در بخشی دیگر از کشور وضعیت اینگونه است:
– دو جوان بیکار به جرم زورگیری و سرقت 60 هزار تومان به اعدام محکوم می شوند و در همان حال، فاضل لاریجانی از بابک زنجانی، 30 میلیارد تومان و خانه (علی الحساب!) رشوه می خواهد و به جای او، تهیه کننده سند تصویری – صوتی را دستگیر می کنند!
– در شیراز 4 انگشت سارقی به دلیل سرقتی اندک قطع می شود.
–در سبزوار دست سارقی به دلیل دزدی از مچ قطع می شود اما در همان حال:
–پرونده اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی به قول خامنه ای به سرعت جمع می شود و کسی از سرنوشت اختلاس کنندگان خبری ندارد. در 29 بهمن، خبر محکومیت 4 تن به اعدام اعلام شد. البته مقامات رﮊیم وابسته به شبکه های خانواده های مافیائی جز محاکمه شوندگان نیستند. رئیس بانک ملی هم در کانادا است. در دورانی دیگر برادر محسن رفیقدوست، در نخستین دزدی بزرگ تاریخ این رﮊیم شرکت کرده، مویی از سرش کم نشد. برادران رفیق دوست که، در بازار میوه و تره بار کار می کردند و در دوره شاه ورشکست شده بودند، اینک در شمار ثروتمندان کشور هستند.
– پرونده برادران ابدالی و محمد رضا رحیمی با دهها میلیارد تومان معلوم نیست به کجا رسید و محمد رضا رحیمی سر حال می گوید که 500 میلیون تومان آن را به علی لاریجانی برای تبلیغات به دستور بیت رهبری داده است. طرفه این که رحیمی می گوید: عده ای چون موریانه دارند پایه های نظام را می خورند و او محض مصلحت آنها را معرفی نمی کند! یعنی حتی وقتی پایه های موجودیت رﮊیم نیز دارد خورده می شود، کسی جرأت ندارد «موریانه» ها را معرفی کند.
–خبری از دزدی های سرداران سپاه که کارخانجات را به مفت برده و خورده اند نیست و دست کسی قطع نشده است.
–خبری از معادن و فرودگاهها و کارخانجاتی که برخی روحانیون به مفت برده و به گنج رسیده اند نیست و دست هیچکدام قطع نشد.
•در همین روزها خبری از بانک مرکزی و رئیس آن نیز به گوش رسید تا مشخص شود واقعا گردبادی در راه است: رئیس بانک مرکزی به دلایل فراوان از سوی دیوان محاسبات معلق می شود. مجلس پرونده او را به کمیسیون اصل 90 می فرستد. خودش استعفا می کند. شورای بانک مرکزی استعفای او را می پذیرد اما رئیس جمهوری حکم ابقای وی را صادر می کند و او به کارش ادامه می دهد. در حالیکه از رهگذر برنامه گذاری این رئیس که به دستور احمدی نژاد و با طراحی علی خامنه ای طرح و اجرا شد، در کمتر از چند ماه ارزش و سرمایه ملت به یک سوم تقلیل یافت. ناگفته نماند رئیس قبلی بانک مرکزی که در پرونده 3 هزار میلیارد تومانی دست داشت به وسیله برخی از وابستگان به حاکمیت از کشور خارج شد و رئیس بانک صادرات بانک اصلی اختلاس به دلیل وابستگی به بیت رهبری و ناطق نوری به راحتی استعفا داد و در جایی دیگر به ریاست رسید و مشغول چپاول است. اما دست هیچکدام از آنها قطع نشد و کسی اعدام نشد زیرا در قوه قضائی تحت امر ولی مطلقه، دزدی و سرقت باید کمتر از یکصد هزار تومان باشد تا این قوه به سرعت وارد شده و گناهکار را به سزای اعمال خود برساند وگرنه سرقت میلیاردی ارزش پیگیری ندارد!
•اما در گوشه ای دیگر:
–قاضی مرتضوی به جرم جنایات کهریزک معلق می شود بعد رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا و بعد رئیس صندوق تامین اجتماعی و در حالی که همه معترض هستند و دیوان عدالت حکم به برکناری او میدهد، غبراق و سر حال به کار خود ادامه می دهد تا انگشت شستش را به قوه قضائیه و مقننه نشان دهد.
–در حالیکه برای همه اثبات شده که وبلاگ نویس بیگناهی – ستار بهشتی – به دلیل وارد شدن ضربات شدید شوک الکتریکی در زندان و زیر شکنجه به قتل رسیده و حتی رئیس کل دادگستری کشور به وجود علائم ضربه در بدن وی اشاره کرده و حتی شخص شکنجه گر مشخص شده و از خانواده شهید تقاضای بخشش کرده، قوه قضائیه در اختیار خانواده های لاریجانی و خامنه ای هنوز می گوید در حال پیگیری پرونده است چرا که می خواهد صاحبان حق قصاص را با زور و کتک و ربودن و دادن صفت بیمار روانی از رسیدن به حقوق خود دور سازند.
– در حالیکه یکی از زندانیان سیاسی شرافتمند از بی شرفی و بی غیرتی یک بازجو در رابطه با همسر زندانی دیگر سخن رانده و اعتراض نموده است، قوه قضائی تحت ریاست شیخ صادق لاریجانی زمین خوار حکم تبعید زندانی شرافتمند را صادر می کند.
– در حالیکه عزیزدردانه هاشمی رفسنجانی از دیگر زندانیان زن حمایت می کند و از شرائط بسیار بد زندان می گوید، قوه قضائیه به خشم می آید و او را به انفرادی می فرستد.
– در حالیکه افشای شکنجه و فشار بر زندانیان، جهانیان را از آنچه در زندانهای رﮊیم می گذرد، آگاه کرده و سازمان ملل که تازه نماینده دولتها است، رﮊیم را هر سال، محکوم می کند، نماینده ای نادان که بمدت 4 سال، از درآمدهای نفتی مفت می خورد و انتظار دارد باز هم به نمایندگی «انتخاب» شود، از زندان اوین به عنوان هتل اوین نام می برد!
–در حالیکه برخی از نمایندگان بی عرضه مجلس برای بازدید از زندان اوین به آن زندان رفتند، مسئولان زندان برخی از زندانیان را به محل های دیگر برده و برخی را با ریاکاری به مرخصی فرستادند. بعد از بازدید، آنها وضع را به حالت قبلی برگرداندند. و زندانی مرخصی رفته را به سرعت دستگیر کرده و بازگرداندند تا از مجلس دست نشاده، نشان شجاعت دریافت کند!