back to top
خانهنویسندگانناصرکوشا;تحلیل وضعیت کنونی ایران, ازآیت الله سید علی حسینی خامنه ای تا...

ناصرکوشا;تحلیل وضعیت کنونی ایران, ازآیت الله سید علی حسینی خامنه ای تا آیت الله سید علی حسنی خامنه ای( بخش سوّم )

در نوشته پیشین به اولین احتمال از پنج احتمالات دگرگونی وضعیت سیاسی نظام ولایت مطلقه فقیه پرداخته شد. در نوشته کنونی به دیگر احتمالات خواهیم پرداخت.

احتمال دوّم:

مذاکره  با آمریکا و پایان دادن به دشمنی با غرب، خاصه آمریکا

پایان دادن به دشمنی با غرب، بخصوص آمریکا، بقول خمینی این « شیطان بزرگ »، با مرگ شعارهای توخالی علیه غرب، که از همان زمان خمینی تا به امروز، دروغ و حیله مکارانه ای بیش نبودند و نیستند، البته با خفت و خواری « رهبر معظم انقلاب »، علی خامنه ای، همراه خواهد گشت.

در صورتی که در مذاکرات با آمریکا، نتایج مورد نظر ترامپ به دست آید، یعنی جمهوری اسلامی خامنه ای مجبور به تن دادن به امتیازات خفت باری شود که امریکا از ایران میخواهد بگیرد. در نتیجه می توان گفت مانند پایان جنگ ایران و عراق با تمام هزینه هایی که در طول رهبری خامنه ای به ملت ایران تحمیل گشته، و کشور و مردم ایران را در باتلاقی از فقر روزافزون و نابودی ارکان اقتصاد ایران کشانده، یعنی همه  آن چیزیهایی که جزء افتخارات سید علی خامنه ای و حاکمیت او بوده، از بین خواهد رفت.

در نهایت خامنه ای و حامیان او مجبور میشوند، بنابر گفته های پیشین خامنه ای، با « بی غیرتی و بی شرفی » تن به خفت و خواری دهند. در این صورت، نظام می ماند و بروز اعتراضات داخلی، که با وجود خروج از رفع خطر جنگ، احتمالا خامنه ای به دنبال « کور کردن چشم فتنه » یا مردمی بر خواهد آمد، که او خود بارها از آن سخن رانده است.

بنابراین با تمام شدن مذاکرات و اعتراضات مردمی، باید منتظر ایجاد وضعیتی جدید بود.

احتمال سوّم:

اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، جنگ با آمریکا و اسرائیل رخ خواهد داد که با ویرانی و سرنگونی نظام ولایت مطلقه فقیه همراه است.

در این احتمال وضعیت سید علی خامنه ای و نیروهای نگاهدارنده او بشدت بدتر خواهد شد. چرا که به نظر میرسد، به دنبال جنگ همان بلایی که بر سر حزب الله در لبنان آمد، بر سر خامنه ای و نیروهای حامی او خواهد آمد. یعنی زمینه گسترش اعتراضات را فراهم خواهد ساخت.

البته این احتمال خطر دیگری برای ایران خواهد داشت. و آن از بین رفتن انسجام داخلی و عدم حاکمیت منسجمی که بتواند کشور را در آرامش نگاه دارد. به همین دلیل نگارنده، معتقد است:

باید قبل از ورود این احتمال، جهت جلوگیری از فروپاشی ملی، نیروهای غیره وابسته مردمی در داخل و خارج از ایران گرد هم آیند و با ایجاد تشکیلاتی منسجم، مسئولیت حکمرانی موقت را با یاری همگانی مردم ایران بدست گیرند. با اینکار نیروهای ملی مستقل و آزاد میتوانند مانع از بروز مشکلاتی، از جمله جنگ داخلی، جدایی طلبی، اعدام های بی رویه و خشن و… گردند.

احتمال چهارم:

کودتا از سوی عده ای از نظامیان و روحانیون

کودتا یکی از احتمالاتی است که شاید بعد از پایان تهدید های آمریکا و اسراییل و بروز و پیش آمدن جنگ، و یا مذاکرات که با خفت و خواری و بی آبرویی رژیم همراه خواهد گشت، پیش آید.

البته باید متذکر شد در این احتمال، بکار بردن واژه کودتا شاید مناسبت نداشته باشد. چرا که امکان دارد، قبل از کودتا، خامنه ای فوت کند و یا توسط برخی از نیروها « خودیهای » رژیم برکنار شود. در این صورت نیروهای نظامی مختلف رژیم، از ارزشی یا غیر ارزشی و… خامنه ای را مجبور به برکناری میکنند.

در این احتمال چهارم، امکان بوجود آمدن حالتهای ذیل خواهد بود:

الف:

 کناره گیری بدون خونریزی خامنه ای توسط خبرگان رهبری و جانشین شدن یکی از فرزندان او.

البته در میان فرزندان خامنه ای نیز از هم اکنون درگیریهایی وجود دارد. برای مثال آقا مجتبی نمی خواهد کار جانشینی را به برادر خود، آقا مسعود، واگذر کند. در هر صورت به نظر میرسد، همه عوامل برای جانشینی خود سید مجتبی آماده شده است.

البته نا گفته نماند که ممکن است این جانشینی مانند جانشین شدن موقتی پدرش، علی خامنه ای، که قرار بود به عنوان محلّل راه را برای رهبری سید احمد آقا، پسر خمینی، هموار کند، برنامه ریزی شده باشد.

یعنی اینبار نیز ممکن است علی خامنه ای خود بمثابه محلّلی پیر و فرتوت، اما بسیار با تجربه در حذف خونین رفقای پیشین و رقبای پسین خویش، همه امور را تحت نظر خود در آورده و از آنها سوء استفاده کند.

این امکان نیز وجود دارد که اینبار خامنه ای با این حیله گری که امامت نیز برای ائمه اطهار ارثی بوده، قضیه موروثی بودن جانشینی پسر خود را حل کند.

در این صورت اگر سید مجتبی به جای پدرش، علی خامنه ای، بقول محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی، احتمال دارد، کناره گیری کند. مقام رهبری را به پسرش، سید مجتبی، واگذار کند.

در این حالت بایستی از هم اکنون، هر دو پدر و پسر، به سرعت به حل مسائلی بپردازند تا مانع از سرنگونی خویش توسط جنبش همگانی مردم قرار گیرند. مردمی که اینبار بخاطر بیشمار فسادها و جنایتها و خیانتهای حاکمیت فردی علی خامنه ای، به شدت خشن و بی پروا شده اند.

شاید بتوان گفت که خود سید علی خامنه ای، بر خلاف برخی از شایعات، از جانشینی سید مجتبی راضی تر باشد. به همین دلیل همانگونه که قبلا نیز ذکر شد، برای جانشینی بدون دردسر فرزندش، از قبل نیروهای جبهه مقاومت ( نیروهای نیابتی خود ) در منطقه را تا جایی که توانسته، با همکاری اسرائیل و با توطئه و خدعه های گوناگون، تضعیف نمود. طوریکه حتی این روزها بخوبی میتوان مشاهده کرد که آمریکا نیز به کمک و یاری او آمده، و مابقی نیروهای جبهه مقاومت را دارد از بین میبرد.

در ضمن برای رسیدن مجتبی به جانشینی، سید ابراهیم رییسی که خود را یکی از مدعیان رهبری میدانست به کوه زده شد و از شر او رها شدند. به نظر نگارنده، تصفیه های دیگری نیز صورت خواهند گرفت شبیه به کشتن رازینی و مقیسه و…

در این رابطه ضروری است به بخش هایی از مصاحبه یورو نیوز با عبدالرضا داوری  تاریخ انتشار ۲۲/۰۹/۲۰۲۴ توجه فرمایید:

آقای داوری، ویدئوی منتشر شده از سوی مجتبی خامنه‌ای را حاوی نوعی اعتراض می‌داند و برخلاف باور رایج، معتقد است، مجتبی خامنه‌ ای مخالف اصولگرایانی نظیر جبهۀ پایداری و اطرافیان سعید جلیلی است. ایشان میگوید:

« … شما اگر تاریخ حوزه‌های علمیۀ تشیع را بررسی کنید، تعطیل کردن کلاس توسط مراجع تقلید یا مجتهدین غالبا واجد جنبه‌ های اعتراضی است. یعنی آن روحانی در اعتراض به بعضی از رویه‌ ها، کلاس درس خودش را تعطیل میکند.

قاعدتا تعطیل شدن کلاس‌های درس آیت ‌الله سید مجتبی خامنه‌ای، که جزو کلاس‌های پررونق حوزه هم بوده – با توجه به اینکه ایشان در درس خارج فقه حدود ۷۰۰ طلبه داشته و حدود ۱۵ سال هم کلاس‌هایشان برگزار شده – به نظر میرسد که واجد جنبۀ اعتراضی است.

… به نظرم می‌رسد آقای مجتبی خامنه‌ ای به بعضی رویه‌ها معترض باشند. وقتی میگویند من بدون اطلاع پدرم این تصمیم را گرفتم، معنایش این است که میخواهند در این کنش اعتراضی، استقلال رویۀ خودشان را در قبال رهبر انقلاب برجسته کنند.

… به نظر میرسد که شاید نوع نگاه آقا مجتبی اساسا یک اعتراض فرایندی است. البته من این حرف را مبتنی بر تحلیل خودم بیان می‌کنم. آیت ‌الله سید مجتبی خامنه‌ای به شدت نسبت به جریان‌های بنیاد گرا و ضد توسعه موضع منفی دارند. کسانی که از نزدیک با ایشان کار کرده ‌اند، این نکته را به خوبی می‌دانند.

… مثلا آقامجتبی یکی از مخالفان جدی ریاست جمهوری احمدی‌ نژاد در سال ۱۳۸۴ بود. حتی پیش از آن هم که آقای احمدی ‌نژاد شهردار تهران شده بود، ایشان موضع مثبتی نسبت به احمدی‌ نژاد نداشت. در ادوار مختلف هم همیشه مخالف شاخص‌ها و ملاک‌ هایی بوده که جریان بنیادگرا در ادارۀ کشور داشته است.

… شاید یکی از دلایل اعتراض ایشان از طریق تعطیل کردن کلاس‌هایشان، تداوم نفوذ جریان بنیادگرا در بعضی ارکان کشور است. البته این تحلیل شخصی من است و در این مورد در حال خبر دادن نیستم. حرفم مبتنی بر فهمی است که در این دو دهه از رفتار حاکمیت در جمهوری اسلامی پیدا کرده‌ ام.

… آیت‌الله مجتبی خامنه ‌ای با روی کار آمدن تیپ‌ هایی معتدل و میانه‌ رو مانند پزشکیان و قالیباف کاملا موافق هستند و حمایت میکنند و در مقابل، به شدت با قدرت گرفتن بنیادگرایان، جبهۀ پایداری و تیم جلیلی مخالفند. »

شایع شده در روزی که ویدئوی انصراف سید مجتبی خامنه ای از ادامه کلاس های درسش منتشر شد، خبری در کانال ‌های تلگرامی و فضای مجازی نیز به نقل از آیت ‌الله محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر جمهوری اسلامی، منتشر شد. دال بر اینکه علی خامنه‌ ای تمایلی به ادامۀ رهبری ندارد و در جلسات شخصی بارها اعلام کرده است که به خاطر وضعیت جسمانی احتمالا تا چند ماه آینده استعفا می‌کند.

خبری که البته تکذیب شد. ولی همزمانی انتشار آن خبر و این ویدئو، عجیب به نظر می‌رسد.

البته باید به این نکته هم اشاره کرد که یکی از همرزمان سید مجتبی خامنه ای، آقای عباس پالیزدار و همچنین عباس زاده مشکینی، در مورد جانشینی سید مجتبی خامنه ای نیز بیاناتی داشته اند.

ب:

کودتای برخی از نیروهای سپاه در معیت برخی از روحانیون

برخی از سرداران سپاه با توجه به عقب گردهای علی خامنه ای، یعنی رهبری در برابر جریانات سیاسی، چون جلوگیری از قانون حجاب اجباری، مذاکره با آمریکا، تنها گذاشتن جبهه مقاومت، یعنی نیروهای نیابتی خود، و بخصوص اصرار بر جانشینی مجتبی یا مسعود خامنه ای، نیروهایی که به قول اقای محمدی قدرت زیادی هم دارند، دست به کودتا زنند.

ج:

 کودتای نیروهای نظامی بدون دخالت روحانیون

دسته اوّل:

از سوی برخی نظامیان سپاهی فاسد و رانتخوار که حاضر نیستند قدرت را به دیگران حتی اگر سید مجتبی یا سید مسعود، فرزندان خامنه ای باشند. واگذار کنند.

دسته دوّم:

از سوی برخی از نیروهای سپاهی که جزء نیروهای جنگ طلب می باشند. این دسته خامنه ای را مسئول از دست رفتن قدرت خویش در منطقه می دانند.

چرا که به دلیل عدم حمایت از حزب الله، حماس، فرار بشار اسد از سوریه، از دست دادن حشد الشعبی و دخالت نکردن در بمباران یمن، خامنه ای را مقصر می دانند.

این دسته  فکر می کنند، در صورت برکناری سید علی خامنه ای، آنها جایگاه و مقام خودشان را برای همیشه از دست خواهند داد.

دسته سوم:

از سوی برخی از سران ارتش که همواره مورد تحقیر خامنه ای و نیروهای سپاه قرار گرفته اند.

سران ارتش معتقدند که غالب سرکرده های سپاه بدون طی کردن مدارج تخصصی نظامی با دریافت درجات بالای نظامی، مانند سرلشکری، سرتیپی، و… همواره بر ارتشیان فخر فروخته اند. این سران ارتشی در بسیاری مواقع مخالف قدرتنمایی سپاه، بخصوص در پایان جنگ ایران و عراق بوده اند.

زیرا که کلیه امکانات کشوری و لشکری نظام تابع سید علی خامنه ای است. و از طریق او در اختیار سپاهیان قرار گرفته است. تا با داشتن این امکانات به دروغ نشان دهند، اگر در جنگ ایران و عراق سپاه نبود، ایران از دست میرفت.

این نمایشات جعلی و مسخره هزاران بار در برنامه های گوناگون رادیویی، تلویزیونی، کتابها، ویدئوها، سریال ها، و فیلم های سینمایی و… در رسای نیروهای سپاهی به نمایش گذارده شده و میشوند.

 در حالی که به جرات می توان گفت حتی ۱۰ درصد از ان امکانات در اختیار نیروهای ارتشی قرار نگرفته است. تنها به برخی از امرای ارتش که در رسای خامنه ای سخن رانده و میرانند، مانند صیاد شیرازی و… می پردازند.

احتمال پنجم:

انقلاب مردمی، فروپاشی سریع نظام ولایت مطلقه فقیه و در نهایت براندازی، که مشکلات خاص خود را دارد و احتمالا کشور را سالها درگیر مسائل داخلی خواهد کرد.

در صورت برملا و نمایان شدن هر شکلی از دستاورد های مذاکره خامنه ای و ترامپ، شاید زمینه ای برای انقلاب به وجود آید، که برخی از نیروهای سیاسی داخلی و خارجی از ایرانیان به آن اشاره می کنند. ( مانند شعارهایی که برخی از سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، جدایی طلبان و… سر میدهند. )

اما این نیروها نمی دانند که انقلاب در شرایط فعلی، آنهم بدون به وجود آمدن تشکیلاتی ملی و غیر وابسته که بتواند آنرا کنترل کند، بسیار خطرناک خواهد گشت.

در اینصورت هر حرکتی که به فروپاشی بدون اندیشه و برنامه ریزی شده آماده سازی شود، کشور را به مخاطره جدی خواهد انداخت و موجب از هم گسستن انسجام داخلی میگردد.

بدینصورت که از هر گوشه کشور گروهی، دسته ای و فردی سر بر خواهد آورد و ادعای تسلط بر بخشی از کشور را خواهد کرد. در نتیجه به درگیری ها و جنگ هایی کشیده میشود که به نظر سالها به درازا خواهد کشید.

بخصوص اگر برخی از کشورهای همسایه نزدیک و یا دور از ایران، بخواهند با حمایت از برخی گروهها و دسته ها و افراد برخیزند. در ان صورت وضعیت کشور ایران به کشورهایی چون لیبی، سودان، سومالی، بدل خواهد شد. طوریکه ایران را از حالتی که هم اکنون در ان قرار دارد، بدتر خواهد کرد.

به همین دلیل در صورتی که خواستار بهبود شرایط زندگی مردم در ایران باشیم، باید برای گذار از حاکمیت فعلی، با ایجاد تشکیلاتی ملی، غیره وابسته و آزادیخواه این آمادگی را فراهم سازیم تا بتوانیم دولت ایران را از دست باندها و بیت و یاران سید علی خامنه ای و نظامیان نزدیکان به او، بدون خشونت، درگیری و جنگ داخلی رها کنیم. آنگاه قادر خواهیم گشت به تدریج به بازسازی و مرمت ویرانیهایی که بدست این نظام ایجاد شده، بشکل همگانی اقدام نماییم.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید