اما برخی برای جلوگیری از رسوایی بیشتر سرمنشا این گرایش، به جای جدی تر گرفتن خطر تعرض روز افزون راست افراطی، تنها به ارتش سایبری و دست های پنهان جمهوری اسلامی و ضرورت مقابله با آن اشاره می کنند.
غیر قابل انکار است که جمهوری اسلامی مدت ها است دست اندر کار نفوذ در میان سلطنت طلبان و از طریق آنان، تخریب کل اپوزیسیون است، اما مضحک است فراموش کرد که شعار “مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد”، نه تنها توسط ارتش سایبری و افراد مظمنون به حکومت یا برخی از آتش به اختیاران هواداررضا پهلوی، بلکه توسط یاسمن پهلوی نیزتبلیغ شد. نباید فراموش کرد بخشی از نزدیک ترین یاران و مشاوران رضا پهلوی نیز ضمن ادعای امروز فقط اتحاد، پلاتفرم سیاسی خود را “مبارزه با ارتجاع سرخ و سیاه” اعلام کرده اند. نباید فراموش کرد که حتی مشروطه خواهان معتدل نیز به رغم تفاوت شان با راست افراطی سلطنت طلب، موضع گیری علیه “فتنه۵۷ ” را شرط همبستگی می خوانند. نباید فراموش کرد تاکنون جز سکوت معنا دار رضا پهلوی– که حتی حاضر نیست یک بیانیه تازه علیه این هواداران آتش به اختیار خود بدهد- باهیچ واکنش جدی از سوی او– جز ریتوئیت کردن نصایح کلی چند سال پیش خود- روبرونبوده ایم. برخی می کوشند خطر راست افراطی را با اشارات موهوم یا واقعی به خطر “افراطی ها” در هر سو، کمرنگ کنند. یا طرح شعارهایی همچون “نه سلطنت، نه رهبری، برابری، برادری” (که خود واکنشی در برابر شعار “رضا شاه روحت شاد” و تلاش سلطنت طلبان برای مصادره به مطلوب کردن جنبش های اعتراضی در ایران و از جمله زن، زندگی، آزادی بود) را آغازگر تفرقه انداری و قطبی کردن فضا قلمداد کرده و شعارهای راست افراطی را واکنشی در برابر آن بخوانند.
اما در برابر این پدیده و پُلاریزاسیون روز افزون سیاسی در درون اپوزیسیون چه باید کرد؟ آیا تنها می توان با گسترش گفتمان اعتدال گرایی و دعوت به رواداری به جای حمله و تلاش برای حذف یکدیگر، تلاش های حکومت اسلامی برای تشدید اختلاف در درون حکومت را خنثی کرد؟
من در جدید ترین گفتگو ی خود با سیمای جمهوری ایران، به برخی از این راه کارها پرداخته ام. روشن است که هنگام افول یک جنبش همگانی، گرایش های افراطی ممکن است شدت گیرند. که هرجریانی بکوشد به جای تقویت همبستگی متکثر، دیگری را عامل شکست قلمداد کند. که رادیکالیسم کاذب ناشی از بی افقی را جایگزین درایت سیاسی و تعامل و همکاری کند. اما هیچیک از این ها باعث نمی شود که با خود فریبی و عوامفریبی، پدیده خطرناک راست افراطی را تنها به توطئه های حکومت یا واکنش های گروه های معدود خود سر و آتش به اختیار در برابر چپ افراطی، جدایی طلبان یا …، تقلیل داد. امروز پراتیک روزمره راست افراطی و تکاپوهایش بیش از هر زمان دیگری نشان می دهد که مهمترین مانع در گسترش مبارزات همبسته و متکثرعلیه جمهوری اسلامی است. در نیافتن این خطر به معنای نفهمیدن این حقیقت تلخ است که این جریان و مواضع آن، رویِ دیگرِ سکه و عکس برگردان حکومت اقتدار گرای اسلامی، از نوع سکولار آن است. به جای توجه به این حقیقت و رضا پهلوی را مجبور به پاسخگویی و مسئولیت پذیری کردن در برخورد به این پدیده، عبارت پردازی های کلی علیه چپ و راست و از آن بدتر به سراغ جنگ با اشباح رفتن، تنها به تقویت این جریان که در پی عقیم کردن جنبش زن، زندگی، آزادی در پیکارعلیه جمهوری اسلامی است، منجر خواهد شد!
پی نوشت: سخنان تازه یاسمن پهلوی که ضمن اعلام انزجار از ملا، چپی، مجاهد، درباره آرزوی پیشین خود مبنی بر آرزوی مرگ آنان تخفیف داده اند، حکایت آفتاب آمد دلیل آفتاب را یافته است. این نشان می دهد که برخلاف ساده اندیشان که تکاپوهای راست افراطی را تنها به چند گروه آتش به اختیار یا از آن بدتر، سایبری های نظام و دست های پنهان حکومت در پس آن، تقلیل می دهند، این گرایش در بالاترین سطوح خاندان پهلوی، ریشه های محکمی دوانده است!