back to top
خانهدیدگاه هاشیر بر زمین افتاد شعری از: شادی سابُجی

شیر بر زمین افتاد شعری از: شادی سابُجی

Saboji Shadiشیر بر زمین افتاد

لوحِ تاریخ، ذره ایی جنبید

ترس نه، افتخار بر خویشتن کرد

سطرهایی سرخ، روی برگِ لوح دوید

 لحظه ایی بعد ما را گفت:

جانم! از برای ایران جانم!

 

شیرِ شهر، بی خروش شد اما

نامش از سیمُ، دیوار و خارها بارید

شیرِ خاموش، خاک شد پوسید

ناله اش روی قلبمان ماسید

جانم! از برای ایران جانم!

 

بابک آمد دست در دستش

آن سیاووش که در کفن غلتید

گفت: بایدش، پهلوان مدال دهید

جانم! از برای ایران جانم!

23 ژوییه 2017- ا مرداد 1396- فرانسه

 

پانوشت شعر:

———————————————————

آن ها که تاریخ سازند و ارابه ی خونین تاریخ تلخ ما را با خون رنگین خود پیش می برند به راستی شایسته و سزاوار ستایش اند. وقتی گلوله ایی در متروی تهران به سویش شلیک شد از برای آخرین جمله گفت: جانم فدای ایران! و من در بهت فرو رفتم از سوزش گلوله ایی که کالبدش را پاره کرد اما روحیه ی وطن پرستی اش و به یاد داشتن آخرین شهادتین چنین ملی گرایانه ، را پاره نکرد.

” اصغر نحوی پور” ورزشکاری با بدنی عضلانی و آب دیده، با حرکتی تاریخی که قطعا در لوح تاریخ این مرز و بوم خواهد ماند آغاز کرد فریادی را “که ارتجاع مذهبی ملایان مستبد و نوک پیکان زورگویی ملایان که متوجه زنان است باید از این خاک رانده شود”.   

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید