back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هامعنی پیامهای آقای خمینی به آمریکا از دید بنی صدر

معنی پیامهای آقای خمینی به آمریکا از دید بنی صدر

banisadr6عصر جدید: نظر شما در باره افشاگری بی بی سی در باره ارتباط آقای خمینی با آمریکا در قبل از انقلاب و تکذیب آقای خامنه ای چیست؟

برای شنیدن مصاحبه اینحا را کلیک کنید.

بنی صدر: شهادت زمان بی خدشه است. کودتای خرداد 60 سه دلیل داشت. یکی سازش پنهانی با گروه ریگان، دیگری ادامه جنگ زیرا زیرا بنا بود در تاریخ 24 خرداد 1360 گروه غیر متعهدها وارد ایران می شدند و پاسخ صدام را می آوردند. یعنی اگر کودتا یک هفته به تاخیر می افتاد یک نسل فربانی نمی شد و 8 سل جنگ ادامه پیدا نمی کرد و بقول خودشان 1000 میلیارد دلار هم زیان وارد نمیشد. به تازگی فیلمی از خرمشهر دیدم که هنوز آثار جنگ در آن شهر پا بر جاست! عامل سوم کودتا هم آن 9 دلیلی بود که در مجلس قلابی (چون انتخابات ان قلابی بود) اقامه کردند بر ضد بنی صدر: که طرفدار حقوق بشر است! مخالف ولایت فقیه است! موافق دمکراسی است! مخالف نهاد های انقلاب است! و… بدین خاطر بود که اصلا پذیرفتم که از ایران خارج بشوم چرا که دیدم صحنه اصلی برخوردها در بیرون مرزهای ایران است. یک سازش پنهانی با دستگاه ریگان و بوش انجام گرفته است و اینها نگران بودند که اگر جنگ تمام شود و ان سازش علنی بشود، بکلی اعتبار ان ها نابود خواهد شد و دیگر اعتباری نخواهند داشت و باید شر خود را از سر مردم ایران و دولت قانونی و حقوق مدارکم کنند! این شد که آن 3 نفر پیش آقای خمینی رفتند که اگر بنی صدر جنگ را تمام کند، سوار بر تانک های خود به تهران خواهد آمد و دیگر شما هم حریف ایشان نخواهی شد! واو را به کودتا برانگیختند. وقتی من وارد خاک فرانسه شدم به خبرنگاران اولین جمله ای را که گفتم این بود: من برای افشای روابط ارگانیک بین خمینی وریگانیسم به فرانسه آمده ام. از آن روز تا به امروز هر چه سند منتشر شده  گویای روابط پنهانی است که آقای خمینی و دستیاران او یعنی آقای خامنه ای و آقای بهشتی و آقای هاشمی رفسنجانی با امریکائی ها و انگلیس ها داشته اند. حال توجه کنید که آن سخن من در بدو ورود به فرانسه به واقعیت پیوست: اکتبر سوپرایز، ایران گیت، که خود در افشای آن نقش تعییین کننده داشتم. در مورد اکتبر سوپرایز ابتکار افشا با من بود و در مورد ایران گیت آقای منتظری در داخل و من در خارج، چون بخشی از اطلاعات از طریق ایشان به من رسید را افشا کردیم، و ایران گیت های دیگر چرا که تنها ایرانگیت امریکائی نبود. ایران گیت انگلیسی بود که سبب شد که آلن کلارک به دادگاه احضار شود و دردادگاه بگوید که جنگ ایران و عراق در سود و منافع غرب و انگلستان بود و ما به همین علت اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم. اگر دادگاهی نبود، چنین جمله ای هم گفته نمیشد. گرچه بعدها این واقعیت در نامه الکساندر هگ  نخستین وزیر خارجه آقای ریگان، هم نقش چراغ سبز امریکا و انگلیس در مورد جنگ آمد. بنابراین سندها متعدد شد.

حال سند جدیدی بیرون امده است. در آنچه مربوط به آقای کارتر است، جدید نیست! برای اینکه محتوی آن مدارک را اقای گری سیک در کتاب خود انتشار داده بود و من هم در کتاب سیاست امریکا در ایران همان متن را آورده ام. بعد نیز خود سند منتشر شد. پس این قسمت مدارک چیز تازه ای نیست. بعد هم آقای یزدی تفسیر آن را در کتاب خاطرات خود انتشار داد. اما آنچه در مورد آقای کندی انتشار یافته، تازه و جدید است. سند میگوید در آبان ماه  یعنی زمانی که آقای خمینی از توقیفگاه خود رها میشود و به خانه آقای روغنی میرود، در آنجا توسط حاج میرزا خلیل کمره ای به آقای کندی پیام میدهد که منافع امریکا در ایران را میپذیریم و حضور امریکا را هم برای مقابله با خطر روسیه هم مقبول ایشان است. حال ایشان از زندان به خانه مرحوم روغنی رفته است و این ابتکار که چنین پیامی را به کندی بفرست چه معنای داشته است؟ دیدم که بعضی از این انسان های منتظر فرصت، گفته اند که ایشان از همان موقع نقشه داشته است و بدنبال توافق امریکا با خودش بوده است تا اینکه بتواند نقشه خود را اجرا کند. اینطور نیست. در آن زمان ایشان نقش وسیله برای اقای علی امینی بوده است. آقای خلیل کمره ای، امام جماعت مسجد فخر الدوله بود، مسجدی بود که مادر دکتر امینی ساخته بود و از روی علاقه به آقای کمره ای ایشان را امام جماعت آن مسجد کرده بود. آقای کمره ای با خانواده امینی ارتباط نزدیک داشت. آقای امینی را هم آقای کندی به شاه تحمیل کرد و مدتی نیز نخست وزیر ماند ولی زیر فشار شاه نتوانست دوام بیاورد و استعفا داد. بعدعلم جای او را گرفت و جنبش 15 خرداد پیش آمد و آقای خمینی دستگیر شد. بنابر این هنوز آقای امینی امیدوار بود که کندی دوباره، شاه را ناگزیر کند تا وی به نخست وزیری برگرداند. پس لازم بود که به امریکای ها نشان بدهد و یا وانمود کند که در جامعه دارای تکیه گاهی است که شاه ازآن تکیه گاه محروم است. این پیام دادن بیشتر اهمیت برای آقای امینی داشته و نه آقای خمینی. همه تقریبا آقای خمینی را میشناسند، او کسی نبود که ابتکاری در کار بیاورد و همیشه واکنش گر بود. باید از آقای خمینی خواسته شده باشد و او قبول کرده باشد و چنین پیامی داده باشد. حال آقای خامنه ای  گفته است: امریکای که هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس را مورد هدف قرار داده است، آیا نمیتواند سند بر ضد امام جعل کند؟! ما هیچ نفهمیدم که ربط بین این دو در چیست؟ این سند در سال 2005-2008 در معرض مطالعه قرار گرفته و بیرون آمده است، وکسی به آن توجه نکرده است. حال بی بی سی سند را پیدا کرده و طرح کرده، زمان خوبی را هم انتخاب کردند چون مراسم سالروز مرگ آقای خمینی است. خوب آقای خامنه ای راست میگوید؟ خیر. دروغ آشکاری می گویند. چرا؟ اولای توضیحاتی که من دادم اهمیت این موضوع را می گوید  که آقای خمینی چرا همچه پیامی داده است. و ثانی به اینکه، چند ماه قبل از انقلاب، آقای امینی عین همین پیام را توسط آنهایی که به تقدم آزادی بر استقلال قائل بودند برای آقای خمینی در نجف داده بود، که شما به امریکایی ها تعرض نکنید، به آنها اطمینان بدهید که منافع آنها محفوظ است، آنها با تحول در ایران موافق می شوند و به اصطلاح جلوی استبداد شاه را می گیرند. البته آن وقت هم بعد از کودتا در افغانستان بود و امریکایی ها نگران بودند یک همچه کودتایی هم در ایران رخ بدهد. بنا براین وقتی آن تکرار شده و انجام شده. آقای خمینی چه وقت مطمئن شد که ما هر چه می کشیم از این امریکا است؟ بعد از این که حاکم شد؟یا  قبلا نمیدانست؟ چطور شد که در نجف یک کلمه راجع به اینکه این امریکا شیطان بزرگ است و هر چه مصیبت داریم  از امریکا است نگفت؟ حتی در اینجا در نوفل لوشاتو در تاکید به اینکه در باره استقلال باید موضع صریح گرفته شود و انقلاب نسبت به امریکا باید موضع دقیق و صریح داشته باشد، و ما جواب سئوالها که خبرنگاران می کردند را با توجه به این تهیه می کردیم، مشکل داشتیم با اینکه ایشان موضع صریح بگیرد، من نمیخواهم وارد این بحث بشوم که تازه باید مراقب آنچه که او می گفت باشیم تا هنگامی که انتشار پیدا می کند این قسمت از نوار پاک نشود. خوب ،حالا ببینیم از پیام به ایشان در نجف و رفتار ایشان تا برسیم به ایران،بعد گروگانگیری که طرحی بوده که حزب جمهوریخواه در امریکا تهیه کرده بود و در ایران اجرا شد به عنوان انقلاب دوم. یاد آور می شوم که آن کودتا بر علیه بنی صدر را آقای خمینی گفت کودتای سوم و بزرگ تر از دو تای اول! دقیقا بابت اینکه ایشان  خط وابستگی که ما به آن می گفتیم خط سید ضیاء، را انتخاب کرده بود. به این جهت با کسی که نخستین منتخب تاریخ مردم ایران بود و نمایندگی می کرد از جنبش های ایرانی که همه بر اصل استقلال و آزادی انجام گرفته بودند، کودتا بر ضد او را می گفت بزرگ تر از انقلاب اول و دوم! خوب،حالا این چه معنی داشت، آن، مال امینی را که توضیح دادم. می گویند دروغ گو کم حافظه میشود، آقای خامنه ای این پیام آقای کارتر را چه می فرمائید؟،عینا همان محتوا را دارد، عینا. در این پیام هم آقای خمینی به آقای کارتر می گوید ،ما اگر بیائیم از آقای بختیار برای شما بهتریم و واقعیت آن پیام این است، جریان نفت ادامه پیدا می کند، منافع شما محفوظ است و خواهید دید که ما برای شما بهتریم. این هم دروغ بود؟ همه اینها یک محتوا دارد. خوب، شما، آقای خامنه ای، آن کسی که رفت در واشنگتن و پیشنهاد کرد به ستاد انتخاباتی ریگان که ما گروگانها را آزاد نمیکنیم تا کارتر شکست بخورد و ریگان پیروز بشود از بستگان سرکار عالی بود. حمید نقاشان که از نزدیکان شما است در غالب فسادهایی که می کنید ایشان را هم شرکت می دهید، از کسانی بود که در گفتگو بر سر گروگانها در پاریس شرکت داشته است. این هم از نزدیکان شما بود. شما خودت هم رفتی در تبریز با آن سرهنگ امریکایی صحبت کردید که اگر ما شما را رها کنیم امریکا با ما چه رفتار می کند؟. پس، سرکار نگران خودت هستی که بگویند او که این طور بود و این هم که جانشین او است ایضا همان خط را می رود. البته این که این ها الآن انتشار می یابد یک مقدارش برای این است که زمینه را آرام آرام  آماده کنند برای اینکه حالا آن محور کردن سیاست امریکا در ایران خیلی برد ندارد. جامعه کاملا متوجه شده است که اینها دست آویز است، در ظاهر ستیز است و در باطن سازش، سند، یکی و دوتا و ده تا و صد تا نیست که تو بگوئی که آن سند جعل شده است، مال انگلیسی ها چه آن هم جعل شده؟ روسها چه آن هم جعل شده؟ فرانسوی ها چه؟ محاکمه ها چه ؟ همه اینها جعل بود؟ جعل واقعی سرکار هستی که دروغ را واجب کردید و آقای خمینی هم قبل از شما. چه میشود که مرجع تقلیدی مثل آقای خمینی،حالا این آقا که روضه خوان است و سواد ندارد، یکی خمینی برود توی این خط و ربط ها. البته این را دقیق بکنم که آقای خمینی نوکر امریکا نبود، فرق است بین نوکر و دست نشانده و معامله گر، ایشان معامله گر بود. اما خوب چرا معامله می کرد؟ برای این می کرد که به قدرت به عنوان هدف دلبستگی داشت. زمانی هم خودش را اصلا نماد قدرت تصور می کرد و دم از ولایت مطلقه فقیه زد. تمام کسانی که به قدرت تقدم می دهند، اینها ناگزیرند استقلال را درز بگیرند. شما نگاه کنید، اصلا،انسان بدون استقلال، آزادی هم ندارد. انسانی که مستقل نیست،آزاد هم نیست. خود انگیختگی یعنی،استقلال در گرفتن تصمیم و آزادی در انتخاب نوع تصمیم. حالا اگر کسی گفت استقلال بی معنی است ،خوب معلوم است این قدرت دلش می خواهد و به قدرت دلبستگی دارد. وقتی به قدرت دلبستگی داشتی،آن وقت باید بروی دنبال اسباب قدرت. خوب اسباب قدرت چیست؟ یکی و مهمترینش آن قدرتی است که بر ایران در دوره شاه سلطه داشته است ،یعنی ایالات متحده امریکا و انگلیس. مراجعه به امریکا دلیلش قدرت طلبی است. سازش بر سر گروگانها چه دلیلی دارد جز اینکه آقای خمینی میخواست قدرت خویش را در ایران بی رقیب بکند. گروگانگیری چه معنا داشت؟ چرا باید گروگانها 444 روز می ماندند؟ مگر نمی گفت ما اینها را نگه میدارم، تا این رژیم که تثبیت شد رهایشان می کنیم، پس قدرت می خواست. ایران گیت چرا شد؟ چرا جنگ،شد جنگ هشت ساله؟ چطور شد آقای خمینی جواز خرید اسلحه از اسرائیل و واسطه شدن اسرائیل در خرید اسلحه را داد؟ اینها همه دروغ است؟ آقای منتظری قائم مقام بود و قربانی افشای ایرانگیت شد. این دلیلی جز قدرت طلبی ندارد. مشکل آقای خمینی این نیست که تنها یک پیام محرمانه به آقای کندی داده است و بعدش همان مزمون را به آقای کارتر گفته است. مشکل ایشان این است که دین را وسیله قدرت کرد. انقلاب را وسیله قدرت یابی کرد. در واقع برای قدرت یابی  هم به دین و هم به انقلاب خیانت کرد. جنایت ها نشد که کرد. حالا دیدم نوه اش طلبکار شده است. چهار هزار نفر در طی سه شب را کشتند می گوید مدیریت فرمودند آقای پدر جد ایشان!اگر نه، ایران این امنیت را نداشت! امنیت را شما ها دارید،تازه شما ها هم ندارید همین امروز نگذاشتند آن برادر بزرگترش صحبت کند. امنیت را مردم ایران ندارند.نه امنیت قضائی دارند، نه امنیت اقتصادی دارند ،نود و پنج درصد این مردم دلهره معاش دارند که خرجشان تامین می شود یا نمیشود؟نود و پنج درصد! خودشان می گویند. نه امنیت اجتماعی  دارند،نه امنیت فرهنگی دارند،هیچ امنیتی ندارند. شما دارید،البته در حدی دارید که مجیز این آقای روضه خوان را بگوئید و الا اگر بخواهید زیاد و کم حرف بزنید آن وقت معلوم میشه شما امنیت داری یا نداری. ببینید کار به کجا برسه که، تازه معلوم شد به آقای خامنه ای وحی هم میشود سقوط رو ببین، چون شما نمیتوانی برای شرکت در جنگ سوریه توجیح عقلانی ارائه بدهید به این دروغهای کثیف متوصل میشوید که خداوند وحی کرده به آقای خامنه ای که قشون بفرسته سوریه. خداوند مگر این توانایی را نداشت که مانع از جنگ سوریه بشود تا به این آقا هم وحی نکند که جوانهای ایران را بفرسته آنجا کشته بشوند، پولها را از مردم ایران دریغ کند اونجا خرج کند! خداوند اگر قرار بود که به جبر مسائل دنیا را حل وفصل بفرماید که میشد مثل سرکار. میگفت که این آقای مستبد یعنی آقای اسد نباشد یک آدمی باشد معقول دولتی باشد حقوق مدار زندگی مردم سوریه را تامین کند، اینها هم شهروند حقوقمند باشند، و با هم زندگی کنند جنگ و ویرانی هم نباشد، حتمن لازم بود یک همچه جنگی بشود؟ اون کشور ویرانه بشود؟ وحی بکند به آقای خامنه ای که نکنه شما در ویران کردن و نابود کردن اون کشور سهیم نباشی برو شما هم سهیم باش! کار شما به اینجا رسیده، اینقدر خالی شده رژیم شما از اسلام ولایت مطلقه فقیه؟ اینقدر ازعقلانیت خالی شده که حالا متوصل میشوید به اینکه چنین بگویید؟ بله خداوند فرموده به زنبور عسل هم وحی میکند، اما خدا حقه و از خدا جز حق صادر نمیشود، وحی هم حالا من نمیخوام وارد بحث حق بشوم اما یک در میلیون اینکه به آقای خامنه ای وحی شده باشد نیست. اگر خداوند اراده میفرمود به این آقا وحی کند میگفت آقا شما این ادعای دروغ را رها کن، این همه زیان به دین وارد نکن، این همه زیان به بندهگان من وارد نکن و شرم کن از اینکه خود را ولی مطلق مردم ایران بدانی، رها کن برو اگر قرار بود وحی کند اینرا میگفت، قدرت است که طرز فکر راهنما، اندیشه راهنما را از خود بیگانه میکند، میبینی تا کجا کرده هیچ دیگر برایشان باقی نمانده اگرمانده بود

دیگر احتیاج نداشتند متصل به این دروعهای یی مزه بشوند، که بگم کثیف گفتم، مگر این قدرت طلبی آقای خمینی را هم عاجز نکرد. حالا هنوز صبر کن که باز هم از این باغ هنوز بری خواهد رسید همچی نیست که تمام شده. خوب این پیام را آمیرزا خلیل کمره ای به آمریکایی داده، خودش که نرفته به آمریکا، واشنگتن بده به آقای کندی که، داده به سفارت آمریکا پس در باره آقای خمینی همون وقت هم که سفارت آمریکا را گرفتند گفتن که اسنادی راجع به خود آقای خمینی بوده اینها کجایند ؟ حالا در آن مقدار اسنادی که منتشر شده و من تماما خواندم و بررسی کردم و تجزیه تحلیل کردم و یک جدولی هم ترتیب دادم، بله آمده که آقای خمینی را کسی که. اضر به سازش و عمل در خط و ربط امریکا میشود، خوب شما مگر اون اسناد را انتشار ندادید اونا هم دروغ بود؟ آقای خامنهای از همه این اسناد فقط این یکی دروغ بود؟ آخه یک دروغی بگو که مرغ پخته هم خندش نگیره، بله باید منتطر بود که باز هم زمان شهادت بدهد.

 و از سخن نتیجه بگیریم، مردم ایران باید توجه بکنند که در قرن بیستم میلادی سه تا جنبش کردند، خوب از توی این جنبش اونایی که شناخته شده بودند بر مردم اونا زیان و خطری برای اون جنبشها نداشتند و تاریخ ثبت نمیکنه که اینها زیانی به جنبش رسانده باشند، اما اون نا شناسها زیان رساندند، من در “خیانت به امید” اشتباه های خودرا شرح کردم از جمله یکی اش همین است که ما باید آقای خمینی را شناسایی میکردیم و نکردیم. ناشناخته این در میاد، و بعد دم از ولایت مطلقه فقیه میزند و این وضع اقتصاد کشور است واین جنگ هشت ساله است، هر چه نگاه بکنی کارنامه سیاه، اون جنایتها و اون فسادها و تنها دراون دوره آقای خمینی صد ملیارد دلار گم شد یک قلم، حالا که گفتم جنگ هشت ساله که هزار ملیارد دلار هم اونجا زیان زد یک نصل ایرانی هم قربانی شد، ناشناخته یک آدم شناخته ولو معجزه بلد نباشه بهتر است تا ناشناخته مدعی معجزه، پیامبر شما هم اول شناخته شد به امین، به صادق، آخه مگه میشه اینجور؟

 این انتقاد به خود من هم وارده که من قبول کردم همانوقت در “خیانت به امید” یکی از اشتباهات همین بود، خوب اشتباه برای چه میگن برای این میگن که تجربه بشود و تکرار نشود. آقای خمینی که اینجوراز آب درآمد، اینها هم که او آورد بر سرکار اونها هم برای شما مردم ایران شناخته شده نبودند، خوش مزه است امروز گوش کردم این آقای خامنه ای میگفت ممکنه یک جوانی از من انقلابی تر باشد، من تردید ندارم که این آقا هنوز نمیداند انقلاب چیست و انقلابی کیست چون اکر میدانست که دم از ولایت مطلقه نمیزد بانی این بحران اتمی و خیانتها و جنایتها وفسادها نمیشد. در همه اینها این آدم شرکت داشته، هم در دوره آقای خمینی و هم بعد که خودش تصدی داشته، کسی بداند انقلاب چیست و انقلابی کیست این کارها را میکنه که این آقا میکند؟ ازدید او انقلابی یعنی سرکوبگر آقای خمینی گقته بود حفظ نظام اوجب واجباته، به عنوان اینکه ما حفاظت از نظام میکنیم تقلب در انتخابات بکند، دروغ بگوید، دزدی بکند، عرض کنم خیانت در امانت بکند، به کشور خیانت بکند، هر کار دیگر هم لازم بود اگر کشور هم به باد داد، داد، الا این اوجب واجبات حفظ بشود، انقلابی از دید او اینه. ولی در واقع این ضد انقلاب است، ضد ایران است، ضد اسلام است، ضد فرهنگ ایران، ضد تاریخ ایران است به مثابه تاریخ یک ملتی که توانسته در این سرزمین حیات را مقهور اراده خویش بگرداند، این ضد حیات است، اینکه آقای خمینی پیام داده یک معامله ای  خواسته بکنه خود به خود بی اهمیت نبود اما اهمیتش درست فهمیده نمیشود. کسانی که قدرت را هدف میکنند و ناشناخته هم هستند البته خطرناکند  امیدوارم که این تجربه به کار نسل امروز بیاد شناخته شده را مردم ایران باهاش مشکل پیدا نمیکنید البته خود ایرانیان این همین کار را میکردند در مورد این مراجع تا اینها هشتاد سال عمر پیدا نمیکردند که دیگه به قول پدر من که میگفت مرجع که نود سالش که شد آنوقت قبولش میکنند چون دیگه مطمئن هستند ویرانکری ازش ساخته نیست ولی خوب تنها این مورد نیست در قلمرو سیاست هم ناشناخته ها چه در مورد انقلاب مشروطه چه در جنبش ملی کردن نفت چه درانقلاب پنجاه وهفت اینها هر سه نوبت عامل باز سازی استبداد، اسبتداد وابسته در ایران شدند، امید که مردم ایران این بار تجربه انقلاب را ادامه بدهند تا پیروزی و مانع استبداد را از میان بردارند و نا شناخته هارا نخست به امتحان، به ابتلا و اهمیتش اینه من خوشوقتم و مفتخرم که ناشناخته هایی را به امتهان کشاندم از جمله همین آقای خمینی، این آدمی که در نوفلوشاتو میگفت خمینی دنبال مردم است و مردم مشارکت خواهند کرد در رهبری امور خویش، ولایت با جمهور مردم است، پای امتحان که آمد گفت، چنان خود را با قدرت اینهمانی به اصطلاح یکی دید که گفت اگر سی و پنج میلیون بگویند بله من میگویم نه، این آزمایش و ابتلا به یمن ایستادگی ما بود بر حق، همین کار را با گروه های دیکر کردیم بیخود نیست که مثلث زور پرست شب و روز ناسزا میگویند اونها به جای اینکه خودشانرا اصلاح کنند به من ناسزا میگویند چرا من وسیله شده ام که اونها شناخته بشوند من این کار را کردم که نصل امروز و نسلهای آینده از این زور پرستها راحت بشوند.

 شاد و پیروز باشید.

 

رادیو عصر جدید ، جمعه ۱۴ خرداد ۹
از گفتگوی رادیو عصرجدید با آقای بنی صدر 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید