عصرجدید: با توجه به تشدید موج اعدامها و اظهارات خامنه ای و نتانیاهو درباره مذاکرات ایران و 1+5، ارزیابی شما از مذاکراتی که اکنون در ژنو در جریان است، چیست؟ آیا این مذاکرات پیشرفت قابل توجهی خواهند کرد؟
برای شنیدن این مصاحبه، اینجا را کلیک کنید
بنی صدر: ابتدا ببینیم که رژیم ولایت مطلقه فقیه در چه وضعیتی است؟ هفته پیش وضعیت اقتصادی را تشریح کردیم، از لحاظ اقتصادی دست آقای خامنه ای زیر سنگ است، راه پس و پیش هم ندارد. آنچه در گفتگوهای پیشین درباره سوال امروز شما گفتیم، امروز تحقق یافته است؛ ارزیابی های پیشین این بود که آقای خامنه ای به آمریکا بعنوان دشمن نیاز دارد پس نمی خواهد رابطه با آمریکا عادی شود. با نمایش 13 آبان و سخنرانی یک روز قبل از آن آقای خامنه ای که گفت: «مذاکره فقط درباره اتم است»، خط و ربط ایشان معلوم شد. پیش از گفتگوهای کنونی، در مورد مذاکرات اتمی دو اطلاع مهم رسیده است که توضیح می دهد چرا آقای خامنه ای آنطور موضع گرفت؟
1- از یک سو، بدون اینکه ظاهر شود، آمریکا فشار را برای اثربخش تر شدن تحریمها افزایش داده بودند بطوری که محلهایی(بطور مثال قبرس و ترکیه) که به رژیم برای دور زدن تحریمها کمک می کردند یا آنهایی که نقش واسطه را بازی می کردند به رژیم گفتند: “آمریکا می داند این کارها را می کنیم، تهدید شده ایم و کمک نمی کنیم!” پس در واقع فشار شدیدتر شده و دور زدن تحریمها کمتر ممکن شده است. از سوی دیگر، برای استفاده از پولهای ایران که در چین بود، آقای لاریجانی را روانه چین کردند که آنهم جز اینکه در چین خرید شود بکار دیگری نیامد.
2- اطلاع دوم؛ روزهای اول خیال می کردند، اینکه در ایران جریان جدیدی به حکومت رسیده است و قرار بر گشایش در رابطه با غرب است و … دستاوردی خواهد داشت ولی سخنان 12 آبان خامنه ای نشان می دهد، او متوجه شده است که بده و بستان چنان نیست که او بگوید: “پیروز شدیم!” احتمال هم هست که اصلا توافقی صورت نگیرد، این است که دستیاران خامنه ای صحبت از گفتگوهای شکست خورده کرده اند، برای نمونه آقای لاریجانی گفته است که فایده گفتگوها این است که زبان عده ای را که در داخل و خارج می گفتند: “تقصیر ایران بود”، می بندد.
این دو اطلاع برای این است که وضعیت امروز که گفتگوها در ژنو جریان است را بفهمیم. از آنطرف هم، همانطور که در آغاز سوال شما بود، خشونتها در ایران بیشتر شده است و رژیم روی دادگاه بلخ را سفید کرده است، در مرز پاکستان زد و خورد شد، 16 نفر را در آنجا اعدام کرد، سپس در کردستان دو جوان را اعدام کرد، در تهران نیز اعدام کرد، هر جا نیز به یک عنوان خاص اعدام کرد یعنی رژیم نگران است که مردم از مهار بیرون بروند، دیوار ترس بشکند، تردیدها از میان برود و به جنبش در آیند. از اینرو فکر می کند که با گسترش خشونت می تواند به مردم بگوید: “بحران اتمی و وضعیت اقتصادی هر طوری بشود توانایی سرکوب شما را داریم!” اینکه می گوییم رژیم می ترسد، مبنایش چیست؟ حتی بنابر ارقام رژیم، رای تحریمی ها از رای آقای روحانی بیشتر است، پس بخشی از جامعه این دید روشن را پیدا کرده است که رژیم ولایت مطلقه فقیه درست شدنی نیست که بنابر آمار رژیم، جبهه ای 20 میلیونی است. طرف دیگر هم که آقای خامنه ای خیلی از آن تعریف و تمجید داشته است، رای دهندگان به آقای سعید جلیلی است که بنابر آمار رژیم 4 میلیون هستند و بنابر قول علم الهدی 90 درصدشان جوهره جامعه و ولایت فقیهی ناب هستند. بخشی هم(بخش مواج) وسط قرار می گیرند که گاهی به طرف تحریم می رود، گاهی هم نمی رود. از انتخابات اول که اقلیت 4 درصد بوده است تا امروز در همان حدود 4 تا 6 درصد ثابت مانده است و در انتخاباتی که مرتب انجام شده است جامعه به طرف اقلیت نرفته است ولی به طرف تحریم آمده است و در بعضی از انتخاباتها، تحریم خیلی وسیع بوده است.
پس آقای خامنه ای در اقلیت است و امید ندارد حتی بخش مواج به ولایت فقیه بپیوندد، وضعیت اقتصادی هم به آن صورت است که در گفتگوی قبل شرح دادم، وضعیتش در دنیا نیز بگونه ای است که باج گیرهایی مثل چین و … به ترتیبی باج می گیرند که صدای کسانی در رژیم به هوا رفته است، عراقی که حکومتش، دست شیعه هاست نیز نفتش را جانشین نفت ایران کرده است و در خلیج فارس هم نفت میادین مشترک را می برند، بار سنگین وضعیت سوریه نیز هنوز بر دوشش است، از اینرو خامنه ای در چنین موقعیتی، چاره ای جز رسیدن به توافق با غرب ندارد اما فکر می کند که این توافق را به ترتیبی بدست آورد که بتواند بگوید: “پیروز شدم!” آقای نتانیاهو هم هست و به کمکش می آید و می گوید که ایران قرارداد قرن را انجام داده است و برنده شده است! راحت می شود به مردم ایران گفت که ببینید حتی نتانیاهو هم می گوید که ایران پیروز شده است!! وقتی آقای نتانیاهو از توافق سخن می گوید پس محرمانه بودن فقط برای مردم ایران است در حالی که قاعده اش این است که امثال نتانیاهو ندانند در مذاکرات چه می گذرد ولی او آگاه است و فریاد می زند! ولی سخنان خامنه ای و دستیارانش، نمایش 13 آبان و حرفهای نتانیاهو در واقع “کفه ترازو زمین زدن” است! دو طرف کفه ترازو زمین می زنند بلکه چیز بیشتری دستشان بیاید و واقعا آنطور نیست که نتانیاهو نمایش می دهد.
اگر توافقی انجام گیرد، برچه مبنایی می تواند انجام گیرد؟ تا بعد از ظهر، اگر بی بی سی را گوش می دادید، مثل این بود که کار تمام شده و فقط امضاء مانده است! آقای کری که به ژنو وارد شد، گفت: “هنوز اختلافات و مسائل مهمی روی میز است و کوشش می کنیم اختلافات را کم و مسائل مهم را حل کنیم.” احتمال می دهند که فردا(شنبه) هم گفتگو باشد، گرچه آقای ظریف شتاب دارد که بلکه همین امشب(جمعه) توافق انجام گیرد. بنابر آنچه در مطبوعات دنیا منتشر شده و معقول بنظر می رسد، اگر توافق انجام شود، طرف غربی چهار مورد زیر را از ایران مطالبه می کند:
1- ایران غنی سازی 20 درصد را متوقف کند و اورانیوم 20 درصدش را به سوخت تبدیل کند.
2- طرف مقابل می پذیرد که ایران تا پایان مذاکرات به غنی سازی 3.5 درصد ادامه بدهد.
3- تولید پلوتونیوم در کارخانه آب سنگین اراک که با آن می توان بمب اتمی ساخت، در طول گفتگوها متوقف شود ولی کارهای عادی در آن کارخانه انجام شود.
4- سانتریفیوژهای جدید که می تواند چند برابر سریعتر اورانیوم غنی کند در طول گفتگوها کار گذاشته نشود.
آقای ظریف گفته است که “غنی سازی بطور کامل متوقف نخواهد شد”، یعنی رژیم می تواند با موارد 1 و 2 موافقت کند. در مقابل، اروپا و آمریکا پولهای توقیف شده ایران را آزاد می کنند که کلش حدود 50 میلیارد دلار است. این همان پولی است که آقای جهانگیری به بخش خصوصی وعده داد: “همه آنرا به شما می دهیم تا اقتصاد را رونق دهید.” اگر توافقی بشود، در این حدود است، امشب و فرداشب خواهیم دید که بیشتر از این می شود یا کمتر؟ اما از دید من اگر دو طرف روی این موارد توافق کنند، آقای ظریف و طرف مقابل می توانند بگویند: “در گفتگوها پیشرفت کردیم.” اما معنایش این نیست که دو طرف برنده شده اند بلکه معنایش این است که رژیم خامنه ای بازنده است بلحاظ اینکه همین توافق را در دوره احمدی نژاد و قبل از آن می توانست به عمل دربیاورد.
به شنوندگان گرامی یادآور می شوم که در دوره آقای خاتمی، ایران پذیرفت که به مفاد قرارداد الحاقی عمل کند و به آژانس اجازه بازرسی کامل بدهد، فعالیتهای اتمی اش را هم بطور کامل متوقف کرد. اگر در همان وقت توافق کاملی انجام داده بودند اولا تحریمها، زیانهای عظیم و میلیاردها دلار ثروت ملی ایران برباد نمی رفت، وضعیت اقتصاد کشور هم چنین نمی شد. رژیم می تواند بگوید ما حاضر بودیم این توافق کامل را انجام دهیم ولی طرف مقابل حاضر نبود، آقای جک استراو(وزیر خارجه آنزمان انگلستان) هم می گوید: “آنزمان آمریکا مانع شد!” بله، آنزمان آقای صادق خرازی و سفیر سوئیس طرح گفتگوی جامع تهیه کردند و به حکومت بوش دادند که او آنرا در سطل آشغال انداخت زیرا خودش را در موضع متفوق می دید ولی وضعیت آنطور که بوش فکر می کرد در عراق و افغانستان جریان پیدا نکرد و آن فرصت از دست رفت. با این حال هرگاه رژیم، سیاستش را بر حقوق ملی مردم ایران استوار می کرد و این سیاست را برای مردم ایران شفاف می کرد، حکومت بوش نمی توانست بازی دربیاورد، افکار عمومی دنیا نیز برقراری تحریمها را نمی پذیرفت. حتی در مذاکرات کنونی هم محرمانه نگهداشتن مذاکرات، همچنان به زیان ایران است والا آنچه که شرح دادم، در مطبوعات آمریکا و اروپا پر است. البته با توجه به اطلاعاتی که از داخل ایران گرفتم، بعلاوه 2 اطلاع مهم فوق که آنها را نیز از داخل ایران گرفتم، بنظرم رسید که اطلاعات منتشر شده در مطبوعات غرب مبنا دارد.
چرا این مسائل را در سطح جامعه ایرانی طرح نکردید؟ اصلا چرا به مردم نمی گویید مساله چیست؟ واقعا چه نیازی به اورانیوم غنی شده هست که شما اورانیوم غنی کنید؟ چرا مردم ایران باید این هزینه سنگین و طاقت شکن را بپردازند؟ در خلیج فارس و دریای مازندران ثروتهای ایران را می برند و می خورند، روسها و چینی ها باج می گیرند، چرا ملت باید این باجها را بدهد؟ اگر قول وزیرخارجه روسیه که گفته است: “ایران باید حق غنی سازی داشته باشد اما تحت مهار کامل آژانس بین المللی انرژی اتمی باشد”، را روز اول پذیرفته بودید، در این موقعیت نبودید و بر فرض توافق در امشب یا فرداشب، اقلا شش ماه و بطور متوسط یک تا یک و نیم سال طول دوره گفتگوست. آقای اوباما امروز گفته است: “تحریمها را می توانیم تقلیل بدهیم اما برگشت پذیرند و ساختار تحریمها سرجایش می ماند، ظرف شش ماه اگر ایران قبول کرد تضمینهای لازم را برای نرفتن برنامه اتمی اش به سمت ساخت سلاح اتمی را سپرد این تحریمها لغو شده اند، بقیه تحریمها هم می توانند لغو شوند وگرنه این تحریمها را دوباره برمی گردانیم.” اکنون که داریم صحبت می کنیم در ژنو گفتگوست و امشب یا فرداشب معلوم می شود. هرگاه نتیجه این شد که فرداشب باید گفتگوی دیگری انجام شود، معنایش این است که آنچه که گفتم به آقای خامنه ای ارائه شده است و از او خواسته اند که مهر تائیدی پای توافق بگذارد تا آنرا در ژنو انجام دهند. اگر خامنه ای امضا کرد، به ترتیبی که شرح دادم ممکن است توافق به عمل در آید ولی اگر تائید نکرد، کافی است که طرف آمریکایی یک “ان قلت” بکند، طرف ایرانی آنرا دست آویز بکند تا بگوید دور دیگری از گفتگوها لازم است.
مساله دیگری که اینجا پیش می آید، نقش ملت است. اگر امروز به روزنامه ها و تلویزیونهای فرانسوی، آمریکایی، آلمانی و انگلیسی نگاه کنید از صبح تا شب درباره مذاکرات خبر می دهند ولی در طرف ایران بگونه ای است که انگار مردم ایران حق ندارند از چیزی مطلع باشند! چرا باید اینطور باشد؟ برای اینکه اگر برای مردم حق اطلاع یافتن را قائل باشند و برنامه هایشان را شفاف کنند، آنوقت باید به سوالات مردم پاسخ بدهند و وقتی کار به اینجا رسید، خشونتی که با گفتگوها همراه کردند، بی معنی می شود. در موردی که گفتم جوان کردی(شیرکوه معارفی) را اعدام کردند، عکسی جعلی برای توجیه اعدام درست کردند که اسلحه در دست دارد پس رژیم دلیلی برای این جنایت نداشته، البته خود اعدام جنایت است اگر طرف مقصر می بود ولی وقتی جعل سند می کنید معنایش این است که شدت ترس بحدی است که به خشونت کور روی آوردید، چرا؟ برای اینکه نمی خواهید ملت بداند چرا این سرنوشت را دارد، چرا 10 سال بحران اتمی، موضوع گفتگوها چیست؟ وقتی نمی داند و عواقبش و بهای بسیار سنگینش را تحمل می کند، به تدریج سینه ها پر می شود، حالت انفجاری بوجود می آید، یک روز هم منفجر می شود.
هر از چندی سوپاپی مثل آقای روحانی کار می گذارند که فشارها کاهش پیدا کند اما وقتی می رسد که این سوپاپها هم کارگر نیست، آقای روحانی آخرین انتخاب رژیم است، چیز دیگری ندارند به مردم ارائه کند و احتمال اینکه بخش مواج به بخش مصمم بپیوندد بسیار بالاست. البته شرطش این است که بخش مصمم نقش تعیین کننده خود را بشناسد که شناخته است، روی حق و حقوق ملی استوار بایستد و بدیل متعلق به این بخش بر حقوق ملی و حقوق شهروندی مردم ایران استوار بایستد و واقعیتها را مرتبا با جامعه ایرانی در میان بگذارند. این شرط اگر تحقق پیدا کند با اینکه ایران در وضعیت بسیار بدی است، زمینش دارد بیابان می شود، رژیمی استبدادی دارد که رژیم رانت قدرت است، از سرش تا مستخدم کارکنان دولت، بنابر اینکه من در دستگاه دولت هستم و موقعیت دارم برای خودش رانت قائل است و از مردم ایران می ستاند؛ تغییر این وضعیت کار آسانی نیست. امیدوارم توضیح دقیقی ارائه کرده باشم از آنچه که امشب و احتمالا فردا می تواند رخ بدهد، البته گفتم که چگونه ممکن است رخ ندهد و مردم ایران را به هوشیاری می خوانم، به نسل جوان امروز می گویم چشم و گوشت را باز کن، نگذار رژیم با شما رفتار قیم هایی را داشته باشد که با یتیمی که بنابر خوردن مالش است، دارند.
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در 17 آبان 1392
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:
http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1