«ادامه سیاستهای حاکم بر آموزش و پرورش، بخشی از رویکرد عمومی حکومت علیه طبقه کارگر است. سیاست بی حقوقی، استثمار، تحمیل فقر و گرانی و تلاش حکومت برای سرکوب عمومی و عقب راندن جامعه، سیاست آموزشی جامعه را هم شکل داده است.»
وضعیت تمامی سطوح آموزشی در ایران در متن مبارزه طبقاتی سرمایه داری حاکم با طبقه کارگر بمثابه یک طبقه بزرگ اجتماعی در جریان و متاثر از این کشمکش است.
هر درجه از پیشروی و بهبود در جنبش طبقاتی مزدبگیران، به سایر بخش ها از جمله آموزش تسری می یابد و برعکس عقب نشینی و موقعیت دست پایین طبقه کارگر در مصاف با حاکمیت سرمایه ، عرصه آموزش را بنفع منافع و کنترل بیشتر حکومت میچرخاند.
در نتیجه تلاش و مبارزه معلمان شاغل و بازنشسته بخشی از مبارزات عمومی طبقه کارگر علیه حکومت سرمایه ست.
تحمیل هزینه های آموزش بر گرده مردم با کالایی کردن شدیدتر و تبدیل عرصه آموزش به کسب و کار بازار ، محرومیت بخشهای بیشتری از فرزندان مردم از این حق بدیهی هر انسان در جوامع امروزی ست.
دولت سرمایه در ایران هزینه های آماده کردن نوجوانان به نیروی کار آینده را از مسئولیت و تعهدات خود بیرون آورده و به سبدمعیشت خانوارها تحمیل کرده است. در نتیجه آنچه حکومت بنام خدمات عمومی آموزش در نظر میگیرد کمترین بودجه، کمترین امکانات ، یک ملزومات حداقلی آموزشی، فاصله گیری فاحش از استانداردهای آن و تبدیل امر آموزش و پرورش به حوزه کسب و کار و سود سرمایه است. در نتیجه در عرصه عمومی آموزش، شاهد روند اختلاف و شکاف طبقاتی بیسابقه ای هستیم.
افق تیره ای روبروی اکثریت جامعه قرار دارد. برنامه هفتم در ادامه رویکرد خالی کردن باز هم بیشتر جیب مردم میرود که حال و آینده اکثریت مردم را به شرایط فقر مطلق نزدیکتر کند. مبارزات جنبش معلمان شاغل و بازنشسته مقابله با چنین وضعیت و شرایطی ست. حکومت برای تضمین این سیاست مجبور است که صداهای اعتراضی را خاموش کند. اخراج معلمان ، استادان و دانشجویان منتقد و معترض زمینه را برای کالایی کردن مدارس و دانشگاه ها از یکسو و بی محتوا کردن کتابها و محتویات آموزشی از سویی دیگر مهیا کرده است.
ترویج خرافات منطبق با منفعت های زمامداری برای جلوگیری از ترویج ایده های مدرن و آزادیخواهانه در علوم انسانی و تبیین سیاستهای نئولیبرالیستی دو بال سیستم آموزشی هستند که نقد و اعتراض ها علیه این وضعیت را تحمل نمیکند.
سیاستهای لجام گسیختهی آزاد سازی اقتصاد در تار و پود جامعه به ویژه در آموزش و پرورش بیش از پیش رخنه کرده به گونهای که به تدریج امکان برخورداری از اولین و اساسیترین حق کودکان و دانشآموزان از آنان سلب میشود.
بی توجهی به مدارس دولتی با کاهش هزینه ها و امکانات و سعی در برچیدن آن، تراکم زیاد دانش آموز در کلاس، فضای بی روح ، کنترلی و نامناسب مدارس و کل سیستم آموزشی، بیگاری کشیدن از معلمان قراردادی، وضعیت نابسامان و غیر عادلانهی معیشت معلمان و بازنشستگان با توجه به تورم افسارگسیخته ، فجایع حاکم بر سیستم آموزشی را عیان تر میکند.
در مناطقمحروم از همین امکانات حداقلی باقیمانده از پیشین هم خبری نیست. مدارس کپری برای سیستان و بلوچستان همچنان پا برجاست . کودک همسری و کودکان کار در زمینه این تبعیضات فزاینده گسترش یافت.
بازگشایی مدارس و دانشگاه ها در چنین شرایطی شادباش گفتن ندارد!
آموزش همگانی( شامل مهاجران) ، رایگان ، مدرن و استاندارد با هزینه و بودجه عمومی مناسب، خواسته و مطالبه عمومی ست.
بدون ایجاد تغییرات ریشه ای و اساسی در این زمینه و همگام با دیگر ابعاد اجتماعی و اقتصادی، محیطهای آموزشی هرگز فضایی برای ایجاد رشد، خلاقیت و شادی نخواهند بود.
شورای بازنشستگان ایران
منبع خبر اخبار روز