و قمع مخالفان رژیم را هم برعهده گیرد. شما خواهید گفت که خامنه ای این خواسته را علنی نگفته است! اولا کارگزاران آقای خامنه ای بعنوان توضیح گفته اند که رژیم را باید به رسمیت بشناسند اما اینکه (آمریکا) مخالفان رژیم را سرکوب و قلع و قمع کند، نتیجه به رسمیت شناختن است والا آمریکا روز اول گفت که من انقلاب ایران را به رسمیت می شناسم و با حکومت جدید هم رابطه برقرار کرده بود، بر اثر گروگانگیری قطع رابطه کرد. اگر فرضا آمریکا بگوید که رژیم ایران را به رسمیت می شناسد و اقدامی هم برای سرنگونی آن نمی کند و بعد از آن کسی در آمریکا، از رژیم آقای خامنه ای انتقاد کند، رژیم درجا خواهد گفت که شما قرار را نقض کرده اید چون گفته بودی که عملی در سرنگونی رژیم ایران انجام نمی دهی! 

از دید رژیم، هر ایرانی و غیر ایرانی، البته بطور عمده ایرانی در هر جای جهان کوچکترین انتقادی از رژیم بکند، مخالف رژیم است و کشوری که مخالف در آن ساکن است، باید صدای مخالف را خفه کند! خاص این رژیم نیست، هر استبدادی همینطور است. برخی از استبدادها به طور ضمنی اجازه پیدا می کردند که مخالفانشان را در کشورهای مختلف سرکوب کنند مثل رژیم صدام حسین در دورانی که با اروپایی ها خوش و بش داشت یا همین رژیم ایران در دورانی که ترور می کرد و کشورهای اروپایی من باب مصالح ملی بر آن جنایتها چشم می بستند. رژیم این نوع شناسایی را از آمریکا می خواهد. فرض کنید که آمریکا گفت: “همان روابطی که با رژیم شاه داشتم با شما هم برقرار می کنم و همان اجازه ای که آن رژیم در قلع و قمع مخالفین خودش در کشورهای غربی داشت را شما هم خواهید داشت!”، آیا در این صورت، رژیم کنونی حاضر است رابطه برقرار کند؟ به گمان من رژیم حاضر نیست که بطور علنی بگوید: “دوره مخاصمت پایان یافت و میان دو کشور رابطه عادی برقرار شد.”، بخاطر اینکه آقای خامنه ای می گوید: “اینکه شما به ما پیشنهاد گفتگوی مستقیم می کنید و می خواهید ما را به پای میز مذاکره ببرید، برای اینستکه در دنیای اسلام بگویید که حتی این رژیم که مخالف ما بود را ناچار کردیم که به پای میز مذاکره بیاید!” بدین ترتیب شما می بینید که وقتی یک قدرت خارجی در سیاست داخلی و خارجی رژیمی محور شد، آن رژیم تا بتواند اجازه نمی دهد که عملی این محور را از دستش به در ببرد. این رژیم برای خود بن بستی ساخته و در آن بن بست مانده، نمی تواند بیرون بیاید، و الا مواردی هست که همین آقای خامنه ای آمادگی گفتگو با آمریکایی ها را داشته یا وارد گفتگو با آنها شده بود:

1- در زمان گروگانگیری که آنها را در شهرهای مختلف پخش کردند تا کماندوهای آمریکا نتوانند اینها را آزاد کنند که یکی از آنها سرهنگ اسکات بود که او را به تبریز بردند و آقای خامنه ای که آنزمان عضو شورای انقلاب بود بدون اطلاع ما به تبریز رفت تا با این سرهنگ بر سر شرایط آزادی گروگانها معامله کند. 

2- آقای روبرت پاری، اخیرا مقاله جدیدی درباره گفتگوهای پنهانی در هتلی در واشنگتن انتشار داده و در ان می گوید که یکی از مذاکره کننده ها که پیشنهاد “آزاد نکردن گروگانها تا پایان انتخابات ریاست جمهوری برای شکست کارتر و پیروزی ریگان” را داده بود از بستگان آقای خامنه ای بوده است. 

3- مورد اکتبر سورپرایز، یعنی گفتگوهایی که بطور محرمانه بین فرستاده های ریگان و بوش و فرستادگان آقای خمینی، نخست در مادرید و سپس در پاریس انجام گرفت. 

4- ایران گیت؛ شنونده جوان امروز شاید نداند که در یکی از این گفتگوها که در لندن واقع شده است طرف گفتگو به دست آقای سرهنگ نورث، یک فهرست از هزار نفر میانه رو رژیم داد و گفت: “شرط تصرف دولت به دست میانه روها شکست ایران در جنگ است و آمریکا باید کاری بکند که ایران در جنگ شکست بخورد!” 

5- مک فارلن مشاور امنیتی آقای ریگان در خاطراتش می نویسد: “آقای کیمچی مدیرکل وزارت خارجه اسراییل، نزد او در واشنگتن رفت و گفته است که از میانه روها(که در راس آنها خامنه ای و رفسنجانی و دیگران بودند) این پیغام را دارد: “اگر آمریکا از میانه روها حمایت بکند تا دولتشان در ایران مستقر شود، آنها حتی حاضرند که آقای خمینی را هم بکشند!” مک فارلین در کتاب می گوید که من در جواب مقام اسرائیلی گفتم: “ما مجاز به کشتن رئیس یک دولت برای جانشین کردن دیگری نیستیم.” البته اینکه پاسخ مک فارلن به مقام اسرائیلی راست باشد یا خیر، بحثی علی حده است! در مورد لیبی دیدیم که آمریکایی ها راست نمی گویند! اینکه سران رژیم از آمریکا می خواهند که رژیمشان را تضمین کند، سابقه ای طولانی دارد. 

6- در دوران آقای خاتمی، آقای صادق خرازی باتفاق سفیر سوئیس یک طرح گفتگو تهیه کرد و به تصویب آقایان خاتمی و خامنه ای رساند. سفیر سوئیس در تهران این طرح را برای ورزات خارجه سوئیس فرستاد تا برای وزارت خارجه آمریکا بفرستند. این اتفاق در دوره آقای بوش روی داد که تازه عراق را گرفته بودند و خیال می کردند که دیگر تمام شده کار و خاورمیانه در دستشان است و حالا نوبت مرخص کردن رژیم ایران است پس آمریکایی ها ترتیب اثر ندادند وگرنه آقای خامنه ای یک فهرست به آقای بوش برای گفتگو و حل مسایل دو طرف تقدیم کرده بود.  

موارد فوق را برشمردم تا شنونده بداند که آقای خامنه ای درباره مذاکره و رابطه با آمریکا چقدر راستگوست! کسی که در دولت آقای اوباما، دوسال متصدی گفتگوهای محرمانه با ایران بود، دو ماه پیش استعفا داد، در واقع آقای خامنه ای به طرف آمریکایی می گوید که ما همان روابط محرمانه را ترجیح دهیم. اینگونه است که حقوق ملی مردم ایران بنا بر این اصل که حفظ نظام اوجب واجبات است، بی معنی می شود و هرچه برای حفظ این رژیم لازم است باید کرد ولو ایران قربانی بشود، یادتان نیست که این آقایان گفته بودند: “نصف ایران برود، بهتر از اینست که بنی صدر در جنگ پیروز بشود!”؟ جنگ را هشت سال به قیمت نابودی یک نسل و وارد کردن هزار میلیارد خسارت به ایران ادامه ندادند تا استبداد خود را تحمیل کنند؟ پس تنها مساله و دغدغه آقای خامنه ای، ولایت مطلقه ایشان بر مردم ایران است و مذاکره وقتی معنی پیدا می کند که این آدم ببیند که ولایت مطلقه گفتگو را ایجاب می کند و هروقت که ایجاب کرده، مذاکرات انجام گرفته است. خود خامنه ای گفته است که در مورد عراق و افغانستان، گفتگوهای موضعی انجام گرفته اند ولی به ترتیبی که توضیح دادم منحصر به این موارد نیست و گفتگوهای محرمانه فراوانی انجام شده است که هر دفعه هم انکار کردند و بعدش افتضاحی جهانی شد مثل دو مورد اکتبر سورپرایز و ایرانگیت.

حالا که از دید آقای خامنه ای معلوم شد که گفتگو یعنی چه؟ و شکل و محتوای گفتگو چه باید باشد، بپردازیم به اینکه گفتگوهای 26 فوریه با کشورهای 1+5 به کجا می انجامد. از رجز خوانی هایی که آقای خامنه ای درباره تحریم ها کرده است، چنین برداشت می شود کرد: بنابر رویه، هروقت اینها قیل و قال زیادی می کنند، مشغول معامله ای محرمانه هستند، چنانکه در آن زمان که هیات آمریکایی به سرپرستی مک فارلن در ایران بود، به صحبت های آقایان خمینی و خامنه ای که مراجعه کنید، می بینید شدیدا ضد آمریکایی بوده است پس یک احتمال همین است که گفتگو درباره اتم در حال انجام است و به نتیجه هم می رسد. دو تن از تحلیل گران آمریکایی که اخیرا به ایران رفته اند، نیز بعد از مراجعت مقاله نوشته اند و می گویند: “اگر آمریکا بپذیرد که ایران غنی سازی کند، طرف ایران هم حاضر است تضمینهای کافی بدهد که بمب اتمی تولید نخواهد کرد.” و صحبتهای آقای خامنه ای که می گوید: “اگر می خواستیم بمب اتم بسازیم، شما نمی توانستید جلوی ما را بگیرید و ما بنابر شرع بمب اتم را حرام می دانیم!”، را در همین راستا می دانند. 

حال سوال اینستکه “آیا آمریکا و غرب در شرایط کنونی حاضرند بپذیرند که ایران تحت مهار کامل آژانس بین المللی انرژی اتمی، غنی سازی بکند بطوریکه هیچگاه فکر ساخت بمب اتمی را به سر راه ندهد؟” استراتفورد که دستگاه تحلیلی است و با دستگاه اطلاعاتی آمریکا در ارتباط است، به این سوال اینگونه جواب می دهد: “آمریکا اکنون در موضع قدرت است زیرا رژیم ایران در درون مرزهایش و منطقه ضعیف شده است، آن رژیمی که ادعا می کرد، از افغانستان تا مدیترانه نفوذ دارد، در درون مرزهای خود هم دچار ضعف است و مجازاتهای اقتصادی، رژیم را در درون و بیرون مرزها ضعیف و ضعیفتر می کند پس موافقت آمریکا با انجام غنی سازی اورانیوم توسط ایران باید با هدفهای استراتژیک آمریکا، انطباق بیابد!” یعنی رژیم ایران، همکار آمریکا در تثبیت وضعیت افغانستان، عراق و سوریه بشود به ترتیبی که آمریکایی ها می خواهند. می بینید که بهای این سازش برای خامنه ای خیلی سنگین است با این حال بنابر تجربه ای که این رژیم در مورد گروگانها، جنگ ایران و عراق و …… به یادگار گذاشته است چون از بحران تغذیه می کنند، آنرا تا نفسهای آخر ادامه می دهند مثل وضعیتی که آقای خمینی در آن قرار گرفت و جام زهر را سرکشید. البته بهایش را مردم ایران می پردازند.

ایرانیان توجه کنند که علت اینکه رژیم تاکنون توانسته است، بحران بسازد و از این بحران تغذیه کند، اینستکه بهای آنرا شما مردم می پردازید! علت اینکه توانسته از جیب شما خرج کند نیز اینستکه شما  مردم، سر حقوق خود ایستادگی نکردید. خیال می کنید که ایستادن بر سر حق خود با آمدن به خیابان ملازمه دارد که رژیم پاسدارانش را بفرستد تا شما را بکشند؟ در حالیکه قبل از اینکه کار به آنجا برسد، کارهای بسیاری می توانید بکنید! از جمله آن کارها اینستکه درس خوانده ها و آگاهان، بطور مرتب مسایل کشور را با شما در میان بگذارند و خود شما مردم نیز می توانید به رژیم و کارگزارانش و آنچه که از ناحیه رژیم انجام می گیرد، “نه” بزرگ بگویید! مثلا وقتی که رژیم انتخابات ترتیب می دهد می توانید پای صندوق نروید! نرفتن پای صندوق “انتخاب” است و شما حقوق خود و تغییر رژیم از استبداد بحرانساز به دولت حقوقمدار در خدمت مردم را انتخاب می کنید. می توانید در خانه و بیرون از آن، خشونت نکنید و از میزان خشونت بکاهید. هر مقدار که این کارها را می کنید، به همان مقدار از حیطه این رژیم بیرون می روید و این رژیم را در وضعی قرار می دهید که به حق حاکمیت شما تن بدهد.

عصرجدید: آقای بنی صدر، رژیم سایت انقلاب اسلامی را هک کرده است. دلیل اینکه رژیم نیرو و وقت زیادی برای سانسور خط و ربط استقلال و آزادی صرف می کند، چیست؟

بنی صدر: این سوال جواب مفصل دارد، خلاصه اش اینست که دو نوع بدیل وجود دارد: 

1- یک بدیل قلمروی عملش را در درون مردم قرار می دهد یعنی می گوید این مردم هستند که باید تغییر بکنند تا نظام اجتماعی شان و در نتیجه دولت تغییر بکند، هدف این نوع بدیل تغییر جامعه، تغییر اندیشه راهنمای انسانهای عضو جامعه و هدف کردن استقلال و آزادی انسان است. 

2- یک بدیل هست که قلمروی عملش را بیرون از مردم قرار می دهد و می خواهد از طریق دولت های خارجی به هدف برسد، بنابرین مساله اش تغییر جامعه نیست. رژیم از این نوع بدیل ترسی ندارد و برعکس حتی علت بقایش هم هست! فکر کنید که به پاسدار و بسیجی بگویند: “قرار است، این رژیم برود و بقایای رژیم پیشین بیایند و حاکم شوند”، اینها با تمام قوا می ایستند و می جنگند! پس رژیم از این بدیل ترسی ندارد و سعی فروانی می کند تا بگوید بدیلی جز وابسته ها ندارد! 

چون در مصاحبه تلویزیونی گفتم که بدیل واقعی خط و ربط استقلال و آزادی(بدیل نوع یک) است، سایت نشریه را هک کردند، علامت هم گذاشتند تا بدانیم ماموران سانسور رژیم هک کرده اند! چه هک بکنند چه نکنند، این رژیم باید برود و این ملت می باید ملتی مستقل، آزاد و سرفراز بگردد و می گردد.

شاد و پیروز باشید.

گفتگو با رادیو عصرجدید در 4 اسفند 1391 

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید