back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیژاله وفا:وضعیت سنجی ۴۴۳– نگذاریم صدای صلح طلبی دو ملت ایران وفلسطین...

ژاله وفا:وضعیت سنجی ۴۴۳– نگذاریم صدای صلح طلبی دو ملت ایران وفلسطین در هیاهوی جنگ طلبی زورپرستان گم شود. (بخش2)

در وضعیت سنجی شماره قبل به مساله زور پرستی و نگاه توازن قوایی ابرقدرتها در ایجاد بحران و جنگ که نه بر اساس دفاع از حقوق بشر بلکه برای پیشبرد منافع خود است و نیز لزوم  بیداری و فعال شدن ملتها در حقوند کردن جوامع و در نتیجه دولتهای خود پرداختم .

همچنین  نمونه هایی از سیاستهای مخرب ابر قدرت آمریکا و متحدان غربی آنرا در جنگهای گذشته و احتمال بروز جنگ جهانی سوم را آورده و سیاست دولتهای اشغالگر اسرائیل در اشغال وطن و تجاوز به حقوق مردم فلسطین و نیز سیاست دولت نتایاهو در کشتار بی سابقه فلسطینیان ساکن غزه و مردم لبنان را به نقد کشیده و از اهداف جنگ طلبی دولت نتایاهو  در منطقه و همراهی و پشتیبانی آمریکا و متحدانش از این سیاست سخن به میان آوردم. همچنین به بی عملی و دست بسته بودن نهاد های بین المللی در جلوگیری واقعی و اجرایی از بروز و وقوع این قبیل تجاوزات اشاره کرده، در خاتمه با تکیه بر اصل استقلال یادآور شدم که صدای صلح طلبی و مبارزه برحق فلسطینیان را نباید بگذاریم در هیاهوی جنگ طلبی زورپرستان مستبد گم شود و با تکیه بر اصل مهم استقلال که از اصل آزادی جدایی ناپذیر است، یاد آور شدم که ملت فلسطین نیز بایستی بر توان خود تکیه کرده و گروههای نظامی درون مقاومت خود را نیز ترغیب به استقلال کرده و از خشونتهای ضد حقوق بشری برحذر دارد تا آرمان بحق مردم فلسطین در دفاع از حقوق خود به حقوند بودن ملت فلسطین نزدیک تر باشد و افکار عمومی جهان را به دفاع بی چون و چرا از حق مردم فلسطین بیشتر برانگیزد.

در وضعیت سنجی این شماره به وضعیت ایران و سیاست رژیم ولایت فقیه می پردازم.

در ایران نظام ولایت فقیهی حاکم است که هم ضد آزادی مردم ایران و هم ضد استقلال کشور است.

هر رژیم  استبدادی، اگر تک پایه شود و ضد حقوق مردم خود عمل نماید، بناچار برای ادامه حیات خود به بحران و بویژه جنگ احتیاج دارد. چرا؟ چون در غیاب حمایت عامل داخلی یعنی مردم، عامل خارجی باید همواره حضور داشته باشد تا این قبیل رژیمها بتوانند در داخل بر مردم حاکم شوند.

مثالها در سطح جهان فراوانند . من باب نمونه در انقلاب فرانسه، شاهد بودیم که با وجود اهداف درست انقلاب فرانسه رژیم بناپارتیسم بر سر کار می آید و ناپلئون در فرانسه استبداد برقرار می کند و سالیان طولانی تا پایان حکومتش که به جزیره سن هلنا تبعید می شود، فرانسه را در جنگ نگاه می دارد.

حتی بعد از انقلاب اکتبر روسیه، یک دوران جنگِ داخلی و کشتار در آن کشور برقرار شد و رژیم اختناق و استبداد استالینیسم بر شوروی حاکم گردید. در ادامه، شوروی وارد جنگ جهانی دوم شد و سپس جنگ سرد حاکم گشت تا زمانی که شوروی مولفه های قوت خود را از دست داد و دچار افول شد.

سرنوشت این انقلابها از راه اتفاق دچار جنگ نگردیده است، این جنگها قابل اجتناب بودند اگر رهبری انقلابها بر اصول آزادی و استقلال و حقوق مردم پایبند می ماندند. اما هر گاه رژیمی بعد از انقلاب راه استبداد و وابستگی را پیشه کند محتاج جنگ می گردد پس،

 نه اتفاق بلکه احتیاج رژیمهای استبدادی جنگ را برملتها تحمیل کرده است.

در ایران ما نیز رژیم ولایت فقیه، رژیمی است تک پایه. چون استبداد تاریخی در ایران به تعبیر آقای ابوالحسن بنی صدر در کتاب خود بنام “انقلاب” (*1) ، سه  پایه داشته است و یک پایه هم در خارج که آن پایه های داخلی در انقلاب مشروطه، سپس در ملی کردن نفت و نیز در انقلاب ۵۷، از بین رفتند. و حالا مانده یک پایه که روحانیت باشد. تازه آنهم بخشی از روحانیتی که قدرت سیاسی را اصل می شمارد و می گوید که قدرت سیاسی حاکم است بر احکام دین.

این رژیم برای اینکه بتواند حکومت کند نیازمند اسباب و لوازمی است. آن اسباب در اصل بایستی رعایت حقوق مردم و در نتیجه رشد جامعه باشد اما این دو با استبداد همساز نیستند. پس رژیم از داخل تحت فشار جامعۀ 9٠ میلیونی ایران است. ملت ایران نیز، هم نیازمند رشد است و هم آزادی و استقلال و هم رفاه مادی و معنوی که همه را به علت وجود رژیم ملایان زور پرست و مافیای حامی آن که نقش ستون پایه های استبداد را دارند فاقد است. در واقع، استبداد کشور را تصرف کرده و حاضر نیست از دامنه قدرت خود بکاهد. همینجا است که مجبور است به عامل خارجی بطور دائم نقش بدهد. یا از راه باج دادن و امتیاز (رفتار رژیم با چین و روسیه که تنها به دولت چین بابت فروش ارزان نفت، سالانه 40 میلیارد دلار باج می دهد) و یا از راه ایجاد بحران و سایه جنگ را بر سر مردم نگاه داشتن.

رژیم ولایت مطلقه فقیه، ایران را هم در جنگ نظامی در منطقه نگاه داشته؛ هم در جنگ نیابتی، هم در جنگ از راه ترور، هم در جنگ سایبری، هم در جنگ اقتصادی، هم در جنگ مذهبی، هم در جنگ تبلیغاتی، هم در جنگ دیپلماسی و… در حال حاضر سایه جنگ و ترس از موشک باران  شدن توسط اسراییل مانع بکارگیری ابتکارات مردمی می شود.

 ناگفته نماند که جنگها، پویایی های خود را دارند. بحرانها از گروگانگیری شروع شد. بعد به نگ 8 ساله راه پیدا کرد بعد زمینه سازی تحریمها و سپس بحران اتمی و آنگاه جنگهای منطقه ای. این پویایی ها هم باعث مهاجرت مغزهای ایران می شود، هم بنیه اقتصادی جامعه را ضعیف می کند، هم از کیفیت زندگی می کاهد، هم مانع عمل بر حقوق توسط مردم می شود، هم اینکه این پویایی ها بر خود نظام حاکم هم اثر می گذارد. بدین معنا که نمی تواند از شدت و حدت جنگ بکاهد و بایستی روزبروز بر دامنه آن بیفزاید.

رژیم ولایت فقیه هم بنیه اقتصادی مردم ایران را تضعیف کرده، هم با ایجاد بحرانهای متعدد، حیات ملی را به خطر انداخته است و در عین حال نیازمند ایجاد جو جنگی است تا در غیاب مشروعیت مردمی، به بحرانها تکیه نماید و عوامل خارجی را در سیاستهای داخلی و خارجی ایران محور گرداند. به زعم نگارنده، رژیمی مستبد و وابسته که جوانان وطن خود را گلوله باران می کند، به هیچ وجه نمی تواند مراعات کننده حقوق مردم فلسطین باشد. بلکه هدف اصلی رژیم ولایت فقیه از ارسال کمکهای تسلیحاتی و مالی به گروههای حماس و حزب الله نقش داشتن و دخالت در مناسبات و سیاستگذاریهای منطقه است که مسلما بدون دخالت و حضور مردم ایران انجام می گیرد. چرا که رهبری نظام تنها مسئول سیاستگذاریهای کلان کشور است.

ناگفته هویدا است چنانچه تناسب وضعیت اقتصادی و آزادیها در وطن مطابق با حقوق ملی و شهروندی و انسانی مردم ایران بود، آنگاه خود مردم ایران تمایل شدید به ارسال کمک به مردم فلسطین داشته و همراه آن ملت با تکیه بر اصل استقلال و آزادی، صلح طلبی خود را با اتخاذ سیاستهای منطبق بر حقوق اعمال می کردند.

اگر در ایرانِ بعد از انقلاب، مستبدین داخلی به همراهی قدرتهای خارجی، علیه دولت مردمی بنی صدر کودتا نمی کردند و به رای مردم احترام می گذاشتند و مردم نیز در حفاظت از دولت خود فعالانه تر عمل می کردند، ایران اکنون دارای یک نظام حقوند و منتخب واقعی مردم بود که در خدمت حقوق انسانی و شهروندی و ملی و جهانی، سیاستگذاریهای داخلی و خارجی تنش زدا را اتخاذ می کرد و هم با برنامه رشدی که دولت بنی صدر برای ایران داشت که کسینجر را وادار به گفتن این جمله کرد: “آمریکا تحمل ژاپن دوم را در آسیا ندارد!” اقتصاد ایران با تکیه بر ثروت علمی و ماندن مغزها و نیروهای محرکه در وطن و منابع بیشمار ایران، صرف رفاه و اعتلای مردم و طبیعت می شد و نه صرف تخریب و غارت و رانتخواری و جنگ طلبی و هم آن منابع به اندازه توان و ظرفیت اقتصاد داخلی بکار گرفته می شد و در خام فروشی هدر نمی رفت.

علاوه بر آن استبداد مخوف رژیم ولایت فقیه، این دزد انقلاب مردمی 57 شکل نمی گرفت تا خواسته به حق ملت ایران در انقلاب که همانا استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی بود را در عمل به انحراف بکشاند و پتانسیل انقلاب، خود بهترین روش برای صلح طلبی و تاسی ملتها از اهداف آن انقلاب بی خشونت، برای حقوند کردن جامعه خود می گردید.

هر عقل سلیمی می داند که دفاع از آرمان یک ملت، لزوما با ارسال تسلیحات و دامن زدن به فضای جنگ طلبی همساز و همراه نیست. چنانچه کشور افریقای جنوبی بدون کمک تسلیحاتی ضربه ای اساسی به دولت اسرائیل وارد آورد؛ وقتی توانست شواهد نسل کشی اسرائیل در فلسطین را مهیا و دادگاه کیفری لاهه را به محکوم کردن اسرائیل به نسل کشی وا دارد.

مضرات بیشمار ادامه پینگ پنگ موشک پراکنی بین رژیم استبدادی ولایت مطلقه فقیه و رژیم اشغالگر اسرائیل

بایستی بر همگان به تجربه ثابت شده باشد که جنگ به نفع و در راستای حقوق ملی هیچ مردمی نیست. جنگ تنها و تنها خرابی و ویرانی و عقب افتادگی را بهمراه دارد.

متاسفانه هستند کسانی که از سر زیادت ظلم تاریخی ای که اسرائیل بر مردم فلسطین روا داشته، خودآگاه و یا ناخودآگاه طرفدار جنگ موشکی بین نظام ولایت فقیه و رژیم اشغالگر اسرائیل شده اند و منطقشان در مدار بسته جنگ و ادامه آن گیر افتاده و ملزومات صلح را فراموش کرده اند. پینگ پنگ ارسال موشک بین این دو رژیم را خودآگاه و یا ناخودآگاه برمی تابند و بعنوان حق پاسخگویی برای رژیم حاکم بر ایران مهر تایید میزنند. غافل از اینکه هر سیاستی بایستی هدفی مشروع داشته باشد. هدفی که منجر به رشد و بیرون رفتن از مدار سلطه/زیرسلطه گردد. هدفی که حقوق ملتها را مرعی دارد. در صورتی که ادامه این سیاستهای مخربِ بحران ساز هیچ کدام از این اهداف را برآورده نمی کند. این کار نه در راستای حقوق ملی مردم ایران است و نه در راستای حقوق مردم فلسطین. برعکس فرصت رشد و سازندگی را با تخریب بیشتر و گسترش دامنه جنگ و بحران از هر دوملت می گیرد.

برای این مسابقه تسلیحاتی که هزینه های سرسام آور آن از دهان کودکان و انسانهای زحمتکش ایران گرفته شده است، مسئولان حاکم در مضیقه قرار نمیگیرند، این فرصت رشد از مردم ایران است که در ادامه سیاستهای بحران سازی و ادامه وضعیت بحرانی از مردم گرفته می شود.

از بُعد نظامی هم که به مسئله نگاه کنیم، ابعاد حملات بامداد پنجم آبان اسراییل به اهدافی در استان‌های تهران، ایلام، خوزستان و سمنان، هر چند از سوی هر دو طرف مخفی نگه داشته شده اما گسترده‌تر از آن بوده‌اند که با بررسی عکس‌های ماهوره‌ای، نامشخص بمانند.

ناظران نظامی، هدف این حملات را لایه اول پدافند هوایی ایران عنوان کردند؛ امری که گرچه مسئولین نظام ولایت فقیه درباره آن به صراحت صحبت نمی کنند اما خامنه‌ای نسبت به “کوچک‌انگاری” آن هشدار داد: “این که ما بگوییم نه، چیزی نبود، اهمیتی نداشت و مانند این‌ها، غلط است.” و خامنه ای که تا کنون در سیاست های جنگی اش بر سپاه متکی بود اینبار قصد دارد در پاسخ موشکی به حمله پنجم آبان دولت فاسد نتانیاهو، پای ارتش ایران را نیز به میان بکشد.

این خرابیها و هزینه های  تسلیحاتی  از جیب چه کسی پرداخته می شود؟ از جیب مردمی که در سیاستگذاریهای بحران ساز و تصمیم گیری در باره ادامه جنگ هیچ سهمی ندارد!

تنها در یک قلم بعد از ادامه بحران حملات موشکی اخیر، قیمت دلار در ایران از 60 هزار تومان به مرز 70 هزار تومان رسید و تاثیر بلافصل آن بر سخت تر شدن معیشت مردم ایران نمایان شد.

اما همانگونه که در بالا توضیح داده شد رژیم استبدادی ولایت فقیه نیازمند بحران و ادامه آن و گستره تر کردن روزمره ابعاد آن است (همانگونه که نتانیاهو جنایتکار نیز شدیدا به این بحران نیازمند است، بویژه که با بر سر قدرت آمدن ترامپ دستش در ادامه جنایات بازتر است) از اینرو مشاهده می کنیم  کمال خرازی که هم مشاور خامنه ای است و هم رئیس شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی، خبر از ابعاد گسترده تر و وخیم تر حمله می دهد و در مصاحبه اخیر خود با المیادین لبنان بیان داشت: “اگر ایران با تهدید موجودیتی مواجه شود و بقای آن مورد مخاطره قرار گیرد، احتمال تغییر در دکترین هسته‌ای کشور وجود دارد!” جالب توجه این است که منظور خزازی موجودیت رژیم، نظام ولایت فقیه است و نه ایران. زیرا هم مردم ایران در هیچ رفراندمی سیاست جنگی خامنه ای را تایید نکرده اند و هم مبرهن است که وجود نظام ولایت فقیه، حیات ملی ایران را در خطر انداخته است. اگر این نظام بر مقدرات مردم حاکم نبود و دولتی ملی و مردمی متصدی امور بود که بر اصل موازنه عدمی سیاست اتخاذ میکرد، قادر نبود خودسرانه سیاستهایی را اتخاذ کند که اسرائیل جرات کند حیات ایران را بخطر بیاندازد.

با چه زمینه ای رژیم ولایت فقیه قصد گسترده تر کردن ابعاد جنگ را دارد؟

دویچه وله در 3 آبان 1403 مقایسه ای از اقتصاد ایران و اسرائیل بدست داده استکه در زیر اهم آنرا نقل می نمایم.

مقایسه اقتصاد دو کشور ایران و اسرائیل

بر اساس لایحه بودجه ارائه شده از سوی دولت ایران به مجلس، بودجه نظامی ایران در سال ۱۴۰۳ (۲۰۲۴ میلادی) ۴۷۰ هزار میلیارد تومان است. این رقم شامل بودجه وزارت دفاع، نیروهای مسلح و سازمان‌های مرتبط است. البته تنها این نیست؛ قرار شده تا ۱۳۴ هزار میلیارد تومان هم برای تقویت بنیه دفاعی به ستاد کل نیروهای مسلح پرداخت شود.

با احتساب دلار ۶۰ هزار تومانی بودجه نظامی ایران چیزی حدود هشت میلیارد دلار است، (در این فاصله دلار مرز 66 هزار تومان را نیز رد کرد) اما در سوی مقابل براساس برآورد موسسه جهانی صلح استکهلم، بودجه نظامی اسرائیل در سال ۲۰۲۴ حدود ۲۴.۳ میلیارد دلار تخمین زده شده است؛ این یعنی بودجه نظامی اسرائیل حداقل سه برابر بزرگ‌تر از بودجه نظامی ایران است. مقایسه تولید ناخالص ملی ایران و اسرائیل یک نماگر گویا از وضعیت اقتصادی دو کشور است: تولید ناخالص ملی ایران ۳۸۲ میلیارد دلار است در حالی که جی‌ان‌پی اسرائیل ۱.۵ برابر بیشتر از ایران و حدود ۵۴۰ میلیارد دلار. این عدد درباره تولید ناخالص داخلی هم تقریبا در همین محدوده نوسان می‌کند. در سال ۲۰۲۳ جی‌دی‌پی ایران ۳۶۰ میلیارد دلار بوده، در حالی که تولید ناخالص داخلی اسرائیل ۱.۵ برابر بیشتر و ۵۲۱ میلیون دلار بوده است. سرانه تولید ناخالص ملی ایران چهار هزار دلار است اما همین عدد برای اسرائیل ۱۳.۵ برابر ایران یعنی ۵۴ هزار دلار است. نرخ تورم در ایران در محدوده ۳۵ درصد نوسان می‌کند ولی در اسرائیل کمتر از سه درصد است. نرخ بیکاری در ایران حدود ۱۰ درصد است اما در اسرائیل نزدیک به چهار درصد است.

همچنین به گفته سیامک جوادی، اقتصاددان و استاد دانشگاه

 Rio Grande Valley

 «موضوع مهم در اقتصاد جنگ شوک از بین رفتن ثبات است. بازارهای پولی و مالی با شوک‌های عدم ثبات(uncertainty)  با شرایط جنگی مثل کارد و پنیر است. وقتی اقتصاد با جنگ مواجه می‌شود شرایط شدید بی‌ثباتی رخ می‌دهد که در نتیجه بازارهای مالی کشورهای درگیر و شرکای تجاری‌شان تحت تاثیر قرار بگیرند”. او ادامه می‌دهد: «پس از آن هم موضوع تاب‌آوری اقتصادی کشورهای درگیر است که آن هم به زیرساخت‌های اقتصادی کشورهای درگیر مربوط است. آیا ایران آنقدری زیرساخت‌های قوی دارد که بتواند تبعات یک جنگ را کنترل کند؟ جواب به‌طور قطع نه است. در سوی مقابل اقتصاد اسرائیل است که زیرساخت‌ها و در نتیجه تاب‌آوری خوبی مقابل تحریم‌ها داشته است. در حالی که در ایران تنها چندصد میلیارد دلار نیاز است که پتروشیمی‌ها نوسازی شوند. در چنین شرایطی زیرساخت‌های کشور اسرائیل در وضعیت بسیار خوبی به سر می‌برند و به نظر می‌رسد که جنگ نمی‌تواند آن‌ها را کم‌کار کند. همچنین می‌توان ناترازی را به بخش‌های مختلف تعمیم داد و در صورتی که  جنگ شود به سرعت روی سوبسیدی که دولت به بخش‌های مختلف می‌داده تاثیر خواهد گذاشت و یک تورم جدی در اقتصاد ایران رخ خواهد داد.

از سوی دیگر قسمت بزرگ مشکل جمهوری اسلامی این است که بزرگ‌ترین بخش درآمدش از محل نفت است. با وجود جنگ، امکان فروش نفت از بین خواهد رفت. سرمایه‌گذاری خارجی در صورت وجود جنگ یا حتی احتمال جنگ به شدت محدود خواهد شد. در شرایط جنگی منابع باید از سمت بخش‌های دیگر به سوی بودجه‌های نظامی و جنگ سرازیر شود و این بزودی اقتصاد ایران را فلج خواهد کرد. ذخایر ارزی بانک مرکزی اسرائیل ۲۱۳ میلیارد دلار است و ناگفته پیدا است که منابع جمهوری اسلامی غیرقابل مقایسه با این اعداد است. در نتیجه بعید است که نرخ بیکاری افزایش پیدا کند بلکه ایالات متحده و کشورهای غربی هم به آن‌ها کمک خواهند کرد که نرخ تورم و بیکاری کنترل شود. در مقابل ایران است که هیچ سپری مقابل شوک‌های جدید ندارد.

نقش رژیم مستبد ولایت مطلقه فقیه و زورپرستان سلطنت و پهلوی طلب در زمینه سازی تخریب ایران

به زعم نگارنده هر چند در دفاع از آرمان و وطن، اقتصاد و بودجه نظامی هر چند بسیار مهم و اساسی اند اما تنها عامل نیستند و اراده و حس وطن دوستی و عرق ملی و میل به مبارزه با زور و تجاوز نیز نقش بسیار مهمی همواره در تاریخ ملل ایفا کرده است اما خواننده گرامی ملاحظه می کند که

به مصداق این شعر سعدی

ترا که خانه نیین است، بازی نه این است

با این وضعیت اقتصادی، وقتی همگان می دانند اسرائیل نقشه کشاندن پای ایران به جنگی وسیع و نیز حمله به ساختارهای اقتصادی ایران و تجزیه ایران را دارد، با توجه به وضعیت اقتصادی کم بنیه ای که سیاستگذاریهای نظام ولایت مطلقه فقیه برای ایران بوجود آورده است، فشار اصلی روانی و روحی و مالی بر دوش ملت ایران خواهد بود و نه مسئولین بی کفایت رژیم حاکم. از اینرو هر صدمه ای به ایران و ملت وارد آید، علاوه بر سهم و نقش کشور متجاوز، رژیم ولایت مطلقه فقیه نیز نقش بسیار اساسی در زمینه سازی آن خواهد داشت.

در این نقش، مقصر و زمینه ساز، آن بخش از وطن فروشانی که اسرائیل را ترغیب به حمله به ایران می نمایند و همچون رضا پهلوی با سفر به اسرائیل و ملاقات نتانیاهوی جنایتکار عقد اخوت با وی می بندند، سهم بسزایی دارند و این خیانت آنها را در زمینه سازی حمله به ایران از حافظه ملی مردم ایران پاک نخواهد شد.

آن بخش از وطن فروشانی از میان سلطنت طلبان و پهلوی طلبهایی که در این خیال و رویا بسر میبرند که نتایاهو، رژیم ولایت فقیه را از سر راه برمی دارد و آنان را به قدرت میرساند، در سرسپردگی و وابستگی تا آنجا رفته اند که نقشه نقاط استراتژیک وطن را در اختیار دولت اسرائیل قرار داده اند. نه اینکه این خائنان نمی دانند اسرائیل و هر کشوری در عصر ماهواره ها ی نظامی، حتی اجسام تا 1 سانتی متر را بر روی زمین قادر به شناسایی هستند و نیازی به نفشه این نکات استراتژیک ندارند، بلکه برای اثبات خوش خدمتی و وابستگی و سرسپردگی خود است که این گونه عرض خود می برند.

و خوش خیال تر آن عده که گمان می کنند قدرتهای جهانی بدون هیج چشمداشتی از مردم ایران و بی هیچ ما با به ازایی هزینه مادی و تسلیحاتی می کنند و جان سربازان خود را بخطر می اندازند تا ایران را “آزاد” و در اختیار سرسپردگان قرار دهند! متاسفانه این خوش خیالان حتی تاریخ اشغال عراق توسط آمریکا و آنچه اشغالگران به آن کشور روا داشتند را نمی دانند.

 اشغالگر به قصد تحقیر یک ملت کشوری را اشغال می کند و نه برای نجات آن ملت

 خوش خیالان  نمی دانند که

❋در زمان اشعال عراق توسط سربازان امریکایی، نشریه پزشکی لانست انگلیسی نوشت: «تنها در سه سال اول حمله آمریکا به عراق 600000 عراقی در این کشور کشته شده اند.»

  ❋ و خبرگزاری فرانسه نیز تعداد کشته شدگان غیر نظامی طی حمله به عراق را دست کم 655000 نفر اعلام کرد.

 ❋آنان گزارش روزنامه بوستون گلوب و برنامه مستند تلویزیون ایتالیا در باره استفاده سربازان امریکایی از «گاز فسفر سفید» طی عملیاتی با نام

phantom fury

 در فلوجه عراق را ندیدند که تصویر بسیاری از مردم فلوجه که بر اثر این جنایت جزغاله شده اند در این برنامه نمایش داده شده است.

  ❋آنها مقاله «کریستین شرر» پژوهشگر انستیتو صلح هیروشیما که در 13 آوریل 2003 منتشر نموده  را نخوانده اند که نوشته است: «بر اساس برآورد کمیته بررسی اثرات تشعشعات اتمی سازمان ملل، استفاده از 800-700 تن اورانیوم رقیق شده در بمباران های عراق سبب مرگ حدود نیم میلیون عراقی است. این بمبارانها در مناطق پر جمعیت از جمله قلب بغداد موصل و تکریت و سایر شهرها انجام شده است.»  

و…

چاره کار در تدبیر ملتها و غلبه آن بر تقدیر ساخته قدرتها است

زمانی که قدرتها یک جامعه را چه فلسطین باشد و چه ایران و چه اسرائیل، را دچار بحران می کنند، چاره تنها در این است که  جامعه به عمل برخیزد و دولت را از دست این استبدادیان خارج کند و در نتیجه، آن مدار بستۀ خارجی باز بشوند. وقتی ملتها در این امر تامل کنند که زوری را که قدرتها بر آنها وارد می کنند همان نیروی خود ملتها است که قدرت، آنرا به زور تغییر حالت داده و مانع اجرای حقوق مردم شده است، زودتر از غفلتِ عدم عمل به حقوق خود بیرون می آمدند.

ملت فهیم ایران که با جنبش «زن، زندگی، آزادی» بلوغ فکری و سیاسی و فرهنگی و صلح طلبی خود را برای جهانیان به نمایش گذاشت و جهانی را به تحسین مبارزه حق طلبانه خود وا داشت، می داند که مبارزه با استبداد داخلی امری درونی است و تنها به مردم ایران مرتبط است و هیچ قدرت خارجی را نیامده ضمن چشم طمع دوختن به خاک ایران (انکار آشکار حق ایران بر جزایر سه گانه توسط اروپا به قصد متحد کردن اعراب در جنگ علیه ایران) برای مردم ایران رژیم تعیین کند. این امر نقض استقلال ایران و توهین به ملت ایران است.

حقوق، ذاتی انسانها است. برای عمل به حقوق هیچ قدرتی با هر میزان سرکوبگری نمی تواند مانع عمل به حقوق مردم شود. ما ملت ایران بایستی توانایی را در خود بازبیابیم و قبول کنیم اگر به حقوق خود معرفت داشتیم و بر اساس آن عمل می کردیم و هر کدام خود را مسئول سرنوشت وطن می دانستیم، غیر ممکن بود اقلیت مافیای حاکم بتواند حالت دست بستگی و انفعال در یک ملت بزرگ با تاریخ کهن ایجاد کند. با حقوند کردن جامعه و دولت و مبنا را حقوق و نه توازن قوا قراردادن، دست رد بر سینه خائنان وطن فروشی بزنیم که با همین خیانتها صدای حق طلبانه جنبش ما را در بوق و کرنای قدرت پرستی خود گم کردند. بر تفکیک ناپذیر بودن دو اصل استقلال و آزادی باور بیاوریم و به این دو اصل، توامان عمل کنیم. وقتی ملتی اراده حیات می کند و خود را صاحب وطن خود می داند، همچون شیری از زادگاه و آشیانه خود دفاع می کند، هیچ قدرتی را یارای تجاوز بدان نخواهد بود. ملت ایران در جنبش عظیم انقلابی خود نشان داد که قادر است در تنه رژیم شکاف ایجاد کند و مدارهای بسته استبداد و وابستگی  را باز کند و مردم جهان را به حیرت و حمایت از خواسته های خود وادارد. با از سرگیری جنبش انقلابی است که می توان خطر جنگ را خنثی نموده و  آتش صلحِ مبتنی بر حقوق انسانها را دوباره در دلها روشن نگاه داریم.

ژاله وفا عضو مجامع اسلامی ایرانیان

jalehwafa@yaho.de

پاورقی (1*)

کتاب انقلاب نوشته ابوالحسن بنی صدر

https://enghelabe-eslami.de/56195/

اخبار مرتبط

1 دیدگاه

  1. خانم وفا سلام
    واقعا دست مریزاد .تحلیلی بغایت نزدیک به واقعیت مساله و نگاه اکثریتی از مردم ایران. از خواندن سطر سطرنوشته شما لذت بردم. چون دیدم حال مردم را درک می کنید.پیام واقعی مردم را فهمیده اید.جواب طرفداران اشغال ایران را نیز بسیار دندان شکن داده اید.
    نگاه توحیدی شما به مردم و احترام به قاموس صلح بسیار ارزشمند است که در ورای همه این بحرانها که دیکتاتورها به بحران مثل نان شب محتاجند، تنها امر حیاتی را صلح طلبی دانسته اید که منطبق با حقوق همه ملتها است. حتی اگر اسرائیل نخواهد صلح پیشه کند و نتانیاهوی جنایتکار جنگ طلب باشد، باید جهانی بفهمد که مردم ایران طرفدار جنگ و کشتار نیستند و این حاکمیت ایران است که جنگ طلب است . و شما این صلح دوستی را بدرستی پیام جنبش زن زندگی آزادی دیده اید و پیام مردم فهیم ایران.
    دست مریزاد.

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید