back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oرﮊیم دینی که از دین تهی شده است و سه دلیل شکست...

رﮊیم دینی که از دین تهی شده است و سه دلیل شکست مرسی در مصر:

انقلاب اسلامی: این واقعیت که رﮊیم ولایت مطلقه فقیه از مرام مورد ادعای خود خالی گشته است، پیش از «انتخابات» 22 خرداد 88، توسط این نشریه، تشریح شد. آن زمان توضیح داده شد چرا این رﮊیم تمامی علائم از دست دادن حیات را از خود نشان می دهد. از آن زمان تا این زمان که «انتخابات» 24 خرداد 92 انجام گرفته است، خالی شدن رﮊیم از دین و «اسلام فیضیه» و «اسلام پویا» و « اسلام ناب محمدی» که به قول سعید جلیلی در ولایت مطلقه فقیه خلاصه می شود، برخودی و بیگانه آشکار شده است. در طول چهار سال، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه جز زور بکار نبرد. از هر اجتماعی ترسید و مانع از تشکیلش شد. حتی در «انتخابات»، نامزدها تنها اجازه داشتند در چهار دیواری ها و فضاهای کوچک قابل مهار اجتماعات تشکیل دهند. 

    در برابر، دو دسته زور پرست بیرون از رﮊیم نیز، گرفتار خلاء اندیشه راهنما هستند. اصلاح طلبان و دیگرانی که مردم را به شرکت در دادن رأی فراخواندند نیز، گرفتار این خلاء هستند. این سخن خاتمی که آرمان گرائی را باید رها کرد و واقعیت گرا شد، گویاترین علامت بر خلاء اندیشه راهنما است. بخاطر این خلاء است که شرکت در انتخابات فرمایشی با «دلایلی» «سیاست هنر استفاده از ممکن است» و «آنقدر باید پای صندوق رفت و رأی داد تا به دموکراسی برسیم» و « میان بدتر و بدترین نیز انتخاب وجود دارد» و «وقتی نان نداشته باشی، آرمان و هر هدف دیگری از یادت می رود» و…، توجیه شد که تراوشهای بیانهای قدرتی هستند که نمی توانند هدفی را پیش پای توجیه کنندگان و مردمی بگذارند که به دادن رأی فراخوانده می شوند. بدین سان، خطر بزرگ که خود را بنمود، خطر بی هدفی، بنابراین گرفتار عجز و ناتوانی گشتن و بی تفاوت و تسلیم شدن است. بی تفاوتی که به درستی جنایت خوانده شده است، جنایتی است که بی تفاوتها برضد خود و یکدیگر مرتکب می شوند.

       دو مقاله، در لوموند منتشر شده اند یکی در باره خالی شدن رﮊیم ولایت مطلقه فقیه از دین و دیگری درباره سه عامل شکست مرسی و اخوان المسلمین در مصر:

    راستی اینست که خمینی با درکار آوردن ولایت فقیه و وسیله توجیه زورمداری کردن دین، رﮊیم را از دین، حتی از فقه، خالی کرد. بنگریم کریستف ایاد، در لوموند 14 ﮊوئن 2013 (24 خرداد 92)، روز انتخابات فرمایشی، چرا رﮊیم ولایت فقیه را خالی از دین می داند؟: 

 

دولت دینی بیش از پیش خالی از دین:

 

در خاورمیانه، ایران کشوری است که در روزهای جمعه، مسجدهایش خالی ترین ها هستند. خالی بودن مسجدها در این کشور که نخستین و تا امروز تنها کشور با رﮊیم اسلامی است، دلیل آشکار شکست است. پنداری زیادت دین ایرانی ها را برضد عمل به دین در علن، واکسینه کرده است. 

     یک نمونه: مراسم تشییع جنازه آیهالله طاهری، روز 4 ﮊوئن (14 خرداد) در اصفهان، به تظاهرات برضد «مقام معظم رهبری» بدل شد: این روحانی با وجهه و نزدیک به جنبش اصلاح طلبی، در سال 2002 (1381) از مقام امام جمعه اصفهان، در اعتراض به شدت سرکوبها، استعفاء کرد. در طول مدت تشییع جنازه او، شعار مردم در جنبش ﮊوئن 2009 ( خرداد 88) را شرکت کنندگان در تشییع، سردادند. جانبداران دو رهبر جنبش سبز، میر حسین موسوی و مهدی کروبی جمعیت را در میان گرفته بودند. این دو، از فوریه سال 2011  (بهمن 1390 ) در حصر خانگی هستند. مهدی کروبی نیز همانند طاهری روحانی است و یکی از مصمم ترین مخالفان رﮊیم در درون آنست.

● روحانیت شیعه در همان حال که بیش از هر زمان قدرتمند است، قله عدم محبوبیت را نیز به فراز رفته است. آن قدرت و این مغضوبیت گویای وضعیت و موقعیتی است که جمهوری اسلامی درآنست. در همان حال که به روحانیان قدرت بخشیده است، استقلال و بخش عمده ای از اعتبار آنها را ستانده است.

● مهناز شیرعلی، جامعه شناس، (نویسنده کتاب   La Malédiction du religieux. La défaite de la pensée  démocratique en Iran, éd. François Bourin, 2012) می نویسد: از انقلاب مشروطیت 1905 (1284 هجری شمسی)، ایران وارد فراگرد خروج از دین گشته است. اما باید منتظر می شد که در 1979 (1358)، رﮊیم اسلامی برسرکار آید تا که بحث سیاسی – مذهبی بر حول محور جدائی دین از دولت، متمرکز شود. ایرانیان  بر جائی که دین در سازمان اجتماعی و سیاسی، دارد، زمانی آگاهی یافتند که تحت رﮊیم خمینی قرار گرفتند و او، بنام اسلام، تمامی آزادی های فردی و سیاسی را از آنها ستاند. 

٭ عادی گردانی»: 

جنبش به زیر سئوال بردن دین، دست کم در وجه سلطه بی چون بر سپهر سیاسی و اجتماعی، بعد از مرگ آیهالله خمینی در 1989 (1388)، وسعت گرفته است. او که مشروعیتش را از انقلاب می گرفت و پدر قانون اساسی ایران بود، مانع از ابراز اعتراض ها می شد. جانشینی علی خامنه ای که حجهالاسلام ساده که به تاخت خود را به مقام آیهاللهی رساند، گویای «عادی شدن» بود. خمینی بنام خدا سخن می گفت. حتی او را امام خواندند. خامنه ای مرجع نیز نیست. برخلاف رقیب بزرگ خود، آیهالله منتظری، که در زمان خمینی، بخاطر اعتراض به کشتار زندانیان، عزل شد و در زمان خامنه ای، گرفتار حصر خانگی گشت، بمحض رسیدن به قدرت، برآن شد که پایه قدرت خویش را از راه بازنگری قانون اساسی، مستحکم کند. وارد کردن ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی، به خامنه ای امکان داد در تمامی عرصه ها مداخله کند. او ملائی چون حسین طائب را رئیس اطلاعات سپاه کرد. او پیش از آن، فرمانده بسیج بود. 

دستوری که خامنه ای برای سرکوب تظاهرکنندگان در ﮊوئن 2009 (خرداد 88 ) صادر کرد، ارتباط میان روحانیان – دست کم بخشی از آنها که دست اندر کار اداره کشور هستند – با بخش عمده از مردم کشور قطع کرد. برای نخستین بار، شعارها برضد شخص رهبر سرداده شدند. چند ماه بعد، آیهالله منتظری، در جو عصیان، در قم به خاک سپرده شد. با وجود این، روحانیت شیعه، ولو مورد نفرت، نمی تواند از رﮊیمی قدرت و ثروت را از آن او کرده است، قطع همبستگی کند. سقوط این رﮊیم یک دوره در خود فرو رفتن و ماندن بدون سابقه ای را برای علما ببار می آورد. بخصوص که سقوط صدام حسین به حوزه نجف علو مرتبت بخشیده است و آن را رقیب حوزه قم گردانده است. 

 

انقلاب اسلامی: نویسنده به اثر رﮊیم ولایت فقیه بر باور و رفتار دینی ایرانیان توجه کرده و رﮊیم را مسئول دین گریزی ایرانیان شناخته است. به خالی شدن این رﮊیم از مرام ادعائی نپرداخته است. خلاء اندیشه راهنما همان بیماری مرگ آوری است که استبدادهای مدعی مراممندی بدان گرفتار می شوند. از نشانه های آن، یکی ترس از هدف گزینی و هدف گریزی و جلوگیری از هدف گزیدن در رﮊیم و بیرون آنست. خامنه ای، از راه تقلید ونه ابتکار، در آغاز هر سال، نامی به سال جدید می دهد. غافل از این که این نام گذاریهای گویای فقدان اندیشه راهنمائی که بتواند هدف عمومی تعیین کند، چنانکه، در هرسال، بخشی از آن هدف متحقق گردد. اگر نامگذاری ها ربطی به یک هدف عمومی می داشتند، با یکدیگر نیز ربط می جستند. اما کمتر ربطی میان نامگذاریها وجود ندارد و البته از زمانی که او شروع به نام دادن به سالها کرده است تا امروز، ترازنامه قابل ارائه ای وجود ندارد. حتی نمی تواند بگوید حاصل عملکرد سال پیش که سال «تولید ملی» بود، چیست و ربط آن با «سال حماسه سیاسی» خواندن امسال چیست؟

          این خالی شدن از اندیشه راهنما، بنا بر این، ناتوانی از تعیین هدف و بسا هدف گریزی (مورد خاتمی و آنهائی که مردم را به دادن رأی فراخواندند) و هدف ستیزی نزد گرایشهای مختلفی که خود را زندانی حصار رﮊیم کرده و در بیرون آن، جز مهلکه نمی بینند، به روشنی قابل مشاهده است. بدیهی است که در محدوده رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، هدف گزینی ناممکن است و اندیشه راهنمائی که ماندن در این محدوده را تجویز می کند، نمی تواند هدف بجوید و پیشنهاد کند. 

 انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۲ از ۲۴ تیر تا ۸ مرداد

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید