در شرایطی که جمهوری اسلامی به روزهای بسیار خطرناک خویش نزدیک می شود، حاکمیت برای حفظ موجودیت خود دیگر از اوجب واجبات هم گذشته و تنها به فکر حفظ جایگاه خود می باشد.
این روزها اینطور به نظر می رسد که آقای خامنه ای چاره ای جز کرنش در مقابل ترامپ و یا جنگ ویران کننده نداشته باشد. اما زمانیکه خامنه ای با بی غیرت خواندن کسانی که دم از مذاکره با آمریکا میزدند، با توجه به جهل، نادانی و فشار چند گانه خارجی و داخلی کار را چنان به بن بست کشانده اند، خامنه ای که خود را سید حسینی میدانست و آماده شهادت بود. در حال حاضر بجایی رسیده که اینبار دم از صلح امام حسن می زند، و بیکباره تبدیل به سید حسنی شده است.
در واقع خامنه ای حسینی در تاریخ اول خرداد سال ۱۳۸۱ در بیانات خود در دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران می گفت:
» …کسانی که دم از مذاکره با امریکا می زنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمی دانند، و یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دو تا. »
آنزمان شهاب الدین حائری شیرازی، داماد احمد توکلی می گفت: « هاشمی در آن ویدئو مشهور می گوید. پس از ساعتها مباحثه برای مجاب کردن رهبر برای پایان دادن به خصومت با آمریکا، چون دیدم بحث به جایی نمی رسد، به ایشان گفتم، جواب خدا را چه می دهید؟ به خاطر این همه خسارت که به ملت و مملکت می رسد به دلیل معارضه و خصومت با امریکا. و رهبری می گوید، جواب خدا با من.
خامنه ای حسینی در حال حسنی شدن:
پایگاه خبری انتخاب، ۲۵ مرداد ۱۴۰۳
ـ وقتی نیروهای جبهه مقاومت به شدت زیر ضربات اسراییل قرار گرفته بودند –
خامنه ای میگفت:
« به تعبیر قرآن کریم، عقب نشینی غیر تاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدان های سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد. گاهی عقب نشینی تاکتیکی است؛ گاهی عقب نشینی هم مانند پیشروی، یک تاکتیک است؛ آن، عیبی ندارد. »
در دیدار دست اندرکاران ستاد کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه و بویر احمد، به یکباره خامنه ای حسنی شد. او بعد از سال ها مقاومت و دشمن خواندن امریکا و بی غیرت دانستن مذاکره کنند گان و بی شرفی خواندن مذاکره، در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ به مناسبت شهادت امام صادق، گفت:
» صلح امام حسن قرار بود در آینده نزدیک زمینه ساز بدست گرفتن قدرت توسط معصوم باشد. اما بعضی کارها مانع شد و چنین نشد….«
شاید خوانندگان به یاد داشته باشند، روزی که نیروهای حماس به فرمان خامنه ای و برنامه ریزی نیروهای سپاه قدس و حزب الله ( چند روز قبل از اینکه اسراییل و عربستان به مذاکره صلح ابراهیم برسند)، به اسراییل حمله کردند و ۷ اکتبر را به وجود آوردند، تا مانع از نزدیکی عربستان و اسراییل به یکدیگر شوند. آن روز خامنه ای با قلدری و سرخوشی از حمله حماس به درون اسراییل با فخر و خوشحالی گفت:
« ما از فلسطین دفاع می کنیم؛ پیشانی و بازوی طراحان مدبّر و هوشمند جوانان فلسطینی را می بوسیم. این کار، کار خود فلسطینی ها است. »
ولی آنزمان نیروهای مقاومت فکر نمی کردند که این برنامه خامنه ای برای راحت شدن از شر آنها جهت هموار کردن راه برای آینده جانشینی خود باشد.
در واقع حمله حماس به داخل اسراییل، با برنامه ریزی خامنه ای و سرداران سپاه قدس صورت گرفت. بعدها معلوم شد، مسئولیت حمله را سردار زاهدی بر عهده داشته است. و خامنه ای نیز از این حمله حمایت کرده است.
اما ساده لوحی حماس، جهاد اسلامی و حزب الله، و امید به اینکه خامنه ای از آنها حمایت خواهد کرد، موجب شد تا همه چیز همانگونه شود که خامنه ای می خواست. یعنی نابودی حماس، جهاد اسلامی و حزب الله. چرا که اینها همگی مانند طوقی بر گردن خامنه ای افتاده بودند و تا زمانی که زنده بود می بایستی از شر آنها راحت میشد.
خامنه ای با این عمل خائنانه خود در حق مردم فلسطین و دیگر مردم مسلمان منطقه در صدد بود در زمان حیات خود از شر نیابتی ها راحت شود. تا زمانی که فرزندش به جانشینی او به حاکمیت می رسد، مشکل حمایت از آنها را نداشته باشد.
زیرا تا خود خامنه ای زنده است، دقیقاً همانند خمینی که توانست جنگ با عراق را به پایان برساند، او نیز قادر به اینکار است. در حقیقت اگر خمینی می مرد و جنگ ادامه می یافت، معلوم نبود که در جنگ میان مخالفان و موافقان ادامه جنگ، وضعیت ایران به چه صورت در میآمد.
در عین حال امروز نیز خامنه ای می بایستی ابتدا از شر سید ابراهیم رییسی که مدعی رهبری بود را از سر جانشین مورد علاقه خود، یعنی مجتبی پسرش، کم می کرد .
چگونه خامنه ای با یک تیر چند نشان را زد؟
باید به این نکته اشاره کرد که سید علی خامنه ای همواره در بیانات و سخنرانی های خود دم از مقاومت و ضدیت با امریکا و اسراییل می زد و خود را به عنوان حامی جبهه مقاومت در برابر آمریکا نشان میداد.
به نظر نگارنده، اینها همه نیرنگ و دروغی بیش نبودند و نیستند. نبایستی فریب سخنان او را خورد و گرنه اگر واقعاً به سخنان خود کوچکترین باور و اعتقادی میداشت، در برابر نابودی نیروهای جبهه مقاومت در لبنان، غزه، کرانه باختری، سوریه، یمن و عراق، از خود واکنش نشان می داد و دستکم اقدام به تلافی و مبارزه می کرد. که البته دیدیم، اینگونه نشد. و اینها همه تنها شعار های فریب کارانه این رهبر مسلمانان خود ساخته جهان بود. حال این سئوال پیش میآید:
خامنه ای با نابودی جبهه مقاومت و مذاکره با امریکا، چه اهدافی را دنبال میکند؟
اهداف او بطور خلاصه از قرار ذیل هستند:
ـ زمینه آسایش جانشین خود، فرزندش مجتبی را فراهم آورد،
ـ با عدم حمایت از نیروهای جبهه مقاومت، به امریکا نشان دهد که او نیابتی ندارد،
ـ در شرط اولیه مذاکره با امریکا مطرح کند که حامی جنگ جویان جبهه مقاومت نیست،
ـ سوریه را با برنامه ریزی رها کرد و خود را مظلوم نشان داد تا خیال اسراییل و لبنان را از دو سو راحت کند. و خود را از باتلاقی که در آن تا گلو فرو رفته بود، نجات دهد،
ـ در حمایت از نیروهای حشد الشعبی به گونه ای رفتار کرد که آنها دیگر دلخوش به حمایت از او نباشند، و رها گشته از وابستگی، خود را در ارتش عراق ادغام کنند،
ـ در رابطه با یمن نیز، حوثی هایی که سالانه تنها ۹میلیون دلار برای جمع آوری اطلاعات و اخبار به آنها پرداخت می کرد، به گونه ای رفتار کرد که آنها را زیر بمباران های شدید امریکا قرار داد، تا تسلیم شوند و دست از بزرگ نمایی بردارند. در این مورد نیز خامنه ای حوثی ها را تنها گذاشت.
خامنه ای با دست زدن به اینگونه اعمال مکارانه جهت ساختن آینده ای آرام برای آسایش حاکمیت فرزندش از یک سو، و از سویی دیگر، کاهش قدرت برخی از نیروهای نظامی و روحانی جنگ طلب در اطراف خود، رها گردد.
حال با توجه به اینکه دیگر نیروی مقاومتی در مقابل با اسرائیل در منطقه وجود ندارد، علاوه بر اینکه زمینه رهایی از بحرانهای منطقه ای را برای جانشینی فرزند خود فراهم میکند، با رسیدن ترامپ به مقام ریاست جمهوری آمریکا، قادر گشت، به راحتی با « شیطان بزرگ آمریکا » مذاکره کند تا فشار آمریکا برای عدم حمایت از نیروهای جبهه مقاومت را که یکی از شرایط امتیاز دهی به آمریکاییان بود، برآورده سازد.
در اینصورت با ورود به مذاکرات با آمریکا تنها چیزی که باقی می ماند، مسئله هسته ای و ساختن بمب اتمی است. که خود ایشان فتوای عدم ساختن و استفاده از آنرا از پیش داده بود. البته در رابطه با مسائل موشکی نیز خود ایشان فرمودند: « ما با ساخت موشک با برد ۲۰۰۰ کیلومتر فرمان داده ایم. لذا می توان نتیجه گرفت که با خواست های آمریکا برای مذاکره مشکلی نداشته باشد.
فرستنده بی بی سی با پخش یک ویدئو ای از آیت الله خامنه ای در ۱۵ ماه جولای ۲۰۲۱ نشان میدهد که دفتر آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، ویدئویی از یک دیدار غیررسمی از وی را منتشر کرده که آقای خامنه ای در آن می گوید، مانع افزایش برد موشک های بالستیک ایران به بیش از ۲ هزار کیلومتر شده است….
حال چنانچه مذاکره با آمریکا به نتیجه برسد، با توجه به اینکه رئیس جمهور ایران، پزشکیان اجازه بستن قرار دادهای اقتصادی با آمریکا را از خامنه ای گرفته است. میتوان گفت، اگر نیروهای مخالف مذاکره مانند روس و نیروهای روسی در ایران دخالت نکنند، مذاکره به نتیجه خواهد رسید. از سوی دیگر نیز، اسراییل با گفتن اینکه اگر ایران مانند لیبی شود، موافق است، دیگر مانعی وجود نخواهد داشت. هر چند به نظر نگارنده ترامپ به کسی مانند نتانیاهو اجازه خود نمایی نخواهد داد.
حال اگر مذاکره با آمریکا به نتیجه دلخواه خامنه ای برسد، وضعیت درون ایران به دو شکل در خواهد آمد:
الف: خامنه ای چون سایه جنگ را از سر خود دور می بیند، همانگونه که گفته بود، دست به سرکوب فتنه داخلی، یعنی مردم ایران خواهد زد. همانهایی که او در طول سالهای متوالی آنان را به عنوان اراذل، اوباش، حشره، میکروب سیاسی، فتنه گر، خود فروخته، فاسد، جاسوس، وابسته به غرب، خس و خاشاک، منافق، دستمال مچاله شده، و… می نامید.
ب: با توجه به اجبار مذاکره با آمریکا و از دست دادن غیرت و شرافت، خامنه ای سعی می کند خود را کنار بکشد و کار را به گردن دیگران بیندازد، و بگوید به من ربطی ندارد. شنیده شده که اخیرا به آقای عراقچی گفته است:
اینقدر به من زنگ نزن که چه بکنم یا نکنم، هر کاری که دلتان خواست بکنید. اما بدانید که من هیچ مسئولیتی را به گردن نمی گیرم.
البته با در نظر گرفتن موارد فوق احتمالات دیگری نیز وجود دارد که به برخی از آنها در ذیل اشاره می کنیم:
آقای حامد آینه وند، در مقاله ای در باره برخورد با تحصن حزب الهی های مدافع حجاب اجباری، در گویا نیوز به درستی می نویسد:
« موفق ترین سیاست جمهوری اسلامی پس از انقلاب، تبدیل کردن اکثریتی از فعالان سیاسی به ناظران بیرونی تحولات کشور، و قطع رابطه آنها با واقعیت های در جریان از چشم خودشان بوده است.
بخش مهمی از ناکارآمدی اپوزسیون منهای مشکلات فرهنگ سیاسی ایرانیان و بیگانگی با کار جمعی، ناشی از همین مشکل قطع رابطه با واقعیت ها است. و دست بر قضا آنان که این خلا و نقصان را می خواهند با اتکا به شبکه های اجتماعی ( سوشیال مدیا ) پر کنند، بیشتر به بیراهه می روند. چون محتوای آنها به شدت رهزن و آمیخته با انبوهی از نادرستی ها است. »
احتمالات دگرگونی وضعیت در ایران با توجه به شرایط بسیار خاص امروز:
در ایران سال ۱۴۰۴، مردم در مخالفت با کلیت نظام به دلیل شرایط بسیار بد اقتصادی و شکست ها و عقب نشینی های پی در پی نظام در ابعاد دینی و مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… آماده اعتراضات گسترده در سراسر کشور می باشند. و این در حالی است که نظام حاکم بر ایران به رهبری سید علی خامنه ای به دلیل اشتباهات فراوان در سیاست های داخلی و خارجی خود، در پایین ترین حد حمایت از سوی نیروهای نظامی و روحانی سرکوبگر، به دلیل ریزش ها و مخالفت های شدید حامیان رژیم است.
مهمترین و بیشترین خطاهای خامنه ای، خود را در همین مذاکرات فعلی با آمریکا نشان میدهد. و آن اینکه شخص خامنه ای همه کاره است و رئیس جمهور پزشکیان، طوطی وار تکرار کننده گفته های خامنه ای است. و وزیر امور خارجه اش نیز نامه رسان خامنه ای می باشد.
البته خامنه ای خود به دلیل شدت ترس برخی کارها را به دیگران از جمله شمخانی، احمدی، لاریجانی، قالیباف، عراقچی، پزشکیان و… واگذار کرده تا در آینده مسئولیت را به گردن آنها بیندازد.
احتمالات دگرگونی اینگونه خواهند بود:
اول: استعفا، برکناری و یا مرگ سید علی خامنه ای و مسئله حساس جانشینی او،
دوم: مذاکره با آمریکا و پایان دادن به دشمنی با غرب که همراه است با مرگ شعارهای توخالی، البته با خفت و خواری جانبداران رژیم،
سوم: اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، جنگ با آمریکا و اسراییل که همراه است با ویرانی و سرنگونی حتمی نظام ولایت مطلقه فقه،
چهارم: کودتا از سوی عده ای از نظامیان و روحانیون در اشکال گوناگون،
پنجم: انقلاب توسط مردم، فروپاشی نظام و در نهایت براندازی رژیم که مشکلات خاص خود را دارد و احتمالا کشور را سالها درگیر مسائل داخلی خواهد کرد.
در نوشته بعدی یکایک این احتمالات را بررسی و شناسایی خواهیم کرد.
زنده باشید آقای کوشا. امیدوارم بقیه نویسندگان انقلاب اسلامی نیز از شما یاد بگیرند و به وضعیت کنونی ایران بپردازند و دست از ۲۸ مرداد و سوم اسفند و الاآخر بردارند. یک کار دیگر هم باید بکنند و تا زمانی که از آیین تباهی (اسلام) ابراز برایت رسمی (و نه بصورت خجالتی) نکرده اند دست از نسخه پیچیدن برای مردم ایران بردارند زیرا هر چه که به سکولاریسم قسم بخورند وقتی دستشان به جایی بند شد به تنظیمات کارخانه برگشته و راه پیغمبر و امامانشان را در پیش میگیرند. توجه کنید هنوزهرسال عاشورا وتاسوعا فیلشان یاد کرب و بلا میکند و مقاله مینویسند. و اگربه عراق و عربستان راهشان میدادند زیارت گور امامانشان و حج و غیره را در صدر برنامه هایشان میگذاشتند.