ایرانیان!
رژیم ولایت مطلقه فقیه در تمامیت خود ناقض حقوق ملی ایرانیان است. استبدادی که دین را وسیله کرده است، از همان زمان که با غصب کردن جایگاه مردم در حاکمیت بر سرنوشت خویش، ولایت فقیه را مستقر و مردم ایران را تکلیفمدار و نه حقوقمند و صاحب حقوق گرداند، در مقام قیم مردم تصمیماتی اتخاذ کرد و میکند که منافی با حقوق ملی ایران بوده و هست. نسل انقلاب و سپس نسل جنگ بی فرجام عراق با ایران، زمانی را بخاطر دارند که جنگ، که با حمله دشمن متجاوز به خاک وطن ما و به قصد تجزیه کشور آغاز شده بود در کمتر از 9 ماه پس از شروع، به مرحله ای رسیده بود که دشمن متجاوز در مقابل مقاومت دلیرانه مردم و نیروهای مسلح در عجز کامل پذیرفته بود که هم به ادامه تجاوز پایان دهد و هم سرزمینهای اشغالی را ترک گوید و هم به ایران غرامت بپردازد، سوداگران قدرت طلب و در راس آنها آقای خمینی که در قاموسشان، وطن و مردم ایران تنها بکار آن می آمدند و میآیند که پیآمدهای استقرار نظام ولایت فقیه را تحمل کنند و بر این باورند در این راه حتی اگر «نیمی از ایران از دست رفت» و مردم ایران به روز سیاه بنشینند چه باک زیرا برای آنها «حفظ نظام اوجب واجبات است»، گفتند نیمی از کشور از دست برود بهتر از آن است که بنی صدر در جنگ پیروز شود!. پس،آقای خمینی و یارانش به کمک عمله استبداد ولایت فقیه، علیه منتخب مردم و رای آنها کودتا کردند و جنگ تحمیلی را که نعمت برای استبدادیان و نقمت و خسران برای ملت بود بمدت 8 سال ادامه دادند و بالاخره با نوشیدن جام زهر تسلیم، قطعنامه 598 سازمان ملل را پذیرفتند .
این رژیم ننگین بنا بر شهادت زمان، طی دوران استقرار استبداد فقیه، هر بار که در تنگنا قرار گرفته، نوشیدن جام زهر تسلیم به بیگانه را بر حلاوت مراجعه به مردم ترجیح داده است. یک دلیل آن این بوده و هست که هزینهها را مردم ایران پرداختهاند و میپردازند. اینک نیز که همراه با بحران هستهای، منازعات منطقهای تحت فشار قرارشان داده است و اتحاد شومی از اسرائیل و عربستان و شیخ نشین های خلیج فارس تا محافظه کاران جدید و لابیهای اسرائیل در آمریکا و اروپا علیه ایران شکل گرفته است، راه گریز و حفظ نظام که از منظر آنها از هر واجبی واجبتر است را در امتیاز دادن خفتبار به بیگانگان یافتهاند. راه حل بحران هستهای را در امضای تعهد نامه به غرب و شرق دیدند و بر هم زدن اتحاد شوم علیه ایران را در امتیاز دادن به شیخ ها ی خلیج فارس یافتهاند.
مردم هشدار!:
یاد آور میشویم، همان زمان که میگفتند غنی سازی و… خطوط قرمز هستند، ابتدا، یکی از مسئولان گفت گرچه خط قرمز است اما اندازه غنی سازی قابل گفتگو است! در بین تکذیب و تصدیقهای مسئولان، گفتگو به توافق ژنو و امضای تعهد نامه انجامید. اینک آقای ظریف، بهنگام سفر خود به چند کشور خلیج فارس، در مصاحبهای از قابل بحث بودن جزایر به خصوص ابوموسی که جزء لاینفک ایران است و گفتگو در باره آنها با شیخهای مدعی این جزایر سخن گفته است و سپس با تکذیبی آبکی سعی به توجیه این گفته خود کرده است. بر تمامی ایرانیان در هر لباس و مقام، که دل در گرو وطن دارند است تا به هوش باشند تا مبادا ذرهای از خاک وطن ما مورد معامله قرار بگیرد و جدا شود که اگر چنین شود ولو غیر قانونی، باز گرداندن آن تقریبا محال است. واگذاری بحرین توسط رژیم پهلوی، و واگذاری سرزمینهای فلسطینی از سوی عده ای از ساکنانش به اشغالگران اسرائیلی، نمونه غم انگیز این سودا گریها در تاریخ نه چندان دور است. به هوش باشیم که برای حاکمین نادان و بیتدبیر ایران، حفظ نظام واجب تر از حفظ وطن است. تا حاکمیت به صاحبان اصلی آن که مردم ایرانند باز نگردد، نادانان به جای آنها تصمیم میگیرند و ایران از خطر تجزیه و سقوط در امان نیست. سکوت در مقابل وطن فروشی و حکومت نادانان خیانت است و کم تر از آن نیست.
مجامع اسلامی ایرانیان
14 آذرماه 1392 برابر با 05/12/2013