back to top
خانهابوالحسن بنی صدرسرمقالهچرا غرب در بن بست فکری است؟:

چرا غرب در بن بست فکری است؟:

10- شما بر چه اساسی می فرمائید غرب در بن بست فکری است و امپراطوری امریکا در حال انحلال است؟ (در قران در اندیشه موازنه عدمی فرمودید) آنها که در حال حاضر قدرت تقریبا بی رقیب و غالب دنیا درعرصه های گوناگونند و تا به حال به هیچ اندیشه ومکتبی(غیر از خودشان) دیگر با ترفندهای گوناگون اجازه نداده اند که فراگیر شود حتی اگر نمونه ای عالی باشد. برای نمونه برای من و دوستانم جای شگفتی است که اندیشه شما در عین ناب و حق بودن چرا آنچنان که در خور است در جهان شناخته شده نیست. مثلا همین قران در اندیشه موازنه عدمی که شما نوشتید، من خود، نظر آقای سروش را خوانده بودم ولی زمانی که نوشته های شما را در این زمینه خواندم دری بر من گشوده شد که واقعیت های بسیاری را دیدم … ولی پاسخ های شما نه در ایران و نه در خارج از کشور آنگونه که باید شنیده نشد پس می بینید که جریان آزاد اندیشه ها آنگونه که قران فرمود که سخن ها را بشنو و بهترین را پیروی کن بر قرار نیست. اگر هم برقرار شود عقل ها آزاد نیستند که بهترین را انتخاب و پیروی کنند پس اگر آنها در بن بست هم باشند به دیگران این اجازه و فرصت را نخواهند داد که حداقل گفته شوند. آیا این گونه نیست؟

 

پاسخ:

   این پرسش خود دو پرسش است:

1 – چرا غرب در بن بست فکری است؟ نخست یادآور می شوم که فیلسوف و جامعه شناس طراز اول غرب، ادگار مورن می گوید غرب اندیشه راهنمای در خور را ندارد. هنوز توان تولید آن را نیز نیافته است. پیش از او، گرباچف، به پاریس آمده بود و روشنفکران به او گفته بودند که هر ایدئولوﮊی که ساختنی می انگاشتیم، ساخته ایم. از راست افراطی تا چپ افراطی، مرام ساخته ایم و دیگر توان ساختن اندیشه راهنمای جدید را نداریم. مگر در آن سوی جهان، اندیشه راهنمائی خلق و به بشر پیشنهاد شود. اما نخست، گراهام فولر بود که گفت: غرب از تولید اندیشه راهنما ناتوان گشته است. از دید او، در ایران و یا مصر و یا چین و یا هند است که اندیشه جدید می تواند یافته آید. و

1.1- بر اصل ثنویت، از باستان تا امروز، اندیشه های راهنما تولید شده اند. تفاوتهاشان، تفاوتها در میزان فعالیت و فعل پذیری، دو محور هستند. اگر دیگر نمی توانند اندیشه راهنما تولید کنند، بدین خاطر است که در محدوده دو محور، نامحدود اندیشه راهنما نمی توان تولید و عرضه کرد.

2/1- توفلر گمان برده بود مسائلی که در هر مرحله رشد پدید می آیند، در مرحله بعدی حل می شوند. اندیشه راهنمای او مانع از آن شده است که دریابد: مسئله ساز مسئله حل کن نمی شود. تا وقتی که رشد انسان تابع رشد قدرت (در شکل سرمایه و اشکال دیگر) است، مسئله ها ساخته و برهم افزوده خواهند شد. چنانکه در این مرحله از «رشد»، جامعه ها به پیشخور کردن و از پیش متعین کردن آینده مبتلا شده اند و حجم بدهی ها بقدری بزرگ شده اند که باری کمرشکن بردوش نسلهای آینده گشته اند. در حال حاضر نیز، کشورها توانائی کاستن از آن را ندارند. به خود وعده می دهند کسری بودجه هاشان را تا 3 درصد تولید ناخالص ملی (اروپا) محدود کنند. 

      بدین قرار، اندیشه های راهنما، زمان اندیشه و عمل را کوتاه و کوتاه تر می کنند. در نتیجه، مسئله ها برف انبار می شوند و ارثیه نسلهای دیروزها و امروز ها، برای نسلهای فرداها می گردند. وجود این مسئله ها و وجود رابطه مسلط – زیر سلطه و تخریب نیروهای محرکه و تخریب محیط زیست و بسته شدن مدار زندگی، اقوی دلیل بر ورشکست اندیشه های راهنمائی هستند که جز بکار ویرانگری و مسئله ساختن و بر مسائل پیشین افزودن، نمی آیند.

3/1- پس نیاز به اصل راهنمائی است که عقل را از هستی بی کران برخوردار کند تا در گستره بی کران، بتوان اندیشه راهنمائی را یافت و پیشنهاد کرد توانا به حل مسائل و گشودن روز افزون فضای اندیشه و عمل نسل امروز و نسلهای آینده.

 

2 – اما امریکا، بمثابه «ابرقدرت»، بنابر قانونی که هر قدرتی از آن پیروی می کند، محکوم به انحطاط و انحلال است. در اوائل دهه 1970، آن زمان که در کار مطالعه و نگارش اقتصاد توحیدی بودم، به یمن یافتن دینامیک های رابطه مسلط – زیر سلطه، به این نتیجه رسیدم که دو ابر قدرت آن زمان، یکی روسیه «شوروی» و دیگری امریکا، دوران انبساط خود را به پایان برده اند و وارد دوران انقباض شده اند و از این دوران نیز به دوران انحطاط و انحلال گذر خواهند کرد. توضیح دادم که روسیه شوروی زودتر از پا در می آید. زیرا حفظ موقعیتش بمثابه ابر قدرت و رقابتش با امریکا، نیاز به تبدیل روز افزون نیروهای محرکه به قدرت نظامی و سیاسی و اقتصاد (حفظ سلطه خویش بر کشورهای دیگر و افزودن بر قلمرو کشورهای زیر سلطه)، دارد. اندازه تولید نیروهای محرکه و میزان استثمار کشورهای زیر سلطه، کفاف نمی دهد. پس زودتر از امریکا، از پا در می آید و چنین شد. 

       اما از زمانی که امریکا «تنها ابر قدرت» گشته است، بار سنگینی را هم که روسیه بردوش داشت، بر بار خود افزوده است و دارد زیر این بار سنگین، کمر خم می کند. مداخله های نظامیش در عراق و افغانستان، این ناتوانی روز افزون را در برابر دید همگان قرار داده است. در همان حال، قطب های جدید سر بر می آورند: زمانی 8 کشور خود را ثروتمندترین ها می انگاشتند و سرانشان اجتماع می کردند و به «رتق و فتق امور دنیا» می پرداختند. امروز، 20 دولت جمع می شوند. غولهای جدید، چین و هند، در آسیائی دارند پیدا می شوند که سر بر آورده است. 

     سهم امریکا از اقتصاد دنیا مرتب کاسته می شود. در عوض، بدهی های امریکا به دنیای خارج دائم رو به افزایش است. در قلمرو نیروهای محرکه، هم در بیرون از امریکا، نیروهای محرکه تولید می شوند و سهم امریکا را کوچک می کنند و هم، اقتصاد مصرف محور سبب بیرون رفتن بخش بزرگی از نیروهای محرکه، عمده سرمایه، از چرخه تولید می شود. در برابر، قوای نظامی امریکا و بودجه نظامی این کشور است که بزرگ می شوند. این بودجه با بودجه نظامی دنیا پهلو می زند. به سخن دیگر، رابطه امریکا با بقیت جهان، بیشتر از گذشته، نظامی و کمتر از گذشته سیاسی و فرهنگی می شود. و این آشکار ترین علامت انحطاط امریکا بمثابه ابر قدرت است. چراکه سرمایه داری جهانی، بیشتر در بیرون امریکا اقامتگاه جسته و نیاز به حمایت نظامی از خود را در جهان افزایش داده و این حمایت نظامی را امریکا می باید از عهده برآید. اما توان جامعه امریکائی برای پرداخت هزینه کمرشکن پاسداری از سرمایه داری در جهان، چه اندازه است؟

      انقلاب ایران ممکن شد، از جمله، بدین خاطر که دو ابر قدرت وارد دوران انقباض شده بودند. ایرانیان می توانستند فرصتی تاریخی را که، از اواخر دوران صفوی بدین سو، هیچگاه بدست نیاورده بودند و اینک بدست می آوردند، مغتنم بشمارند. آقای خمینی و دستیاران او و… موقعیت را درک نمی کردند و تشریح واقعیت را «تئوری بافی» تلقی می کردند. وسیله کار گروگانگیری شدند و کودتا کردند و جنگ را ادامه دادند و دولت را ابزار جنایت و خیانت و فساد کردند و ایران و حال و آینده آن و اسلام و انقلاب را فدای استقرار ولایت مطلقه فقیه کردند و ندانستند به رﮊیم مافیاهای نظامی – مالی تحول می کند و سپس سقوط.

انقلاب اسلامی شماره ۸۲۵ از ۱۹ فروردین تا ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید