مرتضی عبداللهی: آقای دکتر، … شما در چند روز گذشته در یک جلسهٔ پالتالکی در رابطه با ضرورت ایجاد ائتلاف و اتحاد میان جمهوری خواهان سکولار و دموکرات شرکت فرموده بودید. می دانم که در هفتهٔ آینده هم یکی دیگر از گروه هایی که به همین باورها اعتقاد دارند – “اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی”-، یک کنگره ای دارند که قرار است شما و سایر دوستان در آن شرکت کنید. تلاش های گوناگونی در چند سال گذشته و به ویژه در این چند ماه گذشته برای این نوع ائتلاف ها صورت می گیرد. خواهش می کنم بفرمایید که پیمان همبستگی جمهوری خواهان چیست و چه می گویند؟
فرهنگ قاسمی: … در مورد مسألهٔ همبستگی ملی جمهوری خواهان ایران، ما -که شما هم عضو مؤسس اش هستید- از ٣ یا ۴ سال پیش در این زمینه شروع کردیم به کار کردن و کوشش های فراوانی کردیم و این جریان جنبشی را بوجود آوردیم که در داخل آن سه جریان بزرگ سیاسی جامعهٔ ایران فعال هستند. یکی، دین باوران معتقد به جدایی دین از دولت. یکی، ملیّون و طرفداران نهضت ملی ایران، و سوم چپ های دموکرات. ما فعالیت خود را در این زمینه هر روز بیش از بیش گسترش می دهیم و همانگونه که شما فرمودید چندین ماه است که کوشش می شود یک همبستگی ای بوجود بیاید که نسبت به همبستگی های دیگر یک ویژگی خاصی دارد و آن پافشاری بر روی سکولاریسم و لائیسیته است. اما باید ببینیم که چرا جمع شدن نیروهای جمهوری خواه سکولار و لائیک و طرفدار جدایی دین از دولت امروز ضرورت پیدا کرده است. و شاید بشود گفت که بیش از هر زمان دیگری ضرورت پیدا کرده است. به نظر من دو دلیل عمده را می شود پیدا کرد. یک دلیل اینستکه این حوادثی که در دو – سه سال اخیر، در ماه های اخیر در منطقه بوجود آمده اند، یعنی یک چالش و جنگ مداوم بین طرفداران و کسانی که می خواهند مذهب و دین حکومت بکند و حکومت مذهبی در این کشورها بوجود بیاورند و کسانی که مخالف دخالت دین در حکومت هستند، بوجود آمده است. البته تاریخ این را اگر بخواهیم نگاه بکنیم، مثلاً در مصر، به اوایل قرن بیستم می رسد. حسن البنا و عبدالرحمن کواکبی که از بنیانگذاران اخوان المسلمین بودند، طرفدار یک نوع حکومت مذهبی – ولی حکومت مذهبی روشنفکر که خوب فکر می کرد-بودند، ولی به مرور زمان تبدیل به یک نوع حکومت خاص مذهبی ای شده که امروز دور از حکومتی نیست که حزب الله در جاهای مختلف دنیا ادعا می کند و می خواهد داشته باشد.
از طرف دیگر یک جنبش سکولار است. باز اگر تاریخ را نگاه بکنیم این جنبش سکولار توسط آتاترک در ترکیه شروع می شود و بعد در ایران رضا شاه کوشش می کند اینکار را انجام دهد. تفاوت رضا شاه با آتاترک در اینست که آتاترک اجازه می دهد دموکراسی تا یک حدّی در آن کشور رشد پیدا می کند، ولی رضا شاه دموکراسی و نهادهای اجتماعی را سرکوب می کند و نمی گذارد که این شد را پیدا بکنند. …