back to top
خانهدیدگاه هاجمال صفری : تخته قاپو کردن ایلات و عشایر توسط رضا خان...

جمال صفری : تخته قاپو کردن ایلات و عشایر توسط رضا خان ( بخش پنجم)

پایگاه سردار مریم، پناهگاه آزادی خواهان

 

خانۀ سردار مریم همیشه پناهگاه آزادی خواهان بود. در دوران جنگ جهانی اوّل نیز که ملّیون ایران به مخالفت با اشغالگران روس و انگلیس پرداختند و از سیاست های آلمان و عثمانی حمایت می کردند با تضعیف دولت عثمانی و تسلّط انگلیسی ها بر بغداد، گروهی از فعّالان سیاسی و فرهنگی همچون علی اکبر دهخدا، ملک الشعرا بهار، وحید دستگردی وبه خانه سردار مریم پناه بردند

جریان مبارزات بی بی مریم بختیاری با انگلیس ها در طیّ قرارداد۱۹۱۹ و کودتای ۱۲۹۹ همچنان ادامه یافت به  «طوری که دکتر محمّد مصدّق هم یکی دیگر از آزادی خواهان نامی بود که پس از گریز از دست عوامل استبداد، مدّتی به بختیاری رفت. دکتر مصدّق هنگامی که درسوۀم اسفند ماه سال 1299خورشیدی زیر فشار انگلیسی ها توسّط سید ضیاء از حکومت فارس عزل شد، از اصفهان به بختیاری رفت و میهمان سردار مریم شد. از این روی دکتر مصدّق تا پایان عمر همواره از سردار مریم و قوم بختیاری به نیکی یاد می کرد. »

 

آزادی ایران و ایرانیان، یگانه آرزوی سردار مریم: 

 

سردار مریم بختیاری، سرانجام در سال 1316 خورشیدی، در اصفهان زندگی را بدرود گفت و پیکرش در آرامگاه تخت فولاد اصفهان در تکیۀ میرفندرسکی به خاک سپرده شد و خانۀ او را که در اصفهان در چهارراه قصر ابتدای خیابان شیخ بهایی واقع بود بنا به وصیّت خودش به ادارۀ فرهنگ هدیه دادند که در محلّ آن مدرسۀ رودابه ساخته شد

 

امّا یگانه آرزوی راستین سردار مریم بختیاری از دوران جوانی تا آخرین لحظات عمر ، همان آرزویی بود که روزی با نگاه به آینده در روزنامۀ خاطراتش به صورت سؤالی سخت و سنگین با نسل پس از خود در میان نهاده بود. او در آن سال ها، شاید از ما که امروز این خطوط را می خوانیم ، پرسیده بود

 

« … ای کسانی که روزنامۀ مرا مطالعه می نمایید، اگر در عصر شما ایرانوطن عزیز مرا و خودتان [ را ] دیدید به دانش و علم نورانی و مشعشع شده و قدم در راه و خاک آزادی گذاشتید یا در سایۀ علم و تمدّن زندگانی نمودید از من بیچاره که یگانه آرزویم تمدّن ایران است، یادی بنمایید. آیا ساعتی که من در قعر گور خوابیده ام شما ایرانی های بدبخت، آزادید؟ با کمال سرفرازی قدم های شمرده شمرده می زنید؟ …»  

 

منابع نوشتۀ رئیسی –  وبلاک همسفران کارون و سایت ویکی پدیا – تارنمای بختیاریها 

 

840 2 Safari-Jamalعلی مردان خان:

 

 علیمردان خان از مادری به نام بی بی مریم ، معروف به سردار مریم بختیاری زاده شد. بی بی  مریم دختر حسینقلی خان ایلخانی بختیاری و مادرش بی بی فاطمه دختر علیرضا خان کیانرسی بود . بی بی مریم در جنگ اوّل جهانی که بخشهایی از ایران اشغال و زیر نفوذ نیروهای استعمارگر روسی و انگلیسی قرار گرفته بود به طرفداری از نیروهای آلمان و عثمانی و علیه نیروهای اشغالگر روس و انگلیس قیام کرد . بقول پروفسور گارثویت: این پیرزن برجسته روحی سرکش و فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری به ویژه در جنگ جهانی اوّل نقش مهمّی ایفا کرد.

پدر علیمردان خان، علیقلی خان چهارلنگ بود که در جوانی در اثر توطئه ای فامیلی وفات یافت و کودکی خود را نزد دایی های خود علیقلی خان سردار اسعد و خسروخان سردار ظفر گذراند و به مکتب رفت تا اینکه در سال ۱۳۰۲ بعد از مجزّا شدن طوایف چهارلنگ از هفت لنگ به همراه برادر خود محمّد علی خان به عنوان رؤسای این طایفه تعیین گردیدند . در سال ۱۳۰۰ با تشکیل حزب ستارۀ بختیاری علاقه و گرایش شدیدی به این حزب پیدا کرد

 

علیمردان خان در سال ۱۳۰۷ جمعیّتی به نام هیئت اجتماعیۀ بختیاری مرکّب از ۱۲ نفر از سران و کلانتران بختیاری تشکیل داد . سپس در تنگ گزی و شوراب اجتماع کردند و راه جنوب به شمال بختیاری را با انفجار پل شالو بستند و آمادۀ حمله به فریدن شدند که دولت با شتاب سردار فاتح و محمّدتقی خان ،امیر جنگ را برای مذاکره نزد آنها فرستاد . در همین زمان طوایف زراسوند، بامدی، احمد خسروی ، دینارانی و بابادی به نهضت پیوستند و محمّدرضا خان سردار فاتح و سردار اقبال هم عملاً از نهضت پشتیبانی کردند. ولی مذاکرات خوانین بختیاری با علیمردان بی نتیجه ماند . در سال ۱۳۰۸ دهکرد(شهرکرد امروزی)و اکثر مناطق بختیاری به دست نیروهای هیئت اجتماعیه تصرّف و یا به آنان پیوستند

دولت رضا شاه هراسان از این قیام تمام نیروهای خود در سراسر کشور را برای سرکوب به فرماندهی 

تیمسار شاه بختی بسیج و روانۀ منطقه کرد. در زمانی که هیئت اعزامی برای صلح با علیمردان خان و دیگر سران نهضت در روستای زرد و یا در حومۀ قهوه رخ ( قه فرخ ) مشغول مذاکره بودند از همه طرف بختیاری مورد تهاجم ارتش قرار گرفت . از جنوب ، لشگر اهواز به فرماندهی سرهنگ محتشمی ، از غرب لشکر خرم آباد به فرماندهی سرتیپ تاج بخش از شمال سرهنگ بهادر بختیاری و تیمسار شاه بختی حمله را کامل کردند

منطقۀ  سفید دشت که مدّت ۲۰ روز یک تیپ ارتش در محاصرۀ بختیاری ها بود، با جنگی خونین به تصرّف دولت درآمد و نیروهای بختیاری عقب نشینی کردند. علیمردان خان و یارانش بعد از یک سال درگیری و جنگ پارتیزانی با وساطت بعضی از خوانین تسلیم و به تهران انتقال یافت ولی با آمدنش به تهران توطئه برای مرگ او هم شروع شد . بعد از مدّتی به همرا سردار فاتح و سردار اقبال و چند نفر دیگر دستگیر و به زندان قصر منتقل گردید و حماسۀ دوّم حماسه ساز بختیاری آغاز گشت .» (به نقل از  نوشتۀ رئیسی –  وبلاک همسفران کارون)

«درسپیده دم یکی از روزهای اسفند 1313 حیاط زندان قصر فضای غم انگیزی بخود گرفته بود.در وسط سنگ فرش حیاط چوبۀ داری دیده می شد.که در فاصلۀ معیّنی تعدادی نظامی مسلّح در حالیکه تفنگهای خود را آمادۀ شلّیک می کردند جهت اجرای مأموریت مرگباری صف کشیده بودند.محکوم به مرگ که کسی جز علیمردان خان بختیاری نبود در حالیکه به تعبیر بزرگ علوی جامه ای زیبا بر تن کرده و سر و رویی اراسته داشت با گامهای بلند و استوار حلّاج وار بدون انکه ذرّه ئی ترس در وجودش داشته باشد به قتلگاه نزدیک می شد و در حقیقت او می رفت تا شهادت مظلومانه ی خود را بر صحیفه ی ر‍ژیم دیکتاتوری رقم زند.

سید جعفر پیشه وری از قول یکی از زندانبانان که شاهد اعدام آن سر کردۀ دلیر بختیاری بود می نویسد: در اخرین لحظاتی که میخواستند وی را به چوبه دار ببندند کلاه پهلوی خود را به نشان نفرت از رژیم پهلوی مچاله کرد و دور انداخت و صدای رسایش که می گفت زنده باد ایران و آزادی با صفیر چند گلوله خاموش شد و لحظاتی بعد جسد بیجان مردی که دلی چون شیر و عزمی پولادین داشت و در میدان های جنگ هیچ رزمنده ای پشت او را ندیده بود دمر بپای چوبه دار بر زمین در غلطید.

نسیم صبحگاهی پیکر بخون خفتۀ سر کردۀ دلیر بختیاری را نوازش می داد.آفتاب از پشت قلّۀ بلند سفید پوش دماوند در میان هالۀ رقیقی که رنگ زردفامش را به سرخی متمایل کرده و گویی رخسارش را با خون گرم روی سنگفرش حیاط زندان قصر خضاب بسته اند با طُمأنینه و وقار گردن میکشید و میخواست با آن چهره ی خون بسته صحنۀ جنایت خونینی را که بدست دژخیمان ایرم ساعاتی پیش در تاریکی شب بوقوع پیوسته بود برملا سازد.

اعدام مظلومانۀ علیمردان خان بختیاری به همان اندازه که در محوطه ی کوچک زندان قصر تأثّر زندانیان را بر انگیخت به همان اندازه هم در قلمرو بختیاری و مناطق همجوار تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.

مردان جامه دریدند و دیرک بهوها را پایین کشیدند زنها موی بریدند و مویه کردند شعرا در رثا.ء او مرثیه ها سرودند و آهنگ سازان ترانۀ شیر علیمردان را ساختند و هنوز هم که هفتاد سال از مرگ آن سردار رشید بختیاری می گذرد چوپانان در دشتهای سرسبز بختیاری و زنان در کنار چشمه ساران هنگام شستن لباس ویا پر کردن مشکهای آب و مردان در اجتماع شبانه ی خود در زیر سیاه چادر ها هر وقت فرصتی بدست می آورند با صدای خوش و حزن انگیز و گاهی هم با آهنگ موزون نی بیاد ان رادمرد دلیر می خوانند »( به نقل از وبلاک ایل بزرگ بختیاری

 

   در مشروح مذاکرات مجلس جلسۀ ۷ یکشنبه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۰۹  تقی زاده وزیر  مالیۀ وقت  و برخی از نمایندگان مجلس  فرمایشی در بارۀ هزینۀ  اسکان  ایلات  نطق کرده است که در اینجا بعنوان « سند »در اختیار خوانندگان ارجمند قرار می دهم:

  وزیر مالیه ( آقای تقی زاده ) ـ بنده چند فقره لایحه دارم خدمت آقایان تقدیم میکنم یکی از آنها را ناچارم دو فوریت تقاضا نمایم. لایحه ایست که راجع به اعتبار عمران لرستان چون آقایان از تمام مقدّماتش مسبوقند لازم نیست شرح بدهیم معهذا مختصری عرض میکنم : چنانکه آقایان مسبوقند یکصد هزار تومان در بودجه منظورشده بود چون این یک کار مهم و وسیعی است مخارج خیلی زیادی لازم دارد عدّه ای به خراسان عدّه ای به قم و ساوه و خوار و ورامین اعزام شده اند و عدّه ای هم در خود لرستان هستند که باید برای آنها مسکن و مکان بنا شود جیره میخواهند و انشاءالله ترتیبی داده میشود که از سال آتیه جیره شان را کم میکنند و بعد کم کم آخرش موقوف میشود چون برای آنها بذر و آلات زراعت تهیّه میشود و مساکن شان هم به خودشان داده میشود که خودشان تعمیر کنند دیگر محتاج نمیشوند که دولت تعمیرکند این است چندی قبل تقاضا شد که یکصد هزار تومان اعتبار اضافی داده شود ولی آن هم کافی نشده است و حالا خیلی در ضرورت هستند حتّی دراین روزهای اخیر خیلی تلگراف میکنند و به عجله میخواهنداین است که باز پنجاه هزار تومان اعتبار محتاج هستیم که از آن محلّی که از آن صد هزار تومان داده شده بود این هم پرداخت شود (صحیح است )یک لایحۀ دیگر هم هست راجع به ضرّابخانه و ضرب مسکوکات طلا و طبع اسکناس و تمام آنچه به این کار متعلّق و لازم است چون همین اوقات مخارجی طرف احتیاج شده است و ضرّابخانه در همان محل توسعه داده میشود و برای ضرب مسکوکات یک قسمتی که در خارجه که آقایان مسبوقند از قبیل نیکل و مس و اینها و طبع اسکناس که خیلی عمده است برای آن هم یک لایحه است که تقدیم میشود و یک لایحۀ دیگر هم برای استخدام دو نفرمهندس یا متخصّص آلمانی است که برای ضرّابخانه استخدام شده است و آمده اند و مشغول کار شده اند و باید کنتراتشان به تصویب مجلس برسد تا قرار کنتراتشان داده شود یک لایحۀ دیگری هم راجع است به یک کاری که در واقع تأدیه وجهی لازم ندارد ولی باید ترتیب قانونیش داده شود و آن این است که ما در بودجۀ خودمان یک میزانی برای حقّ العمل بانک منظور داشته بودیم و در اینجا بایستی گفته شود که حقّ العمل و فرع وجوهی که از بانک گرفته میشود و همچنین تصریح به بانک ملّی دارد در صورتی که یک قدری حقّ العمل با بانک های دیگر هم میشود و از این جهت یک لایحه که به نظر آقایان خواهد رسید این ترتیبات قانونی را درست میکند . یک لایحۀ دیگر هم هست که آقایان مسبوق هستند به ا مثال و نظائرش که اشیائی که برای دفع ملخ از مملکت شوروی وارد شده است اینها رااز مالیات راه و عوارض گمرکی معاف مینماید این پنج لایحه را تقدیم میکنم و در باب لایحه راجع به عمران لرستان عرض کردم تقاضای فوریت میکنم و علاوه بر این لایحه راجع به ضرابخانه را هم تقاضای تسریع دارم برای اینکه همانطور که آقایان مسبوق هستند و الآن در صورت مجلس خوانده شد برای قسمتی از مخارج مجلس شورای ملّی و حقوق نمایندگان هم محلّی باقی نمانده وبه واسطۀ یک قسمتی از آن لایحه راجع به ضرّابخانه یک قدری محلّی باز میشود که میشود بعضی مخارج را از آنجاتأمین کرد 

۴ ـ تقدیم یک فقره لایحه از طرف وزارت معارف 

رئیس ـ آقای کفیل وزارت معارف 

کفیل وزارت معارف ـ خاطر محترم آقایان مستحضر است که این قانونی که در دورۀ سابق گذشت راجع به معلّمین که از اروپا استخدام میشوند و دو نفر برای دارالمعلّمین که بایستی امسال استخدام کرده باشیم ولی با حقوقی که منظور کرده بودیم متأسّفانه موفّق نشدیم که آن دو نفر معلّم را استخدام کنیم و یکی دو سال هم از موقع سال تحصیلی گذشت و ناچار شدیم از معلمینی که در تهران بودند استفاده شد و به یک مبلغ کمتری در این دو ماه و نیم آخر سال آن دروس را تقسیم کردیم در دار المعلمین عالی و کلاس فیزیک و شیمی و طبیعیات که برزخ بین متوسّطه 

و مدرسۀ عالی طّب است و برای این منظور یک مادّه تهیّه شده است که تقدیم مقام محترم مجلس مقدّس شورای ملّی می شود

۵ ـ طرح و تصویب لایحۀ اعتبار عمران لرستان 

رئیس ـ لایحه که تقاضای فوریت شده است قرائت میشود

ساحت محترم مجلس شورای ملّی 

در بودجۀ ۱۳۰۹ مملکتی یکصد هزار تومان اعتبار برای مخارج عمران منظور بوده و نظر به عدم تکافو آن یک صد هزار تومان اعتبار اضافی به موجب قانون هشتم مهر ماه ۱۳۰۹ به تصویب رسید معذالک این اضافه اعتبار هم برای تکمیل عملیاتی که از دو سال قبل برای عمران لرستان و تخته قاپوکردن و کوچانیدن الوار و ساختمان ابنیۀ رعیتی شروع شده است کفایت نمیکند و چون عملیات مذکور را درحالت کنونی نمیتوان ناقص گذاشت لذا مادّۀ واحدۀ ذیل را پیشنهاد و تصویب آن را تمناّ مینماید

مادّۀواحده ـ مجلس شورای ملّی برای مخارج عمران لرستان پنجاه هزار تومان اضافی اعتبار تصویب مینماید که از محلّ ذخیرۀ مملکتی به قران پرداخته شود

رئیس ـ فوریت مطرح است . آقای افسر 

افسر ـ بنده موافقم بعد از یک مخالفت 

رئیس ـ آقای دشتی 

دشتی ـ بنده با اصل لایحه مخالف نیستم ولی میخواستم از آقای وزیر مالیه بپرسم که اگر این لایحه را به قید فوریت تقدیم نکنند تصوّر میکنم بیش از دو روز یا سه روز بیشتر طول نکشد که برود به کمیسون و بعد بیاید به مجلس چون لایحه چیزی نیست کمیسیون بودجه هم تشکیل شده است ممکن است لایحه برود آنجا در کمیسون بودجه و از طرفی هم آقای وزیر مالیه تشریف بیاورندحاضر شوند در کمیسون و توضیح بدهند که این مخارجی که تا به حال شده است و این پولهائی داده شده است چطور خرج شده و عّلت اینکه فوریت تقاضا میکنند چیست یا اینکه در مجلس که مطرح میشود یک دلایلی قویّه داشته باشند که الزام بکند که این مسئله باید فوری باشد 

وزیر مالیه ـ دلیلش این است که آن اعتباری که برای این کار منظور شده بود مدّتی است که تمام شده است وآنها هم نهایت درجه مطّلعند و اگر به این درجه فوریت نداشت تقاضا نمی شد و برای توضیح عرض میکنم که اینها اگر تا آخر سال میخواستیم کارشان تمام شود یک مبلغ بیشتری لازم میداشتند ولی ما اشخاص مخصوصی مأمور کردیم که یک کمیسیونی در محل از حاکم و رئیس بلدیه و رئیس مالیۀ محل و مخصوصاً ناظر مخارج آنجا و مأمورینی که آنجا بودند منعقد شود و نهایت دقّت را هم کردند و از این مبلغ یک شانزده هزار تومانی به قید فوریت لازم داشتند برای جیره الوار که جیره نداشتند و حتّی عرض میکنم که چون فوری بود فقط مجبور بودند که شش هزار تومان آنرا قرض کنند و البتّه اگر تصویب نشد مجبورند یک فکر دیگری بکنند و البتّه ضروری است که تقاضای فوریت شده است و چون نهایت درجه لزوم داشته البتّه آقایان هم تصویب میفرمایند ( نمایندگان – صحیح است کافی است

رئیس ـ آقای یاسائی 

یاسائی ـ در اصل مطلب هم عرض داشتم 

( نمایندگان – کافی است )

رئیس ـ در فوریت کافی است مذاکرات ؟ ( اظهار شد – بلی )

رئیس ـ موافقین با فوریت قیام فرمایند 

( اغلب قیام نمودند

رئیس ـ تصویب شد . مادّۀ واحده قرائت میشود

مادّۀ واحده – مجلس شورای ملّی برای مخارج عمران پنجاه هزار تومان اعتبار اضافی تصویب مینماید که از محلّ ذخیرۀ مملکتی به قران پرداخته شود

رئیس ـ یک اصلاح کوچکی ضرور است . آقای یاسائی

یاسائی ـ بنده یک سؤالی داشتم از آقای وزیر مالیه وآن سؤال هم از نقطه نظر این است که مطلب متناست با الوار است که چندین سال است که لوایحی متدرّجاً از مجلس شورای ملّی میگذرد راجع به عمران لرستان و اخیراًهم لایحه گذشت راجع به هجرت الوار به نقاط مشرق و جاهای دیگر و تعیین مخارج آنان متأسّفانه شکایات متوالیه میرسد از مردم راجع به اینکه مجلس شورای ملّی مخارج آنها را تصویب کرده است این مخارج آنطوری که باید بشود نمیشود حتّی به مکاری و حمل و شتر دار و آن کسانیکه بار و بنۀ آنها را حمل کرده اند پول نمیدهند و بالاخره تحمیل رعایای خوار و قسمت های مشرق و خراسان شده اند از یک جهت هائی بنده اعتراض نمیکنم برای اینکه بالاخره اینها باید بیایند داخل سایر قسمت های مملکت بشوند بلکه روحیاتشان عوض شود وآشنا شوند به امور فلاحت و اسلحه شان را تبدیل به بیل کنند در این قسمت ها کسی مخالف نیست و این عرض بنده هم از این بحث هانیست ولی اینکه یک عدّه شتر دار بروند در خراسان و سایر نقاط و بار اینها را حمل کنند و کرایه به آنها ندهند و اینها به تمام مقامات شکایات بکنند هر روز که بابا کرایه ما را که باید بدهد وزارت جنگ باید بدهد ؟ مسؤل کیست و بالا خره هر چه تلگراف مکنند کسی جواب به آنها نمی دهد و چیز غریبی است بنده اصلاً میخواهم بدانم مسؤول این کارها وزارت مالیه است ؟ وزارت جنگ است ؟ این کارها با ارکان حرب وزارت جنگ است یا با ارکان صلح وزارت مالیه بالاخره باید به کجا مراجعه کنند استغاثه بکنند استرحام بکنند مرتباً یک شکایاتی میرسد و کسی هم گوش نمیدهد شاید یک عده از آقایان نمایندگان هم اینجا مستحضرند که شکایاتی شده است و متوالیاًهم میرسد بالاخره به وزارت مالیه مراجعه میکنیم جواب نمی شنویم به ارکان حرب مراجعه میکنیم میگو یند دستور داده ایم بپردازند بالاخره خواهش میکنم توضیح بفرمائید پولی که تا حالا پرداخت شده است راجع به الوار چه راجع به قسمتی که در خود محل لرستان خرج میشود و چه در قسمتی که مخارج شرق شده مسؤل پرداخت کیست و تکلیف مکاریها و حمّالان چیست؟

 

وزیر مالیه ـ بنده راجع به این سؤال بخصوص مطلبی ندارم که عرض بکنم برای اینکه اطّلاع ندارم و به نظر بنده نرسیده است و پیش بنده نیامده است چیزی از این بابت کار عمران و کوچانیدن و جابجا کردن و تهیۀ مساکن اساساً و عموماً در دست مأمورین لشکری بوده است و همۀ زحمات را آنها متکفّل بوده اند و مخارجش را هم وزارت مالیه می پرداخت ولی بواسطۀ مأموریتی هم که از خود در آنجا معیّن کرده بودند یعنی علاوه بر مأمورین مالیه مأمورین مخصوصی هم برای نظارت در مخارج تعیین کرده بودند که همۀ این مخارج مرتّباًبرسد و باعث شکایت هیچ کس نشود . هم مأمورین لشکری و هم مأمورین مالیه کمال مراقبت را داشتند . از وقتی بنده اطّلاع دارم یک قسمتی از اینها که خراسان بوده اند و یک قسمتی هم در خوار و ورامین و ساوه و این طرفها بوده اند اینها ترتیب مستقر نشده یعنی بعضی هاشان در راه بوده اند و هنوز جابه جا نشده بودند و البتّه اقدامات زیادی هم شده است که بنده میتوانم مختصرش را عرض کنم – اگر مفصّلش را هم میفرمائید عرض میکنم که میتوانم یک راپرت مفصّلی به عرض برسانم برای اینکه ما این کار را تحت انتظام در آورده ایم و یک خلاصه حساب هفته به هفته از تمام مخارجی که در باب عمران میشود اشخاصی مخصوصاً مأمور این کار هستند و اشخاص صحیح و بسیار خوبی انتخاب کرده ایم و فرستاده ایم در خود لرستان این جا آنهائیکه در خراسان بودند اوایل کارشان بی ترتیب بود و چون هنوز در واقع در راه بودند و متفرّق بودند و چنانچه آقایان میدانند یک چیزی به عنوان جیره معیّن شده بود شاید بدواً خیال میشد که از مالکین محل گرفته شود ولی بعد بواسطۀ آن تصویبی که در سه چهار ماه قبل کردندقرار شد که خود دولت بدهد به مالکین هیچ تحمیلی نشود بالاخره با مصرف قریب ۲۵ هزار تومان در حدود خراسان در نواحی بجنورد برای آنها اراضی تهیه شده اراضی خالصه آسیا بنا شد گاو و بذر و تخم وهمه چیز داده شد و تمام لوازم راحتی آنها در آنجاها داده شده در اینجا هم در ورامین و ساوه و خوار و قم عدّه ای از الوار بودند و یک عدّه هم اعراب بودند در این اواخر اقدامات خیلی زیادی برای مراقبت آنها شد طبیب برای آنها فرستاده شد دوا برای آنها فرستاده شد حتّی از طرف شیر و خورشید سرخ هم کمک های مهمّی برای آنها شدمبالغی پول و پوستین و لحاف و کرسی دادند علاوه بر کمکی که دولت میکرد اینها هم یک کمکهائی کردند برای آنها که ناخوش بودند بالاخره بعضی جاهایشان مرطوبی بود این اعراب وضعیتشان خوب نبود و ما تا حدّی که ممکن مان بود راحتشان کردیم اراضی خالصه دادیم اعیانیشان را خریدیم و جابه جا کردیم و بنا شد بذر وگاو به آنها داده شود که آنها رعیت بشوند از همه اینها تمام آن شکایت جزئی که اندک اندک میرسد تاحدّی که استطاعت بوده و ممکن بوده است هر وقت اطّلاع پیدا کردیم نهایت مراقبت را کرده ایم مخصوصاً بنده شخصاًخیلی خودم مراقبت زیادی نسبت به کسانی که اینجا ناخوش میشدندکمک کردیم و از صحیۀ کلّ مملکتی خواهش کردیم طبیب فرستادند دوای زیاد فرستاند آنچه که ممکن بود کردیم برایشان اگر هم تقصیری داشته اند یا نداشته اند در هر صورت چه مقصّر و چه غیر مقصّر جایز نیست که گرفتار مریض و زحمت بشوند حالا اعراب در زمستان تابشان کمتر میشود ما کرسی بهشان دادیم لحاف بهشان دادیم و هر چه ممکن بود دادیم و کردیم . اما در باب لرستان آنجاها کار خیلی مشکل تر از این جاست چون بایستی عدّۀ کثیری از الوار را تخته قاپوکنند و قلعه بنا کنند و اعیانی بناکنند و خانه بسازند تا آنها مأنوس شوند به زندگی و خانه

آنها به این زودی مأنوس نمیشوند و اوائل هم خیال میکردند که خانه مال دولت است و خیال میکردند که اگر خراب هم بشود باید دولت آن را بسازد این بود که دولت مشغول است آنها را مجبور به خانه داری کرده به زندگی در خانه مأنوس کنند و خانه ها را به خودشان بدهند و خودشان را مراقب تعمیر خانه شان بکنند بذر میدهد آلات رعیتی میدهد و اینها البتّه محتاج به مرور زمان است و به تدریج باید بشود آنچه هم که ممکن است دراین باب میشود. اما این که شتردارها بار را برده اند و کرایه نداده اند بنده نشنیده ام ولی البتّه ممنون خواهم شد که هر شکایت جزئی هم که به کار بنده مربوط باشد چه به ادارۀ دیگری مربوط باشد دولت یکی است به مجرّد این که به بنده برسد بنده جدّیت خواهم کرد که به کلّی رفع شود و با کمال جدّیت تحقیق و تعقیب میکنم و یقین دارم که مأمورین نظامی هم در محل نهایت مراقبت را خواهند داشت که هر گونه شکایتی هم اگر باشد رفع شود ( صحیح است

رئیس ـ آقای افسر 

افسر ـ بنده اساساً با فوریت موافق بودم و حالا هم یک کلمه عرض دارم که رفع اشکال بشود. اگر تصوّر میکنید که با این اعتباراتی که به مجلس دولت داده است اینها مثل خانۀ خوشان راحت باشند یا مثل مردمان شهری خوب شونداین سهو است . قطعاً این مبلغ عشر مبالغی هم که برای آنها لازم است نبوده و البته در خراسان مکرر مردم اعانه هائی جمع آوری کرده اند اعانه های شخصی جمعی صنفی اهالی داده اند آن کسانی که با آنها زندگانی کرده اند یا هر کس که وضعیت آنها را دیده باشد این قدر مذاکره را هم لازم نمیداند و وضعیت آنها حقیقتاً رقت آور است باید هر چه زودتر تصویب شود ولی بایستی یک فکری اساسی برای اینهائی که کوچانده اند بشود که آنهایی که مهاجرت کرده زراعت باید بکنند چه بکند خانه برایشان باید ساخت یک فکری زودتر برای آنها بکنید که اساسی باشد عمر آنها در خطر است حالا خانه شان هیچ چیزالبته اگر بخواهید شفقت و مهربانی بکنید خوبست که در خواست بشود یک مطالعاتی بکنند وببینند اینها چقدر لازم دارند تا مأنوس شوندبه زراعت و فلاحت و آن مخارج را پیش بینی کنند و الا ده پانزده بیست و صد هزار تومان و اینها کافی نیست ـ و البتّه این گونه شکایاتی که آقای یاسائی فرمودند قطعاً خواهد رسد به جهت اینکه وقتی اعتبار کافی نبود یک شتر داری که می آید بار می آوردپولش نمیرسد کاغذ شکایتی به مجلس شورای ملیّ میدهد پس خوب است برای این کار فکر اساسی تری بکند حالا خوب است این را رأی بدهیم بعد هم دولت فکری بکند اینها البتّه اعضای یک مملکت هستندلرستان از اعضای این مملکت است حالا که میخوا هید لرها رامتفرّق شان کنید و به سایر نقاط متفرق شان کنید در سایرنقاط مأنوس شان کنید با دیگران آسایش شان را هم فراهم بیاورید تا اینکه مثل دیگران بروند و نان پیدا کنند و البتّه با این دوسه هزار تومان فایده نخواهد داشت و باز اینها به همان حال بلاتکلیفی باقی خواهند بود

ـ. عدّه ای از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است 

محیط ـ بنده عرض مختصری داشتم راجعل به این موضوع 

رئیس ـ بفرمائید

محیط لاریجانی ـ کلّیۀ این افراد که اهل لرستان هستند و فرستاده اندبه سمت شرق خراسان و ورامین و اینجاها در دوجمله و دو قضیّۀ مهم با رعیت بومی آنجاها تماس پیدا کرده اند کلّیتاً رعایای ساکنین ورامین آشنا به امور داخلی هستند ولی آنها به غیر امور عادّی و به فشار سرنیزه عادت کرده اند و مأمورینی که الوار را جابه جا میکنند یک مردمان نظامی هستندو کلّیتاً راحتی همان اهالی ورامین را برای اینها سلب کرده اند ـ در دهاتی که یک عدّه لر منزل دارند تمام آن یک ده موظّفند که با او یک کارهایی بکنند با فشار مأمورین انتظامی و البته اینها یک مسائل فوری …..

رئیس ـ این قضیّه مربوط به قضیّۀ اعتبار برای عمران لرستان نیست آقا….( نمایندگان ـ صحیح است

محیط لاریجانی ـ بسیار خوب عرضی ندارم 

وزیر علیه ـ مذاکراتی که آقا فرمودند البتّه موضوعی که مطرح است همانطور که آقای رئیس فرمودندارتباط زیادی با این قبیل فرمایشی که شد شاید نداشته باشد و لیکن چون یک مذاکره شد بنده خودم را موظّف میدانم که به آقا یاد آوری بکنم که از برای حفظ انتظامات مملکتی و از برای اینکه همان ورامینی های آقا بتوانند راحت بشوند ( صحیح است ) و از برای اینکه گذشته هایی را که دیدیم نبایستی فراموش کرده با شیم آنها همه را در نظر بگیریم بخواهیم یک مملکتی درست کنیم که همه در آن مملکت بتوانند به آسایش زندگی ( صحیح است ) کنند البتّه وقتی که دولت لازم میداند یک اشخاصی رااز نقطه ای به نقطه دیگر مملکت بکوچاند آنوقت دوتا ورامینی آقا هم بایستی تحمّل نکنندکه یک لری هم بیاید در آنجا و بر خلاف عادات سابقۀ آنها رفتار کند

عدّه ای از نمایندگان ـ صحیح است مذاکرات کافیست

رئیس ـ مادّۀ واحده را یک بار دیگر قرائت میکنیم و رأی میگیریم 

( به شرح ذیل قرائت شد )

مادّۀ واحده ـ مجلس شورای ملی برای مخارج استان لرستان پنجاه هزار تومان اعتبار اضافی تصویب مینماید که از محلّ ذخیرۀ مملکتی به قران پرداخته شود

رئیس ـ آقایان موافقین ورقۀ سفید خواهند داد

( اخذ آراء به عمل آمده و ۸۵ ورقه سفید تعداد شد

رئیس ـ در موقع اعلام رأی عدّۀ حاضر ۹۵ بودند به اکثریت ۸۵ تصویب شد 

 

منبع: صورت مشروح مذاکرات مجلس جلسۀ ۷ یکشنبه ۱۲ بهمن ماه ۱۳۰۹ ( دوازدهم شهر رمضان ۱۳۴۹

 

پی نوشت ها   از کتاب محمبدقلی مجد «رضاشاه و بریتانیا»  

 

‏1 – هارت ، گزارش شمار 666 (1527 /00 , 891 ) ، مورخ 10 ژوئن  1930 ‏

‏2- هارت ، گزارش شماره 1393 (1562 /00, 891 ) ، مورخ 25 مارس 1932 ‏

‏3- ویلیامسن ، گزارش شماره 988 ( 1499 /00,891 ) ، مورخ 13 دسامبر 1929  ‏

‏ 4-  هارت ، گزارش شماره 338 ( 1515 /00 , 891 )،

 مورخ 4 فوریه 1931 ‏

‏5-   ستاره جهان ، 16 سپتامبر 1931 ؛ ترجمه  متن  در گزارش هارت  به شماره 867 ( 1532 ‏‏/00 ، 891 )، مورخ 23 سپتامبر 1931  ‏

‏6 – هارت  به شماره 867 ( 1532 /00 ، 891 )، مورخ 23 سپتامبر 1931 ‏‏ 

 

پی نوشت ها  مقالۀ نفیسه واعظ  تحت عنوان « روش های سلب قدرت اقتصادی سران  ایلات و عشایر در دورۀ رضا شاه» :

 

1. برای آگاهی بیشتر نک: سازمان اسنادملّی ایران، سند شماره 2900084

2- . نامه سر رابرت کالیو به آلینف که در آن شرح دیدار خود با وی را بازگو نموده است. نک: جوادشیخ الا سلامی، ص3. 

 3-  برای اطّلاعات بیشتر نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 24009792، سال 1301.

4- محمدتقی بهار( ملک الشعراء ) : تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ( انقراض قاجاریه ) ج2، تهران، امیرکبیر  1379 . ص  248    

5- سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 291003381، سال 1307.

6- سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 310000271.

7 –  سازمان اسناد ملّی اصفهان، سند شماره 2910036300، ص58.

8 –  عباس مسعودی: اطّلاعات در یک ربع قرن، تهران: مؤسّسۀ اطّلاعات، 1329.  95

9 –  برای آگاهی بیشتر نک: سازمان اسناد ملّی ایران، به سند هفت برگی با شماره سند 240017675 و شماره فیض 3060013، که دربارۀ لزوم معرّفی نماینده برای ثبت اظهار نامۀ ملکی از طرف رؤسای بختیاری در مورد املاکی که در خوزستان داشتند، است.

10 –  برای اطّلاع بیشتر. نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 240006836 به شماره فیش –  01290038 – 27 ، جمالزاده، ص 70.

11-  برای آگاهی از تحلیل این موضوع نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند چهل و چهار برگی با شماره 240006736 و ش فیش

 

12 –  دربارۀ گزارشها، مکاتباتی که بین هیئت اعزامی بررسی خالصجات فارس و معاوضۀ آن با املاک خوانین بختیاری در اصفهان با مقامات دولتی مربوط نموده است نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند صد و پنجاه و چهاربرگی به شماره سند 230000846، که در سال 1318 تنظیم شده است– 

13- برای اطّلاع بیشترنک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند 291003638، به تاریخ  29 / 6 / 1316 

14 – برای اطّلاع بیشتر نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند 291003638 به شماره فیش 00200001، به تاریخ 18/ 2 / 1316  

15 – . برای اطّلاع بیشتر نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند 291003638 به شماره فیش 00200001، به تاریخ  18/ 2 / 1316  

16 –  همان سند.

17 –  سازمان اسناد ملّی اصفهان، نامۀ کفیل مالیۀ اصفهان به فرماندار اصفهان به تاریخ 1317/1/9 به شماره سند 291003638 و شماره فیش 00200001.

18 –  نحوۀ انعکاس این درگیری در اسناد دولتی نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 293003265.

19 –  برای آگاهی از نحوۀ واکنش ورثۀ بختیاری به این سیاست نگاه کنید:سازمان اسناد ملّی ایران ، سند شماره 291001157 به شماره فیش 00040165.

 

20 –  در این سند وضعیت رؤسای چهارلنگ و واکنش آنها نسبت به تعویض املاک آمده است: سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 291002856 به شماره فیش 00140063.

21 –  برای آگاهی از املاک خوانین در خوزستان و شیوۀ دستیابی دولت به این املاک نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 240026235.

22-  سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 240026235.

23 –  برای اطّلاع از عملکرد این کمیسیون نک: سازمان اسناد ملّی ایران، سند شماره 2910036380 به شماره فیش 00200001

24 –  همان، سند شماره 240015968 به شماره فیش 02910195.

25 –  علی اصغر زرگر: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دورۀ رضا شاه: مترجم کاوه بیات، تهران، پروین، 1372، صص  330 – 279 

26 –  محمّد علی جمالزاده: گنج شایگان اوضاع اقتصادی ایران، زیر نظر ایرج افشار از نسخه چاپ برلین، تهران: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1376 ، ص70.

27 –  زرگر، پیشین، ص44.

28 –  در گزارش کمیتۀ دفاع امپراطوری، شرح مفصّلی از تدابیر لازم برای حفاظت از حوزۀ نفتی جنوب ایران ارائه شده است، زرگر، ص109.

29 –  سفرنامۀ خوزستان رضا شاه کبیر، ص 96.

30 –  جعفرقلیخان سردار اسعد: خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، تهران: اساطیر،1372.

31-  سیف پور فاطمی، پیشین، ص 874.

 

ﻏﻔﺎر ﭘﻮر ﺑﺨﺘﻴﺎر« رﺿﺎﺷﺎه و ﻃﺮح اﺳﻜﺎن اﺟﺒﺎری ﻋﺸﺎﻳﺮ ﺑﺨﺘﻴﺎری»

منابع و مآخذ

اسناد

سند شماره 2/6/7-291، نظامنامۀ تخته قاپوی ایلات عشایر، اسناد وزارت داخله، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

سند شماره 1/6/7-291، نامه وزارت داخله به حکومت اصفهان، اسناد وزارت داخله، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

سند شماره 17/10/387-240، اسناد وزارت مالیه، تصویب اعتبار لازم هیأت وزراء جهت بازرسی اسکان عشایر بختیاری، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

پوشه شماره 240024379، فهرست روستاها و خانوارهای اسکان یافتۀ عشایر بختیاری، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

سند شماره 6/650/12007، اسناد دستی، نامۀ وزیر داخله به ریاست وزراء در تاریخ 15/2/1315، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

پوشه شماره 7/650-112007، اسناد دستی، نامه رئیس ادارۀ کلّ فلاحت به ریاست وزراء در تاریخ 16/4/1315، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

همان پوشه، نامه رئیس کلّ اداره فلاحت به ریاست وزراء در تاریخ 25/4/1315، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

همان پوشه، نامۀ ریاست وزراء به ریاست دفتر مخصوص رضاشاه در تاریخ 29/5/1315، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

همان پوشه، گزارش تلگرافی به نخست‌وزیری، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

همان پوشه، نامۀ سرلشکر ضرغامی سرپرست ستاد ارتش به نخست‌وزیر در تاریخ 23/9/1315، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

سند شماره 4 و 3/53/18-291، نامه نایب‌الحکومۀ نجف‌آباد و فریدن به حکومت اصفهان، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

پوشه شماره 576-112007، نامۀ رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی به ریاست وزراء در تاریخ 3/3/1316، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

همان پوشه، نامۀ محمود جم رئیس‌الوزراء به وزارت داخله در تاریخ 19/3/1316، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

همان پوشه، نامۀ سرپرست وزارت جنگ به ریاست وزراء در تاریخ 17/4/1316، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

پوشه شماره 5 و 4 و 3/75/31-291، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

پوشه شماره 576-112007، نامۀ وزیر داخله به نخست‌وزیر در تاریخ 11/3/1316، سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران.

سند شماره 182/62/14-291، تلگراف وزیر داخله به فرمانداری اصفهان.

سند شماره 34/62/14-291، نامه سرتیپ سطوتی فرماندۀ تیپ مستقلّ اصفهان به فرمانداری اصفهان، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.

 

کتابها

امیری، مهراب (1385)؛ حکومتگران بختیاری، تهران: انتشارات پازی‌تیگر.

بابن و هوسه (1363)؛ سفرنامه جنوب ایران، ترجمه و تعلیقات از محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، به تصحیح میرهاشم محدّث، تهران: انتشارات دنیای کتاب.

دوبد، بارون (1371)؛ سفرنامۀ لرستان و خوزستان، ترجمه محمدحسین آریا، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

راولینسون، سر هنری (1362)؛ سفرنامۀ راولینسون یا گذر از زهاب به خوزستان، ترجمه اسکندر امان‌آللهی بهاروند، تهران: نشر آگاه.

سرداراسعد، علیقلی‌خان (1376)؛ سپهر، عبدالحسین، تاریخ بختیاری، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران: انتشارات اساطیر.

سردار بهادر، جعفرقلی‌خان (1378)؛ خاطرات سرداراسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ دوم.

غفاری، هیبت‌الله (1368)؛ ساختارهای اجتماعی عشایر بویراحمد، تهران: نشر نی.

کوپر، مریان (بی تا)؛ سفر به سرزمین دلاوران، ترجمه امیرحسین ایلخان ظفر، تهران: انتشارات امیرکبیر.

کیاوند، عزیز (1368)، حکومت، سیاست، عشایر، تهران: انتشارات سازمان عشایر ایران.

گارثویت جن راف (1373)؛ تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، ترجمه مهراب امیری، تهران، نشر سهند.

لایارد، سرهنری (1376)؛ سفرنامۀ لایارد، ترجمۀ مهراب امیری، چاپ دوّم، تهران: انتشارات آنزان.

لایارد، سرهنری (1371)؛ سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمه و حواشی از مهراب امیری، تهران: انتشارات فرهنگسرا.

مستوفی، عبدالله (1384)؛ شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه، ج سوّم، چاپ پنجم، تهران: انتشارات زوّار.

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۴۰ از ۱۲ تا ۲۶ آبان 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید