انقلاب اسلامی: این امر که ترورهای بوستون سبب شده است که مسئله القاعده و احتمال استقرار این سازمان در سوریه، مسئله اتمی ایران را مسئله دوم کند، رابطه القاعده با ایران و نیز نقش محافظه کاران جدید را در پرورندان «تروریستهای چچنی و این امر که امریکا در باره دو تروریست بوستون، به هشدار روسیه توجه نکرده است، موضوع روز شده و این عدم توجه با کمیته تحقیق در باره اکتبر سورپرایز به گزارش سازمان اطلاعات روسیه، مقایسه شده است:
به مناسبت دستگیری دو تن در کانادا: روابط بغرنج میان جمهوری اسلامی ایران و القاعده:
در 25 آوریل 2013، لوموند این متن را انتشار داده است:
● پلیس کانادا، در 22 آوریل، دو مظنون به «عضویت در القاعده» را دستگیر کرد. این دو متهم شدند به اینکه قصد داشته اند دست به اقدامی تروریستی بزنند. رائد جاسر که در تورنتو زندگی می کند و Chiheb Esseghaier که در مونترال زندگی می کند متهمند که قصد داشته اند قطار مسافربری را از خط خارج کنند که از تورنتو به امریکا رفت و آمد می کند.
این دو دستور انجام این عمل تروریستی را از عناصری از القاعده دریافت کرده اند که در ایران اقامت دارند. دومینیک توماس متخصص شبکه های جهادی روابط بغرنج القاعده را با جمهوری اسلامی ایران به این شرح، بررسی کرده است:
● ایرانی که حکومتش مسلمان شیعی است اختلاف مذهبی دارد با القاعده که سنی مذهب است، چه میزان مراوده و مبادله با یکدیگر دارند؟ راستی اینست که ایران به القاعده کمک نمی کند. روابطشان پیچیده است. بلحاظ تاریخی، هردو در مبارزه بر ضد غرب، از سال 2001، بهم پیوسته اند. ایران سرزمینی شده آمد و شد اعضای القاعده به افغانستان. در منطقه شرقی ایران که سنی نشین دارد، سازش رویه است. مقامات ایران همواره رویه شدت عمل و نرمش نسبت القاعده داشته است. هم اجازه می دهد رفت و آمد کنند و هم، بنا بر موقع، اخراجشان می کند. هدفش اینست که نشان بدهد توانائی متوقف کردن رفت و آمدها را دارد. و نیز، می تواند هر وقت مقتضی ببیند، چشم بر رفت و آمدهای افراد القاعده، ببندد. در حقیقت، ایران کشوری است بسیار تحت مراقبت. پس جمهوری اسلامی ایران می تواند بداند چه کس و یا کسانی از طریق ایران، رفت و آمد می کنند. وقتی میان ایران و القاعده اختلاف منافع بوجود می آید، افراد القاعده بابت رفت و آمد و بسا توقیف و اخراج، نگرانی پیدا می کردند.
● در محدوده جنگ در سوریه، میان جمهوری اسلامی ایران و القاعده، تضاد منافع وجود دارد. رﮊیم ایران حامی رﮊیم بشار اسد است و القاعده در سوریه، برای سرنگون کردن این رﮊیم می جنگند. دو طرف این تضاد را چگونه مدیریت می کنند؟ چند ماهی است ایران گذرگاهی شده است برای رفتن جهاد گرایان به سوریه برای پیوستن به شورشیان. این امر با منافع جمهوری اسلامی ایران در تضاد است. ایران می داند چه کسانی عبور این جهاد گرایان را تسهیل می کنند. ایران با القاعده ارتباط گرفته و هشدار داده است که اقامت افرادش در خاک ایران را دیگر نخواهد دید اگر کار اینان فرستادن جنگجو به سوریه باشد. روابینی ایران نسبت به القاعده حدود دارد و سوریه یکی از این حد ها است.
● بدین قرار، آیا میان القاعده و ایران اتحاد استراتژیک وجود ندارد؟ این دو هرگز متحد یکدیگر نبوده اند. نه منافع مشترک و نه ایدئولوﮊی مشترک دارند. القاعده سه چیز را منفور می دارد: غرب و رﮊیمهای مستبد کشورهای عرب و رﮊیم شیعه. سوریه برای القاعده مهم است زیرا، در آنجا، در آن واحد، بر ضد یک رﮊیم استدادی و شیعه و غرب، از رهگذر جنگ با اسرائیل، می جنگد. همانطور که رهبر القاعده، شیخ الظواهری، چند هفته پیش گفته است، مرکز ثقل استراتژیک القاعده جنگ با این سه «منفور» است. با اینهمه، برغم بکار بردن زبان خشن نسبت به رﮊیم ایران، القاعده ناگزیر است رعایت خاطر مقامات ایران را بکند. زیرا ایران، از لحاظ عبور و مرور افراد و اسلحه و سازمان دادن به فعالیتهایش، نقشی مهم دارد.
● ایران نیز، به نوبه خود، هرگاه لازم ببیند، در توقیف افراد القاعده تردید نمی کند و می دانیم که اعضای خانواده اسامه بن لادن را نیز توقیف کرد، سلیمان ابوغیث کویتی، یکی از سخنگویان القاعده را توقیف کرد و او را بمدت 10 سال در حصر خانگی نگاه داشت و بعد نیز اخراج کرد.
انقلاب اسلامی: داد و ستد کردن با یک سازمان تروریستی، برای کشوری که در خطر عملیات تروریستی از سوی گروههای وابسته است، خیانت به حقوق ملی به حساب می آید. اگر قدرتهای جهانی از وجود چنین سازمانی استفاده کنند و عملیات تروریستی که برضدشان انجام می گیرند نیز نیاز این قدرتها را به دشمن رفع کنند، کشوری چون ایران، کمتر سودی در داد و ستد با این گونه سازمانه و در معرض اتهام قرار گرفتن و… ندارد.
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۲۷ از ۱۶ تا ۲۹ اردیبهشت