۱۳۹۳/۰۵/۱۷- ایلان پاپه (Ilan Pappe): من هنوز نمی دانم که آن عزیز از دست رفتۀ شما چه کسی است. شاید طفلی چند ماهه. یا یک پسر جوان. یک پدر بزرگ. یکی از فرزندان شما. و یا یکی از پدران و مادران شما.
مرگ عزیز از دست رفتۀ شما را از یک مفسر سیاسی، «شیکو مناشه»، در «رِشِت بِت»، رادیوی اصلی اسراییل شنیدم.
او توضیح می داد که قتل عزیز شما، همچنانکه تبدیل کردن کوی و برزن غزه به تل هایی از آوار خاک و سنگپاره، و بیرون کردن صد و پنجاه هزار نفر از خانه هایشان، بخشی از استراتژی به دقت حساب شدۀ اسرائیل است.
استراتژی ای استوار بر این ایده که این سلاخی و قتل عام و ویرانگری خونین، هوس مقاومت در برابر سیاست اسرائیل را در فلسطینی ها از میان خواهد برد.
در همان زمان که به او گوش می کردم، در شمارۀ ۲۵ ژوئیۀ روزنامۀ مثلاً آبرومند «هاآرتص»، مقالۀ تاریخ نویس نه چندان آبرومند، «بنی موریس» را می خواندم که اعتقاد داشت که حتی این اندازه هم، هنوز کم است و کافی نیست.
او سیاست نسل کشی ای که تاکنون اجرا شده است را « refisut » به معنای ضعف می دانست، و با استفاده از اصطلاحی که ایهود باراک به کار می برد، استدلال می کرد که از آنجا که ما داریم از «ویلای خودمان در جنگل» دفاع می کنیم، به رفتاری ویرانگر تر و کارآ تر نیاز داریم. (۴)
هرزه زمینی تهی از آدمیت:
بله؛ من می ترسم وقتی که لازم است بگویم که رسانه ها و محیط های آکادمیک اسرائیل، کاملاً از این قتل عام حمایت می کنند. مگر تعداد قلیلی که صدایشان، در این هرزه زمین تهی از آدمیت، به دشواری شنیده می شود.
من این ها را نمی نویسم که بگویم شرمسارم. دیربازی است که حسابم را با ایدئولوژی دولتی تصفیه کرده ام؛ و هر آنچه به عنوان یک فرد از دستم بر می آید را در مقابله با آن، و به منظور شکست دادن آن، به کار گرفته ام و به کار می گیرم.
شاید آنچه انجام داده ام، در حد لازم نبوده باشد. اما لحظاتی برای همۀ ما پیش می آیند که به خاطر ترس، به خاطر خودخواهی، و احتمالاً به خاطر عاطفه ای طبیعی نسبت به خانواده و نزدیکان، و تمایل به در امان نگاه داشتن آن ها، توانمان کم می شود.
با وجود این، من دوست دارم که به شما اطمینان دهم که هیچیک از آلمانی هایی که پدرم در زمان نازی ها می شناخت هم حاضر نبود که وقتی که قاتلان در حق فامیل او دست به نسل کشی زده بودند کمکی به او بکند.
التزام من، در این لحظات تلخ و دردناک شما، چیزی درخور و قابل و لایق شما نیست. اما این بیشترین کاری است که از دستم بر می آید.
هیچ نگفتن و خاموش ماندن، شایسته نیست. و عمل نکردن، از آن هم ناشایسته تر است.
ما، در سال ۲۰۱۴ هستیم، و ویران کردن غزه، به خوبی مستند شده است. در سال ۱۹۴۸ نیستیم که فلسطینی ها برای بازگفتن و شرح حکایت دهشتناک آنچه بر آن ها می رفت، می بایست متحمل رنج های فراوان و مبارزه ای بزرگ شوند.
بسیاری از جنایاتی که صهیونیست ها در آن زمان انجام دادند پنهان ماند، و هرگز حتی تا به امروز هم آشکار نشده است.
بنابر این، ساده ترین التزام من این است که ثبت کنم، اطلاع رسانی کنم، و بر حق و حقیقت و راستی و درستی پای بفشارم.
دانشگاه سابق من، دانشگاه حیفا، دانشجویان خود را استخدام کرده است تا از طریق اینترنت، دروغ های ساخته و پرداختۀ اسرائیل را در سراسر جهان منتشر کنند. اما، ما در سال ۲۰۱۴ هستیم، و این نوع پروپاگاندا، کارساز نخواهد بود. (۵)
التزام به پیگیری بایکوت:
اما این التزام که گفتم، قطعاً کافی نیست. من متعهد می شوم که به تلاش برای بایکوت اسرائیل، دولتی که چنین جنایاتی را مرتکب می شود، ادامه دهم.
– آن زمان که اتحادیۀ فوتبال اروپا، اسرائیل را به بیرون پرتاب کند،
ـ آن زمان که مراکز آموزشی جهان، از هرگونه پیوند نهادین با اسرائیل، سر باز زنند،
ـ آن زمان که کمپانی های هواپیمایی، در فرود آوردن و به زمین نشانیدن هواپیما هایشان در اسرائیل تردید کنند،
ـ آن زمان که کسانی که از بیم ازدست دادن منافع کوتاه مدت خود، اخلاقیات را زیر پا می گذارند [و با اسرائیل معامله می کنند] بدانند که خواهند توانست [با اجتناب از معامله با اسرائیل] در درازمدت، سود دوگانۀ مادی و معنوی ببرند،
آن زمان، و فقط آن زمان است که تازه در آغاز مسیری قرار می گیریم که شایستگی همدردی با شما، و مشارکت در اندوه بزرگتان را داشته باشیم.
جنبش « BDS » [بایکوت اسرائیل، اجتناب از مشارکت در اقتصاد اسرائیل، و تنبیه اسرائیل] در اهداف خود به خوبی موفق شده است و بدون وقفه به تلاش خستگی ناپذیر خویش ادامه می دهد.
موانع، هنوز هستند. موانعی مثل اتهام دروغین آنتی سمیتیسم، و بداندیشی ها و لجن پراکنی های سیاستمداران. (۶)
و در چنین ظرفی است که ابتکار شرافتمندانۀ آرشیتکت های انگلستان، در آخرین لحظه، به بن بست بر می خورَد.
آن ها همکاران خود در اسرائیل را وادار کرده بودند که شریک جرم اسرائیل در کولونی سازی های جنایتکارانه در سرزمین های اشغالی نشوند.
در نقاط دیگر نیز، سیاستمداران زبون و بی شهامت اروپایی و آمریکایی، در ابتکار های مشابه، خرابکاری می کنند.
اما من تعهد می کنم که بخشی از تلاشی باشم که در جهت عبور از این موانع به عمل می آید.
این، یاد و خاطرۀ عزیز از دست رفتۀ شماست که به من نیروی حرکت می دهد؛ همچنان که خاطرۀ زندۀ درد ها و رنج های فلسطینیان در ۱۹۴۸. و از آن زمان تا به امروز.
کشتارگاه:
من این را همچنین به خاطر خودم انجام می دهم. دعا می کنم و واقعاً امیدوارم که در این بدترین لحظۀ زندگی شما، در این هنگام که فلسطینی ها در شجاعیه، در دیرالبلح، یا در شهر غزه، خود را در کشتارگاهی می بینند که سلاح ها و تانک ها و توپخانه های اسرائیل آن را برپا ساخته اند و سازماندهی کرده اند، شما امید و ایمان خود به انسانیت را گم نکنید.
این انسانیت، حتی در خود اسرائیل وجود دارد، و شامل اسرائیلی ها نیز می شود. شامل آن هایی که جرأت دم برآوردن و سخن گفتن ندارند، اما نفرت خود را از این جنایات، در خلوت ابراز می کنند.
صندوق پست الکترونیکی من و فیس بوک من که لبریز شده اند و سرریز شده اند، این را گواهی می دهند. (۷)
و همچنین تعداد اندکی از اسرائیلیان، به آشکار، و در برابر دیدگان عموم، دست به تظاهرات می زنند و نسل کشی در غزه را محکوم می کنند.
این انسانیت، همچنین شامل کسانی می شود که هنوز متولد نشده اند، و شاید قادر شوند که از خطر آموزش های صهینونیستی ای که به آن ها داده می شود، بگریزند.
آموزش هایی از گهواره تا گور، که بر طبق آن، فلسطینی ها انسان نیستند و موجودات پستِ مادون انسان هستند.
تا آنجا که یک پسر جوان ۱۶ سالۀ فلسطینی، زنده زنده سوزانیده می شود، بدون آن که این ماجرا بتواند مردم اسرائیل را به حرکت در آورد و یا باورشان را به دولت و ارتش، متزلزل سازد.
مغلوب کردن:
به خاطر آن ها ـ عزیزان من و عزیزان شما ـ من آرزو دارم که ما رؤیای روزی را در خود زنده نگاه داریم که در آن، پس از آن که صهیونیسم به عنوان یک ایدئولوژی که بر زندگی ما از رود اردن تا دریای مدیترانه فرمان می راند، شکست بخورد و مغلوب شود، همه مان بتوانیم زندگانی ای داشته باشیم که مشتاقش هستیم و برازندۀ ماست.
از همین رو، امروز من تعهد می کنم که حتی به خاطر رعایت خواست دوستانم و رهبران فلسطینی که نابخردانه، هنوز به «راه حل دو دولت» که موضوعی برباد رفته و سپری شده است، امید بسته اند، راه خود را گم نکنم.
اگر ما خواهان تغییر نظام فلسطین هستیم، تنها راه تحقق این خواسته مان مبارزه در جهت تساوی حقوق شهروندی و انسانی، و اعادۀ حق، و جبران خسارات همۀ کسانی است که قربانی ستمگری صهیونیسم بوده اند و یا هستند. چه داخل و چه بیرون سرزمین محبوب فلسطین.
روان عزیز از دست رفتۀ شما می تواند آرام و آسوده باشد، وقتی که می بیند که مرگ او بیهوده و پوچ نبوده است.
اما نه از این رو که انتقام خون او گرفته خواهد شد و باز هم شاهد تکرار در تکرار خواهیم بود. ما دیگر نیازی به خون و خونریزی نداریم.
من هنوز معتقدم که می توان به نیروی اخلاق و انسانیت، بر این نظام اهریمنی نقطۀ پایان نهاد.
عدالت، حکم می کند که قاتلان عزیز از دست رفتۀ شما، و آن همه عزیزان از دست رفتۀ دیگر در برابر دادگاه قرار گیرند. ما باید تا به آخر خط ِ کشانیدن جنایتکاران اسرائیلی به یک دادگاه بین المللی برویم.
این، راهی طولانی است؛ و گاهی این احساس به من دست می دهد که میل دارم به نیرویی بپیوندم که به شیوه و روش اِعمال قدرتی سنگین و سهمگین، باور دارد و می خواهد تا به آن شیوه، بر این نامردمی ها نقطۀ پایان نهد.
من تعهد می سپارم که برای پیروزی عدالت، تلاش کنم. عدالت کامل. عدالت بازسازنده و ترمیم کننده.
به منظور جلوگیری از دوباره از سر گرفته شدن دوره ای دیگر از پاکسازی نژادی در فلسطین، و از نسل کشی در غزه.
ایلان پاپه،
۲۷ ژوئیۀ ۲۰۱۴
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی ها:
٭ لینک متن نامۀ ایلان پاپه به زبان انگلیسی:
electronicintifada.net/content/family-one-thousandth-victim-israels-genocidal-slaughter-gaza/13648
۱ ـ روزشمار و تشریح یک جنایت از پیش اعلام شده (در حاشیۀ تجاوز اخیر اسرائیل به نوار غزه) ـ به همین قلم ـ ۲۷ تیر ۱۳۹۳
۲ ـ ـ نام کارزار «بی دی اس» ( بایکوت اسرائیل، اجتناب از سرمایه گذاری و مشارکت در اقتصاد اسرائیل، و اِعمال مجازات های بین المللی علیه اسرائیل) از حروف اول سه کلمۀ زیر ساخته شده است:
Boycott, Divestment, Sanctions
کارزار بی دی اس، که روز به روز در سراسر جهان رو به گسترش است، از شهروندان عادی تا برجسته ترین روشنفکران و هنرمندان و نویسندگان و شاعران و دانشگاهیان و فرهنگیان و تشکل های مترقی را در بر می گیرد. در جمع فعالان این کارزار، تعداد زیادی از افراد و تشکل های یهودی پیشرو و صلح طلب چهار گوشۀ عالم حضور دارند.
شناسایی فلسطین در سازمان ملل متحد: واقعیت و مجاز ـ میشل وارشاوسکی ـ به ترجمه و با توضیحات همین قلم ـ ۱۶ آذر ۱۳۹۱
۳ ـ گفتگوی ایل مانیفستو با ایلان پاپه، از «تاریخ نویسان نوین» اسرائیل ـ به ترجمه و با توضیحات همین قلم ـ ۱۷ بهمن ۱۳۸۷
۴ ـ ایهود باراک، وزیر دفاع وقت اسرائیل، بار ها در رسانه های جمعی اسرائیل، در هیأت یک بیمار روانی و یک پسیکوپاتِ مسلح به یک ایدئولوژی وحشیانۀ راسیستی [نژاد پرستانه]، اعلام و تشریح و ترسیم کرده است که «ما ویلایی هستیم که در یک جنگل قرار دارد.».
ایران را خطر یک «فرار به جلو» ی جنایتکارانه و شبیه به خودکشی اسرائیل تهدید می کند ـ میشل وارشاوسکی ـ به ترجمه و با توضیحات همین قلم ـ ۱۹ آذر ۱۳۹۰
۵ ـ در مورد استخدام افراد برای پروپاگاندای دروغ، جعل و تحریف، انتشار اطلاعات نادرست علیه طرف مقابل، و ایجاد مزاحمت برای مخالفان سیاست های دولت و ارتش اسرائیل، گرچه این شیوه، از سال ۲۰۰۹ تا به امروز، و همپای رشد شبکه های اجتماعی، همچنانکه به خصوص در این روز های سیاه کشتار اسرائیل، به روشنی و وضوحی غیر قابل انکار، در این شبکه ها شاهد آنیم، رشد کمی و کیفی زیادی کرده است، خواندن مقاله ای که در جریان قتل عام ۲۰۰۹ – ۲۰۰۸ اسرائیل در غزه، با استناد به منابع معتبر فرانسوی و اسرائیلی نوشته یودم، و به تشریح پاره ای خطوط کلی در این مورد می پردازد، می تواند به کشف پاره ای راز و رمز ها در این باب کمک کند:
استراتژی و تاکتیک جدید اسراییل: تشکیل ارتش اینترنتی ـ به همین قلم ـ ژانویه ۲۰۰۹
۶ـ به عنوان نمونه ای بارز از افراد مورد اشارۀ ایلان پاپه، و اقدامات آن ها علیه صلح طلبان عضو کمپین بایکوت اسرائیل، می توان از میشل آلیو ماری، وزیر کلیدی کابینه های دست راستی فرانسه، و اقدام او به تعقیب و محاکمۀ فعالان این کمپین در فرانسه اشاره کرد.
این خانم که تصدی وزارتخانه های مختلفی، از وزارت دادگستری گرفته تا وزارت دفاع را به عهده داشته است، پس از فاش شدن رشوه گیری هایش از سران کشور ها، مفاسد سیاسی و اقتصادی متعددش، نقش فعالش در تلاش ناموفق به منظور سرکوب «بهار عربی» در تونس از طریق یاری رسانی به لت و پار کردن تظاهر کنندگان خیابانی، و آماده سازی یک هواپیمای پر از ابزار مدرن و پیشرفتۀ سرکوب جنبش های توده ای برای ارسال به تونس و تحویل به بن علی در آخرین ایام حکومت آن رهبر نگون بخت، سرانجام از کابینۀ سارکوزی اخراج شد.
میشل آلیو ماری خوشنام و شریف و طرفدار آزادی و دموکراسی و عدالت و حقوق انسان، و مخصوصاً مدافع جنبش های توده ای و مردمی، یکی دو سال پیش، یکمرتبه و ناغافل، دچار دغدغۀ رهایی مردم میهن ما شد، و از آن پس برای تکمیل کلکسیون جنایتکاران سراسر عالم در بالای سر «مقاومت ایران»، به جمع اسپانسر های «رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت» پیوسته است، و در مراسم مختلف ایشان، از جمله مراسم سالگرد آدم سوزی ۱۷ ژوئن، حضور به هم می رساند و با سخنرانی های پر شور و حرکات متناسب و موزون، جای دوست و دشمن را به مردم ما نشان می دهد!
هنگامی که میشل آلیو ماری، پست وزارت دادگستری فرانیسۀ سارکوزی را به عهده داشت، در اطاعت از لابی نیرومند اسرائیل در فرانسه، و به منظور خوش خدمتی هرچه بیشتر به اسرائیل، به جان صلح طلبان مخالف اسرائیل افتاد و تعدادی از فعالان جنبش «بی دی اس» را تحت تعقیب قرار داد و روانۀ دادگاه کرد.
در پی این ماجرا، میشل کُلُن، نویسنده و روزنامه نگار سرشناس، او و لابی اسرائیلی پشت سر او را در مقاله ای محکم و مستند که در همان زمان با ترجمه و توضیحات این قلم به فارسی نیز منتشر شد، به چالش کشید:
گفتگوی دموکراتیک دزد ها با هم بر سر شیوۀ هرچه بهتر دزدیدن ـ میشل کُلُن ـ به ترجمه و با توضیحات همین قلم ـ ۱۷ آبان ۱۳۸۹
٧ ـ برای داشتن تصویری کلی از وحشتی که به گفتۀ ایلان پاپه، مخالفان اسرائیلی کشتار دولت و ارتش اسرائیل در غزه را فرا گرفته است و مانع حتی اظهار نظر های سادۀ آن ها در میان جمع می شود، بد نیست که مقالۀ «اسرائیل: به سوی فاشیسم» که میشل وارشاوسکی در ۲۴ ژوئیه نوشته است (و امکان ترجمۀ آن متأسفانه دست نداد) را بخوانیم.
او در این مقاله، توضیح می دهد که چگونه نه فقط گروه های سازمانیافتۀ دست راستی، بلکه بعضی از عابران نیز به سوی او و دیگر تظاهر کنندگان، حمله ور می شوند.
همچنین، گیدئون لوی، روزنامه نگار صلح طلب اسراییلی که همین یکی دو ماه پیش، همچون میشل وارشاوسکی، ایلان پاپه، و هزاران یهودی صلح طلب سراسر جهان، رسماً و علناً به کمپین جهانی و فراگیر «بی دی اس» پیوست، به جرم نوشتن یک مقاله علیه کشتار اخیر اسراییل در غزه، علی رغم آن که از ستون نویس های ثابت روزنامۀ «هاآرتص» اسرائیل است، تا آنجا در کشور خود مورد آزار و اذیت قرار گرفت و تهدید به قتل شد که مدیریت «هاآرتص»، خود را ناچار دید که برای حفظ جان او محافظ شخصی استخدام کند.
***
محمد علی اصفهانی: ایلان پاپه، از پرآوازه ترین «تاریخ نویسان نوین» اسرائیل، این نامه را در تاریخ ۲۷ ژوئیه، خطاب به خانوادۀ یک هزارمین قربانی نسل کشی اسرائیل در غزه نوشته است. ولی اگر همین امروز بخواهد بازنویس اش کند، چطور؟ باید خطاب به خانوادۀ چند هزارمین قربانی بنویسدش؟ نمی دانم این را من. من فقط این را می دانم که روز ها و شب ها، در خواب ما خیلی سریع و سبک می گذرند؛ و در بیداریِ ایلان پاپه ها، خیلی کند و سنگین.
نانوشته ها آنقدر زیادند که ترجیح می دهم که ـ علی رغم روال معمول ـ به ترجمۀ سادۀ این متن، بدون اضافات مفصل، بسنده کنم و علاقمندان را به مقالۀ پیشین خود که در نخستین روز ورود ارتش نازیان جدید به غزه، با عنوان «روزشمار و تشریح یک جنایتِ از پیش اعلام شده»، نوشته بودم، ارجاع دهم. و ـ مؤکداً ـ به پاورقی های آن و پیوند های آن نیز. (۱)
در اینجا، فقط برای کسانی که ایلان پاپه را نمی شناسند، بخش کوتاهی از مقدمه ای که شش سال قبل، هنگام ترجمۀ گفتگوی ایل مانیفستو با او، بر آن ترجمه نوشته بودم را پیش از متن «نامۀ ایلان پاپه به هزارمین قربانی نسل کشی اسرائیل در غزه»، می آورم.
۱۳ مرداد ۱۳۹۳
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پروفسور ایلان پاپه، از «تاریخ نویسان نوین اسرائیل»، و استاد سابق دانشگاه حیفا، و استاد فعلی دانشگاه های انگلستان است.
اصطلاح «تاریخ نویسان نوین اسرائیل»، به تاریخ نویسانی اطلاق می شود که با زیر سؤال بردن آنچه تاریخ اسرائیل نامیده شده است، مخصوصاً چگونگی به وجود آمدن کشور اسرائیل، به بازخوانی و بازنویسی تاریخ اسرائیل پرداخته اند. «تاریخ نویسان نوین اسرائیل» گرچه با یک عنوان واحد معرفی می شوند، و گرچه در بعضی موارد فنی نقاط مشترکی با هم دارند، یک طیف همگون و متفق الرأی را تشکیل نمی دهند.
حزب کمونیست اسرائیل، در سال ۱۹۹۶ از پرفسور ایلان پاپه به عنوان کاندیدای انتخابات کنیسه حمایت کرد.
ایلان پاپه، همچون میشل وارشاوسکی و تعداد دیگری از نخبگان اسرائیلی، مخالف ایدۀ صهیونیسم، طرفدار تشکیل یک دولت واحد غیر مذهبی و غیر نژادی در تمام سرزمین هایی که امروز اسرائیل و فلسطین نامیده می شوند، و خواهان بایکوت کامل دولت اسرائیل، حتی در زمینه های دانشگاهی و فرهنگی است. بایکوتی که در خارج از اسرائیل نیز تشکل های یهودی مترقی ای همچون «یهودیان اروپایی برای یک صلح عادلانه»، و سازمان «وحدت یهودی فرانسه برای صلح»، در کنار شخصیت های یهودی برجستۀ فرهنگی، هنری، دانشگاهی و… بار ها به آن، فراخوان داده اند. (۲)
ایلان پاپه که تا سال ۲۰۰۷ استاد دانشگاه حیفا بود، بر اثر آزار های مستمری که در اسرائیل، چه در محیط کار، و چه در زندگی شخصی، چه بر خود او، و چه بر خانوادۀ او رفت، ناچار شد که اسرائیل را ترک کند، و به تدریس در دانشگاه های انگلستان بپردازد.
او کتاب های متعددی نوشته است، از جمله:
ـ ساختن نزاع عرب و اسرائیل – جنگ ۱۹۴۸در فلسطین ـ مسائل اسرائیل و فلسطین ـ تاریخ فلسطین مدرن: یک زمین، و دو ملت (از انتشارات دانشگاه کمبریج) ـ پاکسازی نژادی فلسطینیان، و چندین کتاب معتبر دیگر… (۳)
ترجمه و توضیحات: محمد علی اصفهانی
منبع: ققنوس