back to top
خانهدیدگاه هااستيضاح حکومت رضا خان توسّط اقلّیت و رضاخان به مدرّس گفت«شما...

استیضاح حکومت رضا خان توسّط اقلّیت و رضاخان به مدرّس گفت«شما محکومید!»2

قبل از ظهر 

 ما بتدریج آمدیم  به مجلس کسی هم متعرّض نشدمرحوم مدرّس قدری  دیرترآمدهیأت دولت هم چند دقیقه  قبل از مدرّس  آمده بودند.

ازدم درکه وارد شد، جماعتی که برای همین کارآمده بودند،  به معظّم له هجوم کردندولی مدرّس با چند تن ازدوستان مثل آقای صفوی مدیرآسیای وسطی وجمعی دیگرکه اطراف ایشان را داشته بودند، ازمیان بحبوحۀ جمعیت می آمدند. یکمرتبه عدّه ای فریاد زندندمرده باد مدرّس، زنده باد سردارسپه» وبه مدرّس هجوم کردند. دوستان مدرّس اینجا زیادترشده بودند وگفتندزنده باد مدرّس».

مدرّس برگشته به کسانی که مرده باد مدرّس می گفتند این حرف تاریخی را گفت که: اگرمدرّس بمیرد  دیگرکسی به شما پول نخواهد داد و از سرسرا بالا آمدبار دیگر فریاد مرده باد مدرّس بلند شدبازازپایین زنده باد سردار سپه ومرده باد مدرّس شنیده  شد و جمعی هم زنده  باد مدرّس می گفتند  و غوغای غریبی درصحن مجلس برپا بود . مدرّس  از دری  که روبه صحن مجلس باز می شود سر بیرون کرد، گفته  بود: « مرده باد سردار سپه!»  ولی من  در اتاق  دیگر بودم وخود نشیندم.

 دراین حین آقا سید یعقوب و آقای مقوّم الملک  وجمعی از افراد با حرارت اکثریت به اتّقاق هجوم آوردند وباد بیزن و دوات به مرحوم  مدرّس حمله  کردندناگاه سردارسپه وامیراقتدار(محمود آقا خان) نیزازهمان دری که آقایان هجوم آورده بودند، وارد اتاق اقلّیت شدندمن و بعضی رفقا ایستاده بودیم. مدرّس سینه اش تنگ شده و تازه رسیده ونشسته  بود و باد بیزن دردست داشت ، و ازبازی و تحریکات بیرون انتقاد می کرد. چند تن مثل  کازرونی وآقای  زعیم  و بهبهانی هم دورمیزنشسته  بودند و آقای اخگرهم پهلوی من ایستاده بود.

 رئیس دولت ازدرمغربی اتاق وارد شد و گفت شما  همه محکومید ! شمار ا توقیف  خواهم کرد…»  و بطرف  دست  راست که من ایستاده  بودم، پیچید، چه  طرف چپ گرچه به مدرّس نزدیگتر بود،  امّا سید یعقوب و مقوّم  و دیگران آنجا  را سدّ  کرده بودند و داد و فریاد  می کردند و بد می گفتند.

 پیچید وازجلومن که پشت به درجنوبی و رو به مدرّس ایستاده بودم ومیزدرازی میانۀ ما و مدرّس حایل  بود،  گذشت وبطرف  مدرّس  حمله کرد!

 من با خونسردی از روی کمال حسن نیت به گوش ایشان گفتمعجله مکنید ، مواظب باشیددر همان آن، امیراقتدارکه ازطرف چپ رفته و پشت سرمدرّس ایستاده  بود،  با حرکت ابرو به سردار سپه  اشاره کرد  که مفادش عیناًهمان بود که من به  گوش او گفته بودمخدا عالمست  که سردارسپه چه اراده ای  داشتهرچه بود، با آن  حال عصبانیت وغرّشی که می گفت « شما همه محکومید…» و گویا  به گوش  خود «  مرده باد سردار سپه»  را از مدرّس  شنیده بود، و بسوی  او می پرید ، خیال  خوبی نداشت. خداوند به من الهام کرد که درآن حال با  عدم  مناسبتی  که دربین  بود،  به گوش ایشان  مثل صمیم ترین دوستان بگویم که» « عجله می کنید، مواظب باشید!»  و امیراقتدارهم با نهایت  حسن نیّت و بزرگواری  به سردار آنطوراشاره کرد.

 نتیجه این شد که سردارمعطّل نشده، غرغرکنان بیرون  رفت وبه رئیس مجلس ازسخن مدرّس شکایت  کرد ، و رئیس مجلس از وکلا پرسید. از جمله کسانی  که شهادت  داد که از  مدرریالس  این عبارت  را شنیده است ، مرحوم  سردار معظّم خراسانی] تیمورتاش  [  بود.

باری این وقایع قدری وقت را ضایع کرد. عدّه ای هم ظاهراً نیامده بودند وهرچه بود این دست وآن دست کردند تا ظهرشد و جلسه تشکیل نگردید!

نمایندگان  بعضی  ماندند و درمجلس ناهارخوردند. من هم  مهماندار مدیران جراید  اقلّیت بودم و در مجلس ماندم. ولی رفقای ما برای صرف ناهار به خانه های خود رفتند ومعلوم شد دربیرون مجلس  جمعی  را برانگیخته بودند و به مدرّس وحائری زاده وکازرونی  حمله کردند و با چوب  و مشت قصد  آزردن آنان را داشتند و به بعضی هم آزار رسانیدند، چنانکه کازرونی در خانه اش افتاد و نتوانست در جلسۀ عصر حاضرشودمردی،  معروف به نایب چلوی ،  که بعدها  پیش من اعتراف  کرد که او را  چه کسی تحریک کرده بود، نزدیک مدرسۀ سپهسالاربه مدرّس توهین کرد و وی  را مضروب ساخت!

 ‏ بعد از ظهر روز استیضاح

 بعد ازظهر همهمۀ  عجیبی دربرابرمجلس برپا شده استچند نفر افراد  فقیر با تربیت دموکراتیک  یا دینی که کارشان بجان و کارد به استخوان رسیده ،  دست از جان شسته، می خواهند یک سلسله حقایق را برای  گواهی  تاریخ و ادای وظیفه  و اینکه  همه بدانند  که ایران در چه  بلایی گیر کرده بود  وچه مردی با چه  طرز فکر وچه خواهش و چه معتقدات  و تربیتی  می خواهد  زمامدار مطلق گردد، به سمع  جهانیان برسانند . این عدّه مردم  که جوان سی ساله  و مرد چهل ساله و پیرشصت ساله در آن میان هست، با فرهنگهای مختلف  ولی با یک  ایمان  و مسلک  فعلاً می خواهند آخرین  تیری را که در ترکش دارند  بیندازند و اتّفاقاً رئیس  دولت  ازهمین  آخرین  تیرمی ترسد و این دولت مقتدرکه برای  پیشبردن مقصود ازهیچ عملی خود داری ندارد، با انبوهی وسایل و اسباب کار، تجهیزاتی کرده است که امروز این مردم  قلیل و ضعیف  نتوانند حرف  آخری را بگویند و تاکنون هم خوب ازعهده برآمده است!

 

جلسه تشکیل شد!

تهدیدات متواتر، اطّلاعات پی درپی ازدوستان، قیافۀ تماشاچیان ناشناسی، تعرّضات صبح وبعدازظهر ، هرچه بود نمی دانم چه تأثیری دررفقای ما بخشید که مرحوم مدرّس صلاح  ندانست درجلسه حاضر  شویم !

مشورتهای طولانی شداز داخل مجلس ، دوستان به ما  می نویسند که چه  خواهید کرد؟ می آیید یانه؟ وضع بداست، قدری  فکر کنید!( 2)    

 در اینجا برای خوانندگان  ارجمند گزارش کامل  استیضاح  رئیس وزراء رضاخان را بعنوان یک سند تاریخی می آورم

بعنوان سندجلسۀ چهل  و هشتم  صورت مشروح  مجلس  عصر  سه شنبه  هفدهم محرّم  سنه 1343 مطابق  بیست و هشتم اسد 1303 در بارۀ استیضاح   حکومت رضا خان 

مجلس  یک ساعت قبل از غروب  بریاست آقای مؤتمن الملک  تشکیل  گردید.

صورت جلسه یوم یکشنبه  بیست و ششم اسذ را آقا  میرزا شهاب  قرائت نمودند.

رئیس – صورت  مجلس مخالفی  دارد یا نه؟

( گفته شد – خیر.) 

رئیس – دستور امروز چنانچه  گفته شد استیضاح جمعی از آقایان  وکلاء است از آقای رئیس الوزراء .

آقای حائری زاده ( اجازه)

( غایب بودن) – آقای عراقی .یک نفر  از نمایندگان  ایشان هم غائبند.

رئیس –  آقای ملک‌الشعراء بفرمایند.

ملک‌الشعراء – خیلی متأسّف هستم که مأموریتی را که آقایان نمایندگان اقلّیت در موضوع استیضاح به بنده داده‌اند به عرض آقایان نمایندگان برسانم، زیرا هیچ حاضر نبودم این قضایا اتّفاق بیفتد که بنده این مأموریت را قبول کنم

« آقایان محترم مسبوقید که استیضاح درنتیجۀ یک فشارهائی که به اقلّیت وارد آمد داده شد.ازروز  اعلان حکومت نظامی یک نوع تضیقاتی به نمایندگان اقلّیت وارد آمد صرف نظرازتوقیف کلّیۀ مطبوعات وحبس وتبعید تمام هم فکرهای ما درشهربالأخره کاربجائی رسید که افراد اقلّیت دریک نوع  حالت سانسور واقع شدند. هرگاه کسی بخانۀ افراد اقلّیت می آمد به این جرم دستگیرمی شد افراد اقلّیت هم بخانۀ هرکس می رفتند آن شخص به این جرم دستگیرمی شد واین سابقه ازطرف آقایان نمایندگان  اقلّیت  تحمّل  می شد تا اینکه  روزاستیضاح رسید.

 صبح امروز  آقایان برای اظهاراستیضاح درمجلس حاضرشدند وهمۀ آقایان هم می دانند ولی هجوم  دستجات معیّن بدون جوازبداخل مجلس قدری قیافۀ مجلس را از حالت طبیعی خارج کرد در این موقع آقای مدرّس نمایندۀ  اقلّیت وارد مجلس شدند ونسبت به ایشان یک نوع مهاجمه شدید وخطرناکی از طرف همان دستجاتی که بدون جواز وارد مجلس  شده بودند بعمل آمد.

علاوه براین مهاجمۀ شدید وخطرناک وفریادهائی که البتّه همۀ آقایان شنیدند دراطاق فراکسیون در موقعی که بعضی ازافراد اقلّیت نشسته بودند مهاجماتی هم ازطرف بعضی ازنمایندگان درخود اطاق فراکسیون اقلّیت نسبت به اقای مدرّس به عمل آمد که اگرازآن مهاجمات هم جلوگیری نمی شد( چنانچه  یکی از آن مهاجمات را شخص محترم رئیس دولت جلوگیری کردندشاید بیشتر اسباب تأسّف  می شد.

بالأخره ازتمام این مهاجمات درنتیجۀ خون سردی اقلّیت وبردباری آقای مدرّس دفاع شد و صبرکردیم برای اینکه وضعیات شاید بحال عادی برگردد وآقایان استیضاح خودشان را در این مجلس محترم  عرضه بدارند. متأسّفانه بواسطۀ همین وضعیات ناگوار و پیش آمدهای غیرعادی ساعات گذشت و موقع جلسه دیرشد وبالأخره وجود دستجات غیرمنظّم وشبیه به تجهیزشده بیشترباعث شد که نتوانست  جلسه تشکیل شود وجلسه به عصرافتاد.

مقارن ظهربعد ازآنکه دائرنشدن جلسه اعلان شد بعضی ازنمایندگان اقلّیت به منازل خودشان رفتنذ بطوریکه بعد شنیده شد درنتیجۀ تحریکاتی  که البتّه پس ازتحقیق معلوم خواهد شد جمعی برای وارد ساختن توهین به شخص آقای مدرّس وسایرهمراهان ایشان خارج  شدند و تعقیب کردند ، آقای مدرّس  را و در نتیجۀ هتّاکی های زیاد که از دم مجلس تا دم مدرسۀ سپهسالارممتد شد رسیدند  به نمایندگان  اقلّیت ابتدا آقای کازرونی نمایندۀ بوشهرمورد شتم وضرب شدید واقع شد بعد ازآن آقای مدرّس  نماینده  طهران مورد ضرب و شتم  شدید واقع شدند و بعد ازایشان هم آقای حائری زاده نمایندۀ محترم  یزد  در دم منزل آقای داود مورد ضرب شدید واقع شدند که عمامه شان افتاد و چوبی که به ایشان حواله شد به درب  گرفت وایشان خود را به خانۀ آقای داورانداختند وازآن ضربت خلاص شدند والّا شاید خیلی خطرناک بود.

 این قضایا باعث این شد که یک تأسّف فوق العاده زیاد وشدیدی درنمایندگان اقلّیت ایجاد شد وفی الحقیه ازمجلس محترم که مرکزقانون گذاریست وحقیقهً مرکزیست یگانه ، و اولی ترین  نقطه ایست  که می تواند درحفظ قانون ساعی باشد سؤال کنیم و بپرسیم که آیا تکلیف ما با این وضعیت چیست؟  این را هم بعرض آقایان برسانم که آقای کازرونی درنتیجۀ واقعاتی که به ایشان اصابه کرد در منزلشان بستری شدند ونتوانستند به مجلس بیایند وشرحی به رئیس محترم مجلس عرض کرده اند و قضیّۀ خودشان را اشاره نموده اند وازآمدن مجلس عذرخواستند وسایرآقایان هم چنانچه عرض شد متحیّرند که با این وضعیات واین پیش آمد ها که به هیچ وجه ارکان قویم قانون اساسی قابل حفاظت  نیست چگونه حاضرشوند وچگونه استیضاح کنند؟ اینست که به بنده مأموریت دادند که به مجلس  حاضرشوم وبه حضورآقایان عرض کنم که مجلس مقدّس درمقابل این تأثیر قبیحی که این وضعیات  به مجلس وبه افراد حسّاس مجلس وارد ساخته است چه خواهند کرد و درمقال سلب مصونیت که از یک عدّه ازنمایندگان شده است هم ازآزادی افکارآنها جلوگیری شده وهم نسبت به اشخاص آنها با اینکه حکومت نظامی است وکاملاً درحفظ نظم شهرمراقبت دارند معذالک نسبت به اشخاص آنها سوء قصد وارد شده چه فکر خواهد کرد؟ ومجلس چه وضعیتی به خودش خواهد گرفت و بالأخره به بنده  امرکرده اند که ازآقایان سئوال کنم با این صورت تکلیف اقلّیت درمقایل استیضاح که داده اند ودر صدد اظهارآن می باشند چیست؟ آقایان اقلّیت ازآقایان نمایندگان می پرسند که مجلس مقدّس بچه وسیله  می تواند این مهاجمه را که به افکارواساس اقلّیت وارد شده جبران کند وبالأخره مجلس مقدّس چطورمی تواند مصونیت ما را بعد از این تأمین کند.

 استدعاشان این است که  در این باب مجلس مقدّس تکلیفی معیّن فرمایند تا اینکه استیضاح در حدود قانون بعمل اید.

رئیس – آقای سلیمان میرزا ( اجازه)

سلیمان میرزاآقای ملک الشعرا شرحی  بیان فرمودند که آن شرح را بنده می توانم  تقسیم  کنم  به چند قسمت و درهر کدام ازآنها چند عرض به مجلس برسانم.

یک قسمت از تقسیماتی که فرمودند راجع به حکومت نظامی بود( اگر فراموش نکرده باشم) و توقیف جرائد و حبس و تبعید افراد  اقلّیت بود

ملک اشعراء – افراد مردم، اکثریت. 

سلیمان میرزا – افراد مردم ، یک قسمت دیگرش راجع به این بود که استیضاح فرمودند وبعد از استیضاح قضایائی نقل فرمودند.

قسمت سوّم و قایع امروز صبح مجلس بود و قسمت چهارم وقایع امروزبعد ازآنکه مجلس تشکیل  نشد  نسبت به آقایان مدرّس وکازرونی و حائری زاده است. بنظربنده ( اگرحافظه ام  درست  ضبط  کرده باشد) می توان مطالب را اینطور  تقسیم کرد.

اما راجع  به اعلان حکومت نظامی وترتیباتی که فرمودید راجع به جرائد وحبس و تبعید البتّه محتاج  به تکرارنیست. همه بهتراز بنده می دانند که چه ترتیباتی دراین شهر بعمل آمد  که از برای احدی تا اندازه ای می توان گفت مصونیت و امنیت نبود البتّه بازفراموش نفرموده اید  که در اثر آن تهیجات  چون دولت خواست کاملاً نشان بدهد که مردم دراظهارعقیده و فکر آزادند چه حرکات ناشایستی  بروز کرد و چه ترتیباتی  پیش آمد که یکی ازلکّه های تاریخی را برای  ایران ایجاد کرد.

( جمعی از نمایندگان  صحیح است) 

 که هیچ  وقت درمملکت  ما همچو یادداشت شرم آوری نبود.( نمایندگان صحیح است) از برای پاک کردن  این لکّۀ تاریخی واز برای اینکه معلوم  شود که این تنها نظریۀ  چند نفرمفسده جو و چند نفر اشخاصی  که اگرما بخواهیم( آن عبارتی را که آقای ملک الشعراء فرمودنداز روی احساسی حرف بزنیم باید مثل  یونانی ها بگوئیم این ها افیالیست ها ایرانی بودند.

باید ما در یک محکمه  جمع بشویم  و بگوئیم  آن اشخاصی که این اقدامات  را کردند اصلاً ایرانی و ایرانی نژاد نیستند( صحیح استعموم ایرانیان ازاین حرکات بری هستند چنانکه آنروزعرض  کردم دربدترین مواقع درموقع جنگ که ازمردم کشته می شد و می کشتند که تحمّل وحوصله در آنجا  خیلی مشکل  بود.

 درآنموقع درموقع بمباردمان وخراب کردن این بنا از طرف محمد علی  میرزا ایرانی های حسّاس و فداکارکشته می شدند و باجانب  شلّیک  نمی کردند  از برای اینکه  بفهمانند که ما جنگ داخل  داریم و مصونیت  اشخاص درمملکت ما  کاملاً برقرار است.باری بیشتر از این نمی خواهم  در موجبات این ترتیبات  که پیش آمد داخل شویم و بهترین و برجسته ترین کارهای دولت جلوگیری از همان ترتیبات بود که گمان نمیکنم هیچ کس با آن ترتیبات موافقت داشته باشد و دیگر قسمت اعلان حکومت نظامی بود اعلان حکومت نظامی یک چیزی نبود که قانون نداشته باشد در همین مجلس برایش قانون وضع کردند برای یک چنین مواقعی. دولت هم وقتی اعلان کرد همان قانون را یادآوری کرد و گفت امروز موقع اجرای این قانون است و مطابق موادّ آن قانون عمل کرد

خوب اگر روزنامه ای برخلاف حکومت بازقلم برداشت و شروع کرد باینکه هر چه دلش خواست بنویسد پس چطور حکومت نظامی می شود؟ و چه طور دولت می تواند از این تحریکات و دسائس جلوگیری کند؟ البته هر روزنامه که برخلاف رفتار کرد توقیف میشود.

آن روز عرض کردم تنها روزنامه های اقلّیت نبود روزنامّ شفق سرخ که اقلّیت نبود آنرا هم وقتی برخلاف حکومت نظامی و برخلاف آن دستور چیزی نوشت با وجود اینکه یکی از مدافعین جدّی دولت بود قانون بدون استثناء اجرا شد وآنرا هم توقیف کردند.

الآن آقای ملک الشعراء وقتیکه بنده عرض کردم افراد اقلّیت را توقیف کردند فرمودند اکثریت مردم را البتّه همین طور هم هست وقتی که اعلان حکومت نظامی شد و بر خلاف قوانین حکومت نظامی از طرف هر کس اقداماتی بعمل آمد باید جلوگیری کنند

اجتماعات وقتی ممنوع شد هر کس اجتماعات را دائر کرد وقتی باو یک مرتبه اخطار کردند و باز دست برنداشت البتّه باید بگیرند و اگر نمیگرفتند کار صحیح نمیکردند زیرا قانون را اعلان کردند و باید بدون استثناء اجرا کنند.

ما سوسیالیست ها که موافق دولت بودیم و حاضریم . الآن هم دفاع میکنم با سایر موافقین دولت آقایان تجدّد هم حاضرند کدام یک از مجامع ما باز است این کلوپ سوسیالیست ها نزدیک است از روزی که اعلان حکومت نظامی شد کدام دو نفری جمع شدند در آنجا وقتی که دولت این اعلان را کرد موافق و مخالف در نظر نداشت جز مصلحت عمومی

یک زمینه و عملی پیش آمد که حقیقتاً یک لکّه بود برای ایرانی و برای جلوگیری و پاک کردن این لکّه وقتی که اعلان حکومت نظامی شد دیگر تفاوت موافق و مخالف در بین نیست.

احتیاطاً هر کس بر خلاف قانون رفتار کرد (ماهم خودمان وکیل بودیم میدانستیم) جلوگیری کردند و بعد از آنکه اخطار کردند اجتماعات متفرّق شوند البتّه باید متفرّق شوند و ارباب جراید هم بتکلیف خودشان عمل کنند

آمدیم سرمسئله استیضاح استیضاح شد. 

بنده داخل نمی شوم در موضوع مذاکراتی که آقایان اقلّیت هر روز استیضاح میکردند حتّی پریروز آقای حائری زاده در ضمن صحبتشان اظهار کردند. و در هر موقع خارج از نزاکت چه کردند. عنواناتی وکیل مصون و آزاد است در اظهار عقاید ولی بدبختانه در مملکت ما هر چیزی یک معنای خاصی دارد وقتی گفتند مردم آزادند در اظهار عقیده تصوّر میکنند آزادند در تهمت و افتراء و فحاّشی وکیل آزاد است در عدم نزاکت؟ آزاد است در اینکه هر چه دلش میخواهد بگوید؟

خیر یک نظامنامۀ داخلی هست قانونی هست من باندازه  ای آزادم که به آزادی دیگری صدمه نزنم والّا این خودپرستی و آخرین درجه استبداد است که من هرچه دلم میخواهد بگویم آن وقت هم بگویم آزادم و از تعرّض مصونم.

و حالا بنده داخل نمی شوم که یکی یکی بشمارم که در این موقع از طرف وکلای اقلّیت چه عدم نزاکت هائی در ضمن مذاکرات در مجلس اظهار شد …

ملک الشعراء- بفرمائید چه عیب دارد. 

سلیمان میرزاچون بنده شنیده ام و حالا نمی خواهم آن عبارت خارج از نزاکت را بگویم.. ملک الشعراء بنده تکذیب میکنم. سلیمان میرزااگر میخواهید حرف بزنید اجازه بخواهید و الحمدالله خیلی هم فصیح و بلیغ می توانید صحبت کنید و مطالب را هم خوب میتوانید جلوه بدهید و شنوندگان هم همه مذاکرات را می شنوند ماهم که وکیل این دوره و تازه نیستیم چندین دوره وکیل بودیم پس لااقل این اصل را که یکی حرف میزند قبول بفرمائید تا حرفش تمام بشود رعایت کنیم ملاحظه فرمودید شما وقتی که نطق میفرمودید ماها مثل مجسمه گوش کردیم سرکار هم حقّاً لااقل این قدر حوصله داشته باشید که بنده عرایض خودم را بکنم دفتر سفید جلوتان است یادداشت کنید و بعد جواب بفرمائید. نظاماتمان اینست انشاءالله که فراموش نخواهید فرمود بعد آمدیم سرمسئلۀ استیضاح و قسمتی که از صبح راجع بعدم مصونیت وکلاء مذاکره فرمودید این مسئله بر دو قسم است.

یکی راجع بداخل مجلس است و یکی هم راجع بخارج مجلس در داخل مجلس و حفظ و حراست همه بارئیس محترم مجلس است و این مسئله در نظامنامۀ داخلی هم مطرح است و مجلس منطقه ایست که تمام انتظاماتش بعهدۀ آقای رئیس مجلس است و هر قضیّه که اتّفاق می افتد باید بعرض ایشان رساند و شخص محترم ایشان هم که متّفق علیه همۀ ماها هستند البتّه مطابق ترتیب رسیدگی میکنند و بوظیفۀ خودشان عمل مینمایند پس بنده وارد مذاکره در قسمت داخلی مجلس نمیشوم ولی آنچه که امروز خودمان دیدیم این بود که آقای مدرّس خیلی عصبانی بودند و میدانیم بچه ترتیب آمدند و چه گفتند وچه شنیدند. بنده داخل این قسمت نمیشوم که سایر وکلای اقلّیت سوء استفاده کردند از این که دیدند موقع استیضاح است و اکثریت می خواهد به سکوت بگذراند آن وقت چه توهینات و ناملایمات و عبارات غریب و عجیبی اظهار نمودند زیرا الآن عرض کردم که این وظیفۀ رئیس مجلس است و هر کس هر شکایتی دارد باید خدمتشان عرض کند و ایشان هم البتّه بوظیفۀ خود عمل خواهند کرد و یک قسمت علّت اینکه امروز صبح مجلس تشکیل نشد برای این بود که آقای رئیس مشغول تحقیقات همین قضایا بودند و علّت دیگری نداشت. اما آمدیم سر مسئلۀ خارج از مجلس

البته در خارج مجلس حفظ و مصونیت همه با دولت است و دولت هم باید کاملاً همه را حفظ و حراست نماید چنانچه به وظیفۀ خودش هم عمل کرده است در این مسئله هیج اقلّیت و اکثریتی در کار نیست اگر نسبت بآقای مدرّس و کازرونی و حائری زاده آن حرکاتی که فرمودند صورت گرفته البتّه جای تأسّف است زیرا همۀ ماها وکیلیم

امّا یک عبارتی سرکار فرمودید که من حق دارم در اینجا گله کنم

فرمودید وکلای حساّس مثل اینکه وکلا را دو قسمت کردید. وکلای حسّاس. یکی هم مفهوم مخالفش البتّه گمال میکنم همچو مقصودی نداشتید ولی ظاهر عبارت اینطور بود در هر حال بنده عرض میکنم وکلا و مردم و اهل ایران همه حسّاسند. و همۀ ماها از این اتّفاقی که نسبت بسه نفر از وکلا درخارج رخ داده متأسّفیم و دولت هم البتّه جبران خواهد کرد و هیچ محلّ اختلاف نیست که وقتی یک ترتیب خلاف قانون اتّفاق افتاد. دولت باید جبران کند و خود سرکار بهتر شاهد این قضیّه هستید چنانچه فرمودید در اطاق اقلّیت یک قسمت را رئیس محترم دولت شخصاً جلوگیری کردند درصورتی که حسب الوظیفه آقای رئیس باید جلوگیری کنند و چون ایشان تشریف نداشته اند رئیس دولت جلوگیری کرده اند مقصود این است که بدانید رئیس دولت تا این درجه دقیق هستند که در داخل مجلس هم امنیت بوکلا میدهند و بدیهی است در این موضوع هم تمام جدّیت خودشان را بکار خواهند برد و هیچ تفاوتی نمیگذارند بهرکس اعمّ از وکیل یا غیر وکیل در کوچه یک صدمه بزنند و بی احترامی بکنند یک مجرائی دارد که از آن مجرا رسیدگی و احقاق حق خواهد شد علی الخصوص که طرف وکیل هم باشد

پس در این قسمت گمان میکنم هیچ اشکالی باقی نیست. باقی می ماند یک قسمت دیگرو آن این است که از مجلس سؤال فرمودند که با این ترتیبات تکلیفشان چیست؟ هر چند مطابق نظامنامۀ داخلی (اگر بنده فراموش نکرده باشم) وکیل از وکیل نه حقّ سؤال دارد و نه حقّ استیضاح. چه رسد بآنکه از تمام وکلاء و جامعۀ مجلس سؤال بشود.

امّا این سؤال ایشان را بنده به آن معنای سؤال مجلسی معنا نمی کنم. و گمان می کنم خود آقای ملک هم به آن معنی نفرمودند

در هر حال تکلیف مجلس به موجب نظامنامۀ داخلی و قانون اساسی معیّن است. وکلایی که استیضاح کرده اند یک مطالبی نوشته اند و توضیحاتی میخواهند. آنها البتّه مطالب خودشان را بطور استیضاحسؤال خواهند نمود و جواب هم بعرضشان خواهد رسید بالآخره مطابق آن ترتیبی که درنظامنامۀ داخلی و قانون اساسی مطرح است عمل خواهد شد و اینکه در خارج بدو سه نفر از وکلا یک توهینی شده البتّه مطابق ترتیب جبران خواهد شد ولی آن چیز دیگری است و تکلیف این سئوال اخیرشان هم که از مجلس فرمودند مطابق نظامنامه معلوم است. دیگر بسته بنظر آقایان است

رئیسایشان یک مقّدمه ای برای استیضاح خودشان قرار دادند ولی هنوز داخل استیضاح نشده اند.

ملک الشعراءمقصود بنده استیضاح نیست حتّی بعد از مذاکرۀ شاهزاده سلیمان میرزا هم نمیخواستم صحبتی بکنم زیرا مأموریت ندارم.

به بنده امر شد شرح این وضعیتی که رخ داده بود بعرض مجلس برسانم و قضایائی که بر خلاف انتظام و نصوص قوانین اساسی امروز از صبح تا بعد از ظهر اتّفاق افتاده و عدم مصونیت وکلا در اینجا بسمع مبارک آقایان برسانم و بگویم که با این ترتیب آیا تکلیف یک عدّه وکیل چیست؟ 

حضرت والا از یونان از این طرف و آن طرف صحبت کردند و هیچ راجع بسؤال بنده نبود. 

قضیّۀ وضعیات شهر تا وقتی که در یک محکمه معلوم نشده نباید بیک افق غیر نامعلومی حمله کرد آن وقت ما هم حق داریم حمله کنیم.

شما یکی حمله میکنید؟

بنده راجع به حکومت نظامی حرفی نزدم. اعتراضی نکردم. آن یک موضوع دیگری است که اگر در استیضاح اعتراضی میشد حضرت والا میبایستی جواب داده باشند

بنده از مجلس سئوال استیضاحی نکردم بنده فقط پرسیدم که باین وضعیات مجلس میتواند مصونیت یک عدّه نماینده را قبول کند یا نمیتواند. اگر میتواند قبول کند بیایند استیضاح کنند و اگر نمیتواند بروند خانه هایشان به نشینند و غیر از این عرضی ندارم خوب است تکلیف را معیّن کنند.

رئیسدر واقع این مسئله مسکوت گذاشتن استیضاح برای یک موقع غیر معیّنی.

ملک الشعراء- خیر آقا حاضرند.

رئیسآقای حاج عزّالممالک

(اجازه)

حاج عزّالممالکمطابق سابقه که در مجلس بود اگر خاطر مبارک باشد آقای نیّرالسلطان از دولت وقت آنزمان که آقای سپهسالار بوده استیضاح کرده و خواستند مسکوت بگذارند

بنده خاطر دارم که آقای رئیس فرمودند یا باید امروز استیضاح کنید یا باید پس بگیرند.

حالا هم تصوّر میکنم باید همین طور باشد. یا استیضاح کنندگان بیابند و سؤالات خودشانرا بکنند و جواب بشنوند و قضاوت آن هم بامجلس است یا پس بگیرند.

ملک الشعراء- خوب بنده میروم همین را جواب عرض میکنم

رئیس- آقای آقاسید یعقوب

(اجازه)

(آقای ملک الشعراء برای خروج از مجلس براه افتادند) 

آقا سید یعقوب- بنده هم می خواستم عرض کنم مطابق نظامنامه باید …. 

رهنما- آقا بنشینید- جواب بیاورند 

(صدای زنگ)

(آقای ملک الشعراء از وسط مجلس عودت نمودند)

آقا سید یعقوب- اجازه گرفته ام مطالب خود را باید بگویم. 

(صدای زنگ) 

رئیس- آقای ملک الشعراء تشریف ببرید.

ملک الشعراء‌- بنده صبر میکنم تا آقایان فرمایشات خودشانرا بفرمایند و جواب ببرم که در غیاب مذاکراتی نشده باشد. 

رئیس- بعداز مراجعت ممکن است آقای آقاسید یعقوب اظهارات خودشان را بفرمایند. 

(آقای ملک الشعراء خارج شدند)

رئیسچون می بینم بعضی از آقایان تشریف میبرند بیرون پیشنهاد میکنم ده دقیقه تنفّس شود تا بعد از تنفّس تکلیف قطعی معیّن شود.

(جمعی از نمایندگان- صحیح است)

در این موقع جلسه برای تنفّس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدّداً تشکیل گردید)

رئیس- آقای ملک الشعراء

(اجازه) 

ملک الشعراءبیاناتی که در مجلس محترم در جواب اظهارات اینجانب شد بعرض نمایندگان اقلّیت رساندم ومتأسّفم از اینکه دو دفعه حضور آقایان عرض کنم که این اظهاراتی که اینجا شد بهچوجه نمیتواند نمایندگان اقلّیت را در مصونیت و امنیت آنها یعنی امنیت فکری و امنیت شخصی آنها را اقناع کند و بالأخره امر و اشارۀ آقایان را بعرض مجلس میرسانم

آقایان اظهارمیکنندوتا وضعیات به حال حاضر است و تا موقعی که حقوق مجلس و مجلسیان بموجب قانون اساسی محفوظ نیست ما استیضاح خودمان را مسکوت میگذاریم و مسترد نمیداریم و در عین حال در مجلس هم حاضر نمیشویم. 

(در این موقع از مجلس خارج شدند)

رئیس- آقایانی که خواسته بودند استیضاح کنند بالفعل هیچکدام حاضر نیستند واز بیانات آقای ملک الشعراء بنده اینطور می فهمم که آقایان نمیخواهند استیضاح کنند پس در اینصورت دیگر موضوع برای مذاکرات باقی نمیماند.

رئیس الوزراءولی این برای دولت کافی نیست دولت حقیقه برای حفظ اصول قانون آلت شده است و البتّه یک مملکتی که میخواهد زندگی کند با این طریق ممکن نیست آقایان میخواهند استیضاح بکنند یا نمی خواهند ولی برای دولت تکلیف لازم است.

اگر اقلّیت هر روز بیک عنوانی اسباب زحمت دولت را فراهم کند برای دولت پیشرفت ندارد

(چهارده نفر یا هفت نفر از اقلّیت (درست در نظرم نیست) ورقۀ استیضاح دادند ولی دولت متّکی باکثریت است اگر اکثریت دارد برود عقب خدمت خودش و اگر هم ندارد تکلیف خودش را بفهمد بهرحال دولت رأی اعتماد میخواهد.

رئیس- آقای رئیس الوزراء میفرمایند که در این موقع باید تکلیف دولت معین شود و رأی آقایان وکلاء نسبت بدولت باید معلوم شود. 

(جمعی از نمایندگان- صحیح است)

رئیسآقای سردار معظّم

(اجازه)

سردار معظمتصوّر میکنم نمایندگانی که اینجا هستند همه جزو اکثریت دولت هستند و نظر باینکه از شخص رئیس الوزراء استیضاح شده بود تمام حضّاری که اینجا نشسته اند به شخص رئیس الوزراء اعتماد دارند و اگر اعتماد نمیداشتند در مجلس حاضر نمیشدند پس تمام اشخاصیکه در اینجا حاضرند به شخص رئیس الوزراء اعتماد دارند

رئیس- آقای رهنما. 

(اجازه) 

رهنمابعد از اینکه افراد محترم اقلّیت اکثریت دولت را تردید کردند استیضاح کردند و روشن شد که دولت اکثریت دارد ولی بنده معتقدم که این کافی نیست حالا که اینطور است بنده معتقدم که برای دولت رأی اعتماد گرفته شود زیرا آقایان اقلّیت هنوز مدعی هستند که استیضاح خودشان به قوّت خودش باقی است

(جمعی گفتند باقی نیست)

و اگر آقایان موافقت کنند رأی اعتماد باورقه گرفته شود.

رئیس- آقای سلیمان میرزا. 

(اجازه) 

سلیمان میرزاگمان نمیکنم دیگر موضوعی باقی باشد که وقت مجلس تلف شود مطابق نظامنامه باید استیضاح کننده بیاید و دلائل استیضاح خودش را بیان کند اینکه آقایان دو اطاق درست کرده اند وزیر مختار وسفیرو مدّعی العموم و تمام اینها را خواستند بمانشان بدهند میروند و برای ما پیغام میاورند و پیغام میبرند در هر حال ما کار نداریم ولی چیزی که حالا هست که رئیس محترم دولت تقاضای رأی اعتماد دارند و البتّه همان طور که آقای سردار معظّم فرمودند اگر اشخاصی که اینجا نشسته رأی اعتماد به دولت ندادند بایستی در آن اطاق به نشینند و یا میرفتند در آنجا و اینجا نمی نشستند در هر صورت برای اینکه صورت رسمیّت پیدا کند هیج اشکالی ندارد و تقاضای ایشان هم قانونی است ما هم ورقه های سفید خود را حاضر کرده ایم تقدیم میکنیم بیش از پنج ثانیه هم وقت لازم ندارد

رئیس- آقای طهرانی پیشنهاد کرده اند که رسماً رأی اعتماد گرفته شود ولی باید عبارات بر طبق نظامنامه بنویسند تا رأی بگیریم.

سردار معظّماجازه میفرمائید. رئیسموقع مذاکرۀ جناب عالی نیست

سردار معظّمدر این پیشنهاد عرضی دارم.

رئیس- بفرمائید.

سردار معظّمبعقیدۀ بنده در اصل مطلب مخالفی نیست ولی باز هم بعقیده بنده در تعقیب استیضاح توافق نشده نماینده حقّ پیشنهاد رأی گرفتن ندارد و چون استیضاحی نشده است گمان میکنم موضوعی برای این پیشنهاد باقی نباشد و این حق تصوّر میکنم حقّ مختصّ رئیس دولت است زیرا رئیس دولت همیشه حق دارد از مجلس تقاضای رأی اعتماد بکند پس هیچ یک از نمایندگان حقّ پیشنهاد رأی اعتماد ندارند و این همشه حقّ مشروع رئیس دولت است که بگوید میخواهم بدانم در مجلس اکثریت دارم یا خیر این منطقی نیست که نماینده پیشنهاد کند رأی اعتماد گرفته شود. استیضاحی بنا بود بشود بعد از بین رفت خود کسانیکه میخواستند استیضاح کنند بهر علّتی از علل که بود نخواستند بکنند کسی را هم نمیشود مجبور کرد که بیا استیضاح کن .

دلش نخواست از این حق استفاده کند.

بسیار خوب تکلیف مجلس چیست؟ مجلس حقّاً اگر رئیس دولت تقاضای رای اعتماد نمیکرد حقّش این بود که وارد دستور شود یا جلسۀ امروز را ختم کند و دستور جلسۀ آتیه را معیّن کند که استیضاح از بین رفته باشد با این تفاصیل باز تکرار میکنم که اگر رئیس دولت تقاضای رأی اعتماد کند مجلس میتواند رأی بدهد و چون تمام ماها که رأی اعتماد داریم بشخص رئیس الوزراء ‌هیچ مانعی ندارد که حالا رأی خودمان را بدهیم

و رأی هم میدهیم ولی این تقاضا نمیشود در اثر پیشنهاد یک نفر نماینده باشد. آقا شیخ محمدعلی تهرانی بنده پیشنهاد خودم را مسترد داشتم.

رئیس- از روی چه عبارتی میخواهید رأی بگیرید. سردار معظم- اجازه میفرمائید عرض کنم.

رئیس- سه طور میتوانید رأی بگیرید. 

سردار معظمآن در مورد استیضاح است در نظامنامۀ داخلی در قضیۀ استیضاح سه طور رأی قائل شده رأی ساکت و رأی منفی و رأی مثبت ولی اگر استیضاحی نشده باشد نمیشود متوسّل بشقوقی که نظامنامه برای استیضاح معیّن کرده شد چنانچه در سایر جاها هم معمول است فرض بفرمائید دولت یک سیاستی اتّخاذ کرده برای اطمینان از اینکه آن سیاستی که اتّخاذ کرده مورد تصدیق مقنّن ویا پارلمان هست یا نه؟

بدون هیچ استیضاحی میتواند خودش تقاضای رأی اعتماد کند پس بنابراین فرمول های سه گانه که در نظامنامه معیّن شده مربوط بموارد استیضاح است و بنده باز هم تکرار میکنم چون استیضاحی نشده که این فرمولهای استیضاح به موقع عمل آید.

بنابراین اگر رئیس دولت تقاضای رأی اعتماد نمیکرد مجلس باید صحبت را ختم میکرد و وارد دستور عادی میشد امّا چون رئیس دولت تقاضای رأی اعتماد کرده باید بر حسب تقاضای رئیس دولت تقاضای نمایندگانی که نسبت به رئیس الوزراء رأی اعتماد دارند و موافقند ورقه های سفید خودشان را بدهند.

رئیس- چون غیر از این موارد سه گانه چیزی دیگر در نظامنامه نیست پس باید آقایان یک عبارتی بنویسند تا بنده از روی آن عبارت رأی بگیرم. 

سردار معظّمخوب دولت بنویسد

رئیس الوزراءرأی اعتماد با هر چه می خواهید بگیرید با سیاه سفید. قرمز هر چه میخواهید بگیرید تقاضای ما معیّن شدن تکلیف ما است.

رئیسرأی می گیریم هر چند که مطابق نظامنامه نیست ولی سابقه هم بشود. آقای سردار معظّم باید این مسائل را بهتر بدانند. رأی میگیریم نسبت به هیئت دولت….

محمد هاشم میرزا شیخ الرئیس- بنده سئوالی دارم. 

رئیس- چه میفرمائید؟ 

شیخ الرئیس- مقصود بنده این بود که این رأی راجع به شخص رئیس الوزراء است یا هیئت دولت. 

رئیس- عرض کردم بنویسید بدهید به بنده تا رأی بگیریم.

رأی میگیریم نسبت به آقای رئیس الوزراء و هیئت دولت آقایانیکه اعتماد دارند قیام فرمایند. 

(آقایان نمایندگانباتّفاق قیام نمودند

بعضی از نمایندگانباتّفاق رأی داده شد.

رئیساتّفاق است. جلسه را اگر تصویب میفرمائید ختم کنیم؟ 

(نمایندگان- صحیح است) 

رئیسجلسۀ آتیه روز پنجشنبه دستور راپورت کمیسیون نفت

(مجلس یک ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد) 

منشیم شهاب معظّم السلطان

رئیسمجلس شورای ملّی 

موتمن الملک ( 3 ) 

انقلاب اسلامی ۸۲۴ از ۶ تا ۲۰ فروردین ۱۳۹۲

 ادامه مطلب

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید