١٣٩٢/٠٣/١٧ – هاشمى رفسنجانى در یادداشت 7 خرداد 1360، آورده است:
»ادامه بحث بودجه. آقایان دکتر حسن آیت، على اکبر ناطق نورى، احمد سلامتیان و عباس مظفر صحبت کردند. بیشتر صحبتها سیاسى بود و هر کس در خط خود و علیه مخالف خود صحبت مىکرد. بودجه بهانهاى شده است براى تصفیه حسابهاى سیاسى« .
آن روز، سلامتیان هشدار داده بود با این بودجه نویسى و اینطور اداره اقتصاد کشور، کار را بجائى خواهید رساند که براى خرید یک کیلو سبزى، باید یک جامه دان پول به سبزى فروشى برد. آن روز، ایام حکومت رفسنجانى شد:
بنا بر یادداشتهاى رفسنجانى، در بهار 1360 که ملاتاریا کودتا کرد، بهاى دلار در بازار آزاد، 20 تومان بوده است. اگر دو برابر شده بود، بخاطر گروگانگیرى و محاصره اقتصادى و جنگ، یعنى خیانتها بود که ایران گیتیها مرتکب شده بودند.
وقتى خمینى جام زهر سر کشید و آتش بس شد، قیمت دلار تا 40 تومان سقوط کرد. تنى چند، بخاطر زیادت زیان، سکته کردند. اما از نو، دلار صعود از سر گرفت.
وقتى رفسنجانى مىخواست زمینه ریاست خود را فراهم کند، وعده داد قیمت دلار را که از 110 تا 120 تومان در نوسان بود، به 60 تومان پائین بیاورد.
او براى اینکه غرب را در سرنوشت رژیم ملاتاریا شریک کند، تا توانست قرض گرفت و نفت پیش فروش کرد. کفایت نکرد، منابع ثروت کشور را به حراج گذاشت. با اینحال، قیمت دلار تا 750 تومان بالا رفت. ناگزیر چماق در کار آورد و صرافیها را بست و چهار نرخ مقرر کرد:
در پى شدت گرفتن تب دلار و رسیدن قیمت هر دلار به بیشتر از 750 تومان،
– در 27 اردیبهشت 1374، حکومت رفسنجانى معاملات ارز را در بازار آزاد ممنوع کرد. بنا بر تصویب نامه هیأت وزیران، صادر کنندگان موظف شدند ارز حاصل از صادرات را، به نرخ دلارى 300 تومان، به بانک مرکزى بفروشد. علت آن بود که قرضهها سنگین شده بودند و زمان باز پرداخت بعضى از آنها مىرسید. حکومت ناگزیر مىشد واردات را محدود کند و بهر ترتیب ممکن ارز بدست آورد.
– در این زمان، دو نرخ معین گشت: یکى نرخ 175 تومان براى محاسبه صادرات نفت و واردات فرآوردههاى مورد نیاز اولیه و محاسبات بودجه. طرفه اینکه بانک مرکزى ارز حاصل از صادرات غیر نفتى را به نرخ 300 تومان مىخرید اما ارزش صادرات را با نرخ 175 تومان محاسبه مىکرد و هنوز نیز چنین مىکند تا ارزش صادرات را بیشتر از آن نشان بدهد که هست.
– از تاریخ 5 مرداد 1376، نرخ جدیدى بر قرار شد. در بورس تهران، بازار پولى بوجود آمد که در آن، بانک به قیمت نزدیک به قیمت بازار سیاه، دلار مىفروشد. در این بازار، نرخ دلار برابر است با قیمت هر دلار حاصل از صادرات غیر نفتى بعلاوه حق خرید صادرکنندگان. این حق خرید در بورس عرض مىشود. در بهمن گذشته، حق خرید هر دلار به 323 تومان و بهاى هر دلار 623 تومان شد.
– پیدا شدن نرخ جدید که نزدیک به نرخ بازار سیاه ارز است و اعطاى اجازه وارد کردن کالا از محل ارز حاصل از صادرات، همراه شد با شل شدن مهار بر بازار سیاه ارز.
از سال 1377، بهاى دلار با شدت و شتاب بیشترى بالا رفت. علت همان علت عمومى است: کشورى با جمعیتى بالاى 60 میلیون وقتى در داخل قدرت خریدى عظیم ایجاد مىکند اما کالا و خدمات بسیار کمتر از میزان نیاز تولید مىکند و وقتى خرید بسیار نابرابر توزیع مىشود، اقلیتى که ارزش رانت آنها 40 درصد تولید ناخالص داخلى را تشکیل مىدهد، هم کالاها و خدماتى را تقاضا مىکنند که در داخل تولید نمىشوند و هم بخشى بزرگ از درآمد خود را بصورت ارز، از کشور خارج مىکنند. نبود آزادى + نبود امنیت + نبود منزلت )رعایت نشدن حقوق انسان (+ نبود جریان آزاد اطلاعات + بود فساد + حاکمیت مافیاها بر اقتصاد +… = با فرار سرمایه ها+ فرار مغزها + قاچاق +…
در این سال، بر اثر کاهش درآمد نفت و سررسیدهاى قرضهها که باید پرداخت مىشدند و به اصطلاح «مبارزه با ثروتهاى بادآورده» که خامنهاى براه انداخت و موجب فرار بیشتر سرمایهها و استقرار آنها در شیخ نشینهاى خلیج فارس شد، میزان واردات قاچاق نیز افزایش پیدا کرد و افزایش قیمت دلار را شتاب و شدت بخشید.
در پائیز سال گذشته، برآوردها این شدند که 50 درصد از ارز پیش بینى شده، بدست نخواهد آمد. این امر قیمت دلار را با سرعت و میزان بیشترى افزایش داد. قیمت دلار از مرز 800 تومان گذشت. در فاصله شهریور تا بهمن 77، ارزش ریال در برابر دلار نصف شد!
بانک مرکزى که دیگر نمىتوانست تقاضاى وارد کنندگان را برآورد، در شهریور 77، به وارد کنندگان اجازه داد دلار مورد نیاز خود را از بورس خریدارى کنند. اما دوره خرید ارز از بورس بسیار کوتاه شد. زیرا تقاضا بسیار بیشتر از ارزى بود که از صادرات بدست مىآمد و در بورس عرضه مىشد. بانک مرکزى نتوانست با عرضه دلار، کمبود را جبران کند. نتیجه این شد که معاملات در بورس، در ماههاى مهر تا دى سال گذشته، متوقف شد.
از دى بدین سو، معامله حق خرید ارز صادراتى، در بورس از سر گرفته شده است. با توجه به اینکه میزان ارز حاصل از صادرات افزایش پیدا نکرده است، عرضه نیز تغییر نکرده است، از سر گرفته شدن معاملات در بورس را جز با ایجاد چتر حمایت براى بازار سیاه، نمىتوان توجیه کرد.
در حال حاضر، چهار نرخ وجود دارد:
– دلار به نرخ بازار سیاه که حدود 820 تومان یا 41 برابر بهار 1360 است.
– دلار به نرخ بورس که حدود 700 تومان است.
– دلار صادراتى رسمى که 300 تومان است. و
– دلار 175 تومانى.
سقوط ارزش ریال و پیدا شدن 4 نرخ که گزارشگر حاکمیت مافیاها بر اقتصاد کشور است، ره آورد حکومت رفسنجانى است.
علتها و عوامل زیر نیز بنوبه خود موجب کاهش روز افزون ارزش ریال مىشوند:
– بى اعتمادى عمومى مردم کشور به ریال و پیش بینى کاهش درآمدشان در صورتى که پول خود را به دلار تبدیل نکنند،
– سیاست بانک مرکزى و روش نظام بانکى که از راه واسطه تراشى، موجب بالا رفتن بهاى ارز مىشوند.
– بورس بازان که بنا بر پیش بینى که مىکنند، میزان عرضه ارز را کم یا زیاد مىکنند.
– تقاضاى وارد کنندگانى که حتى در بورس نیز ارز مورد نیاز را پیدا نمىکنند.
– تقاضاى مسافران در فصل تعطیلات،
– از آنجا که پول قدرتى است که باید فرصت که دست داد، در اختیار باشد (رجحان نقدینه)، ایجاد ذخیره دلارى، در کشورى چون ایران، نقشهاى سیاسى و اقتصادى تعیین کننده مىتواند بازى کند و بازى مىکند.
– و…
انقلاب اسلامى: اگر در بهار سال 60، بودجهاى بر اساس فروش نفت، معادل 35 میلیارد دلار، تنظیم نشده بود و آن مجلس به هشدار سلامتیان توجه کرده بود، در آن بهار، ارزش دلار دوبرابر نمىشد و امروز 41 برابر آن روز و 120 برابر اول انقلاب نمىگشت. کاهش ارزش ریال، وقتى کشور صادرات ندارد، بمعناى فقر شدید است. این فقر است که ایجاد کنندگان آن، مىخواهند سلاح خود کنند:
منبع: شماره 464 انقلاب اسلامی – تاریخ 1 تا 23 خرداد 1378