گزارش- تحلیل از استراتفور است و در تاریخ 4 سپتامبر 2013 انتشار یافتهاست:
● عقل معمولی میگوید ضعیف شدن سوریه سبب کاهش نفوذ ایران در منطقه میشود. و به عکس، حمله امریکا به سوریه بسود ایران و موجب تقویت نفوذش در منطقه میشود. دولت ایران استِراتژی سنجیده ای برای مقابله با حمله امریکا، تهیه کردهاست. البته، در صورت حمله، تهران گروه های هوادار خود، از جمله حزب الله لبنان را در منطقه فعال میکند. اما با توجه به خصومت امریکا با گروه های سنی جهادی، در جای دیگر، از امریکا، امتیازها میگیرد.
● ایران فعالیتهای دیپلماتیک خود را از راه تماس با کشورهای دست اندرکار جنگ در سوریه، آغاز کرده است. در هفته گذشته، علاءالدین بروجردی، در رأس هیأتی پارلمانی، به دمشق فرستاده شدهاست تا در باره حمله بالقوه امریکا به سوریه، با مقامات این کشور گفتگو کند. پیش از آن، در 29 اوت، پوتین، رئیس جمهوری روسیه، با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در این باره، گفتگوی تلفنی انجام داده بودند. بعد از این گفتگو و سفر سلطان عمان به تهران، جفری فلتمن، معاون سیاسی بان کیمون، دبیر کل سازمان ملل متحد، به تهران رفت و در باره سوریه، با ظریف، وزیر خارجه ایران، گفتگو کرد. و نیز گفته میشود که سلطان عمان حامل پیامی از حکومت اوباما برای حکومت جدید ایران بوده است.
همزمان، رجز خوانیهای فرماندهان نظامی ایران، نیز معتدل بود. میان ایران و امریکا تنشها وجود دارند و وخامت بارشدن وضعیت سوریه، موجب تشدید تنشها شد. رژیم سوریه متحد نزدیک ایران است و ادامه حیات این رژیم به امنیت ملی ایران ربط دارد. در صورت حمله امریکا به سوریه، ایران توان مقابله به مثل برضد قوا یا تأسیسات امریکا را ندارد، اما امیدوار است از طریق گروه های وابسته به خود، این کار را انجام دهد.
٭مانور ماهرانه:
● استراتژی ایران فعال کردن گروه های وابسته به خود در منطقه است. ایران از همین گروه ها در عراق و افغانستان، درپی تغییر رژیمهای این دو کشور توسط امریکا، برضد امریکا، بکار برد. تهران با واشنگتن در سرنگون کردن رﮊیمهای طالبان و صدام همکاری کرد و از این همکاری سود نیز برد. استراتژهای ایران که در عراق و افغانستان آن مانورها را برضد قوای امریکا دادند، هم اکنون برسر کارند و همان مانور را تدارک می بینند. برای مثال، ظریف که اینک وزیر خارجه ایران است، در ایام بعد از ترورهای 11 سپتامبر، 2001 رابط رﮊیم ایران با حکومت بوش بود.
● باوجود این، وضعیت سوریه با وضعیت های عراق و افغانستان، فرق میکند. این بار، واشنگتن نمیخواهد رﮊیم سوریه را سرنگون کند تا که ایران از آن بهره برداری کند. در واقع، هدف واقعی واشنگتن از جانشین کردن اسد با دیگری، کاستن از نفوذ ایران در منطقه است. این نفوذ، بعد از سقوط رﮊیم صدام، بسیار زیاد گشتهاست. در عوض، واشنگتن نمیخواهد نظاره گر جانشین شدن رﮊیم اسد با رژیمی بگردد که القاعده تشکیل می دهد. از جمله، بدین خاطر است که حسین موسویان، کسی که به روحانی بسیار نزدیک است، در 29 اوت، نوشت: تغییر رﮊیم در افغانستان، فرصتی بسیار خوب برای همکاری جدید میان واشنگتن و تهران بود. او پیشنهاد می کند امریکا و ایران بر سر بحران سوریه همکاری کنند تا که این بحران بهتر مهار شود و پایان بگیرد.
٭ سوریه و ایران:
● ولو امکان همکاری ایران با امریکا برسر سوریه وجود دارد، حمله امریکا سبب تضعیف سوریه میشود. این حمله هرگاه سبب سقوط رﮊیم اسد شود، خطرهای جدی برای منافع ایران در بردارد. یک رﮊیم نادوست با ایران، رابطه ایران با حزب الله لبنان را قطع میکند و موقعیت متحد عراقی خود را نیز ضعیف میگرداند.
باوجود این، حمله محدود به سوریه، که سبب سقوط رﮊیم اسد نشود، بسود ایران تمام میشود. چنین حملهای میان مخالفان رﮊیم اختلاف میاندازد. گروهی موافق و گروهی مخالف حمله میشوند. و این امر، به ایران امکان میدهد باتفاق متحدان عراقی و سوری و لبنانی خود، فروخواباندن شورش – که اسلام گرایان رادیکال را نیز در بر می گیرد – را بهتر مدیریت کند.
از آنجا که این عناصر سرزمین بیشتری را تصرف کرده اند، امریکا بسا به همکاری ایران نیاز دارد، برای اتخاذ سیاست جدیدی در قبال سوریه، نیاز دارد. واشنگتن آماده گفتگو در باره پرونده اتمی ایران نیز میشود. دولت ایران این دو مسئله را بهم مربوط کرده است و بر این باور است که میتواند از سوریه می تواند در گفتگو بر سر اتم، سود جوید.
٭ استقلال از بی ثباتی:
● ایران نمی تواند امکان تضعیف رﮊیم اسد را توسط امریکا از میان ببرد. و نیز نمیتواند مانع حمله محدود امریکا به سوریه شود. اما میتواند خود را برای مقابله با هریک از این دو وضعیت آماده کند. استراتژهای ایران میدانند که امریکا دارای تفوق هوائی هستند. اما این را نیز میدانند که در روی زمین، در عراق و سوریه و لبنان، تفوق با ایران است. بدینقرار، ایران آن موقعیت را دارد که شورش برانگیزد (نظیر آنچه در عراق روی داد). هرگونه شورشی تنشهای دینی و قومی را در سوریه تشدید خواهد کرد و جنگ کنندگان سنی را رادیکال ترخواهد کرد. جهادی ها که قوت می گیرند، امریکا را ناگزیر میکند با همکاری با ایران برای مهار رادیکالیسم سنی.
● بنا بر این فرض بس نامحتمل، اگر امریکا درگیر جنگ دیگری بگردد، خود بیرون کشیدن از این جنگ به ضرورت نیاز به همکاری با ایران دارد. امر واقعی که امریکا با آن روبرو است، اینست که از ترورهای 11 سپتامبر 2011 بدینسو، هرجا رﮊیمی از رﮊیمهای دیکتاتوری سقوط کردهاست، جهادی ها و گروه های اسلام گرا قدرت گرفتهاند.
● برخلاف همسایگان عرب سوریه خواهان ثبات منطقه هستند، ایران از بی ثباتی استقبال میکند. این رﮊیم از درون، دستش بسته است و میداند که قلمرو نفوذش میتواند محدودتر گردد اما از میان نمیرود. استراتژهای ایران همچنین براین باور هستند که میتواند دهها سال تحت مجازاتها و تحریمها بسر برد. به زیست در رنج خو گرفتهاست. بدینقرار، بلبشو سوریه همچنان دولتهای عرب را که ضعیف هستند تهدید میکند، اما به ایران چندان صدمه وارد نمیکند. بنا براین، تهران از بلبشو در دنیای عرب میتواند بسود خود بهره برداری کند.
● باوجود این خطرها، احتمال کمی وجود دارد که امریکا خود را درگیر یک جنگ بزرگ در سوریه کند. امریکا هیچگاه نمیتواند از جهت مقاصد امریکا، خاطر آسوده کند. از این رو، میباید نتایج عملیات نظامی محدود را همواره در نظر داشته باشد. بدین خاطر است که تهران خود را برای چندین احتمال آماده میکند.
● وقتی نقشه ها اجرا شدند، بخصوص وقتی وضعیت چنان سیال است که در سوریه، ممکن است پیآمد بدخیم ببار آید. این سیالیت برای ایران خطرهائی در بردارد اما فرصتهائی را نیز در اختیارش میگذارد.
شماره ۸۳۷ از ۱ تا ۱۴ مهر ۱۳۹۲