back to top
خانهنویسندگانرمزگشایی سخنان سرداران سپاه و ژنرال‌ های جنگ روانی/ مردم انقلابی ایران...

رمزگشایی سخنان سرداران سپاه و ژنرال‌ های جنگ روانی/ مردم انقلابی ایران به‌ هوش باشیم! از علی صدارت

 

تاریخ ایجاد در جمعه, 30 تیر 1402

جنگ روانی، مادر همه‌ ی جنگ‌ها است!

ولی تنها جنگی است که ما مردم، توانایی و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود و سایرین را داریم!

جنگ روانی را اطلاعاتی‌های رژیم، در «اتاق‌های فکر» امنیتی‌ها، برای روایت‌سازی و روایت‌پردازی، برای پروپاگندا و مغزشویی، برای جاانداختن «رضایت» در لایه‌های مختلف مردم، مدیریت می‌کنند. از جمله روش‌ها این است که موضوعات مهم را شناسایی و بررسی نمایند. سپس این موضوعات و حوادث، از نظر فوریت و اهمیت، اولویت‌گذاری می‌شوند، در مورد نحوه‌ی انتقال آن‌ها به مردم، تصمیم‌گیری می‌شود، واژه‌های کلیدی خاص، انتخاب می‌شوند، این مفاهیم و کلیدواژهها، به صورت دستورالعمل، به مقامات ابلاغ می‌شوند، و سرانجام مهره‌های مختلف در رژیم، بعد از دریافت این دستور، با استفاده از واژه‌های کلیدی، در موقعیتهای متعدد، آن روایت‌ها را به مغزهای خاکستری، حقنه می‌کنند.

روش‌ها همان روش‌هایی هستند که شکنجه‌گران و بازجوها («بازجوهای خوب» و «بازجوهای بد») در داخل زندان‌های سیاسی، برای «شکستن» هموطنان در بند ما بکار می‌برند (۱)، (۲)، (۳)

غنای وژدان احساسی-روانی، چه در یک فرد، از جمله در خود، و چه در یک جمع و از جمله ملت، برای برون‌رفت از انفعال، و برای مشارکت در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر، از اهمیت بسیاری برخوردار است (۴)، (۵)، (۶).

در هفته‌ ها و  روزهای اخیر، شاهد موج جدیدی از حمله‌های جنگ روانی، توسط مهره‌های مختلف رژیم، در رده‌های متفاوت قوای لشکری و کشوری بوده‌ایم.

در ظاهر، مناسبت‌های اجرای این دستورالعمل‌ها، یکسان نیستند و تفاوت‌های فراوان دارند. ولی اظهارات مهره‌های مختلف، به شکل عجیبی مشابه، و بلکه یکسان هستند. همه باید یک مفهوم را انتقال دهند، و البته هدف، رام کردن، و «شکستن» و منفعل کردن لایه‌های مختلف مردم است.

شایع‌ ترین این نوع تزویر ها، نشاندن واژه «عفاف» در کنار «حجاب» بوده است!

برای مثال در این رابطه، سخنانی از فقط چهار نفر از مقام‌ های ارشد سپاه پاسداران را برای مثال می‌ آوریم:

حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران

علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران،

مهدی سیاری، جانشین فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران،

اسماعیل کوثری، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی، که تا پیش از ورود به مجلس جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در قرارگاه ثارالله، قرارگاه امنیتی سپاه پاسداران در تهران بود،

حافظان و گردانندگان رژیم، همان روشهای جنگ روانیِ شکنجه‌گران و بازجوها در داخل زندان‌ها را به‌کار می‌برند. افراد فوق، و افرادی دیگری مانند رادان، و… نقش «بازجوهای بد» و ستون‌های داخلی حافظ قدرت را بازی می‌کنند.

نقش «بازجو های خوب» را کسان دیگری ایفا می‌ کنند:

۱- در داخل کشور، نقش «بازجوهای خوب»، توسط افرادی مانند بهزاد نبوی و محمد خاتمی و شرکا، و سایر افرادی که هنوز «اصلاح‌ طلب» و یا «تحول‌ طلب»، و یا حتی افرادی که «اصول‌ گرا»هستند و پای قدرت‌های داخلی را به میان می‌آورند ایفا می‌گردد. اگر یک حداقل لازمی از ما مردم، در تجاوز به حقوق، در برهه‌هایی چون سال‌های ۱۳۷۶، و ۱۳۷۸، و ۱۳۸۸، از امثال این‌ها دنباله‌روی نمی‌کردیم، از آن زمان تا اکنون، پیوسته سرنوشت‌های بد و بدتری را، برای خود نساخته بودیم، و چه بسا که در این زمان، سقوط فیزیکی رژیم را پشت سر گذاشته بودیم.

۲- در خارج کشور، نقش «بازجوهای خوب»، توسط افرادی مانند پهلوی و«سلبرتی»ها و شرکا ایفا می‌شود، که پای قدرت‌ های خارجی را به میان می‌آورند، و یا می‌خواهند مشکلات ایران از طریق آن‌ها حل شود. اگر یک حداقل لازمی از ما مردم، در تجاوز به حقوق، در برهه‌هایی چون رسوایی‌های «توییت‌گیت» و «وکالت‌گیت» و «همبستگی‌گیت» و «منشورگیت» از امثال این‌ها دنباله‌روی نمی‌کردیم،  جنبشی که جرقه آن را بعد از قتل دولتی مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ زدیم، از آن زمان تا اکنون، سرنوشت‌های بد و بدتری را، برای خود نساخته بودیم، و چه بسا که در این زمان، سقوط فیزیکی رژیم را پشت سر گذاشته بودیم.

این سلطه‌ مداران داخلی و خارجی هر دو که به وضوح پشت به ملت و روی به قدرت دارند، کاری به غیر از طولانی‌ تر کردن عمر رژیم نداشته‌ اند، و کاملاً واضح است که در کمترین اثرگذاری، به عنوان یک سرعت‌ گیر در بزرگراه رسیدن به استقلال و آزادی بوده‌ اند.

تصاویر از برخی دستورالعمل‌ های داخلی «ناجا» که سر واژه «نیروی انتظامی ‘جمهوری اسلامی’» است در ذیل آورده شده است [برای دیدن تصاویر به لینک ذیل مراجعه کنید: https: //alisedarat. com/1402/04/29/11612/]:

در این‌جا، در آستانه پایان ماه دهم جنبش خودجوش ۱۴۰۱، با نقل قول‌های فهرست‌وار و  گفتاوردهای این چهار «بازجوی بد»، و روان‌کاوی گفتاری آن‌ها می‌پردازیم (۷):

کلید واژه های ساخته و پرداخته شده توسط ژنرال‌ های جنگ روانی، که به قوای لشکری و کشوری ابلاغ و دستور داده شده است:

۱- عفاف و حجاب

۲- فتنه ۱۴۰۱

۳- فتنه‌گران

همه عناصر لشکری و کشوری، واژه های «عفاف» و «حجاب» را به تکرار، پهلوی هم می‌ نشانند. برخی مردمی هم که در این جبهه از جنگ روانی شکسته خورده‌اند، خود را به ابزار دست ژنرال‌های جنگ روانی مبدل کرده و کورکورانه همین را تکرار می‌کنند. غافل از اینکه «…ما چو کورانه عصاها می‌زنیم، عاقبت قندیل‌ها را بشکنیم…» از سوی دیگر، مردمی که موفق به دفاع پیروزمندانه از خود و دیگران شده‌اند، با شعارهای خودجوش و پرشعور خود، واقعیت را به‌ درستی فریاد زدند: «هیز تویی! هرزه تویی! زن آزاده منم!»

باور به حجاب اختیاری، درست در نقطه مقابل بی‌عفافی و بی‌عفتی قرار دارد. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که تمام گردانندگان و کارمندان در مؤسسات «صیغه» و «ازدواج موقت» و «خانه‌ های عفاف» در مشهد و سایر مکان‌ ها رسمی و غیر رسمی دولتی،  با حجاب‌ های سفت و سخت، و در کمال «پاکدامنی» به این فعالیت‌ های «عفیفانه»  می‌پردازند!

می‌ گوید: ‘در «فتنه ۱۴۰۱» هدف «فتنه‌گران»T «براندازی ‘جمهوری اسلامی’ بود».

اولاً می‌ گوید، «فتنه ۱۴۰۱» یعنی آن «فتنه»، چیزکی بود در ۱۴۰۱، و می‌ گوید «بود» از فعل ماضی استفاده می‌ کند، به این معنی که الان دیگر از «فتنه ۱۴۰۱» و «فتنه‌گران» هیچ اثری باقی نمانده است و یک «فتنه» ای در یک زمان گذشته‌ ای، در گذشته‌ های دور اتفاق افتاده بود و در زمان حال کاملاً از بین رفته است!

دوم اینکه، رژیم دیکتاتوری حاکم بر وطن، را «جمهوری اسلامی» می‌خوانند. واقعیت محض این است که این رژیم، نه جمهوری، و نه اسلامی است! متأسفانه، بعضی از جمهوری‌خواهان نیز، بدون توجه به روانشناسیِ گفتاری، در دام پروپاگندای رژیم افتاده‌اند. از سوی دیگر و در نقطه مقابل، عده‌ای سلطنت‌طلبِ اسلام‌ستیز، در محاورات و مکاتبات خود، این جمله را به تکرار می‌آورند: «…حکومتِ جمهوری اسلامیِ هم جمهوری، و هم اسلامیِ ایران…»

دیگر اینکه وقتی می‌گویند «هدف» این اعتراضات «براندازی جمهوری اسلامی» بود! در اینجا در مورد «هدف» هم، با تزویر، دروغی فاحش و بزرگ می‌گوید. این در حالی است که هدف کنش‌گران حق‌وند، در خیابان‌های حقیقی و مجازی، به کلی چیز دیگری بوده است. هدف فقط براندازی این مستبد و دیکتاتور نیست، هدف براندازی دیکتاتوری است. هدف براندازی ساختار استبدادی، به نحوی است که بازسازی آن در انواع شکل و شمایل‌های دیگری، ممکن نگردد.

با مدیریت این تزویر رسانه‌ای، چند دسته از مردم دچار اضطراب می‌شوند:

۱- عده‌ای جمهوری‌خواه در جنگ روانی شکست می‌خورند، که بعد از ولایت مطلقه فقیه، مبادا دوباره ولایت مطلقه سلطنت، با تزویر و پوشش «مشروطه» و یا به هر شکل دیگری دوباره بر وطن حاکم شود.

۲- عده‌ای دیگر از جمهوری‌خواهان، با پذیرفتنِ تلقینِ فاجعه‌بار بودن «جمهوری» در این چهار دهه، از جمهوری‌خواهی خود، لااقل در دل، دچار شک و تردید می‌شوند.

۳- عده‌ای دیگر از جمهوری‌خواهان که کمتر در جنگ روانی شکست خورده‌اند، به‌جای کلمه‌ی «جمهوری اسلامی» از واژه‌ی «رژیم اسلامی» استفاده می‌کنند. ولی هنوز تزویر سلطه‌سالاران داخلی و خارجی را پژواک می‌دهند که «اسلام»، همین است که این این بی‌دین‌های ذوب شده در ولایت مطلقه می‌گویند.

۴- عده‌ای باورمند به اسلام، با مشاهده‌ی ابعاد گسترده‌ی دین‌ستیزی، این اضطراب را دارند که با رفتن این رژیم، نکند دین و ایمان و اسلام هم از ایران برود.

۵- عده‌ای دین‌ستیز و اسلام‌ستیز و جمهوری‌ستیز، راه را برای خشونت‌گستری علیه دگراندیشان، هموار می‌بینند، و ابزارِ دست قدرت‌ها برای دوقطبی‌سازی جامعه می‌گردند.

توهمات «سربازان ولایت»، به عنوان نقشه‌ هایی که برای بقای رژیم در سر می‌ پروراند:

طرح‌ هایی چون «طرح ولایت» در دانشگاه‌ ها برای «جذب دانشجویان»،

«…جنگ ما با دشمن، جنگ جذب جوان‌ ها است، باید جوان‌ ها را حمایت کنیم و از آتش دشمن نجات دهیم …»،

«طرح ولایت دانشجویی» در دانشگاه،

دفاع از «اسلام»، «انقلاب» و «ولایت» و البته «با منطق»!!،

«سپاه پاسداران» در صورت هرگونه اعتراضی، «طومار» مخالفان را «در هم می‌ پیچد»!!،

«… با کسی که محاربه کند، محکم مقابله می‌ کنیم و کسی که کشور را نا امن کند، طومارش را در هم می‌پیچیم …».

«باید به عنوان سرباز ولایت بایستیم و محکم هم بایستیم؛ مشکلات هم هست، گرانی هم هست، فراز و نشیب دارد و بی‌ حجابی هم هست، چون دشمن که بیکار ننشسته است»،

با تزویر، بی‌ حجابی را به «دشمن» مرتبط می‌ کند که «بیکار ننشسته است».

در عین حال، مطالبه به‌ حق هموطنان در مورد حجاب اختیاری را، کنار فساد، زد و بند، رشوه، رانت‌ خواری، بی‌ کفایتی، بی‌ لیاقتی، خشونت، و… و در اینجا مشکلات و گرانی می‌ نشانند. در حالی‌که اعتراضات گسترده به حجاب اجباری (از جمله در میان باورمندان به حجاب اختیاری، و توسط بانوان محجبه) خواست مردم عاصی و معترض است، و هیچ ارتباطی به انواع تجاوزات گسترده رژیم به حقوق، در زمینه‌ های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و احساسی-روانی، ندارد.

دلایل «موفقیت سرکوب»:

«امداد غیبی»،

«عنایت خدا»،

(یعنی خودش اصلاً نمی‌ داند که این رژیم متزلزل، چگونه هنوز به صورت فیزیکی سقوط نکرده است!!!).

حافظ رژیم (حفظ نظام، اوجب واجبات است) می‌ گوید:

‘…از «سه ساحت مردم سالاری، دین‌مداری و کارآمدی»، آنکه در حال حاضر جمهوری اسلامی را حفظ کرده «دین‌مداری» است…‘

‘…به همین دلیل «دشمن» در اعتراضات ۱۴۰۱ «دین را هدف قرار داد»…‘

در رابطه با این سه ساحت، این «بازجوی بد»، جانشین فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران، باید بداند که:

۱- «مردمسالاری» – رژیم، در همه‌ ی زمینه‌ ها، ضد مردمسالاری است، و بنا بر ماهیت و ذات خود، یک ضرورت وجودی و حیاتی دارد که پیوسته، بر ابعاد کمی و کیفی قدرت‌ سالاری، زورمداری، و خشونت‌ گستری (خشونت در همه زمینه‌ های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، احساسی-روانی) بیافزاید.

۲- «کارآمدی» – رژیم، در هیچ زمینه‌ای، کارآمد نبوده، نیست، و نخواهد بود!

۳- «دین‌ مداری» – رژیم، در همه‌ی زمینه‌ها، ضدِ مردمی و ناکارآمد است و در واقع فقط در زمینه‌ی جنگ روانی است که هنوز می‌تواند یک دست و پایی بزند و تلاش مذبوحانه و ناپایداری از خود بروز بدهد. خودشان هم اصلا هیچ نمی‌فهمند که به چه دلیل و چگونه هنوز بر اریکه قدرت باقی مانده‌اند، و هنوز سقوط فیزیکی رژیم حاصل نگشته است! و دلیل بقای عمر استبداد با پوشش دینی را «دین‌مداری» اعلام می‌کند. خوشان به خوبی می‌دانند که «دین» آن‌ها، درست ضد دینی است که در بهار انقلاب مطرح بود.

در طی این سال‌ ها، حلقه باورمندی «دین‌مداری» آن‌ها، پیوسته کوچکتر شده است: دین، فقط در اسلام، و اسلام، در شیعه، و شیعه در باور اثنی‌عشری، و باور اثنی‌عشری در ولایت مطلقه فقیه، و باور ولایت مطلقه فقیه در معدودی فقیه که پیوسته شمار آنها به علت ریزش و حذف و یا پیری و مرگ کاهشی شتابگیر داشته است، و معدودی فقیه که هنوز قادرند تقلید و مرجعیت تقلید را ارزش‌های اصیل دین تبلیغ کنند، و تقلید و مرجعیت تقلید که پیوسته بیشتر و بیشتر توسط مردم باورمند به دین به‌خصوص جوانان زیر سوال می‌رود، و دین که به عکس آن مبدل شده و وسیله و ابزار دست «دین‌مداری» و «دین‌مداران» شده، و در خشونت و تجاوز به حقوق ناچیز شده است، و…

در حالی که «… تاکنون بیش از ۵۷۰ تن از مردم معترض از جمله ده‌ها کودک و نوجوان به دست نیروهای امنیتی ‘جمهوری اسلامی‘ و نیروهای سپاه پاسداران کشته شده‌اند و شماری از معترضان «اعدام» (بخوانید قتل دولتی) شده‌اند. همچنین نزدیک به ۸۰۰ تن از معترضان با شلیک سلاح‌های ساچمه‌‌زن نیروهای حکومتی یک یا هر دو چشم خود را از دست داده‌اند، صدها تن مجروح و هزاران تن از مردم معترض نیز بازداشت و زندانی شده‌اند…» علی فدوی، علی‌رغم تهدیدها به «پیچیدن طومار دشمن» خود را مجبور دیده است که ادعا کند که «…برای اینکه مردم آسیب نبینند سپاه پاسداران و فراجا بدون اسلحه به خیابان رفتند و کشته دادند…» چرا که می‌داند سرپیچی و نافرمانی از مافوق، در پرسنل قوای سرکوب، رو به افزایش بوده و هست. همچنین می‌داند که جایگاه رژیم و آمران و عاملان این تجاوزات به حقوق مردم، در دادگاه قضاوت افکار عمومی (از جمله در بدنه عناصر لشکری و کشوری رژیم) چقدر منفور بوده و هستند.

سلامی با بیان اینکه پس از آغاز اعتراضات سراسری «در گام اول از پیروز شدن دشمن جلوگیری کردیم و در گام دوم او را شکست می‌دهیم»، خواهان اجرای گسترده طرح‌ هایی چون «طرح ولایت» در دانشگاه‌ ها برای «جذب دانشجویان» شد.

۱- کاهش مقطعی جوشش در خیابان‌ های حقیقی را (البته از افزایش جوشش‌ ها و روش‌ های حقوقی در خیابان‌ های مجازی نمی‌ تواند حرفی بزند) به عنوان پیروزی در گام اول می‌ بیند!

۲- ابتدا مردم جان به لب رسیده را «دشمن» می‌ خواند و نمی‌ فهمد که ما مردم «در همان گام اول» پیروز شدیم، چرا که باری دیگر توانسته‌ ایم باز هم بر ابعاد کیفی و کمی اعتراضات، بیافزاییم.

۳- سپس از «گام دوم» اسم می‌ برد، ولی نمی‌ گوید آن «گام دوم» چه بوده است!

۴- دیگر اینکه اعتراف می‌ کند که در شکست دادن دشمن، علیل و ذلیل بوده‌ اند و آن را در قالب یک تهدید، و بهتر بگوییم یک توهم «گام دوم»، و به آینده، موکول می‌کند.

۵- به هر حال نمی‌ فهمد، که منقلب‌ تر شدن مردم از  شهریور ۱۴۰۱، ادامه گام‌ هایی است که در بهار انقلاب هم برداشته شدند، و آن گام‌ ها در جهت برپایی و پویایی و پیش‌ برد مردمسالاری، استوارتر از قبل برداشته شده، می‌ شوند، و خواهند شد!

عواملی که حافظان «نظام» خود اعتراف کرده‌ اند که باعث وحشت و اضطرابِ بیشتر، در رژیم شده است را در دو مقوله می‌ توان رمزگشایی نمود:

۱- افراد، و ۲-موضوعاتی که باعث ترس و اضطراب و نگرانی‌های رژیم شده است:

۱- به غیر از مردم، ترس و اضطراب و نگرانی‌ها از چه کسانی در داخل رژیم:

«…احمق‌های داخلی که مدت‌ ها از قِبَل انقلاب خورده بودند خود را لو دادند، چون مطمئن بودند نظام سقوط می‌کند…»

بدنه حکومت،

مقامات،

نمایندگان مجلس

۲- ترس و اضطراب و نگرانی‌ ها از چه موضوعاتی (البته موارد و موضوعات بی‌شمار دیگری هم هستند که رژیم از آنها در وحشت است، ولی اینجا فقط به چند نقل قول، و فقط از چند نفر بسنده کرده‌ایم):

ادامه مقاومت مردم در مقابل سرکوب و اعمال حاکمیت رژیم با پوشش «عفاف و حجاب» و ترس و دلهره فراوان آن‌ها از مشاهده ایستادگی مردم در مقابل قوای گشت ارشاد، و نجات دادن بانوان دستگیر شده از چنگال قوای سرکوب.

«احتمال اوج‌ گیری اعتراضات مردمی»،

«اوج‌ گیری اعتراضات»،

«دانشگاه»،

«بحران آب»،

«بی‌ ثبات‌ سازی در داخل کشور»،

«انزوای نظام در خارج از کشور»،

«مسئله حجاب می‌ تواند نقطه آسیب‌ زننده به نظام و نقطه تغییراتی در جامعه باشد»،

«بی‌ ثبات‌ سازی در داخل کشور»،

«انزوای نظام در خارج از کشور».

از زاویه‌ی روانشناسی، گفته‌ های علی خامنه‌ای (۸) در روز ۱۷ دیماه ۱۴۰۲ بسیار گویا هستند، و برای حافظان «نظام» اضطراب‌آور مایوس کننده، و برای مردم آرام‌بخش و امیدوار کننده است. این اعترافات وی حاکی از صحت مدعی در این هر دو مقوله است. وخامت وضعیت رژیم را از جمله در این اعترافات «رهبر» می‌توان رمزگشایی نمود، که در واقع افشاگری‌هایی از درون رژیم توسط «رهبر» رژیم است. چندی از علل وخیم بودن اوضاع رژیم، که بدون شک گزارشگر ناکارآمدی و علیل و ذلیل بودن قوای سرکوب است را فرمانده کل قوای رژیم به این شکل بیان داشته: «ضعف‌‌های ما در ارتباط با دستگاه‌‌های اطلاعاتی»، و «عدم تفاهم بین این مجموعه‌ها»، و عدم «همکاری و تفاهم در همۀ سطوح دستگاه‌‌های اطلاعاتی»، و فقدان انگیزه در «همه‌ رده‌‌ها» در وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، و… است.

از سوی دیگر، در خبرها بود که حکومت ابراهیم رئیسی در اقدامی بی‌سابقه حاضر نشد مسئولیت دستور محرمانه علی خامنه‌ای مبنی بر بازگشت «گشت ارشاد» به خیابان‌ها را بپذیرد.

در «همه‌ رده‌‌ها» در «مجلس شورا» هم خبری از «همکاری و تفاهم» نیست و محمدباقر قالیباف که حجاب اختیاری را «ناهنجاری» می‌خواند گفت اگر «هنجارشکنی‌ها ادامه پیدا کند، بازگشت به وضع مطلوب سخت‌تر می‌شود» وی گرچه در روز چهارشنبه ۲۸تیر۱۴۰۲ و در جمع زنان بسیجی، از لایحه موسوم به «عفاف و حجاب» دفاع کرد، ولی حسین جلالی، عضو کمیسیون «فرهنگی مجلس»، گفت ‘بعد از تصویب یک فوریت این لایحه، کمیسیون قضایی به مدت «یک ماه» آن را بررسی می‌کند، اما تعداد طرح‌های یک فوریتی در نوبت «خیلی زیاد» است و تصویب نهایی «به عمر این مجلس نمی‌رسد». در همین حال، رئیس قوه مقننه که توسط تندروهای حافظ رژیم «وقت‌کشی در تصویب» لایحه «عفاف و حجاب» متهم شده است و قول داده نسخه نهایی آن تا دوماه دیگر تصویب خواهد شد. با این یادآوری که همین قالیباف، دستش در سرکوب و حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸، به خون آلوده است و به گفته خودش، با داد و پرخاش، از مافوق خود اجازه خشونت بیشتر را گرفته و در این زمان، و در این مقام، در مقابل ایرانیان انقلابی، چاره‌ای به‌غیر از «نرمش قهرمانانه» نمی‌بیند.

هدف‌ هایی که رژیم در تیر رس اسلحه جنگ روانی می‌ بیند، و محل جبهه جنگ روانی:

ایمان،

امید،

قلب‌ ها،

قدم‌ ها،

دانشگاه به عنوان مبدا تحول،

اعتماد به نفس فردی، و اعتماد به نفس جمعی، و اعتماد به نفس ملی.

چرا که می‌ گویند: «…دشمن، ایمان و امید را نشان گرفته و می‌ داند دانشگاه مبدا تحول است و می‌ خواهد قلب‌ های مردد و قدم‌ های سست ایجاد کند …».

وقتی در ظاهر می‌ گویند: «…دشمن می‌خواهد آشفتگی سیاسی و ذهنی، تردید و سلب اعتماد به نفس را در دانشجو ایجاد کند…» یعنی در باطن تفهیم شده‌اند که «آشفتگی سیاسی و ذهنی» از بین رفته است و جوانان فریاد زدند: «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» و نیز «نه سلطنت، نه رهبری، نه استبداد رجوی» و… و تعداد روزافزونی از مردم پی برده‌اند که پهلوی و رجوی از یک جنس، و هر دو از جنس خامنه‌ای هستند، و با درک این واقعیت، و با نگرانی از کاهش جنبش در خیابان‌های حقیقی، مردم از این سلطه‌سالاران دورتر شده، و بیشتر به خود بازگشته‌اند، و مستقلانه، به نفس خود اعتماد بیشتری یافته‌اند.

در مقابل «صدا و سیما» و بقیه دستگاه فوق‌ العاده عریض و طویلی که رژیم برای مغزشویی توسط روایت‌ سازی، و روایت‌ پردازی، و روایت‌ گستری بکار می‌ برد، مردم ایران برای دفاع از خود در این جنگ روانی، نه تنها بیکار ننشسته‌ اند، بلکه با ابتکار شعارهای پرشعور خودجوش، پیروزمندانه به دفاع از خویش پرداخته‌اند.

از جمله شعارهای پرشعور خودجوش که مطالبات مردم را، در خیابان‌ های حقیقی و مجازی، به وضوح به افکار عمومی منتقل می‌کنند عبارتند از:

این است شعار ملی – جمهوری، جمهوری!،

نه سلطنت، نه رهبری، نه استبداد رجوی!،

نه شاه می خواهیم، نه رهبر، نه بد می خواهیم، نه بدتر!،

این آخرین پیام است، هدف کل نظام است،

این است شعار ملی، جمهوری، استقلال، آزادی،

مرگ بر ستمگری- چه شاه باشد، چه رهبری،

نه سلطنت نه رهبری، دمکراسی، برابری،

نه شاه می خواهیم، نه رهبر، نه بد می خواهیم، نه بدتر!

هیز تویی! هرزه تویی! زن آزاده منم!

با نزدیک شدن سالگرد جنبش خودجوشی که با قتل دولتی مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ دوباره اوج گرفت، و با نزدیک شدن «انتخابات» بعدی، و…، ژنرال‌های جنگ روانی در اتاق فکر روایت‌سازی و روایت‌پردازی، با ترس و اضطراب از آینده تاریک و محتوم خود، به تلاطم و ولوله افتاده‌اند.

ولی چرا باید منفعلانه منتظر بمانیم تا سال‌گردی سر برسد، و یا موقعیتی پیش بیاید؟ چرا هر کدام از همه ما مردم، هر کدام به سهم خود و به نوبه خود، تلاش نکنیم که با ابتکار و خلاقیت در پیشبرد فرهنگ مردمسالاری و حقوق‌مداری، موقعیت‌ها را برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم، فراهم بیاوریم؟

با بازخوانی و بررسی نقل قول‌ها و تحلیل‌هایی که در این مختصر آورده شده است، هر کدام از ما می‌توانیم نقاط ضعف و قدرت رژیم، و نیز نقاط ضعف و توانایی‌های خود را چه به شکل فردی، و چه به شکل جمعی و ملی بیابیم، و آن‌ها در در راه استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، مدیریت کنیم. بدین ترتیب است که هر کدام از همه ما مردم، هر کدام به سهم خود و به نوبه خود، می‌توانیم در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر، برای خود و عزیزان خود، نقش‌افرین باشیم، و کاری انجام دهیم، حالا آن کار هر چقدر هم در ظاهر به‌نظر کوچک بیاید.

جنگ روانی، مادر همه‌ ی جنگ‌ ها است!

ولی تنها جنگی است که ما مردم، توانایی و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود و سایرین را داریم!

منبع:

https: //linktr.ee/sedarat

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید