back to top
خانهنویسندگانایمان فلاح – بازتعریف مفهوم "احترام" در پرتو خرد و گفتمان حقوندی

ایمان فلاح – بازتعریف مفهوم “احترام” در پرتو خرد و گفتمان حقوندی

عنوان: سپهرپایی: بازتعریف مفهوم “احترام” در پرتو خرد و گفتمان حقوندی
نویسنده: ایمان فلاح – دبیر مرکز پژوهش‌های حقوندی

چکیده:
واژه‌ی «احترام» در فارسی امروز، اغلب به‌عنوان معادل واژه‌ی انگلیسی Respect به‌کار می‌رود؛ اما در گفتمان حقوندی، این واژه معنایی بسیار ژرف‌تر دارد. این مقاله با اتکا بر ریشه‌شناسی واژه‌ی «احترام» و استفاده از منابع ادبیات فارسی و آموزه‌های قرآنی، مفهوم جدیدی تحت عنوان «سپهرپایی» را پیشنهاد می‌دهد. سپهرپایی به معنای پاییدن و نگهبانی آگاهانه از حوزه مشترک رابطه میان انسان‌ها، انسان با خویشتن، انسان با جامعه، طبیعت و حتی با خالق خویش است؛ حوزه‌ای که بر پایه حق، استقلال، آزادی و شناخت حقوق متقابل شکل می‌گیرد.

مقدمه:
در جهانی که مفاهیم با شتابی فزاینده در حال تغییر و دگرگونی‌اند، بازنگری در ریشه‌های واژگان بنیادین، ضرورتی فرهنگی و فلسفی است. واژه‌ی «احترام» که در زبان روزمره گاه به‌معنای اطاعت یا ستایش فروکاسته می‌شود، در سنت فکری ما دارای ریشه‌هایی استوار در مفهوم «حرم» و «حرمت» است. سعدی در بیانی روشن می‌گوید:
حرمت آن نیست که بر خاک نهد پیشانی / حرمت آن است که دل را نرنجانی

سپهر رابطه: دامنه‌ی حضور و آگاهی
در گفتمان حقوندی، رابطه انسانی تنها کنشی فردی یا اجتماعی نیست، بلکه ساختاری معنوی و اخلاقی است که در یک سپهر مشترک تحقق می‌یابد. سپهر، در این معنا، میدان آگاهی و حضور است؛ جایی که آزادی، مرز، شأن انسانی و مسئولیت متقابل، قوام می‌گیرد. این سپهر می‌تواند رابطه میان:

  • انسان با خویشتن (وجدان و خودآگاهی)
  • انسان با دیگری (خانواده، دوستان، جامعه)
  • انسان با طبیعت
  • انسان با دیگران ( از جمله تاریخ، وقایع، مکانها، حافظه و خاطرات)
  • انسان با هستی هوشمند یا خالق مطلق
    را شامل شود.

واژه‌شناسی احترام و نقد واژه‌ی معادل
احترام از ریشه‌ی «حرم» می‌آید؛ مکانی مقدس که ورود به آن بدون آگاهی و رعایت جایگاه، ممکن نیست. در مقابل، واژه Respect در زبان انگلیسی بار معنایی متفاوتی دارد که بیشتر ناظر بر تحسین، اطاعت یا ارزش‌گذاری فردی‌ست و فاقد عمق رابطه‌ای و قدسیِ واژه‌ی احترام در سنت ایرانیان است.

سپهرپایی: واژه‌ای نو برای معنایی کهن
از ترکیب دو واژه‌ی «سپهر» (فضا یا میدان رابطه) و «پایی» (نگهبانی، مراقبت)، واژه‌ی “سپهرپایی” پیشنهاد می‌شود:

  • سپهر: حوزه‌ی مشترک میان دو یا چند موجود، برپایه حق و آزادی
  • پایی: کنش آگاهانه برای پاس‌داشت آن سپهر
    سپهرپایی، بنابراین، کنشی اخلاقی و دوسویه است که در آن افراد، با شناخت مرزها و کرامت یکدیگر، و همچنین با شناخت امر ها و رعایت و حفظ آنچه گردش اخبار و اطلاعات امرهای مرتبط درون این سپهر مربوط می شود از فضای مقدس رابطه نگهبانی می‌کنند.

 

نمونه‌هایی از سنت ادبی و عرفانی:
حافظ می‌فرماید:
حرمت دوست باید داشتن / که حرم را نه به دیوار است و در

و مولوی در مثنوی:
دل چون حریم کبریا دان، پاس دار / در وی منه هر سخن بی‌اختیار

این اشعار نشان می‌دهند که پاسداشت دل، مرز، و شأن طرف مقابل، بخشی از سنت دیرپای ماست که در مفهوم سپهرپایی بازتاب می‌یابد.

نگاه قرآنی به حریم، حرمت و آزادی:
قرآن کریم نیز بر رعایت حریم‌ها و کرامت انسانی تأکید دارد:

  1. سوره حج، آیه 30: «وَمَن یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ…»: بزرگ داشتن حرمت‌ها.
  2. سوره اسراء، آیه 70: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»: کرامت ذاتی انسان.
  3. سوره نور، آیه 27: «لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا…»: رعایت حریم خصوصی.
  4. سوره بقره، آیه 256: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»: آزادی و اختیار در باور.

نگاهی به اوستا و متون کهن ایرانی: احترام به هستی، قانون اَشَه و سپهر نظم کیهانی

در جهان‌بینی ایران باستان، به‌ویژه در اوستا، مفهومی به نام «اَشَه» (Asha) وجود دارد که به معنای راستی، نظم کیهانی، قانون الهی و حقیقت هستی است. حرمت‌نهادن به این نظم و زندگی در هماهنگی با آن، از عالی‌ترین مصادیق احترام و «سپهرپایی» در سنت زرتشتی به شمار می‌آید.

در یسنا 30 بند 2 آمده است:

باید راستی را برگزید، نه دروغ را. زیرا راستی، راه سپندمینوست که انسان را به روشنی و زندگی نیک می‌رساند.

در این بند، انتخاب راستی نه‌تنها یک فضیلت اخلاقی، بلکه پاییدن و نگاه‌داری سپهر حیات و هستی تلقی می‌شود. به‌عبارتی، «احترام» در این جهان‌بینی، به‌معنای نگه‌داری نظم و تقدس روابط میان انسان، طبیعت و نیروهای مینوی است.

همچنین در وندیداد (فرگرد 3) بر لزوم حرمت‌گذاری به آتش، آب، زمین و گیاهان تأکید شده است. این حرمت‌گذاری، نه به‌دلیل خرافه‌پرستی، بلکه به‌منظور حفظ سپهر زیستی و اخلاقی جهان است. برای نمونه:

اگر کسی به آب پاک بی‌احترامی کند، جان و روان خویش را آزار می‌دهد و از راه اَشَه منحرف می‌شود.

این آموزه‌ها نشان می‌دهند که در سنت اوستایی نیز نوعی «سپهر مقدس» میان انسان و طبیعت، انسان و خداوند، و انسان با دیگر انسان‌ها مفروض است، که باید به‌دقت و آگاهی پاس داشته شود.

در متون پهلوی مانند شایست ناشایست و دینکرت نیز بارها بر وظیفه فرد در حفظ حرمت‌ها، مرزها و روابط مبتنی بر راستی تأکید شده است. به‌طور خاص، احترام به پدر و مادر، آموزگار، و حتی دشمنی که هنوز تجاوز نکرده، بخشی از فرهنگ دیرپای احترام در ایران‌زمین است.

نتیجه‌گیری:
بازتعریف احترام با واژه‌ی سپهرپایی، کوششی‌ست برای بازگرداندن اصالت فرهنگی و معنوی به مفهومی بنیادین در روابط انسانی. این واژه می‌تواند در نظام‌های آموزشی، حقوقی، فرهنگی و حتی مدیریت انسانی به‌عنوان الگویی تازه برای تعامل سازنده و مبتنی بر شأن، آزادی و آگاهی به‌کار رود.

واژه‌نامه:

  • احترام: پاسداشت حرمت و مرز در رابطه.
  • سپهر: میدان مشترک رابطه.
  • پایی: نگاهبانی آگاهانه.
  • سپهرپایی: نگه‌داشت سپهر رابطه بر اساس حق، آزادی و شأن دوسویه.

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید