در خلیج فارس چه میگذرد؟: رویاروئیها در شورای همکاری خلیج:
نوشته از درک داویدسون است و در تاریخ 11 مارس 2014، انتشار یافتهاست:
● در 5 مارس، دولت سعودیها و شیخ امارات متحده عربی و بحرین سفیران خود را از قطر فراخواندند. اینکار را در اعتراض به حمایت قطر از سازمانها و اشخاصی کردند که «امنیت و ثبات کشورهای خلیج فارس را تهدید میکنند». فراخوانی سفیران بعد از آن روی داد که در امارات، یک پزشک قطری، به جرم کمک سازمان مخالف ممنوعی بنان الاصلاح، به 7 سال زندان محکوم شد. امارات مخالف اخوان المسلمین و قطر موافق آنها است.
● فراخواندن سفیران اقدامی بود که سعودیها آن را همآهنگ و رهبری کردند تا که قطر را تنبیه کنند. چراکه قطر از اخوان المسلمین در همه کشورهای خاورمیانه حمایت میکند. گناه دیگر قطر سیاست «پان عرب» و حمایت از گروههائی است که عربستان میخواهد از میان برداشته شوند. اما علت بزرگتر، نگرانی شدید سعودیها بابت نفوذ ایران در کشورهای ساحلی خلیج فارس است. از دید عربستان، قطر بیشتر از وزن خود در خارج از مرزهای خود عمل میکند و روابط خارجیش با دولتها و سازمانها و افراد بد است.
● علائق فی مابین قطر و اخوانالمسلمین، علتی رسمی و علنی قهر سعودیها با شیخ قطر است. بدینخاطر، روز 5 مارس، سفیران فراخوانده شدند و روز جمعه، دولت سعودی اخوانالمسلمین را یک سازمان تروریست خواند. هرچند در آنچه به خط و ربط محافظه کارانه مربوط میشود، سعودیها با اخوانالمسلمین اشتراک دارند، اما وجود آنها را درکشورهای عرب مزاحم سیاست خود میدانند. بر خلاف رژیم سعودی، اخوانالمسلمین آینده خود را درگرو تحول سیاسی در کشورهای عرب میبینند. از اینرو با رژیم قطر همسو و با رژیم سعودیها و متحدانش ناهمسو هستند. لذا، اخوانالمسلمین در شمال افریقا، مصر (بخصوص) و لیبی و تونس و سوریه، از حمایت قطر برخوردارند.
قطری ها به دو دلیل از اخوانالمسلمین حمایت میکنند: یکی به این دلیل که حمایت از اخوانالمسلمین در خارج از قطر، این سازمان را ناگزیر میکند در قطر فعال نباشد و قطر براین نظر است که اخوان المسلمینی ها هستند که از بهار عرب سود برده اند و خواهند برد.
● آیا قطری ها در برآورد خود صائب بودند؟ گرچه نفوذ منطقه ای آنها بسیار افزایش یافت، اما بررسی عوامل جهت دهنده به تحول در کشورهای عرب، معلوم می کند آنها در وضعیت سنجی به خطا رفته اند. در مصر، اخوان المسلمین ممنوع شده است و در تونس، النهضت پذیرفت که از قدرت چشم بپوشد. و در سوریه، اخوانی ها بخش عمده ای از نفوذ خود، در نیروهای مخالف را از دست دادهاند.
تجدید سازمان جبهه اسلامی آزادی بخش سوریه، که قطر از آن حمایت مالی می کند، در نوامبر 2013، بسا گویای باخت قطر است.
● فرستنده تلویزیونی الجزیره مشکل دیگر سعودیها و متحدانش با قطر است. الجزیره همچنان به اخوان المسلمین مصر امکان میدهد که سانسور رژیم مصر را بی اثر سازند. در مصر، چند تن از روزنامه نگان الجزیره بخاطر کمک به اخوانالمسلمین، محاکمه شده اند.
سعودی ها همچنین از اینکه الجزیره آنتن در اختیار شیخ یوسف القرضاوی، روحانی جانبدار اخوانی ها میگذارد، عصبانی هستند. قرضاوی بخاطر مخالفتش با کودتای نظامیان در مصر، تحت تعقیب است و رژیم نظامی مصر خواهان استرداد او هستند. او از فرستنده الجزیره همه مسلمانان را به مبارزه فرا میخواند.
سعودی ها و شیخ های بحرین و امارات اتباع خود را که برای الجزیره کار می کنند، تحت فشار قرار داده اند تا که کار خود و قطر را ترک گویند.
● باوجود این، نزدیکی قطر با ایران – بیش از اندازهٔ قابل تحمل برای سعودی ها و دو شیخ – دلیل مهمتر رفتار این سه کشور با قطر است. چرا که از دید عربستان، این ایران است که امنیت دولت سعودی و شیخ بحرین را تهدید میکند. قطر با ایران در منبع گازی عظیمی شریک است.
و آژانس بینالمللی انرژی بر این برآورد است که این منبع، بزرگ ترین منبع گاز جهان است. قطر بسیار زودتر و بیشتر از ایران از این منبع بهره برداری میکند و به دو دلیل: یکی اینکه آن بخش از منبع که در آب های قطر واقع است، زودتر، در سال های 1970 کشف شد حال آنکه قسمتی که فارس جنوبی خوانده میشود، 20 سال دیرتر کشف شد. این بود که قطر زودتر بهره برداری از گاز این منبع را شروع کرد. دلیل دیگر ایناست که شیب منبع بطرف قطر است.
انقلاب اسلامی: وقتی منبعی مشاع است، دوطرف حق مساوی برآن دارند. اگر قطر به خود اجازه می دهد بیشتر از ایران از این منبع برداشت کند، بخطر ضعیف بودن و در انزوا بودن رژیم مافیاهای نظامی – مالی حاکم بر ایران است.
علاوه براین، گاز تمایل دارد به جریان یافتن بطرفی که بیشتر مورد بهره برداری قرار میگیرد. از این رو، وقتی از یک طرف بهره برداری میشود، گاز طرف دیگر جریان پیدا میکند به این طرف. هرگاه تمامی منبع به یک کشور تعلق داشت، مشکلی ببار نمیآید اما این منبع به ایران و قطر تعلق دارد. بنابراین، ایران میتواند قطر را متهم کند که گاز منبع را بطرف خود می کشد و میبرد. قطر برای اینکه با اعتراض ایران روبرو نشود، خود را ناگزیر می بیند روابط نزدیکی با ایران داشته باشد. و این نزدیکی رابطه است که مورد اعتراض شدید دولت سعودی است.
انقلاب اسلامی: رژیم چون به بقای خود تقدم مطلق میدهد و حفظ خود را «اوجب واجبات» میداند، حقوق ملی ایرانیان را فدای «منافع نظام» می کند. نتیجه این است که 8 منبع نفت و گاز مشترک را کشورهای ساحلی خلیج فارس می برند و می خورند و رژیم را به بازی های سیاسی و به قهر و آشتی های خود مشغول نگاه می دارند.
● از دید دولت سعودی، ایران یک رقیب منطقه ای است که همه روز می باید با آن در معارضه بود. اگر با سبک شدن تحریم های ایران مخالفت می کنند، بخاطر آن نیست که نگران ساخته شدن بمب اتمی توسط ایران هستند، بلکه از آن می ترسند که ایران از قفس اقتصادی که در آن گرفتارش کرده اند، بگریزد.
جنگ با واسطه در سوریه، جنگ بر سر منافع دو رژیم ایران و عربستان است و مثال بارز رقابت شدید این دو دولت است. فرا خواندن سفیران از قطر را میتوان گشایش جبهه دیگری میان دو دولت شمرد.
اما قطر از مخالفان رژیم اسد در سوریه حمایت می کند. باوجود این، در آنچه به نقش ایران مربوط می شود، دید دیگری دارد: در ماه ژانویه، خالد بن محمد العطیه، وزیر خارجه قطر، در علن گفت: باید با ایران نزدیک شد زیرا ایران نقش تعیین کننده ای در حل بحران سوریه دارد.
● میان قطری ها و دولت سعودی تنش تاریخی جدی وجود دارد. اینست که اخلاف بر سر سیاست خارجی، می تواند شکاف میان دو دولت را بزرگ تر کند.
و دولت بحرین همه دلایل را برای گرفتن جانب سعودی ها را دارد. از جمله، نزدیکی قطر به ایران و دشمنی شیخ بحرین با ایران، از رهگذر جنبش مردم شیعه در بحرین و حمایت همه جانبه سعودی ها از دولت بحرین در رویاروئی با جنبش. یادآور میشود که در 2011، مداخله نظامی دولت سعودی بود که دولت آل خلیفه را از سقوط نجات داد.
● در برابر، دو عضو شورای همکاری خلیج فارس، کویت و عمان. کویت اخوان المسلمین را منفور می دارد اما با ایران روابط بسیار خوبی دارد. و عمان نیز، در همان حال که اخوان المسلمین را سرزنش می کند، با ایران بهترین رابطه را دارد. رابطه چنان خوب است که به این دولت امکان داد واسطه و محل گفتگوهای محرمانه ایران و امریکا باشد.
اگر مشکل حمایت قطر از اخوان المسلمین بود و نه رابطه قطر با ایران، این دو کشور نیز سفیران خود را از قطر فرا می خواندند.
تنها کشوری که این توضیح درباره رفتارش قانع کننده نیست، امارات متحده عربی است. چرا که این کشور رابطه خوب با ایران دارد و بتازگی نیز توافقی را با ایران بر سر سه جزیره امضاء کرده است. تنها این دولت است که بخاطر حمایت قطر از اخوان المسلمین و شبکه تلویزیونی الجزیره و در اختیار القرضاوی قرار گفتن این شبکه، سفیر خود را از قطر فراخوانده است.
انقلاب اسلامی: باآنکه رژیم ولایت مطلقه فقیه هرگونه توافقی برسر جزایر ابوموسی و تنی بزرگ و تنب کوچک را تکذیب میکند، یک توافق پنهانی میتواند وجود داشته باشد. بنابراصل تقدم منافع نظام بر حقوق ملی ایرانیان، رژیم میتواند این خیانت را نیز مرتکب شده باشد.
شماره ۸۵۰ از ۴ تا ۱۷ فروردین ۱۳۹۳