back to top
خانهدیدگاه هامطهری ، محافظه کارمنتقد یا اصول گرای موافق ؟- علی ایزدی

مطهری ، محافظه کارمنتقد یا اصول گرای موافق ؟- علی ایزدی

 Untitled-2


مرحوم دکتر محمد مصدق به بهانه چگونگی خنثی سازی توطئه ناکام کودتا در9 اسفند 1331 یک دولتمرد و اهل سیاست را این گونه به تصویر می کشد :

” آقا برای یک سیاستمدار سه چیز لازم است : جرأت باید داشته باشد که بتواند کاری انجام دهد ؛ از خود گذشتگی می خواهد تا از همه چیز بتواند بگذرد ؛ تصمیم به موقع هم باید بگیرد . اگر روز نهم اسفند تصمیم نمی گرفتم که به ستاد ارتش بروم و جرأت نداشتم کار تمام بود . رفتن به مجلس هم همینطور ، همه کار خداست بعدأ شنیدم که پس از بیرون آمدن من از کاخ ، به خارج تلفن شده بود که مرغ از قفس پرید . “

البته در این مقال مقصود مقایسه شخصیت دکتر مصدق با آقای علی مطهری و یا حرکات آنان نیست بلکه با بیان این درس تاریخی مراد آن است که بتوان تا حدی نیت مطهری در مقابله با قوه قضائیه را واکاوی نمود و این که ایشان تا چه حدی می تواند سیاستمدار با جرأت یا از خودگذشته بویژه در تصمیم گیری به موقع و بجا باشد .

آیا مطهری برای حفظ انقلاب و مبارزه با اختناق با لاریجانی مقابله می کند ؟

علی مطهری در واکنش به اعلام جرم دادستانی بر علیه خود ش اعلام می کند که :

” به نوبه خود اجازه ایجاد اختناق در کشور وانحراف درانقلاب اسلامی را نخواهم داد “

ضمن آن که ایستادگی مطهری به هر دلیلی که باشد ستودنی است و قطعأ اثرات مثبتی در شرایط سیاسی کشور دارد ، اما بررسی دلایل اصلی انتقادات ایشان می تواند ما را به ارزیابی دقیق تر ی از وضعیت موجود رهنمون سازد .

این درست که دیرزمانی است که مطهری زبان به شکوه و شکایت گشوده ، اما یک جنبه مهم از واکنش های او بیشتر متاثر ازنوعی تصفیه حساب با قوه قضائیه می باشد تا ایستادگی برای برقراری عدالت به نفع متهمان معترض به کودتای انتخاباتی 88 چراکه اولا :

1-   آقای مطهری به رهبران در حصر جنبش سبز صرفا به چشم یک متهم نگاه نمی کند بلکه او نیز چون دستگاه قضائی کشور معتقد است که آنان بطور جدی مرتکب جرم شده اند و حتی آنان را مسئول به آتش کشیدن هیزم فتنه در نامه و بیانات اخیرخویش معرفی می کند ، منتهی با این تفاوت که اعتقاد دارد ضمن اینکه مجازات باید با جرم هم خوانی داشته باشد و به خاطیان فرصت رسمی دفاع از خود را داد ، مجرم اصلی یا همان هیزم آور فتنه یعنی احمدی نژاد نیزباید همزمان محاکمه شود . بطوریکه در همین راستا به درستی اعلام می کند که :

” تا زمانی که یک طرف قضیه حق سخن گفتن و دفاع از خود را نداشته باشد و طرف دیگر هرچه می خواهد اتهام بزند و تحلیل کند این بحران حل نخواهد شد . ” این سخن مطهری که در نطق رسمی اش در مجلس ایراد شد البته موجبات خشم دوستان محافظه کار و اصول گرایش را فراهم نمود و برخورد شدید صادق لاریجانی را .

2-   مطهری از زمانی واکنش هایش شدت بیشتر به خود گرفته و علنی تر شده که اثبات می کند که در دفتر کار او از سوی وزارت اطلاعات شنود کارگذاری شده است ، آن چه باعث می شود تا او در مقابل آن به سختی و جد ایستادگی نماید و با احضار وزیر اطلاعات به مجلس موجبات برکناری معاون آن وزارتخانه و یک مدیر کل را فراهم نماید که البته این حرکت مطهری اصولگرا در جای خود قابل تقدیر و با ارزش است .

3-   علی مطهری در همان نطق 8 دی خود در مجلس باز به درستی عنوان میکند : ” بهتر است رئیس محترم قوه قضائیه به جای شعار دادن در باره فتنه، به حل آنبپردازد و حل آن مستلزم وجود یک قوه قضائیه مستقل است نه قوه ای که از این نهاد وآن دفتر و از دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی تاثیر بپذیرد . قوه قضائیه مستقل قوه ای است که بتواند همه مقامات کشور را بدون استثنا در موارد لازم به دادگاه بکشاند و حکم عادلانه صادر کند. این در حالی است که قوه قضائیه ما پس از گذشت بیش از چهار سال هنوز نتوانسته است تکلیف معاون اول رئیس جمهور سابق را در پرونده بیمه ایران مشخص کند. ”

قوه قضائیه ای که آقای مطهری به حق آن را غیر مستقل ، فرمانبردار نهاد های اطلاعاتی ومطیع تام امر قدرقدرت های مافیائی معرفی می کند ، البته سال هاست که به این امر می پردازد و تاکنون هیچ نماینده ای از جناح محافظه کار مجلس به آن انتقادی نداشته و حتی خود مطهری در گذشته منتقد آن نبوده است ، بنابراین ضمن این همه واقفند که رویکرد نظام قضائی بیش از سه دهه است که چنین می باشد ، اما برخورد جدی آقای مطهری با آن از چندی است که آغاز شده است .

کودتا علیه نظام یا توسط نظام ؟!

اما محمد جواد لاریجانی دبیرستاد حقوق بشر قوه قضائیه نیز در بخشی از سخنان آتشین خود در دفاع از صادق لاریجانی و برعلیه مطهری نماینده اصول گرا و محافظه کار مجلس که صرفأ یک انتقاد اصولی از سیستم اطلاعاتی کشور و نهاد ناعادل قضائی نموده است ، آن هم در جهت احقاق احتمالی بخشی از حقوق رهبران در بند جنبش اعتراضی مردم در سال 88 می گوید :

” این نماینده محترم فتنه را در حد یک دعوای داخلی می داند که این درست نیست ، ماهیت فتنه یک کودتای تمام عیار علیه نظام بود که با مشارکت وسیع آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب همراه بود . “

البته آقای مطهری هم پاسخ زیرکانه و دندان شکنی به آقای لاریجانی که همواره تصور می کند که می تواند با سفسطه و مغلطه ظاهرأ فیلسوف مآبانه و تحکم آمیز نظر خود را به پیش ببرد ، می دهد :

” بهتر بود این طور می فرمودید که اعتراض مدنی به نتیجه انتخابات در سال 88 را ما با مدیریت ضعیف خود و به دلیل به رسمیت نشناختن مقوله اعتراض مدنی، تبدیل به فتنه کردیم، آنگاه برای جمع کردن این ماجرا آن را به صورت یک کودتای تمام عیارعلیه نظام جلوه دادیم و سپس از هر وسیله ای برای اثبات این ادعای خود استفاده کردیم. با پدید آمدن این زمینه که همه با هم آفریدیم البته آمریکا، دول اروپایی، رژیم صهیونیستی و تمام ضد انقلاب پشت سر معترضان قرار گرفتند، همان طور که ما در حد خود پشت سر حرکتهای اعتراضی در آن کشورها قرار می گیریم . “

در این سخنان ، مطهری ضمن آنکه بطور منطقی لاریجانی را به چالش می کشد و حقایق تلخی را به رخ او می کشد ، شجاعانه یا به صرف فوران خشم بر علیه یکی از نمادهای خشونت حکومت ولایت فقیه ، به این نکته مهم اعتراف می کند که جمهوری اسلامی هم حضور اغتشاش گرانه در برخی از کشورها و پشت سر بعضی حرکت های اعتراضی ظاهرأ مردمی داشته است ، همان اتهامی که حکومت ایران همواره از آن طفره می رود و اکنون یک اصول گرای نظام در محاجه با مسئول تندروی قوه به اصطلاح عدالت گستر کشور بدان اعتراف می کند .

اما آنچه که لاریجانی به طور مضحک از آن به عنوان کودتا یاد می کند ، یادآور چند نقش مخرب تاریخی جمهوری اسلامی در کودتا یا شبهه کودتاهایی است که خود با تمام قوا به آن دست یازیده و حرکات مردمی را به آسانی خاموش نموده است :

1-   در خرداد 60 در حالی که آقای ابوالحسن بنی صدر هنوز رئیس جمهور رسمی کشور بوده و فرماندهی کل هدایت نیروهای نظامی را در جبهه های نبرد با حضورهمیشگی و ثابت خود در میدان رزم به عهده داشته ، به صرف آن که آقای خمینی در 20 خرداد طی حکمی اعلام می نماید که :

” آقای ابوالحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شد . ”

اقتدارگرایان وقت در قوه قضائیه و به ریاست دیوان عالی کشور یعنی آیت الله بهشتی دست به کار در تدارک یک کودتای همه جانبه علیه رئیس قوه مجری می شوند .

این درحالی بود که 3 روز پیش از آن یعنی در 17 خرداد به دستور همین قوه قضائیه و نهاد دادستانی در حقیقت دادستیز آن 4 روزنامه مردمی و منتقد را همزمان تعطیل می نمایند : جراید انقلاب اسلامی ، میزان ( متعلق به جناح مهندس بازرگان ) ، عدالت و خبرنامه جبهه ملی ، جرم این مطبوعات باز از نظر سیستم قضائی وقت تفرقه فکنی و حرکت در راستای تمنیات قدرت های غربی در جهت تضعیف انقلاب یا جمهوری اسلامی بود !

چند روز بعد از این سناریو در حالی که هنوز طرح عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس مطرح نشده بود و آقای خمینی ظاهرأ و رسمأ درباره آقای بنی صدراعلام نظری ننموده بود ، دفتر و محل زندگی رئیس قوه مجریه کشور محاصره می شود و همسر رئیس جمهور دستگیر می شود ، این در حالی بود که آقای بنی صدر هنوز در جبهه بسر می برد و اتفاقأ در 16 خرداد یعنی فقط چند روز قبل از این ماجرا به دیدار آقای خمینی رفته بود تا برای بازگشت مجدد به جبهه غرب و نهایتأ اجرای سه طرح مهم و حساس نظامی در خوزستان از جمله پاکسازی سه راهی آبادان از ایشان خداحافظی نماید یا احیانا رهنمودی داشته باشد ، آقای خمینی به طوری که بنی صدر روایت می کند با خوشروئی ایشان را می پذیرد و در هنگام خداحافظی به رئیس جمهور می گوید : ” انشاءالله پیروز باشید ! ”

البته دعای خیر و صادقانه خمینی بدرقه راه بنی صدر می شود و در عوض قوه قضائیه آن گونه که می خواهد به پیروزی نهائی می رسد ! یعنی با اجرای کودتای برعلیه رئیس قوه مجریه ، قطعأ آقای مطهری این تاریخ نه چندان دور را به یاد دارند ، دیروز حرف اول را امثال آقای بهشتی می زدند و امروز صادق لاریجانی ها ، در قضای ما صرفأ مهره هاعوض شده اند ، اگر در آن زمان گوش شنوائی در مقابل مظالم بود ، امروز مطهری ناگزیرنمی شد که به طور مضاعف دادخواه بی عدالتی ها باشد ، اگر حرکت جمهوری اسلامی در سال 60 کودتای رسمی و جدی نبود ، چه نام معتدل دیگری بر آن می توان نهاد ؟

2-   در کودتای انتخاباتی 88 چه کسی بیش از همه مسئول بوده ؟ مسلما نهادهای مخوف امنیتی و باز قوه قضائیه ، آن زمان را که آقای مطهری به خوبی به خاطر دارند فقط 4 سال پیش بود و البته 28 سال پس از کودتای تمام عیار و خشن اول ، در سال 60 ، آن موقع رئیس جمهور رسمی کشور را که با 74 درصد آراء مردم انتخاب شده بود و حتی در زمان عزل از ریاست جمهوری از محبوبیت بسیار بالای مردمی بر خوردار بود به راحتی بر کنار نمودند و این بار در سال 88 موسوی را که به درستی مدعی بود که اکثریت آراء متعلق به اوست اما به نفع احمدی نژاد شمارش شده بود ، انتخابات با نام و انگیزه شرکت مردمی برای گزینش موسوی و کروبی اما به کام قدرت مسلط یا مجیزگوی رهبر ، احمدی نژاد .

در مقابل این کودتای خاموش ، اعتراضات مردمی که خود تحت کنترل شدید حکام بود ، به کهریزک ها ختم می شود و جان باختن عد ه ای بی هیچ گناهی ، موسوی و کروبی هم چنان در حبس و هر صدای معترض برای رهائی آنان خاموش یا خود در بند ، آقای مطهری خوب می داند که همه این مصائب امتداد عملکرد نهاد ناعادل قضائی از سال 60 و حتی پیش از آن تاکنون است .

3-   صادق لاریجانی از کدام کودتا سخن می گوید تا به مذاق رهبرش خوش آید ؟! اگر جریانات سال های 60 و 88 برعلیه گزینش و رای مردم را نمی توان کودتا خواند چه وجه تسمیه عادلانه را می توان برایش برگزید ؟

اگر حمایت احتمالی از اعتراضات مردمی بر علیه دیکتاتور مآبی در سال 88 توسط نیروهای خارجی ، آمریکائی ها و صهیونیست ها بزعم ایشان ، تجسم تحقق کودتا بر علیه نظام بود ه است و در نتیجه موسوی و کروبی رهبران کودتا در داخل ! پس به حمایت های گسترده جمهوری اسلامی از حرکات احیانا تروریستی و بنیادگرانه به نام اسلام در کشور های منطقه ، عراق ، سوریه و لبنان که با بودجه های هنگفت و بدون رضایت و اطلاع مردم ایران صورت گرفته چه نامی می توان نهاد ؟ لابد آنچه را که محافظه کاری منتقد امروز چون مطهری در این رابطه بدان اعتراف می کند ، لاریجانی نامش را حرکت های خیر خواهانه در حمایت از جنبش های اسلامی و مردمی می خواند !

اگرچنین است پس چرا صرف حمایت تلویحی و لفظی غرب از اعتراضات مردمی بر علیه کودتای انتخاباتی 88 توسط جمهوری اسلامی ، از دیدگاه لاریجانی خود کودتا خوانده می شود ، اما نظام اسلامی که رسمأ متهم به اغتشاش در خارج از ایران به نام دفاع مثلأ از حقوق فلسطین و لبنان و گسترش شیعه گری است ، باید از هر اتهامی مبرا بماند ؟

اصول گرائی افراطی مطهری و انتقاد بر او

آقای مطهری اگرچه شجاعانه ایستاده و این حرکات وی واقعأ در خور تقدیر است و از اینرونام نیکی را در مبارزه با خشونت به نام اسلام از خود به جای خواهد گذاشت ، اما در عین حال باید از برخی نظرات اصول گرایانه نا معتدل که باعث شائبه احتمالی در نفس سلامت اعتراضاتش بر علیه قوه قضائیه می شود پرهیز نماید ، از آن جمله :

1-   مطهری معتقد است که : ” این سه نفر را که یکی هیزم فتنه را آورده و دو تای دیگر آن را شعله ور کردند محاکمه علنی کنید تا حقیقت ماجرا برای مردم روشن شود . “

اولا : حقیقت ماجرا برای مردم از 4 سال پیش روشن بوده است در غیر این صورت به خیابان ها نمی ریختند و خون نمی دادند وشکنجه نمی خریدند ، حقیقت البته برای رژیم هم از همان اول روشن بوده ،اما جمهوری اسلامی هیچ گاه شهامت اعتراف صادقانه را در مقابل خواسته های مردم و مهم تر از همه این که دیگر ملت ایران آن را نمی خواهد نداشته است و برعکس به همین دلیل همواره به زور متوسل شده و با تزویر به نام دین همه را دراختناق فرو برده ، مطهری هم نمی تواند استثناء باشد و معلوم نیست در فردا برای اعتراضات امروزش حتی در جایگاه یک نماینده محافظه کار واصول گرای اخیرا منتقد چه بهایی باید بپردازد ؟ !

ثانیأ : هیزم کش و آتش افروز آن خود نظام بوده است و موسوی و کروبی صرفا کوشیدند از حق خود و مردمی که با امیدی به صندوق های رای سرازیر شده بودند دفاع کنند ، بنابراین اصلا سزاوار نیست که امثال احمدی نژاد ، مرتضوی و نهاد شکنجه گر اطلاعاتی کشور را حتی به در جایگاه اتهام در کنار رهبران جنبش سبز آن هم پس از سپری شدن چند سال حصر قرار داد ، از متهمانی که بنا حق روزهای طولانی را در حبس و حصر بود ه اند ، جمهوری اسلامی رسما طلب عفو نماید ، تا چه بسا عطوفت شان اجازه به عدم عقوبت مسئولان نظام ولی فقیه دهد و از این رهگذر جمهوری اسلامی بتواند با کمی جبران مافات جایگاه اندکی در میان مردمی که سال ها حقوق آنان پایمال شده بیابد .

2-   حجاب اجباری و فشار بر بانوان به درخواست مطهری از دولت روحانی

علی مطهری درست در همان نطق آتشین خود علیه قوه قضیه در 8 دی ماه در صحن مجلس شورای اسلامی برای آن که اثبات کند که از نظر اصولگراها در همواره بر همان پاشنه ثابت سابق می چرخد می گوید :

” وزیر کشور باید پاسخ دهد که چرا نسبت به پدیده بانوان ساپورت پوش در سطح تهران و برخی شهرها بی تفاوت است. این چه نوع پوششی است که تا سی چهل سانت بالای زانو آشکار است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی حجاب استاندارد ، گذشته از چادر ، عبارت بوده است از شلوار ، مانتو تا زانو و روسری یا مقنعه . دولت اسلامی موظف است آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر را که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست انجام دهد. بدیهی است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند مجلس به وظیفه خود عمل خواهد کرد. “

متاسفانه هنوز امثال مطهری درک نکرده یا نمی خواهند بپذیرند که امثال این روش های اجباری دینی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر امروز ما را به این نقطه از اسلام گریزی و دین ستیزی از سوی مردم به عنوان یک واکنش طبیعی رسانده است .

3-آرمان فلسطین و شعار توخالی آزادی قدس شریف !

در بخش پایانی نطق 8 دی مطهری این گونه ادامه نظر می دهد :

” نکته چهارم این که مسئله اصلی ما با غرب مسئله فلسطین است. اگر این مسئله نبود غربیها به مسئله انرژی هسته ای ما هم کاری نداشتند. لذا ما همواره باید روحیه مقاومت و حماسه و مجاهدت خود را حفظ کنیم و آینده خود را صرفا به نتیجه مذاکرات پیوند نزنیم، مذاکرات را یک امر حاشیه ای بدانیم که نتیجه آن هر چه باشد، ما به دنبال تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی از جمله آزادی قدس شریف و سرزمین اسلامی فلسطین هستیم. ”

آری واقعآ مذاکرات باید امری حاشیه ای باشد و آزادی قدس از اهداف اصلی ، همان هدفی که باعث شده تا مردم ایران امروز در جهان منزوی شوند و دولت روحانی بر آن است تا با یک دیپلماسی بری از شعار فاقد شعور این جو تنش طلبانه را در صحنه بین المللی بر علیه ایران از بین ببرد ، آنگاه مطهری بدون توجه به منافع مردم ایران چون دایه عزیزتر از مادر برای قدس شریف دل می سوزاند و نه ملت خودش در جایگاه وکیل المله و وکیل الرعایا اما صرفا وکیل الدوله آن هم در بخش محدود اصول گرای آن .

مطهری و استشمام استبداد

آقای مطهری در بخشی از پاسخ خودخطاب به صادق لاریجانی می گوید :

” از این اعلام جرم ها بوی استبداد به مشام می رسد . “

اختناقی که مطهری صرفأ امروز رایحه ای از آن را حس می کند بوی تعفنش از دیر باز است که به سراغ جامعه ایران آمده ، مهندس علی اکبر معین فر در جلسه به اصطلاح را ی گیری برای عدم کفایت نمایشی بنی صدر در پایان خرداد 60 وقتی پس از تحمل داغ و درفش تریبون مجلس را ناامیدانه آن هم در جایگاه نماینده مجلس بدست می گیرد می گوید:

” اناالله و انا علیه راجعون ، فاتحه آزادی و قانون خوانده شد . “

اما آقای مطهری صرفا امروز آن هم چون با قوه قضائیه در افتاده است اعتراف به استشمام آن می کند ، مطهری در سخنان خویش هم چنین یادآور می شود که : ” اگر نماینده مجلس نتواند این مقدار حرف را هم بزند پس مجلس را تعطیل کنید . “

البته این واقعیتی است ، اما مجلس مستقل از سه دهه است که اصولا به تعطیلی کشیده شده است ، چند درصد از نمایندگان در این سال ها توانسته اند در خانه ملت از حقوق مردم خود دفاع کنند ؟ و اصولا چه میزان نماینده واقعی داشته ایم که با رای مردم برگزیده شده و در نتیجه با اتکاء به پشتوانه آنان اگر و چنانچه خواسته اند توانسته اند از حقوق موکلان خود دفاع کنند ؟ از این رو آقای مطهری خوب می داند که استبداد سال هاست که بر این مرزو بوم متسولی شده و مجلس هم دهه هاست که تعطیل مانده است ، اما چون اکنون درگیری بین مطهری و رئیس قوه قضائیه بوجود می آید صرفا در چنین شرایطی به حقایق تلخی که از دیر زمان مسکوت مانده اشاره می شود ، اما آقای مطهری نباید فراموش کند که این مملکت تاریخ هم دارد ؛ کافی است نگاهی و گذری به گذشته نه چندان دور در سابقه جمهوری اسلامی در حذف رقبای خود بیاندازد .

از این رو ضمن این که همین حرکت نیم بند مطهری اصول گرا که باعث شده تا از لاک محافظه کارانه خود خارج شود ، اگرچه در جای خود با ارزش است ، تا مادامی که بری از برخی مواضع افراطی به عنوان اصول گرایی نگردد قاعدتا به طور جدی در رهائی جامعه ایران از استبداد و اختناقی که اکنون امثال مطهری ها نیز بدان اعتراف می کنند ، ره به جائی نخواهد برد .

استیون واینبرگ برنده جایزه نویل فیزیک در جائی این نکته نغز را بیان می کند :

” با دین یا بدون آن ، انسان های خوب کارهای خوب می کنند و انسانهای شرور کارهای شرارت بار ، اما برای اینکه انسانهای خوب کارهای شرورانه بکنند ، به دین نیاز است “

آنچه که به جرأت مصداق عملکرد نظام اسلامی به طور رسمی در جامعه پس ار انقلاب در ایران بوده و عامل اصلی در اسلام گریزی مردم ، اختناق به نام ولایت فقیه و استبداد برای حفظ به اصطلاح اسلام و نتیجه اش جامعه ای سرشاراز استعدادهای ارزش ستیزانه !

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید