back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیژاله وفا : وضعیت سنجی ۴۴۱-چگونه تحریم فعال حاکمیت ملی را به...

ژاله وفا : وضعیت سنجی ۴۴۱-چگونه تحریم فعال حاکمیت ملی را به مردم ایران باز خواهد گرداند؟

در روزهایی که در حین نگارش این نوشتار بودم سالگرد جنبش انقلابی مردم ایران بود که از دید اینجانب هنوز زنده است. هر چند آتشی زیر خاکستر به نظر آید باشد. زیرا غیر ممکن است چنان جنبشی با آنهمه نقاط مثبت و تحولی که در سطح آگاهی ملی بوجود آورد را بتوان سرکوب کرد. و در اولین فرصت از نو این آتش آگاهی و مسئولیت شناسی جامعه زبانه خواهد کشید.

پری چهر تاب مستوری ندارد

جنبشی که به ضرس قاطع هدف اصلیش بازگرداندن حاکمیت ملی به مردم توانایی ایران است. که موضوع وضعیت سنجی اینجانب این شماره است.

بدنبال۳ سوال یک هموطن گرامی که در ۲ وضعیت سنجی قبلی بدانها پاسخ گفتم و در وضعیت سنجی شماره ۴۴۰ به سوال دوم ایشان در باره ویژه گیهای تحریم فعال پرداختم .در این وضعیت سنجی سعی دارم به سوال سوم ایشان پاسخ دهم همانا :

چگونه تحریم فعال حاکمیت ملی را به مردم ایران باز خواهد گرداند؟

در شماره قبل حد اقل 25  ویژگی تحریم فعال را برشمردم .

تاکید کردیم تحریم فعال باور به توانایی خود و واقعی ملت است .

متعهد بودن به نه گفتن به هر عملی از طرف خود و یا رژیم حاکم که مانع اجرای حقوق ما انسانها است. و به همین دلیل کسی که به تحریم فعال اعتقاد دارد در زندگی اجرا و تعهد به حقوق خود و هموطنان شهروند را در هر عمل و تصمیم گیری اصل قرار میدهد و به قدرت اصالت نمیدهد و سعی میکند خود و شهروندان در امور زندگی خود مشارکت کنند.

این نوع تحریم اقدامی اساسی برای بازیافتن حق حاکمیت است.اما این اقدام چنانچه  در شکل یک جنبش همگانی انجام بگیرد،موثرتر است. تحریم بمثابه وجدان همگانی به حق حاکمیت، نه یک «واکنش اجتماعی» است و نه هدف از آن برانگیختن چنین واکنشی است. تحریم «انتخابات» یک کنش برای استقرار ولایت شهروندان ایران است.

تعداد شرکت کنندگان در تحریم در وطن ما بسیار است . منتهی اصل بر فعال کردن آن و برنامه ریزی برای فعال نگاه داشتن جنبش انقلابی مردم ایران و گسترش آن در جامعه است تا به جایی که به جنبشی همگانی راه بیاید. در واقع هدف شکل گیری وجدان همگانی بر حق حاکمیت است.

تحریم فعال بایستی به رهاشدن از مدارهای بسته و تمرین زیست در مدار باز استقلال و آزادی منجر شود و شهروندان زندگی را فرصتی بدانند برای تمرین خودانگیختگی و بارورکردن فرهنگ استقلال و آزادی .

باورمندان به تحریم فعال که به تقویت جنبش انقلابی مردم می پردازند بایستی هر فرصتی را برای این نوع تمرین خود انگیختگی مغتنم شمارند.در بها دادن به این خود انگیختگی است که جامعه بارور می شود و بدیل حال و آینده را می سازد.

از اینرو شایسته است که در راه ساخته شدن این بدیل  سازمانها و احزاب و شخصیتهای سیاسی( از دید نگارنده جمهوریخواه )محل عمل خود را جامعه مدنی انتخاب نمایندو نه دولت.  زیرا علت وجودی‌شان دفاع از حقوق مردم و اداره دولت بدست مردم و یا به نمایندگی از مردم بر وفق حقوق آنها است.

مادامی که حکومتی مردمی در یک انتخابات کاملا آزاد ، توسط مردم متصدی امور کشور شود ، محل عمل احزاب و سازمانها و شخصیتهای سیاسی نبایستی  دولت بگردد – که بنابر اصل ولایت مطلقه فقیه، تنها محل عمل است – زیرا در این حالت آنها نه نماینده مردم که نماینده قدرت می‌شوند.

بدین جهت است که یک تفاوت ماهوی  مابین آنهایی که انتصابات رژیم را تحریم نکردند و آنها که به تحریم فعال اعتقاد دارند. وجود دارد.زیرا  نه تنها نظارت استصوابی یعنی این که دولت ولایت مطلقه فقیه مطیع‌های خود را، بعنوان کارگزار، دست چین می‌کند، بلکه چون محل عمل آنها محل اطاعت از ولایت مطلقه است، کاری جز کارگزاری قدرت بر ضد حقوق مردم، از دستشان بر نمی‌آید.

رأی دادن در چنین نظامی ، یعنی بیگانه را بر خود حاکم کردن. به همین دلیل ساده که قدرت حاکم یعنی رژیم ولایت مطلقه فقیه بیگانه از حقوق مردم و ضد حقوق مردم است. بعلاوه  رأی دادن، بازگذاشتن کامل دست چنین رژیمی در وابستگی به شماری از قدرتهای خارجی و ستیز و سازش با شماری دیگر از این قدرتها و بردن ایران به زیر سلطه است.و قبول  فعال مایشاء بودن قدرت حاکم و دست بستگی ملت ایران است.

از اینرو مادامی که دست کانونهای قدرت در رژیم حاکم  در بحران سازی علیه ملت باز گذاشته شود و مادامی که ملت ایران بر حقوق انسانی و شهروندی و ملی و طبیعت خود وجدان همگانی نیابد و به تابعیت از این کانونهای قدرت ازکنش خود دست بشوید ، به این رژیم فرصت می دهد که راه‌حل در درون، یعنی توسط جمهور مردم را ناممکن سازد و ، در بیرون از جامعه ، از راه وابستگی و ستیز و سازش تکیه گاهی بیاید.

هرگاه رژیم حاکم از منفعل بودن مردم  آسوده خاطر شود ، حاکمیت ملی در غصب این رژیم باقی می ماند و سال به سال ، کوه عظیم هزینه‌های بحران‌ را بر دوش مردم قرار می دهد.

و گاه فشار بحرانهای پی در پی به حدی است که ممکن است نسلی را از تغییر و باور به توانایی خود در تغییر نا امید گرداند.ولی نگاهی به تجربه ارزنده سایر کشورها در باز گرداندن حق حاکمیت ، بر ما آشکار میگرداند که گاها عده ای قلیل ولی باورمند به توانایی خود با فعال نگاه داشتن تحریم خود و از دست ندادن امید کوچکترین فرصتها را غنیمت شمرده  و آستین بالا زده و با شروع تغییر از خود  آنرا به سطح ملی تعمیم داده اند.

به تعبیر سیف فرقانی

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید

نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

وقتی تحریم فعال دست نکشیدن از مبارزه و نا امید نشدن از مبارزه و پیگیری آن و قبول تدبیر بجای تقدیر است و باز وقتی که تحریم فعال به معنای درس گرفتن از تجارب جنبشهای وطن ( سنجش دقیق قوتها و ضعفها ) و افزودن بر قوتها و تصحیح ضعفها و نیز مطالعه دقیق تجارب سایر ملل و درس گرفتن از آنها در تحریم فعال قدرتها و نظامهای فاسد و استبدادی و مخرب در کشور خود است ، دست اندرکاران جنبش بایستی فعالانه بدنبال یافتن راه حلهایی بگردند که هر جند با موقعیت ویژه ایران  و فرهنگ مبارزه در ایران و نیز رفتار و ویژه گیهای نظام حاکم سنجیده و بررسی شده است ، اما از غنای تجارب جهانی نیز بهره برده باشد.

به تازگی به توصیه یک دوست گرانقدر مبارز ، کتاب “بهترین راه مقاومت مدنی” نوشته ایوان ماروویچ (از انتشارات مرکز بین المللی مبارزات بی خشونت )را مطالعه می کردم. در این کتاب که راهنمای عملی طراحی گام به گام کمپین های بی خشونت و یا بهتر بگویم خشونت زدا است ،نحوه کار آمد کردن راهکار جنبشها و مقاومتهای مدنی را  دقیق گزارش می دهد.

در سالهای ۱۹۹۰ اسلوبودان میلوسویچ دیکتاتور صربی که از او گاهی به نام قصاب بالکان یاد می شود، مخالفین خود را تحت تعقیب قرار میداد و بعدا به جرم نسل کشی، جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محاکمه شد. زمانی که ارتش او در سال ۱۹۹۹ در کوزوو دست به پاکسازی قومی زد، ایالات متحده و چند کشور دیگر اقدام به بمباران یوگسلاوی کردند و او مجبور شدنیروهایش را عقب بکشد، ولی او را از قدرت کنار نگذاشتند

نهایتا دیکتاتوری او درسال ۲۰۰۰ ساقط شد. اما درجامعه ایکه او بیش از یک دهه بر آن حکومت می کرد، مقاومت مدنی بی خشونتی راه اندازی شده بود. گروهی بنام آتپور (مقاومت) که توسط جوانان صربی تشکیل شده بود، به سرعت گسترش یافت و نقش بسیار مهمی در فرآیند سقوط میلوسوویچ ایفا کرد.

آتپور توسط تعدادی از جوانان فعال گسترش یافت و در طی دو سال رشد کرد و دهها هزار نفر را در سراسر صربستان جذب کرد. جنبش به شیوه غیرمتمرکز و بومی در نقاط مختلف کشور گسترش یافت. آتپور، مردم را از بی علاقگی سیاسی به بسیج سیاسی سوق داد و بر آموزش نیروهای سیاسی جدید و انتقال فرهنگ کنشگری اصرار داشت. آتپور روشهای خلاقانه ای برای کنشگری بی خشونت ابداع کرد (طیف وسیعی از اعتراضات و بعدا اعتصابات و تحریمها )به راه انداخت تادیکتاتوری میلوسویچ را ناپایدار کند. آتپور جسور، باهوش و مدبر بود وموفق بود.

ایوان ماروویچ، یکی از رهبران اصلی آتپور بود و داستانها، دانش و تجربیاتی از زیستن در سالهای بحرانی مبارزه مدنی بی خشونت علیه دیکتاتوری دارد.

ماررویچ همچنین در دو دهه گذشته به عنوان آموزش دهنده و متفکر اصلی در زمینه مقاومت مدنی بینشهایی به دست آورده، درسهای فراوانی آموخته و با جنبشهایی که مشغول مبارزه با دیکتاتورهای سرکوبگر در کشورهای مختلف جهان هستند، همکاری کرده است.

از اینرو به همه کسانی که به قوت گرفتن جنبش انقلابی مردم ایران علاقه مندند پیشنهاد مطالعه این کتاب ارزشمند را دارم.

ایوان ماررویچ نظریات خود را منطقی و ساختاری ارائه میکند و هیچ فرمولی برای موفقیت پیشنهاد نمی کند (هر فعالی شرایط منحصر به فرد خود را دارد و باید خودش راه و روش را پیدا کند)، اما پرسشها و تمرینهای کلیدی را به اشتراک می گذارد تا خوانندگان جوابهای خود را برای چگونگی سازماندهی کمپین موثر برای مقاومت بیخشونت پیدا کنند. این کتاب به همه  دست اندکاران جنبش انقلابی “زن ،زندگی، آزادی ” و هر تحریم کننده فعال و هر فردی که مایل به فعالیت در راستای بازگرداندن حق حاکمیت به مردم ایران است و در واقع امر همه کسانی که خود را و یا جمع خود را  بدیلهای حال و آینده ایران میدانند و یا میخواهند ،کمک می کند تا استراتژی لازم برای کسب حقوق، آزادی و استقلال و  عدالت را به دست آورد.

در ضرورت ساختن بدیلی درخور نظامی حقوند

هر ایرانی که خواهان زندگی در استقلال و آزادی ورشد است بایستی از خود بپرسد :

آیا یک ملت بدون پدید آوردن نسلهای جدید می تواند بر جای بماند؟

عقل سلیم می گوید نه نمی تواند برجای بماند.زیرا بنا بر قاعده  هرجمعی نیز که نتواند تجدید نسل کند از میان میرود.از اینرو ادامه حیات ملی و پیش بردن جنبش همگانی نیاز به بدیلی روشن وشفاف دارد.

اما بدیل تنها نسلی که جانشین میشود نیست، بلکه نسلی هم هست که ادامه حیات در استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی را تضمین می کند. افرادی که این بدیل جمعی را پدید میاورند در خود توانایی مبارزه با نا امیدی که در جامعه توسط نظام پر خشونت حاکم  القا می شود ،باور دارند.

در تمامی دموکراسیها، سازمانهای سیاسی و نیز رهبران سیاسی که نتوانند بدیل پدید آورند، از میان می روند.

لذا زنده ماندن جنبش مردم نیازمند وجود و حضور بدیل است. این بدیل ویژه گیهایی د ارد که سوال یک هموطن گرامی نیز از اینجانب بوده است.آنرا در وضعیت سنجی دیگر پی می گیرم.

ژاله وفا عضومجامع اسلامی ایرانیان

jalehwafa@yahoo.de

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید