☚ برابر اطلاع واصل به انقلاب اسلامی، حال خامنه ای خوب نیست و برخی ها در حال مذاکره برای انتخاب رهبری آینده می باشند شاید برخی از کارهایی که او در حال پیگیری است نشان از همین وضع جسمی و روحی او باشد زیرا به خوبی میداند اگر تا قبل از پایان عمر برخی قضایا از جمله مسائل هستهای – وضعیت اقتصادی، تورم و بیکاری – وضعیت اجتماعی خاصه ازدواج و طلاق – فرزند آوری و… و همچنین کنترل برخی مصوبات مجلس از طریق مجمع تشخیص مصلحت و نیز کنترل نیروهای افراطی را به سر انجام نرساند بعد از او سنگ روی سنگ بند نمیشود. چرا که اوکشور را به جایی رساندهاست که اختلافات آشتی ناپذیری میان جبهههای مختلف ظهور و تشدید گشتهاست و مانند خمینی اگر تا قبل از مرگ جنگ را تمام نمیکرد و جوانان در زندانها را به چوبههای دار نمیسپارد منتظری را حذف نمیکرد و… البته ایران گیتیها بر کشور حاکم نمیشدند.
بنابراین به نظر میرسد در شرایط کنونی، خامنهای باید جام زهر هستهای را نوش جان کند. اودر حال نوشیدن تدریجی آن نیز هست. او باید مسائل دیگر را هم به نحوی حل و فصل کند که بعد از مرگش اولا نگویند او صدبار از خمینی بدتر بود. حزب سیاسی مسلح را هم باید تحت کنترل و به نظم آورد. معلوم نیست بدینکار توانا باشد. زیرا سردارانی مانند کوچک زاده و کوثری و احمدی مقدم و رادان و نقدی و… حالا که خامنهای زنده است و فردی مانند فیروزآبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح است و تلاش میکند سران این حزب که در همانحال سران مافیاهای نظامی – مالی نیز هستند را از افراط در مخالفت با حکومت بازدارد، حتی به حرف رییس ستاد کل نیروهای مسلح نیز گوش نمیدهند و حتی افرادی چون سردار نقوی حسینی، فیروزآبادی را از این کار بر حذر داشتهاند .
● اما مسئله سازی که خود این مسئله ها را پدید آوردهاست، چگونه میتواند مسئلهها را حل کند؟ در همانحال که دری نجف آبادی هشدار میدهد که مجلس خبرگان آینده بسیار مهم است زیرا باید فکری برای بعد از خامنهای بکند، خامنهای از سوئی به آنها میتازد که نظریه تسلیم شدن به دشمن را میسازند و از سوی دیگر، از آن بیم دارد که به تأخیر افتادن زمان حل بحران اتمی، شرائط تسلیم را بازهم سختتر کند.
● با آنکه از سوئی گروهی از هواداران «ولایت فقیه» را به حمایت از گفتگوها و حکومت روحانی مأمور و گروه دیگری را به حمله به او میگمارد، این گروهبندیهای سیاسی، از درون، در حال متلاشی شدن هستند:
٭ فروپاشی از درون «گروه»های تند رو از زبان امیر محبیان در مصاحبه با روزنامه اعتماد:
اعتماد:آیا گروههای تندرو میتوانند با فشار به دولت از طریق جایگاهی که در مجلس دارند به اهداف سیاسی خود برسند؟ اصولا فکر میکنید این اهداف سیاسی چه هستند؟
محبیان: امکان تاثیرگذاری تندروها همیشه هست، مهم هوشمندی عقلا و آگاهی اجتماعی است که فضای رشد تندروی را از میان ببرد. دولت هم باید از دادن بهانه به دست تندروها جلوگیری کند. اهداف سیاسی تندروها پوششی برای اهداف اقتصادی آنهاست، نباید در تله تندروها افتاد که اهداف سیاسی را عمده میکنند. تندروها با فریادهای سیاسی میخواهند برای منافع و اهداف اقتصادی خود فضای امن ایجاد کنند.
اعتماد: جبهه پایداری قرار است طی هفته آینده یک دیدار با آیتالله مصباحیزدی داشته باشد. همچنین دبیرکل این مجموعه خبر از برگزاری همایش جبهه پایداری در آینده نزدیک داده است. ارزیابی شما از این دیدار و شرایط کلی جبهه پایداری چیست؟
محبیان: جبهه پایداری مثل هر گروه دیگری نشست و برخاست دارد که اصالتا هیچ اهمیت ویژهیی ندارد، آنچه که مهم است آثار منفی تحرکات تندروانه آنهاست. متاسفانه آنها که نگران تندروی گروههای اینچنین هستند معمولا بیش از حد آنها را بازتاب میدهند و آنها هم وزنی بیش از واقعیت برای خود قایل میشوند، راه مقابله با تندروها آن است که هر چه در فضای سیاسی آشوب میکنند رقبای خردمند آرام و دقیق به جای افتادن در تله سیاسی و شعاری آنها، منافع مالی آنها از تندروی را به مردم گوشزد کنند. تردید نکنید که پشت هر شعار تند سیاسی برای بعضیها منافع اقتصادی فراوانی نهفته است.
اعتماد: ضعف جبهه پایداری در شرایط کنونی را در چه چیز میبینید و به نظر شما تاکتیک جبهه پایداری برای فایق آمدن بر این ضعف یا ضعفها چیست؟
محبیان: بزرگترین مشکل جبهه پایداری نخست آن است که برچسب تندروی برآنها چسبیده و نمیتوانند از آن خلاص شوند. دوم آنکه میان جلیلی و احمدینژاد در نوسانند ولی فعلا چون مرغ سرکنده به این سو و آن سو میپرند ولی در واقع هدف دقیقی نداشته و هدفشان فقط مخالفت است و بس. البته افراد صادق و علاقهمند به انقلاب در میان آنان کم نیست ولی آنها هم سوار کشتی بدون قطب نمای پایداری هستند .
اعتماد: ارزیابی شما از مناسبات جبهه پایداری با دیگر گروههای تندروی مخالف دولت چیست و به نظر شما چه نسبتی میان این طیفها برقرار است؟ آیا قایل به ارتباط جبهه پایداری با تیم احمدینژاد هستید؟
محبیان: احمدینژاد با هوشمندی با پایداری بازی میکند و نهایتا میکوشد آنها را مثل کاتالیزور بهکار گیرد. یعنی در فعل و انفعالات هستند ولی در نتیجه نخواهند بود. از آن طرف پایداری هم هنوز درگیر خاطرات دوران احمدینژاد است. نزدیکی مشایی و احمدینژاد در ظاهر برای پایداریها کمی غیرقابل تحمل بود، اما به هر حال جایگزینی برای او در برنامههایشان نمیبینند. به همین دلیل نمیتوانند او را از پسزمینه ذهنی خود پاک کنند و فکر هم میکنند که گزینههایشان تا اینجا همچون کامران باقری لنکرانی و سعید جلیلی هم نتوانستهاند پتانسیل لازم برای اجماع را از خود نشان دهند.
اعتماد: ارزیابی شما از اختلافات درونی جبهه پایداری چیست؟ این اختلافات که پیشتر با پیدایش طیفهای تهران و قم در داخل این جبهه بروز پیدا کرده بود اکنون چه سمت و سویی به خود گرفته و در چه وضعیتی قرار دارد؟
محبیان: پایداری میداند اگر لحظهیی بایستد اختلافات درونش شعله میکشد لذا برای دیده نشدن اختلافها فقط با فریادهای سیاسی میدود. پایداری اگر لحظهیی بایستد حداقل به سه گروه تقسیم میشود. به فریادهای پایداری نباید گوش داد، بسیاری از فریادها از ترس و نگرانی است نه از سر شجاعت!
انقلاب اسلامی: یادآور میشود که پیش از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری و بلافاصله بعد از آن، این نشریه محاسبههای احمدی نژاد و اینکه گمان میکند اصول گرایان جز او کسی را ندارند را به اطلاع خوانندگان خود رساند. امروز واضح تر میشود که چرا جنگ اصلی میان اصولگرایان و جنگ فرعی میان آنها و حکومت روحانی و «سران فتنه» است:
٭ جنگ اصلی میان اصولگرایان و میدان اصلی جنگ محدوده اصولگرایان است:
☚ از اعتبار انداختن برادران لاریجانی، هدف اول طرفداران احمدی نژاد است و به عکس. در «انتخاب» هیأت رئیسه مجلس، علی لاریجانی که در سال گذشته با 213 رأی از 252 رأی اعضای حاضر در مجلس به ریاست مجلس رسیده بود، در این انتخابات، از 264 تن، 187 رأی به او داده شد. در برابر، یکچند از همکاران احمدی نژاد مشغول «افشاگری» در باره او هستند. همزمان،
☚ بایکوت محمود احمدی نژاد دستور العمل سران «اصولگرایان میانهرو» است. احمدی نژاد میکوشد سرجنبانان اصولگرایان را به خود جلب کند، از سوی دیگر، آنها مأمورند به دعوتهای او پاسخ ندهند. احمدی نژاد از سوئی میخواهد با خامنهای و بیت او نزدیک شود و از سوی دیگر، نزدیکی به او، موقعیت او را نزد «مردم» به خطر میاندازد. با اینحال، تا به حال، درب «بیت رهبر» بروی او نیمه بستهاست!
☚ کوشش برای جلو انداختن سعید جلیلی به جائی نرسیدهاست. با آنکه از حمایت کامل «بیت رهبر» برخوردار است و در شهرهای مختلف برای او جلسه سخنرانی ترتیب میدهند، اما همین سخنرانیها ناتوانی او را برای اینکه سخنگوی اصولگرایان بگردد، آشکارتر میکند. علی لاریجانی و ولایتی کمتر از او جاذبه دارند. تمایل لاریجانی به اتحاد با «اصلاح طلبان» (به رهبری عارف)، اصولگرایان را از او مأیوس تر کردهاست. ایناست که در جمع احمدی نژاد و همکارانش برنامه خویش را جلب بدنه اصولگرا و به دنبال آن، «موجهین» اصولگرا قراردادهاند. ارزیابی گروه ایناست که سختی معیشت مردم و سیاست اقتصادی حکومت روحانی، نظر قشرهای پائین جامعه را متوجه احمدی نژاد خواهد کرد.
☚ مهدوی کنی و شیخ محمد یزدی همچنان در کار متحد کردن اصولگرایانند. یک چند از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران و چند تن از اعضای جامعه مدرسین جلسات خود را برای متحد کردن اصولگرایان آغاز کردهاند. مهدوی کنی هیأتی را به قم فرستادهاست تا تصمیمات نخستین جلسه را به مصباح یزدی اطلاع دهد. اما مصباح یزدی نیز در تنگنا است. نه میتواند تحت رهبری این دو عمل کند زیرا آن بخش از اصولگرایان را از دست میدهد که مخالف اتحاد تحت رهبری این دو هستند. موقعیت خود را نیز از دست میدهد.
● هم اکنون، ناطق نوری زیر حمله تبلیغاتی است. او نیز با چنین اتحادی موافق نیست.
● آن دسته از اصول گرایان که علی لاریجانی سخنگویشان است نیز با این اتحاد موافق نیست.
● احمدی نژاد و طرفداران او نیز موافق نیستند. مگر اینکه در این «اتحاد» سهم شیر از آن آنها باشد.
☚ حسن خمینی، نامزد «رهبری نظام» از سوی گروه هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان است. از اینرو، سعی میکنند برای او در شهرهای مختلف، سخنرانی ترتیب بدهند. این کار را با بروجرد شروع کردند اما طرفداران خامنهای نگذاشتند. کاسه کوزهها را سر فرماندار شهر شکستند و او «استعفاء» داد. سپس او به خمین رفت و ارگانهای تبلیغاتی اینگروه از استقبال بینظیر «مردم» از او نوشتند.
☚ از آن سو، هاشمی رفسنجانی و گروهش به دنبال راه اندازی شورای فقها در شهر قم هستند. در واقع میخواهند قم را از دست خامنهای خارج کنند. قم یک بدنه و یک اکثریت مخالف خامنهای و ولایت فقیه دارد و یک اقلیت طرفدار ولایت فقیه و خواهان استقلال عمل و دو گروه مصباح و محمد یزدی (مدرسین قم) دارد. مراجع مستقل با شورای فقها موافق نیستند. هاشمی رفسنجانی میخواهد از طراز اول ها و درجه دومی ها شورای فقها تشکیل بدهد. مشرق نیوز خبر میدهد که آیت الله ابراهیم امینی از پذیرش ریاست این شورا امتناع ورزیده و یکی از اساتید حوزه به نام لطفی مسوولیت آن را پذیرفته است.
☚ گروههای هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلب که میپندارند مجلس خبرگان در گزینش جانشین خامنهای کارهایست و یا میپندارند میتوانند بدنه سپاه را از حزب سیاسی مسلح جدا کنند و با استفاده از اختلافها در «بیت خامنهای» و بدنامی مجتبی خامنهای و اختلافات هواداران خامنهای، مجلس خبرگان را به انتخاب نامزد خود برانگیزند، این که مجلس خبرگان باید جوان بگردد را شعار خود کردهاند. امیدوارند نامزدهاشان رأی بیاورند و شورای نگهبان نیز این رأی را بخواند و مجلس مال آنها شود!
☚ امامهدوی کنی آب پاکی بر دست آنها ریختهاست (به نقل مشرق نیوز): «مجلس خبرگان، مجلس تجربه و اعتبار است. مجلس ریش سفیدانی است که سالهای متمادی را در راه ترویج اسلام و قرآن و انقلاب گذرانده اند. جوانگرایی در مشاغلی که نیاز به کار میدانی و تلاش و دوندگی دارد، خوب است اما مجلس خبرگان جای دوندگی نیست، محل اعتبار و تجربه و سابقه درخشان در ترویج معارف اسلامی است».
٭ حذف هاشمی رفسنجانی و حمله به روحانی همچنان در دستور کار است:
☚ حمید زیارتی تاریخ ساز در خدمت خمینی و خامنهای، در «همایش «نفاق سیاسی در کمین انقلاب اسلامی» ، در باره هاشمی رفسنجانی گفتهاست:
●اولین ضعف آقای هاشمی این است که طبق جو حرکت می کند. زمانی که جو حرکت مسلحانه بود هاشمی هم جوگیر شده بود و حتی نظرات امام را نادیده می گرفت و از مجاهدین خلق دفاع می کرد. حتی به امام نامه داده بود که اگر از اینها دفاع نکنید اعتبارتان نزد مردم کم می شود.
امام جمعه رفسنجان به امام گفت هاشمی اصرار می کند که وجوهات شرعی را به مجاهدین خلق بدهیم و امام در پاسخ می گوید این کار جائز نیست و آقای هاشمی تا زمانی که ماهیت مجاهدین خلق آشکار نشده بود از آن ها دفاع کرد.
●هاشمی امروز احساس می کند که جو کنار آمدن با آمریکا و جو لیبرالیستی حاکم است لذا از اعتدال حرف میزند و میگوید امام مخالف مرگ بر آمریکا بود. امام خمینی در فروردین 67 می گوید بهترین دعا برای امثال رئیس جمهور امریکا این است که خدا مرگشان بدهد و در وصیت نامه خود نیز می گوید یزید زمان خود را هم لعن کنید و اینها صحبت های هاشمی را باطل می کند.اگر امام این نظر را داشت در بیان آن درنگ نمی کرد.
●ضعف دیگر آقای هاشمی این است که به شدت تحت تاثیر آقازاده هااست و به علت اینکه از خانواده مرفهی بوده در نمازجمعه مردم را به تجمل گرایی تحریص می کرد.
☚ اگر می خواهیم روحیه رئیس جمهور فعلی را بشناسیم کتاب جهانی شدن که از سوی موسسه تحقیقات استراتژیک در زمان ریاست آقای روحانی بر این موسسه منتشر شده است را بخوانید. در این کتاب صراحتا بیان می شود اگر می خواهیم با دنیا ارتباط داشته باشیم نباید اسلام به تمام معنا در کشور پیاده شود.
☚ در 7 خرداد 93، بگزارش خبرگزاری مهر، در مشهد، سعید زیباکلام با اشاره به برچیدن شدن راکتور اراک گفتهاست: رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام می کند که راکتور آب سنگین برچیده نمی شود اما ایمان داشته باشید که برچیده می شود زیرا اگر غیر از این بود تاکید و اصراری برای تکرار این جمله وجود نداشت.
این تحلیل گر مسائل سیاسی یادآور شد: تمامی این مسائل و تعهداتی که جمهوری اسلامی به طرف مقابل داده است را باید با سخنان رئیس جمهور مقایسه کرد زیرا روحانی عنوان می کند که “قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیده اند که تحریم و فشار راه به جایی نمیبرد و باید با ملت ایران از سر احترام سخن گفت” و به اعتقاد من بیان چنین جملاتی از دولت راستگویان و کسانی که مدعی هستند بعید است.
آیا آقای روحانی در مورد ملت ایران چه فکر کرده است که این همه در مورد مذاکرات و توافق نامه ژنو دروغ می گوید؟ آیا به راستی توافق ژنو به غربی ها آموخت که با ملت ایران از سراحترام سخن بگویند؟ آیا فاجعه بارتر از اینکه فردو و نطنز جمع شود و جای آن پارک شادی ایجاد شود؟
ارکان برداشتن تحریم ها شامل فروش آزاد نفت، بازگشت 100 میلیارد دلار اموال مسکوت شده ایران در بانک های خارجی، رفع تحریم شورای امنیت، رفع تحریم اتحادیه اروپا و رفع تحریم آمریکا است. سال 2011 حدود 2.5 میلیون بشکه نفت در روز می فروختیم و امروز این میزان به 1.5 میلیون بشکه کاهش یافته است لذا از سال 2011 به بعد تور تحریم های غرب پهن شد تا مانع فروش نفت خام ایران شوند.
ساز و کار تحریمی همچنان پابرجاست و تنها مشتریان موجود می توانند به طور میانگین نفت خام را خریداری کنند و مشتریهای جدیدی این امکان برایشان وجود ندارد. یک میلی متر از طول تحریم ها کم نشده و در عین حال امکان راستی آزمایی تعهدات آمریکا وجود ندارد. 100 میلیارد دلار اموال مسکوت شده ایران در بانک های خارجی، آزاد نشدهاست. امکان بازگشت با بازگشت متفاوت است و من اعتقاد و ایمان دارم که توافق نامه دوم محرمانه ای وجود دارد و حاضرم به هریک از مشاوران رئیس جمهور و مشاور عالی ظریف این حرفم را ثابت کنم. دولت ایران حتی یک سنت از مبالغ مسکوت شده را برداشت نکرده و تاکنون هم نشنیدهایم که گشایش اعتباری اتفاق افتاده یا اینکه ارزها وارد بازار ایران شده است.
انقلاب اسلامی: بدینسان، ادامه حملههای تبلیغاتی به روحانی گویای آناست که اخطار فیروزآبادی، رئیس ستاد نیروهای مسلح، نظر «نظام» نبودهاست. وگرنه، بیوقری و بیاعتباری خامنهای بیاندازه خواهد شد.
٭ چراخامنهای مجلس را تحت امر مجمع تشخیص مصلحت گرداند؟:
☚ در 22 اردیبهشت 93، به گزارش ایسنا، علی لاریجانی در جلسه علنی امروز(دوشنبه) و در پاسخ به اخطار مطهری نماینده تهران در مورد ابلاغیه اخیر رئیس مجلس به کمیسیونهای تخصصی برای اخذ نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص طرحها و لوایح، نامه «مقام معظم رهبری» در این رابطه را از پشت تریبون قرائت کرد.
در این نامه آمده است رئیس مجلس موظف است پس از اعلام وصول طرحها و لوایح در مجلس نسخهای از آن را برای اطلاع مجمع ارسال کند. این جمله بدان معناست که در مرحله اول بعد از ارائه طرحها و لوایح نسخهای از آن به مجمع داده شود و کمیسیونها اطلاعات لازم را بدهند.
در این نامه آمده است همزمان به بررسی طرحها و لوایح به خصوص قوانین و بودجه و تغییرات بعدی آن موضوع به کمیسیون نظارت مجمع فرستاده شود، کمیسیون نظارت مجمع نیز محتوای آنها را از لحاظ انطباق و عدم مغایرت با سیاستهای کلی مصوب بررسی کند. این بدان معناست که در مجمع تشخیص مصلحت نظام کمیسیون نظارت به بررسی این موضوع میپردازد که طرحها و لوایح سیاستهای کلی رعایت شده است یا خیر و همزمان این موضوع در مجلس مورد رسیدگی قرار میگیرد.
رئیس قوه مقننه خاطر نشان کرد: در این نامه همچنین آمده است کمیسیون نظارت مجمع مواردی که مغایر یا غیرمنطبق است را حسب مورد با سیاستهای کلی بررسی کرده و گزارش نهایی را به مجمع ارائه میکند این نیز بدان معناست که کمیسیون نظارت خود تصمیمگیری نمیکند و باید موضوع در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد تصمیمگیری قرار گیرد.
در این نامه همچنین قید شده، در صورتی که مجمع مغایرت و عدم انطباق را پذیرفت نمایندگان مجمع نیز موارد مغایرت را با موارد عدم انطباق حسب مورد در کمیسیونهای ذیربط مجلس مطرح میکنند یعنی اگر مجمع احساس کند طرح یا لایحه و مادهای خلاف بندی از سیاستهای کلی است، نظرش را به کمیسیون ذیربط میدهد که این نظر مشورتی است و الزامی برای رعایت آن نیست.
وی تاکید کرد: بنده براساس نامه مقام معظم رهبری، ابلاغیهای را به کمیسیونهای تخصصی فرستادم و بایدی که در نامه بنده نوشته شده باید ارشادی و عقلایی است اما به معنای الزام برای نمایندگان نیست.
انقلاب اسلامی: دستورالعمل خامنهای به مجلس که توجهی را هم به خود جلب نکرد، مجلس را از آنهم که بود، بیوزنتر و بیارزشتر کرد. ادعای لاریجانی که دستور خامنهای مجلس را ملزم نمیکند دروغ آشکاری است. زیرا مجلس کجا میتواند خلاف «بندی از سیاستهای کلی» نظام رأی بدهد؟ هرگاه چنین کند، اول شورای نگهبان و سپس مجمع تشخیص مصلحت نظام مصوب مجلس را رد میکنند. بنابراین، از این پس، مجلس تحت امر مجمع تشخیص مصلحت قرار میگیرد که به نوبه خود منصوب خامنهای و تحت امر او است.
امر مهم اینکه همانند دوره خاتمی، اصلاح نظام عملی گشتن روز افزون ولایت مطلقه فقیه شدهاست و میشود. جز این نیز نمیتوانست بشود. زیرا محور رژیم ولایت مطلقه فقیه است و اصلاح در جهت خلاف آن ناممکن است. اصلاح چنین رژیم هرچه کارآتر کردن آن، یعنی متحقق کردن ولایت مطلقه فقیه است. و چون ولایت مطلقه فقیه قدرت مطلقه معنی میدهد، کارآتر کردن آن، یعنی بالابردن میزان ویرانگری و فساد رژیم است. از اثر انداختن مجلس که یکی از ویرانگریهای و فسادگستریها است. از آغاز، بیاثر کردن مجلس اینطور آغاز شد:
● نخست خمینی، به هاشمی رفسنجانی و بهشتی و خامنهای، رهبران آن روز حزب جمهوری اسلامی اجازه تقلب در انتخابات و «در دست گرفتن مجلس» را داد.
● سپس، مجلس را که بنابر قانون اساسی مجلس شورای ملی، یعنی منتخب مردم ایران و دارای حق اعمال مالکیت در قلمرو قانون گذاری و نظارت بر اعمال دو قوه دیگر بود، «اسلامی» گرداند. بعدها معلوم شد که مقصود او این بودهاست که مجلس باید تابع «رهبر» باشد!
در آن زمان، برای اینکه مجلس را بر ضد رئیس جمهوری بکار برد، کفت: «مجلس بالاتر از همه» است.
● در حکومت خاتمی، خامنهای به رئیس مجلس ششم نامه نوشت و دستور داد طرح آزادی مطبوعات از دستور مجلس خارج شود. کروبی که رئیس مجلس بود، برخلاف قانون اساسی، نامه را «حکم حکومتی» خواند و طرح را از دستور مجلس خارج کرد. توقیف نماینده مجلس و شکنجه او در دوره خمینی آغاز شد (مورد غضنفرپور) اما در دوره خامنهای و حکومتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد تشدید شد.
● اینبار، نوبت به احمدی نژاد رسید که بگوید دیگر مجلس بالاتر از همه نیست. در حکومت 8 ساله او که تخریب اقتصاد کشور تشدید شد و ویرانی بر ویرانی افزوده گشت و فسادها بزرگ تر شدند، مجلس مجلس خاموشان بود. جز از زمانی که احمدی نژاد با خامنهای رودرو شد.