back to top
خانهدیدگاه هاای کاش تمام بورس قندی می شد

ای کاش تمام بورس قندی می شد

Bourse-1 ١٣٩٢/١١/١٣- هادی مومنی رودسری: 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
دارایی ضریب هوشمندی می شد! 
 
ملت ز قمارخانه دل می کندند 
بر روی سهام شرط بندی می شد! 
 
هرکس به دلار و سکه رو می آورد 
محروم ز حق شهروندی می شد! 
 
اسطورهٔ اختلاس درحال فرار 
مرحوم ز درد خودپسندی می شد! 
 
بر سردر بورس جملهٔ: “صبر کنید” 
آنگاه چه جاودانه پندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
 
شب هادم دربِ بورس، صف می بستند 
بازار سهام گوسفندی می شد! 
 
دارویی قولنج و لقوه و نازایی 
درمان غم و روان نژندی می شد! 
 
هم بیمهٔ سکته داشت هم بیمهٔ دق 
هم بیمه ز بیم بی گزندی می شد! 
 
با برگه ای از “قند لرستان” دهقان 
خانباشی ایل”جوجه وندی”می شد! 
 
در عرض سه هفته هم صمد پیکانی 
تبدیل به سامانِ سمندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
  
هرجا که حباب بود بالون می شد! 
بر کلهٔ بورس نقشبندی می شد! 
 
محبوبترین نام “سهام الدین” بود! 
این نام نماد سودمندی می شد
 
هر چرخیی دوره گرد سهم سبدش 
مشهورتر از مارک “فشندی” می شد! 
 
ماشین لباسشویی مامان شور 
در غرب رقیب “بوش” و “کَندی” می شد! 
 
سرتاسر سال هم نمودار صعود 
خوش قامت و راست تک رَوَندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
 
هر سال برند “قند قزوین” شیرین 
نائل به نشان سربرندی می شد! 
 
لاستیک تمامی هواپیماها 
چینی و “دنا”یی و “سهند”ی می شد! 
 
یک برگهٔ “روی” نزد زیبارویان 
اسباب تفاخر و لَوَندی می شد! 
 
میزان جهیزیهٔ دوشیزه رباب 
یک بسته سهام” بسته بندی” می شد! 
 
یک برگهٔ “پشم شیشهٔ ایران” هم 
مَهر دمِ بختِ موکمندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
 
ای کاش که تیم بورس در سطح جهان 
با تیم “فنرباغچه” اَفَندی می شد! 
 
با بورس “پیونگ یانگ” خواهر خوانده 
سرمشقِ دمشقی و خجندی می شد! 
 
سرگلزن تیم بود “استاد اسدی” 
دروازه نصیب “کربکندی” می شد! 
 
تحلیلگر درجه سه تالارش 
مشهورتر از “اِبی” و “اَندی” می شد! 
 
بازاربه رنگ سبز و این تحفهٔ سبز 
تقدیم به “صفار هرندی” می شد!؟ 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
 
ای کاش که اقتصاد منشوری ما 
بیماریی چندمش “هلندی”می شد! 
 
پاکیزه ز پولشویی و رانت و فساد 
واکسینه ز هر میکروب گندی می شد 
 
صد در صد مالیات از بخش خلاف 
زآنها که زیاد داشتندی می شد! 
 
شایسته به جایی خویش مشغول به کار 
بی هیچ چرا و چون و چندی می شد! 
 
آن گاه دبیر بخش سابیدن کشک 
مسئول ستاد ماست بندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
 
ای کاش سهامدار کوچک سر سال 
لب های گلش بگو بخندی می شد 
 
با سود سهام می پرید از آتش 
در چشم همه خوشاگَلَندی می شد! 
 
هر وقت به بام بورس حافظ می رفت 
در اوج دچار سربلندی می شد! 
 
بخشنده به خلق بود چون شاه عباس 
یا جفت کریم خان زندی می شد! 
 
در خاتمه هم به جرم حاتم بخشی 
دارای حقوق مستمندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد! 
 
ای کاش تمام ما ضرر می کردیم 
تا ملک، قرین سربلندی می شد 
 
با سود ضررهای من و ما ایران 
بیگانه ز فقر و دردمندی می شد 
 
در تیمچهٔ شیوخ لاستیک و شکر 
یادی ز غم “شهید قندی” می شد! 
 
آن حافظ رأی های ما بازنشست 
بعد از صد و بیست سال و اندی می شد! 
 
ای کاش سهامدار غمگین شب عید 
خندان ز چنین شعر چرندی می شد! 
 
ای کاش تمام بورس قندی می شد….
 
“کیشو” 24/12/1390
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید