back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oهاشمی رفسنجانی و خاتمی، میرحسین موسوی و کروبی و موسوی خوئینی‌ها و...

هاشمی رفسنجانی و خاتمی، میرحسین موسوی و کروبی و موسوی خوئینی‌ها و یکچند از «وزیران» روحانی تشکیل دهندگان دولت درسایه مورد ادعای رسالت هستند:

1 –  اگر رسالت اسم نمی‌برد، دیگر ارگانهای تبلیغاتی خامنه‌ای اسم می‌برند. غیر از «تحلیل» زرشناس، ارگانهای دیگر نیز هاشمی رفسنجانی را کسی می‌دانند که در حکومت نفوذ دارد و سیاست خود را پیش می‌برد. در شماره گذشته انقلاب اسلامی، قول منتسب به هاشمی رفسنجانی را آوردیم: نسبت به عملکرد خود در دهه 60، پشیمانم و بساط ولایت فقیه را بر می‌چینم. بعد از جنبش سال 88، سپاه و واواک، سازمان نمای «فتنه» را تهیه و انتشار دادند. هاشمی رفسنجانی در رأس این سازمان نما قرارداشت و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی سران سه شاخه بودند که به هاشمی رفسنجانی وصل می‌شدند. هاشمی رفسنجانی شاخه خاص خود را نیز می‌داشت. 

در 18 اسفند، هم‌زمان با انتشار «گزارش» رسالت، صدیقی، «امام جمعه» موقت تهران، در اهواز، بهنگام سخنرانی برای روحانیان و طلاب این شهر، گفته‌است: 

    «مدیریت گفتاری و سعه صدر اعجاب‌آور مقام معظم رهبری همواره دسیسه‌های دشمنان را در جنگ نرم و توطئه عوامل داخلی و گردن کلفت‌هایی که برخی از آن‌ها در آستین امام خمینی(ره) مار بودند و بعدها تبدیل به اژدها شدند و امروز دارای امکانات و تجارب فراوانی هستند، نابود ساخته و نظام اسلامی ایران را از فتنه‌های خطرناک براندازی عبور داده است.» 

     باز او، نام هاشمی رفسنجانی را بر زبان نمی‌آورد اما پیش از این، آن مار که اژدها شد، معرفی شده‌بود: هاشمی رفسنجانی. باوجود این، بتازگی نیز، معرفی شده‌است: 

یک روز بعد از انتشار «گزارش» رسالت، در 19 اسفند 1392، این خبر در سایت مردم ریپورت انتشار یافته‌است: 

    بخشی از واواکی‌ها که در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نقش فعالی داشته و هم چنان در واواک فعال هستند، پس از مصاحبه اخیر هاشمی رفسنجانی، با روزنامه آرمان، مجددا گفته‌اند یک بار دیگر ارزیابی ما از هاشمی به عنوان یک فرد برانداز تایید شد

    طبق همین شنیده آنها در ارزیابی‌های محرمانه خود هاشمی را فردی برانداز معرفی کرده بودند.آنها معتقدند هر کس که چه با اصل ولایت فقیه و چه با شخص ولی فقیه کنونی مخالف باشد برانداز است .

    طبق تحلیل آن ها ملی- مذهبی ها، طرفداران آیت الله منتظری، هاشمی رفسنجانی و بخش زیادی از اصلاح طلب‌ها برانداز محسوب  شده بودند. آن ها با این تحلیل به شورای نگهبان فشار آوردند که هاشمی را رد صلاحیت کنند.

    اخیرا، با استناد به بخشی از مصاحبه هاشمی با روزنامه آرمان، اینان گفته‌اند یک بار دیگر ارزیابی ما تایید شد. در مصاحبه، هاشمی رفسنجانی، در پاسخ به این پرسش، «دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست. شما چه توصیه‌ای به دانشگاهیان دارید؟» ، گفته‌است: 

    «من این را به همه می‌گویم و دانشگاهی و غیردانشگاهی ندارد. اگر ما توقع داریم که جامعه‌مان بهتر شود، باید ریسک هم بپذیریم. اگر همینطور فکر کنیم، هیچکس هیچ کاری نمی‌کند. باید نظرات آزادانه البته در چارچوب‌های قانونی و شرعی بیان شود. باید نظرمان را بگوییم. آنها که قبول دارند، فکرشان را بگویند، نمی‌شود فکر را که سرکوب کرد. اکثریت بگویند. نقش گاندی در هند این بود که به مردم می‌گفت یکی را می‌گیرند، دنبالش را بگیرید و بگویید که مرا هم به زندان ببرید. انگلیس‌ها آمدند بین دو شهر به همه درختان یک سر یا یک مرده آویزان کردند، باز گاندی به مردم گفت که بروید. واقعا آن‌قدر مردم در زندان جمع می‌شدند که دیگر کسی نمی‌توانست زندانی کند! اگر عموم، عمومی که می‌گویم نه همه مردم، آنهایی که می‌فهمند، حرف حقیقت را بزنند، اتفاق نمی‌افتد و هیچ کس هم جرات نمی‌کند که به مردم ظلم کند».

     بدین‌قرار، کسی که در دهه 60، اعدام را تنها چاره می‌دانست و بعد از مرگ خمینی نیز «خط قرمز» کشید و تا هرکس سخنی می‌گفت که به ذائقه او خوش مزه نمی‌داد، گرفتار زندان و شکنجه و محکومیتهای سنگین می‌شد، اینک رهنمود گاندی را به دانشگاهیان می‌آموزد! البته در «چارچوبهای قانونی و شرعی». او خوب می‌داند که در این چارچوبها، آزادی سخن وجود ندارد. سخن او جز این معنی نمی‌دهد: از من پیروی کنید!

2 –  یادآور می‌شود که 21 پرسشی که  «جبهه پایداری» (تکیه گاه اصلی خامنه‌ای) به مجلس داد، نیمی مربوط به رابطه با امریکا بود. در شماره پیش از آن پرسشها نیز ابهام زدائی شد و روشن گشت که روحانی امریکا را کدخدای دنیان می‌داند و ظریف و صالحی متهم به زمینه سازی سازش با امریکا شده‌اند. در متن منتشره توسط رسالت، کسانی که در حکومت روحانی نفوذ دارند (هاشمی رفسنجانی و خاتمی خصوصاً) نیز مجریان سیاست امریکا در ایران بشمارند. بدیهی است رسالت نمی‌تواند تمام حقیقت را بگوید. زیرا درماجراهای اکتبر سورپرایز و ایران گیت خامنه‌ای همکار هاشمی رفسنجانی بود و گفتگوهای محرمانه با امریکا، پیش از انتخابات ریاست جمهوری را، ولایتی، مشاور خامنه‌ای تصدی کرده‌است.

3 و 4– هرگاه به آنچه ارگانهای تبلیغاتی دستگاه ولایت مطلقه فقیه، بخصوص کیهان و تنسیم و وطن امروز و… مراجعه کنیم، می‌بینیم کسانی دستیار غرب در تهاجم فرهنگی هستند، عبارتند از: 

در 19 اسفند 92، شخصی به نامه محسن مونی شریف، «رئیس حوزه فرهنگی»، دوره هاشمی رفسنجانی را، دوره‌ای می‌داند که درآن، هجوم فرهنگی شروع شده و خامنه‌ای هشدار داده اما به آن وقعی نهاده نشده‌است: «20 سال پیش، هشدار رهبری در باره تهاجم فرهنگی را نشنیدند و امروز آنچه را می‌کنند و می‌نویسند که دشمن انتظار دارد».  اما 20 سال پیش، هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری بود و الگوئی سیاسی/اقتصادی که بکار می‌برد، استبداد سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی (مدل چینی) بود. 

اشرافی‌گری را نیز هاشمی رفسنجانی بانی بوده ‌است. از آن زمان تا این زمان، همواره او را بعنوان بانی اشرافی گری در «نظام جمهوری اسلامی» سرزنش کرده‌اند. نوشته انبارلوئی در رسالت (20 اسفند 92) و در «نقد» روحانی، باآنکه نام هاشمی رفسنجانی برده نمی‌شود، اما این او است که دارد معرفی می‌شود.

ظریف و همکاران او کسانی هستند که با امریکا روابط محرمانه دارند. الا این‌که گفتگوهای محرمانه با امریکا را ولایتی و صالحی، به دستور خامنه‌ای، پیش از انتخابات مهندسی شده 24 خرداد 92، انجام داده‌اند. اما  کیهان مرتب مدعی است که رهبری «فتنه» در لندن قراردارد. «سرانه فتنه» از واشنگتن و لندن و تل آویو رهبری شده‌اند. در امریکا و انگلستان، شماری از «اصلاح طلبان» بسر می‌برند که از دید کیهان و نیز زرشناس، کسانی هستند که درکار تصرف دولت از درون هستند.  زرشناس یکچند از آنها را این ‌سان معرفی می‌کند:

      «این گروه در دهه‌ی 60، با مهره‌چینی در وزارت ارشاد و علوم کاملاً موفق به این کار (بازسازی بعد فرهنگی- سیاسی غرب زدگی شبه مدرن) شدند. همچنین جریان شورای عالی انقلاب فرهنگی را به دقت تغییر مسیر دادند. من فکر می‌کنم عبدالکریم سروش، خاتمی، رضا تهرانی، شمس‌الواعظین و به طور کلی «حلقه‌ی کیان» و «کیهان فرهنگی» نقش بسیار مؤثر و زیرکانه‌ای بازی کردند. این عده با بازسازی سیستم فرهنگی خود، به بخشی از سیستم سیاسی تبدیل شدند. به علاوه پس از سال 68، سیستم اقتصادی را هم بازسازی کردند. در این بازسازی، مدلی که این بار ظهور کرد، نه لیبرالیسم کلاسیک بود و نه سوسیال‌دموکراسی بود، بلکه مدل «نئولیبرالیسم» بود.

     در تعاملی دقیق، بازسازی مدل اقتصادی به فرهنگ قدرت داد و سیستم فرهنگی نیز زمینه‌ی بازسازی سیستم اقتصادی را فراهم کرد. از طرفی، بخش سیاسی حاضر در حاکمیت به هر دو کمک می‌کرد. به همین دلیل، حلقه‌ی بروکرات‌های دهه‌ی 60 (که ادعا می‌کردند گرایش‌های چپ دارند) عامل اجرای «نئولیبرالیسم اقتصادی» از سال 68 به بعد می‌شوند.

    این گروه با تمام شعارهای رنگارنگ دهه‌ شصتی‌شان، زمینه‌ساز تهاجم فرهنگی می‌شوند. اساساً قوی‌ترین عنصر تهاجم فرهنگی در دل خود نظام جمهوری اسلامی، در وزارت ارشاد و علوم دهه‌ی 60 بود. این‌ها آن‌چنان نیروسازی و مهره‌چینی کرده بودند که بدنه‌ وزارت‌خانه‌ها قابل شکستن نبود، چون کاملاً از نیروهای خودشان اشباع بود. در واقع از دهه‌ی 60، مهندس موسوی نخست‌وزیر کشور بود و ما امروز متوجه می‌شویم که چرا آن زمان عده‌ای اصرار داشتند مهندس موسوی نخست‌وزیر شود. ما امروز متوجه می‌شویم که شهید آیت چرا مخالف مهندس موسوی بود. ما امروز متوجه می‌شویم چرا اصرار به مهندس موسوی این‌قدر زیاد بود».

       طرفه این‌که اصرارکننده اصلی بر نخست وزیر ماندن میر حسین موسوی، خمینی بود. باآنکه خامنه‌ای گفته بود با «انتخاب» دوباره به ریاست جمهوری، موسوی را از نخست وزیری برکنار می‌کند. خمینی او و مجلس را مجبور کرد موسوی را نخست وزیر بشناسند. در مجلس، یک گروه 99 نفره، رأی مخالف دادند و چون متهم شدند به عدم اطاعت از «ولی‌امر»، این توجیه را ساختند: «رهنمود امام مولوی نبود، ارشادی بود»!

5 –  نوشته رسالت را که شفاف کنیم، عبارت می‌شود از: باز محور هاشمی رفسنجانی است. روزنامه آسمان نزدیک به او، متهم ردیف اول است.  روزنامه توقیف شده ‌است.  ایجاد کننده اختلاف میان اقوام، یونسی، مشاور روحانی است. مدافعان «فرقه‌های ضاله» (فرقه‌های درویشی و بهائی‌ها و دین گریزان)، بی بی سی  که «در اختیار بهائیان» است و «شورای سبز امید» و شیرین عبادی و هادی قائمی که بخش خارج از کشوری «طراحان و مجریان کودتای خزنده» بشمارند.  رسالت 20 اسفند، «خبر» می‌دهد که رابطه جماعتهائی که او دست اندرکار کودتای خزنده می‌داند، از طریق، یک ایرانی تبار بنام عذرا ضیاء، سرپرست معاونت «دموکراسی، حقوق بشر و کار در وزارت خارجه امریکا، به حکومت امریکا متصل هستند و گزارش اخیر وزارت خارجه امریکا در باره وضعیت حقوق بشر در ایران توسط «برخي اطلاعات موجود نشان‌دهنده آن است که «برخي چهره‌هاي اپوزيسيون و همچنين تعدادي از افراد نزديک به جريان فتنه در نگارش گزارش اخير وزارت خارجه آمريکا عليه ايران درباره موضوع حقوق بشر دخيل بوده‌اند و حتي برخي از آنان مستقيما با مقام‌هاي آمريکا ملاقات کرده‌اند.به گزارش ايران هسته‌اي، هماهنگي اين ديدا‌رها توسط عذرا ضيا سرپرست معاونت دموکراسي، حقوق بشر و کار در وزارت امور خارجه امريکا انجام شده است.همچنين برخي ديدارها در اروپا و با واسطه‌گري افرادي چون شيرين عبادي و هادي قائمي و نهادهايي مانند شوراي هماهنگي راه سبز اميد انجام شده است».

6  و 8- کسانی که می‌خواهند فیلترینگ را بردارند، علی جنتی (از نزدیکان به هاشمی رفسنجانی) و کسانی هستند که او به آنها مقام و منصب داده ‌است.

غیر از او، وزیر آموزش و پرورش و وزیر علوم و آموزش عالی و نیز وزیر نفت بخاطر بیرون راندن مدیران دوران احمدی نژاد و جانشین کردنشان با مدیران جدید، کسانی هستند از دید رسالت، کودتای خزنده را تدارک می‌کنند.

مقصود از کانونهای صنفی منحله، کانون صنفی روزنامه نگاران و کانون نویسندگان هستند. و کسانی که می‌خواهند این کانونها را احیاکنند، عبارتند از:  روحانی خود وعده بازگشائی انجمن صنفی روزنامه نگاران را داده بود. در نامه‌ای با امضای 772 تن روزنامه نگار، این وعده به او یادآوری شده‌ است.  سایت جوان و خبرگذاری فارس، آن انجمن را بازوی حزب مشارکت و ملی –مذهبی‌ها خوانده‌ است. کسانی که در ایام پیش از انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد 92،  هاشمی رفسنجانی را ناجی خواندند، از دید سپاه، دست اندرکار کودتای خزنده هستند.

7 – دعوی این ‌است که (قول سلحشوربه نقل از رجا نیوز 20 اسفند 92) «سه رکن «دروغ و توهم»، «اومانیسم» و «مادی‌گرایی» اصول حاکم بر سینما است و با اسلام و اخلاق، انسانیت، حیا و حجاب در تضاد است. فساد موجود در سینمای ایران ناشی از همین مبانی الحادی است. ما در طول 32 سال نشسته‌ایم و سینماگران در حال تصمیم‌گیری برای ما هستند. هر کاری دل‌شان می‌‌خواهد مي‌كنند و مسئولین ما سرویس‌ده آن‌‌ها هستند. حامی‌آن‌ها هستند و نه هادی. به دنبال هدایت و اصلاح سینما نیستند.»

     اما «مسئولانی» که حامی سینماگران هستند کیانند؟ از این 32 سال، 8 سال دوران خامنه‌ای- احمدی نژاد است. ارگانهای تبلیغاتی خامنه‌ای، «مسئولان» مقصر نمی‌شمردند. از 24 سال بقیه، 8 سال خاتمی و اصلاح طلبان و 16 سال هاشمی رفسنجانی مسئول اول بوده‌ است. این‌بار، اصول گرایان، بخصوص طیف مصباح یزدی، سینما و هنر را دست آویز حمله تبلیغاتی به روحانی و هاشمی رفسنجانی و «فتنه‌گران» کرده‌اند. از جمله، شرکت دادن هنرپیشه‌ها در تبلیغات انتخاباتی دست‌آویز آنها است. اصول گراها می‌گویند خانه سینما در سال 1372 موجودیت پیدا کرده (دوره هاشمی رفسنجانی) و در سال 76 («انتخاب» خاتمی به ریاست جمهوری) وسیله کار سیاست بازانی شده است که سرانجام «فتنه 88» را بوجود آوردند.  

9 –  اما کسانی که از هم اکنون در تدارک «انتخابات» مجلس و مجلس خبرگان هستند، باز روحانی و حکومت او و هاشمی رفسنجانی و دیگر «سران فتنه» هستند. دستگاه خبرسازی که کیهان است، مرتب در باره تهیه لیست نامزدها برای این دو مجلس توسط این اشخاص، «خبر ویژه» می‌سازد و انتشار می‌دهد. بنا بر این «خبرهای ویژه»، هدف این‌است که روحانیان جوان و مستقل از خامنه‌ای وارد مجلس خبرگان کنند و در مورد مجلس  دهم، نیز قصد این‌است که مجلسی از جنس مجلس ششم بوجود بیاورند.

10 – از راه اتفاق نیست که در «گزارش» رسالت، خبری از مردم ایران و نقشی که در انجام گرفتن و یا نگرفتن این «کودتای»، قراراست و یا می‌توانند برعهده بگیرند، نیست. در حقیقت، امر مهمی رخ داده‌ است و آن نقش پیداکردن مردم در تعادل قوا در رژیم است. این نقش را مردم با «انتخاب» خاتمی و سپس در «انتخابات» خرداد 88 و  کمتر در «انتخابات» ریاست جمهوری خرداد 92، یافته‌اند. الا این‌که تغییر مهمی در این نقش پیدا شده‌ است: مردم کمتر منفعل و بیشتر فعال شده‌اند:

یک طرف که محورش «ولایت مطلقه فقیه» و خامنه‌ای است، تمام توان خود را بکار می‌برد که مردم بی‌نقش شوند و درمواردی که «نظام» احتیاج دارد، نمایش «حضور مردم در صحنه» داده شود.  این طرف تمامی ابزار حکومت کردن را در اختیار دارد و حضور فعال مردم در صحنه را مزاحم می‌داند. اگر مصباح یزدی، باردیگر، مردم را فاقد رأی می‌داند و می‌گوید خمینی از راه مصلحت، به زبان غربی‌ها از جمهوری و «حق رأی» مردم سخن می‌گوید، از راه اتفاق نیست. انتخابات ریاست جمهوری، با آنکه مهندسی شده بود، برای چندمین بار مسلم کرد که ولایت مطلقه فقیه و «اقتدارگراها»، زیر 5 درصد دارندگان شرائط رأی دادن، بیشتر رأی ندارند.  در برابر، 

 ● تحریم فعال انتخابات از سوئی و نوع رأی دادن آنها که رأی دادند از سوی دیگر، معلوم کردند که مردم ایران بطور روزافزون به خود نقش فعال می‌دهند. 

آن بخش از رژیم که «گزارش» رسالت متهماشان می‌کند که درکار کودتای خزنده هستند، نه در دوره هاشمی رفسنجانی، هستند که  به مردم جز برای ایفای نقش در نمایش‌های رژیم، نیاز ندارد و نه در دوره خاتمی هستند که از آنها بمثابه وسیله فشار برای معامله دربالا استفاده کنند. اگر امروز، کلمه مردم از دهان هاشمی رفسنجانی نمی‌افتد، بخاطر آن‌است که او و دیگر «سران فتنه» در معرض حذف شدن اند. بنابراین، ناگزیر می‌باید به نقش فعال مردم تن بدهند. از این‌رو است که از انقلاب تا امروز، یکبار و برای اولین بار است که هاشمی رفسنجانی به یاد رهنمود گاندی می‌افتد و از مردم می‌خواهد حرف خود را بزنند و اگر کسانی را زندانی کردند، دیگران نیز خود را نامزد زندانی شدن بگردانند.  پیش از او، طرفداران میرحسین موسوی، در توجیه نقش منفعل و جنبش شکن خود گفته بودند: باید این‌کار را می‌کردیم تا که نظام برجا بماند. 

     این تغییر رفتار گویای درستی هدف (استقرار جمهوری شهروندان) و روش (ورود مردم به صحنه در مقام تغییر یابنده وتغییر دهند) است. به کوشش می‌باید ادامه داد تا که بی‌تفاوتها خویشتن را مسئول بیابند، آنها که گمان می‌کنند در محدوده رژیم اصلاح میسر است از این گمان ایران ویران‌ساز، رها گردند و جمهور مردم خویشتن را شهروند بشناسند و برای استقرار جمهوری شهروندان برخیزند. و وحشت مصباح یزدی و خامنه‌ای از  این‌است که ایرانیان خویشتن را حقوقمند بیابند و دولت حقوقمند مطالبه کنند.

      در حال حاضر، در رژیم، دو جبهه رویارویند: جبهه استبداد سیاسی و استبداد اقتصادی و فرهنگی و جبهه استبداد سیاسی و اقتصاد و فرهنگ لیبرال. رویاروئی خامنه‌ای با هاشمی رفسنجانی، رویاروئی این دو جبهه است. اما  رشد اقتصاد ایران بطور خاص و  رشد جامعه ایران در هر چهار بعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، بدون شهروند گشتن مردم ایران، نامیسر است.

انقلاب اسلامی:  پس باید هاشمی رفسنجانی، هم بدین خاطر که کارگردان کودتای خزنده است و هم بدین لحاظ که در رأس فتنه گران است و باید حذف شود، آماج اول حمله‌های تبلیغاتی باشد:

شماره ۸۵۰ از ۴ تا ۱۷ فروردین ۱۳۹۳

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید