back to top
خانهدیدگاه هاخجسته باد روزِ زن

خجسته باد روزِ زن

rozbeh taghi 04122013 ١٣٩٢/١٢/١٧- تقی روزبه: بی تردید روز زن و گرامی داشت آن به سهم خود فرصت مغتنمی است برای تمرکز افکار عمومی جامعه و فعالان اجتماعی بر روی معضل بزرگی به نام تبعیض جنسیتی و ابعاد ستمی که بر نیمی  از جامعه روا داشته می شود. و البته در تداوم و بازتولید آن تک تک افراد جامعه و بخصوص مردان از یکسو و بطریق اولی نهادهای قدرت از سوی دیگر هرکدام به نحوی دخیل و سهیم هستند. بهمین دلیل تبعیض مبتنی بر جنسیت و نیز گرایش های جنسی (که خامنه ای اخیراً نیز در شرفیابی مجلس خبرگان به نزد ایشان به انکار این گرایش ها و به  دفاع از یکه سالاری و تبعیض ها برخاست) و نیز مبارزه علیه مسأله ای به بزرگی تبعیض مضاعف بر نیمی از جامعه امری است جاری در سراسر دقایق سال و همه جانبه و  در حوزه های گوناگون اقتصادی و فرهنگی و سیاسی  و تمامی حوزه های اجتماعی  و اختصاص به روز و حوزه خاصی ندارد.
 
تبعیض جنسیتی و مبارزه علیه آن البته امری جهانی است، اما در جوامع استبدادی و بشدت مردسالار بویژه جوامعی که نفوذ مذهب در آن قوی است و در کشور ایران  که حکومت مذهبی هم برقرار است ستم و تبعیض بر زنان بیداد می کند. در این نوع جوامع ترکیب شکاف طبقاتی و گسترش فقر و سلطه ارزش ها و قواعد فقهی و مذهبی عهد بوقی دست در دست هم تبعیض را بیش از پیش گسترش می دهد. نادیده گرفتن پیوند این دو در چنین جوامعی معمولا موجب خم کردن میله به یک سود و نادیده گرفتن وجه دیگر و لاجرم فروگذاری از بکارگیری تاکتیک های مشخص و کارآیند در بسیج مؤثر می شود. 
 
در موضعگیری ها مختلفی که پیرامون 8 مارس امسال صورت گرفته است، بیانیه ای که با امضاء بیش از 350 نفر از مدافعان حقوق زن انتشار یافته است بدرستی بر تأثیرات مخرب عواملی چون تشدید فقر و شکاف طبقاتی و خصوصی سازی و آلودگی محیط زیست، طرح افزایش جمعیت و تعالی خانواده و به حاشیه رانده شدن زنان درحوزه های گوناگون بر وضعیت زنان و به حاشیه راندن آن اشاره کرده است. بیانیه خواهان حساسیت بیشتر فعالان جنبش زنان بر نقش چنین عواملی بر معیست و تنگدستی زنان شده است.  بیانیه با این عبارت به پایان می رسد: “هشت مارس را که روزی برای پاس داشتن مبارزات زنان جهان در راه احقاق حق خود بوده گرامی می‌داریم و ضمن اعلام همبستگی با مبارزات خواهران‌ مان در منطقه و جهان، آرمان مبارزه خود را رسیدن به جهانی می‌دانیم که در آن تمامی مناسبات تبعیض‌ آمیز مبتنی بر جنسیت، نژاد، قوم، ملیت و طبقه از تمامی عرصه‌ های عمومی و خصوصی برچیده شود و دنیایی انسانی و برابر بسازیم.”
 
در کل، انتشار چنین بیانیه ای با امضاء چند صد تن را  باید گامی مثبت و رو بجلو دانست. در اشاعهٔ نگاهی که تبعیض زنان را نه بصورت تک بعدی و در تقلیل آن به  مطالبات صرفاً حقوقی و محدود، بلکه در وجوه گوناگون و تأثیرگذار تبعیض درحوزه های گوناگون  اجتماعی بر یکدیگر و به تبع آن پیوند با سایر جنبش های اجتماعی جستجو می کند. چرا که در زندگی واقعی همهٔ این جنبه های گوناگون بر وضعیت واقعی زنان تأثیرگذار هستند و انتزاع تنها یک وجه و کانونی کردن آن با نادیده گرفتن مجموعه عوامل دخیل کارگشا نخواهد بود. 
 
البته درهمین جا لازم است به  برخی نکته های چالش برانگیز و به گمان من منفی و نادرستی هم که در بیانیه وجود دارد و مربوط می شود به گنجاندن برخی مطالبات چون حضور بیشتر نمایندگان زن در مجلس و سایر مراکز تصمیم گیری و یا تصمیم سازی، در چهارچوب مطالبات مشخص و حداقلی، اشاره بکنم. و این درحالی است که جنبش زنان با خواست مشارکت در قدرت و در صورت فرض تحقق بطریق اولی با دست یابی به آن از نفس خواهد افتاد و خواهی نخواهی مثل موارد و تجارب دیگری که از اینگونه  مشارکت جوئی در قدرت مثلا توسط کارگران و احزاب وابسته به آنها و…، شاهد بوده ایم خود تبدیل به نیروی حافظ وضع موجود و سدی در برابر پیشروی جنبش می گردد. درست آن است که جنبش زنان مطالبات واقعی خود را در برابرحاکمیت ها و سیاست ها و ارزش ها و  فرهنگ مردسالارانه بگذارد و از طریق مبارزه و فشار افکار عمومی آنها را به حاکمیت تحمیل کند. البته تحمیل فشار به حاکمیت و بهره گیری از شکاف های درونی آن و از جمله تحمیل مطالبات مشخص خود به مراکز تصمیم گیری بخشی از تاکتیک های پیشروی است، اما شرکت در قدرت امر دیگری است. چرا که با استناد به تجارب بیشماری در عرصهٔ جهانی و حتی تجربهٔ حرکت افتادن کمابیش جنبش های فمنیستی از شدت و حدت سابق خود، نشان دهنده آن است که حضور در سیستم به معنی جدا شدن از متن حرکت جنبش و حتی سنگ اندازی در برابر آن است. انجام برخی رفرم های محدود هم البته وجود داشته است اما این رفرم هم عموماً بدلیل فشار از پائین بوده است. بهمین دلیل تأکید بر کنش معطوف به تقویت جنبش ها به عنوان اهرم های اصلی پیش روی و تغییر مناسبات حاکم بر جهان و در پیوند با سایر جنبش ها بجای نگاه به بالا و خواست حضور در ساختارهای بازتولید کننده، دارای اهمیت است. ایکاش در بیانیهٔ فوق و نیز سایر کنش ها و بیانیه های  مربوط به 8 مارس امسال، بر فاجعه ای که اخیرا در پی آتش سوزی در یکی از کارگاه های فاقد ایمنی درخیابان جمهوری تهران صورت گرفت و سبب سقوط و مرگ تکان دهندهٔ زن کارگری شد که برای تأمین هزینهٔ فرزندانش جان شیرین خود را از دست داد، درنگ می کردند تا رژیم نتواند گرد فراموشی بر جنایت خود به پاشد. انتشار ویدئوی این فاجعه بازتاب وسیعی در سطح جامعه و حتی در وراء مرزهای کشور داشت*2
 
موضوعات مهمی پیرامون رابطهٔ آپارتایدجنسی و رابطه آن با سایر تبعیض های اجتماعی، درک یک سویه و تک بعدی  و یا جند بعدی از مبارزه طبقاتی و نقش نیروی زنان در اقتصاد غیررسمی اعم از کار خانگی یا کارگاه های غیررسمی خانگی و امثال آن (علاوه برتبعیض درحوزه های رسمی ) و بخصوص در عرصهٔ چرخهٔ وسیع تر تولید و نقش زنان در بازتولید نیازهای مادی و غیرمادی جامعه و تولید نسل و نظایر آن وجود دارند که با طرح و بحث پیرامون آنها از درک ها و رابطه های مکانیکی و غلط بین آنها و اولویت بندی های نادرست بین مبارزه طبقاتی و مبارزه علیه تبعیضات مبتنی برجنس می توان فاصله گرفت. دو نوشتهٔ زیر*3 پیرامون نقد این نوع درک های یک جانبه و بسیط بین ستم طبقاتی و تبعیض جنسیتی است که درگذشته به نگارش درآمده است. نقد نگاه محدودگرایانه به چرخهٔ بازتولید نیازهای مادی و نیروی کار، صرفاً به محل و مکان بی واسطه تولید و کار مرتبط به آن (اقتصاد رسمی) و نادیده گرفتن چرخهٔ بازتولید گسترده و همهٔ عرصه های دخیل درآن، عرصه هائی که بدون آن چرخه های اخص تولید نیز از حرکت باز می ایستند و نیروی کار مرتبط این عرصهٔ وسیع تر، منشأ شمار زیادی از آشفتگی های صورت بندی های یک جانبه بین مبارزهٔ طبقاتی و مبارزهٔ زنان علیه تبعیض جنسیتی و نادیده گرفتن تداخل های وسیع دوایر مربوط به آن در ضمن استقلال نسبی شان است.  
 
2014-03-08  تقی روزبه
 
*- بیانیه بیش از 350 تن از مدافعان حقوق زنان
 
 
*- به بهانه 8 مارس:
 
نگاهی به چندچالش پیشاروی  جنبش زنان
مقاله قبلی
مقاله بعدی
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید