سه شنبه, 23 آبان 1402 . سیزدهم آبان روزی است که سفارت آمریکا،علیرغم حاکمیت دولت انقلاب و بر خلاف عرف بین الملل توسط دانشجویان که پس از تصفیه چپ ها به دانشجویان خط امام معروف شدند،تسخیر شد.آقای خمینی علیرغم وعده های اولیه مبنی بر آزادی گروگان ها،از این کار حمایت کرد و گروگانگیری را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید.چپ ها،مجاهدین و اکثریت مطلق احزاب و گروه ها از تسخیر سفارت حمایت کردند.تنها گروه و افرادی که گروگانگیری را محکوم کردند،نهضت آزادی،مهندس بازرگان و ابوالحسن بنی صدر بودند.دولت موقت متعاقب گروگانگیری استعفا داد.هر چند مهندس بازرگان و دکتر یزدی بارها گفته بودند که قبل از گروگانگیری نیز چند بار استعفا داده بودند.اما آنچه مسلم است گروگانگیری جو سیاسی را رادیکال کرد و دولت موقت به عنوان دولتی محافظه کار و غیر انقلابی با کار شکنی های نیروهای خود سر،حزب جمهوری،کمیته های انقلاب و سپاهیان مجبور به استعفا شد.از تبعات گروگانگیری، تحریم های آمریکا،بلوکه شدن میلیاردها دلار پول های ایران،انزوای سیاسی و مهم تر از همه و به تبع موارد مذکور حمله عراق به ایران و جنگ هشت ساله بود.داستان ظاهرا این بود که شاه برای معالجه سرطان از پاناما می خواست به آمریکا برود.رهبران ایران می گفتند شاه را به آمریکا برده اند تا مثل 28مرداد32کودتایی علیه انقلاب طراحی کنند و شاه را برگردانند.اما قضیه از اساس دروغ بود.زیرا در کنفرانس گوادلوپ سایرنس ونس وزیر امور خارجه آمریکا گفته بود شاه باید برود.با گزارشاتی که از سفارت آمریکا در تهران به دستمان رسیده و با مذاکراتی که با انقلابیون در فرانسه و آمریکا داشته ایم امکان ادامه حکومت شاه دیگر وجود ندارد.برای اینکه ایران به سمت اتحاد سوسیالیستی شوروی نرود و گروه های رادیکال و چپ-کمونیستی و مسلمان و ملی،مصدقی ها-بر کشور مسلط نشوند،بهترین گزینه روحانیون سنتی و بنیاد گرا است،که با نفوذی که در میان توده های عامی دارند،به وسیله ی آنان ملی-مصدقی ها و چپ ها و مجاهدین را حذف می کنیم. خصوصا اینکه آقای خمینی در نامه ی محرمانه خود به جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا اطمینان داده بود که ما با آمریکا مشکلی نداریم و منافع و قراردادهای آمریکا سر جای خود باقی است.ما با شاه مشکل داریم.قضیه از این قرار بود که چیس منهتن بانک به رهبری کسینجر و شرکا 4میلیارد دلار بدون تصویب مجلس به بخش خصوصی ایران وام داده بود،که با وقوع انقلاب و متواری شدن آن اشخاص،هم پول ها از دست رفته بود و هم آبروی طیف کسینجر در خطر بود.به همین دلیل این جناح قدرتمند بر خلاف میل دولت کارتر،از قانون شرایط ویژه استفاده کردند و شاه را که واقعا بیماریش حاد شده بود به آمریکا آوردند.آنان با شناخت جو ملتهب ایران و تجربه ی یکبار حمله به سفارت توسط فدائیان خلق می دانستند که با آوردن شاه به آمریکا امکان حمله به سفارت وجود دارد.این اتفاق افتاد و آمریکا سرمایه های ایران را بلوکه کرد و چیس منهتن بانک از پول های بلوکه شده سرمایه و آبروی از دست رفته اش را به دست آورد. با حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری ایران در انظار جهانیان،خصوصا اروپا و آمریکا به عنوان کشوری یاغی و آشوبگر که وقعی به قوانین بین المللی نمی گذارد نشان داده و منزوی شد.علاوه بر انزوا ،تحریک و تهدید عراق به قصد صدور انقلاب،موجب شد تا عراق به ایران حمله کند.جنگ هشت ساله نیز از دیگر تبعات گروگانگیری بود.سند سازی یا سند خانی علیه شخصیت های ملی و مستقل و به این بهانه انحصار طلبی حزب جمهوری و انسداد سیاسی نیز از عوارض این کار ضد ملی بود. بنی صدر به درستی پس از گروگان گیری گفت از امروز ما گروگان آمریکا شدیم. گروگانگیری نوعی رادیکالیسم کاذب و دشمن تراشی فرضی را به ملت ایران تحمیل کرد، که تا امروز هم ادامه دارد.
فرهاد همتی . گروگانگیری ،فاجعه ملی
اخبار مرتبط