back to top
خانهابوالحسن بنی صدرسرمقالهموازنه عدمی و استقلال و آزادی عقل:

موازنه عدمی و استقلال و آزادی عقل:

8- ديدگاه شما در رابطه با وحي چيست و نزول آن بر پيامبر را چگونه مي دانيد؟ زيرا در اين مورد اختلاف نظر بسيار است و شما نيز مي دانيد كه نحوه ارسال آن را متعدد گزارش كردند و اين كه قران  يكجا در شب قدر بر پيامبر نازل مي شده و چطور پيامبر در مسائلي كه بعدا پيش مي آمده با آياتي كه تدريجي نازل مي شده در حالي كه بايد خود پيامبر مي دانستند كه چه كار كنند. و همچنين ارسال وحي از ديدگاه بيان آزادي چگونه خواهد بود؟

 

پاسخ:

    به این پرسش نیز در کتاب «بیان استقلال و آزادی» پاسخ داده شده است. در این جا، فرصت را مغتنم می شمارم برای توضیح در باره موازنه عدمی وقتی اصل، راهنمای عقل می شود و استقلال و آزادی عقل:

1 – آزادی اینهمانی با هستی هوشمند، اتصال آزادی موجود نسبی که انسان است با آزادی هستی مطلق. این آزادی را عقل انسان بهنگام خلق پیدا می کند. در این لحظه است که موازنه عقل بطور کامل عدمی است. چرا که از هر محدود کننده ای رها است. اما این عقل، در همان حال، از استقلال کامل نیز برخوردار است. زیرا هم خلاقیت او را هیچ محدود کننده ای محدود نمی کند و هم از توانائی مشاهده واقعیت آنسان که هست بطور کامل برخوردار است. 

2 – به یمن موازنه عدمی، استقلال و آزادی عقل او را بر مشاهده واقعیت، نه تنها در شکلی از اشکال که به خود می گیرد، نه در این محل و زمان، که در محتوایش و فراوان شکلها که می تواند به خود بگیرد، توانا می کند که می تواند در زمان استمرار داشته باشد و در همه جا استمرار داشته باشد. برای مثال، ربا یک امر واقع دیرپا است که در هرجا شکلی به خود می گیرد و در طول زمان، تغییر شکلها پیدا می کند. 

      بدین قرار، عقل مستقل و آزاد امرهای واقع و پدیده هائی را که در یک محل خاص و در زمان معینی روی می دهند و دیرپا نیستند (برای مثال، آن بخش از شیوه زندگی در جامعه ابتدائی که بهنگام تحول، رها می شود) و یا در همه جا و بنحو استمرار روی نمی دهند (برای مثال، آتش فشان و یا امرهائی که در این و آن جامعه دیر پا هستند اما در جامعه های دیگر بسا روی نمی دهند) را می تواند از پدیده ها و امرهای واقع پایا تشخیص دهد. 

3 – عقل مستقل و آزاد حقوق ذاتی هر موجود زنده را، در حالت این همانی با هستی هوشمند و دانا و …، نیز، می تواند شناسائی کند. 

4 – بدین سان، واقعیتها که حق نیستند، اما در همه جا، بنحو دیرپا، وجود دارند، مشکلهائی می شوند نیازمند راه حل. راه حلها که این مشکلها پیدا می کنند، وقتی قدرت (= زور) در راه حل یابی و در خود راه حل، هیچ حضور پیدا نمی کند، حق و کار عقلی می شوند که موازنه اش بطور کامل عدمی و استقلال و آزادیش کامل است. بدیهی است که راه حلی که حق باشد، در همه جا و همه وقت کاربرد دارد. چنانکه غفلت آدمی از حقوق ذاتی خود و تجاوز آدمیان به حقوق یکدیگر، این راه حل را جسته است: وجدان دائمی بر حقوق ذاتی خویش و عمل به این حقوق و رعایت حقوق دیگری. هرکس این راه حل را بکار ببرد، در هر زمان و در هر جامعه ای، مشکل غفلت از حقوق ذاتی و عمل به آنها و رعایت حقوق یکدیگر را حل می کند.

       حال اگر، خوانندگان عزیز چهار کار بالا را در تشخیص امری از امرهای واقع مستمر بکار برد و برای آن راه حل بجوید، مشاهده خواهد کرد که ولو عقل او دانش مطلق ندارد و بر همه چیز احاطه ندارد، اما

4/1-راه حل یافت شده بکار بردنی است. به یمن تجربه کردن، قابل نقد، بنا بر این، درخور تصحیح و تکمیل است. آیا درمان بسیاری از بیماریهائی که در همه جامعه ها و همه زمانها وجود داشته اند، بدین روش یافت نشده اند؟ 

4/2-راه حل یافت شده، بنا بر گوناگونی شکلها که مشکل پیدا می کند، به عقل مستقل و آزاد، امکان اجتهاد بمعنای سازگارتر کردن راه حل با مشکل و جستن بهترین شیوه بکار بردن راه حل را می دهد.

4/3- بهمان نسبت که راه حل از زور خالی می شود و کاربردش نیاز به زور پیدا نمی کند و زور زدائی نیز می کند، منطبق تر با حق و همه مکانی تر و همه زمانی تر می گردد. 

      جمع پرسش کننده هرگاه این روش را بکار برد و آن را مرتب تمرین کند، نه تنها استعدادهای افرادش فعال می شوند و رشد می کنند، کتاب بیان استقلال و آزادی بکارش می آید و در می یابد که وحی چیست و در دین اکراه نیست چه معنی می دهد.

انقلاب اسلامی شماره ۸۲۵ از ۱۹ فروردین تا ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید