«ضد قهرمان» آلترناتیوی در برابر تندروی نشان میدهد
عارف افشار گفت: اگر امروز درباره پدیده آقای خلخالی و آن تفکر صحبت میکنم دغدغهای امروزی دارم. من در این فیلم یک نقطه مقابلی در برابر تفکر آقای خلخالی نشان دادم که یک آلترناتیو برای رفتار سیاسی است و ما به ازای تاریخی دارد.
مستند سینمایی «ضد قهرمان» به کارگردانی عارف افشار که در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت حضور داشت به تازگی از پلتفرم هاشور به صورت آنلاین اکران شده است. این مستند که محصول سازمان هنری رسانهای اوج به حساب میآید روایتگر اقدامات صادق خلخالی حاکم شرع دادگاه انقلاب است که شخصیتی جنجالی در دهههای ابتدایی انقلاب به حساب میآید و در طول این سالها نظرات ضد و نقیضی درباره او و اقداماتش مطرح شده است.
مستند «ضد قهرمان» شاید اولین اثر سینمایی باشد که درباره این شخصیت و اقدامات او ساخته شده و حالا علاقهمندان به تاریخ معاصر میتوانند آن را مشاهده کنند.
به بهانه اکران آنلاین «ضد قهرمان» با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
با چه دغدغهای به سراغ شخصیت صادق خلخالی رفتید؟
آدمها وقتی در یک مسند سیاسی یا فرهنگی در سطح بالای تصمیمگیری قرار میگیرند و نقشآفرینی میکنند قطعاً عملشان اثری در دورههای بعدی میگذارد و کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند. در واقع وقتی کسی در جایگاه رئیس، وزیر، وکیل یا… وقتی حرفی میزند اثر این حرف میتواند تا مدتهای طولانی نسلهای بعدی را هم تحت تاثیر قرار دهد.
آقای خلخالی فارغ از جایگاهی که داشته، عملکردش به نوعی است که گویا خودش میخواسته بر نسلهای بعد از خودش اثرگذار باشد. تفکری که برای او همه چیز احتمالاً معنا و مفهوم متفاوتی نسبت به دیگران دارد و اتفاقات را شکل دیگری معنا میکند و واکنشهایش هم خیلی منحصر به فرد بوده و این تفکر در تاریخ معاصر ما بسیار تعیینکننده بوده است. به همین دلیل به نظر من آقای خلخالی و شخصیت منحصر به فردی که دارد قابل بررسی است. ما با شخصیتی مواجه هستیم که چهل سال قبل اقداماتی انجام داده که فارغ از درستی یا نادرستی، هنوز با تاثیراتاقداماتش امروز مواجه هستیم، بنابراین پرداختن به چنین شخصیت تأثیرگذاری با وجود گذشت ۴۰ سال از اقداماتش، امری ضروری است.
در این مستند با دو جناح روبرو هستیم که یک جناح را آقای خلخالی نمایندگی میکند و یک جناح هم آقای بهشتی نماینده آن است که در برابر هم قرار دارند. آیا از ابتدا با این رویکرد به سراغ این شخصیت رفتید که این دو جناح را با هم مقایسه کنید یا در حین پرداختن به شخصیت صادق خلخالی به این ساختار رسیدید؟
ما از زمان مستند «برزخیها» این دوگانه را نشان دادهایم، دوگانهای که دو تصویر، نگاه، رأی، نگرش و عمل متفاوت را نشان میدهد. بنابراین باید بگویم که پیش از اینکه برای ساخت «ضد قهرمان» اقدام کنیم بررسی و پرداختن به این دوگانگی را در نظر داشتیم.
صادق خلخالی قطعاً در دوران مسئولیت و اقداماتش طرفدارانی در جامعه و حامیانی در حاکمیت داشته؛ اگر بخواهیم تقابل دو نگاه را در «ضد قهرمان» موضوع اصلی بدانیم. چرا همه بار مسئولیت نگاه اصطلاحاً تندرو را بر دوش صادق خلخالی انداختهاید؟
اگر فرمایش شما صحیح باشد پس ما بار تصمیمات طرف مقابل را هم بر دوش کسی مثل شهید بهشتی انداختیم. مساله چیز دیگری است، در واقع ما دو نماد از دو طیف فکری را به مورد بررسی قرار دادیم.
آیا در پرداختن به این موقعیتها با موانعی برای بیان و روایت موضوعات مواجه شدید؟
فیلم ما یک پیشبرده دارد، سپس پرده ۱، ۲، ۳، ۵ و پرده آخر روایت میشود و برای من خیلی جالب است، کسی به این نکته توجه نکرد که چرا ما پرده چهارم نداریم.
منظور من از حذف پرده چهار این است که بگویم یک سری حرفها بود که نتوانستم مطرح کنم و اصلاً امکانش وجود نداشت.
حرفها را حذف کردند یا اصلاً از ابتدا نتوانستید مطرح کنید؟
بهتر است از این موضوع بگذریم.
یعنی موضوع خیلی به امروز ما نزدیکتر میشد و امتداد تفکر صادق خلخالی به جریانی در جامعه سیاسی امروز ایران میرسید؟
بله خیلی صریحتر میشد اما مطمئناً مخاطب از دیگر پردههای فیلم که حذف نشدهاند هم به این نتیجه میرسد که جریانی سیاسی امروز وجود دارد که در امتداد تفکر آقای خلخالی است.
حرفهای بسیاری وجود داشت که درباره موضوع مستند میخواستیم مطرح کنیم و نمیشد و همین الآن که این حرفها مطرح نشدهاند هم یک سال اجازه ندادند فیلم نمایش داده شود.
در نهایت به چه تعاملی رسیدید که فیلم «ضد قهرمان» به پخش رسید؟
پس از تغییر دولت ما برای نمایش فیلم دوباره درخواست دادیم و اعلام کردیم که میخواهیم در جشنواره سینماحقیقت حضور داشته باشیم. دبیر جشنواره به این نکته اشاره کردند که نمایش این فیلم قطعاً چالش سختی است، ایشان رایزنی کردند و در نهایت امکان نمایش «ضد قهرمان» فراهم شد و این اتفاقی است که سال گذشته رخ نداد.
«ضد قهرمان» به نوعی سعی دارد صادق خلخالی را از حاکمیت جدا کند، درحالیکه خلخالی با وجود طرد شدن باز هم در سمتهای مهمی قرار گرفت.
ما طرد شدن خلخالی را نشان دادیم و آقای زاهد هم درباره این موضوع صحبت میکند اما در سال ۱۳۷۱ و پس از مجلس سوم و در آستانه مجلس چهارم بود که توانستند صادق خلخالی را کنار بگذارند و قبل از این دوران تلاش بر این بود که راهی پیدا کنند تا مذاکره کنند و ایشان را به نوعی کنار بگذارند.
ما در فیلم اتفاقاً نشان میدهیم که شهید بهشتی و شهید قدوسی تنها هستند و به گفته یکی از مصاحبهشوندگان همه در مقابل این دو فرد بودند و در واقع همین تفکر است که در اقلیت مطلق قرار دارد.
ولی در نهایت ماجرا تغییر میکند و دلیل این تغییر احتمالاً گذر از تب و تاب روزها و سالهای ابتدای انقلاب است.
ولی در تب و تاب انقلاب همه هیجانی تصمیم نگرفتند.
این افراد منطقی در اقلیت بودند؟
کل حرف ما همین است که در آن دوران این افراد در اقلیت بودند.
حالا که ۴۵ سال از انقلاب گذشته چرا باید درباره صادق خلخالی فیلمی ساخته شود؟ در واقع شناخت این شخصیت (و این نگرش) چه فایدهای برای امروز ما دارد؟
من نمیخواهم از هیچ جناحی حمایت کنم و اصلاً کاری ندارم که توسط چه شخصی این اتفاق رخ داده اما چند روز پیش شاهد بودیم که قدمی ابتدایی در راستای حذف فیلترینگ برداشته شد و این اتفاق فکر میکنم برای اکثریت مردم خوشحالکننده و خوشایند است. وقتی اکثریت جامعه از یک تصمیمگیری خوشحال هستند و از آن استقبال میکنند چرا عدهای ناراحت میشوند؟
امروز من مستندی درباره صادق خلخالی ساختهام و این مستند بارها مورد بیمهری مسئولان قرار گرفته، ۱۰ سال دیگر من یا یک مستندساز دیگر درباره همین افراد مستند میسازد که یک روز یک پلتفرم اینترنتی که برای مردم کارکرد ارتباطی مهمی داشت رفع فیلتر شد و عدهای ناراحت بودند و برای اعتراض، در خیابان تظاهراتی چند نفره برپا کردند.
۴۰ سال قبل تعداد این افراد و این نگرش قطعاً بیشتر بوده اما عدهای هم بودند که مثل شهید بهشتی و شهید قدوسی شرایط ملتهب آن دوران و تب و تاب انقلاب را میدیدند و در آن قرار داشتند اما رفتارشان غیرهیجانی و منطقی بود.
بنابراین شما در طول تاریخ انقلاب اسلامی، هر رفتاری در جهت تندروی را یک رفتار پر هزینه برای کشور میدانید؟
من هم در فیلم قبلی و هم در این فیلم خیلی بیپرده بر این نگرش تأکید میکنم. در فیلم «برزخیها» یک عزیز بزرگواری میگوید؛ “ما آن زمان جوان بودیم و کارهایی کردیم که امروز باید حلالیت بطلبیم” و این نشانه بلوغ این فرد است ولی افرادی هم هستند که تا لحظه آخر بر تندروی تأکید دارند و میگویند که اگر به عقب برگردیم باز هم همان کارها را میکنیم.
منظورتان صادق خلخالی است که در آخر عمرش هم اعلام کرد که اصلاً از اقداماتش پشیمان نیست؟
ما در مستند به تصمیمات هیجانی و اقدامات پر هزینه آقای خلخالی میپردازیم و افراد مختلف از این اقدامات به صریحترین شکل انتقاد میکنند ولی آقای خلخالی در واپسین روزهای عمرش میگوید که پشیمان نیست و اتفاقاً باید افراد بیشتری اعدام میکرد اما متأسفانه نتوانست به این هدف برسد.
اتفاقاً همین نکته نشان میدهد که من اصلاً آقای خلخالی را قضاوت نکردم، من فقط ایشان را روایت کردم و آقای خلخالی خودش بر درست بودن تصمیمات و اقداماتش تأکید دارد.
صادق خلخالی در تاریخ معاصر ما شخصیت بسیار مهمی است و این دردآور است که من یک مستندساز دهه هفتادی اولین مستند را درباره ایشان بسازم. چرا تا امروز درباره این شخصیت هیچ مستندی ساخته نشده؟ حتی هیچ ایرادی ندارد که مستندهایی در حمایت از اقدامات ایشان ساخته شود، لازم است که بیشتر به این شخصیت بپردازیم و اقداماتش را با نگاههای مثبت، منفی و بیطرف بررسی کنیم.
سوال من این است که یک نفر اقداماتی داشت و حالا از دنیا رفته، چرا نباید اقدامات او را بررسی کنیم؟ اتفاقاتی که این فرد رقم زده و اقداماتش تمام شده اما اثرات او هنوز وجود دارد و باید درباره آن صحبت کنیم. جالب است که همه به شکل کلی درباره انتقاداتی که به آقای خلخالی وارد است، توافق نظر دارند اما اجازه نمیدهند دربارهاش صحبت کنیم.
نسل امروز و جوانان ایران درباره این مسائل پرسش دارند، متأسفانه تا امروز ما جوانان را جدی نگرفتند و پاسخ پرسشهایمان را ندادهاند، بنابراین خودمان درباره پرسشهایمان حرف میزنیم. اگر جلوی سوالات من گرفته شود، سوالاتی که درباره چند دهه گذشته وجود دارد از بین نمیرود بلکه سوالات دیگری به واسطه پاسخ ندادنهای مکرر مطرح میشود.
به نظر شما «ضد قهرمان» با روایتی از رفتارهای رادیکال در سالهای ابتدای انقلاب (که خود یک تغییر بنیادین است) مخاطبش را از تغییرات بنیادین بعدی نمیترساند؟
هر تغییری در هر سطحی یک الزامات قهری با خودش به همراه دارد که همه مجبور به تسلیم در برابر آن هستند. وقتی این تغییر در سطح بزرگی مثل انقلاب سال ۱۳۵۷ است طبیعتاً پیامدهای آن گستردهتر است.
مردم با رهبری دینی در سال ۱۳۵۷ به این نتیجه رسیدند که انقلاب کنند و در دل این اتفاق بزرگ و مردمی یک سری اتفاقات عجیب و غریبی رخ داده که پدیده خلخالیسم یکی از این پدیدهها است و من این پدیده را بسیار ویژه میدانم که باید به لحاظ روانشناختی و جامعهشناختی مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد. صادق خلخالی در دوران پیش از انقلاب هم زندگی میکرده و ما باید بررسی کنیم که تحت چه شرایطی و با چه اتفاقی او به فرصت بروز و ظهوری رسیده که اینگونه عمل کند. آقای خلخالی شخصیت ویژهای است وگرنه افراد بسیاری در انقلاب ما نقش داشتند اما هیچکس مثل او رفتار نکرده است.
افراد بیشتری میتوانستند جلوی دوربین «ضد قهرمان» قرار بگیرند و از آقای خلخالی صحبت کنند. چه کسانی حاضر به همکاری با این فیلم نشدند؟
نمیتوانم از کسی نام ببرم و فقط باید بگویم که این افراد مربوط به جناح خاصی نمیشدند و از هر جناح و تفکری بودند که حاضر به صحبت درباره صادق خلخالی نشدند.
نگاه من در مصاحبههایم هیچ ارتباطی به جناحهای سیاسی نداشت، کاملاً با نگاهی تاریخی سراغ افراد میرفتم و سعی میکردم مرتبطترین فرد یا یک شاهد مستقیم را برای هر واقعه پیدا کنم و برایم مهم نبود که آن فرد اصلاحطلب یا اصولگرا است. برخی من را متهم میکنند که چرا از یک جناح خاص فقط یک نفر در فیلمت حضور دارد؛ این انتقاد واقعاً عجیب است چون من مناظره سیاسی برگزار نمیکردم و فقط به دنبال راویانی بودم که در جریان اتفاقات قرار داشتند.
موضوع اصلی «ضد قهرمان» را به لحاظ محتوایی چه میدانید؟
موضوع اصلی این فیلم روایت چند موقعیت از تقابل قهرمان و ضد قهرمان آن موقعیتهاست، ضد قهرمان در جایی آقای بهشتی است که جماعتی علیه او شعارِ “مرگ بر بهشتی” میدهند و چند سال بعد جای آقای بهشتی و خلخالی عوض میشود و شهید بهشتی به یک قهرمان تبدیل میشود و آقای خلخالی در جایگاه ضد قهرمان قرار میگیرد.
بنابراین آقای خلخالی را هم میتوان پدیدهای ظهور کرده از جامعه آن زمان دانست که اگر در دل آن دوران این شخصیت را بررسی کنیم خیلی (یا حداقل به تنهایی) تاثیرگذار نیست؟
به نظر من کسانی که آن زمان علیه شهید بهشتی شعار میدادند هم در اقلیت بودند اما این اقلیت سر و صدای زیادی دارد وگرنه همان زمان در جامعه ما کسی برایش دعوای بهشتی و خلخالی اهمیت چندانی نداشته، بلکه مردم زندگی خودشان را دنبال میکردند و دنبال زندگی بودند اما مطمئناً این دعوا در زندگی شخصی آن افراد بیخیال هم تأثیرگذار بوده است.
کسی که به دنبال زندگی معمولی و راحت خودش است هیچوقت در شرایط عادی به خیابان نمیآید و علیه شخصی دیگر شعار نمیدهد. در واقع ذاتاً ویژگی نگاه شهید بهشتی به این شکل است که سر و صدایی ندارد یا در واقع اهل بلوا نیست و به همین دلیل این افراد در تاریخ سر و صدای کمتری هم دارند. حزب جمهوری و اعضای آن نقطه مقابل آقای خلخالی بودند اما از این افراد به ندرت سر و صدایی شنیده شده است در حالیکه از جریانهای حزبی دیگر به وفور داد و فریاد میشنوید.
نکته پایانی…
نکته پایانی من این است که مسئله من حتماً مسئله روز بوده که به سراغ آقای خلخالی رفتم و «ضد قهرمان» را ساختم. اگر در «برزخیها» به سراغ ممنوعالکاری دهه ۶۰ رفتم که عاملینش با شجاعت و شرافت از اشتباهشان صحبت میکنند دغدغه امروزی دارم و این فیلم را زمانی ساختم که برخی از دستاندرکاران فرهنگ و هنر این کشور با افتخار از ممنوعالکاری هنرمندان حرف میزد.
اگر امروز درباره پدیده آقای خلخالی و آن تفکر صحبت میکنم دغدغهای امروزی دارم. من در این فیلم یک نقطه مقابلی در برابر تفکر آقای خلخالی نشان دادم که یک آلترناتیو برای رفتار سیاسی است و ما به ازای تاریخی دارد. من سعی کردم نشان دهم که راههای دیگری هم وجود دارد و میتوان از تندروی فاصله گرفت و رفتار دیگری داشت.
متأسفانه آلترناتیوی که در «ضد قهرمان» نشان دادم، نگرش و رفتاری است که در تاریخ معاصر ما به آن توجه نشده و همچنان مورد بیتوجهی است. من حدود یک سال است که فیلمنامه سینماییام را آماده کردم تا این فیلم را بسازم. این فیلمنامه هم از این فضا دور نیست و در این فیلم هم حرفم همین حرفهایی است که در «برزخیها» و «ضد قهرمان» مطرح کردم. باید خانه را حفظ کرد، آدمهای خانه را کنار هم حفظ کرد و این مهم با رفتارهای منطقی امکانپذیر است و حرف من این است که چرا ما خودمان باعث بلوا در خانهمان میشویم.
در این فیلم نمونههایی را میبینیم که در یک فضای آرام ناگهان آقای خلخالی سخنرانی پر تب و تابی میکند و همه آرامش را بهم میزند و در بسیاری موارد این بهم خوردن آرامش منجر به اتفاقات بدی شده است. من به لحاظ سنی هیچ نسبتی با آن تاریخی که روایت کردم، ندارم اما آنقدر این مسئله بر امروز ما تأثیر گذاشته که من برای کشف مشکلات و معضلات به سراغ آن دوره رفتم. انتظارات و نگاه جوانان امروز و نسل امروز اصلاً پیچیده و خطرناک نیست و ما فقط میخواهیم آرزوها و خواستههایمان را دنبال کنیم و امیدوارم این فرصت برای همه ما فراهم شود.
تلاش من به عنوان فیلمساز چه در حوزه مستند یا داستانی این است که فاصله بین طبقه یا هسته تصمیمگیر با مردم جامعه کم کنم و این تلاش را از منظر خودم در «برزخیها» و «ضد قهرمان» به شکلهای مختلف دنبال کردم و اگر اجازه دهند فیلم سینمایی داستانیام را بسازم به شکل دیگری همین دغدغه را دنبال خواهم کرد.